8
اردیبهشت

آیا ایمان به ظهور منجی نزد ادیان و ملل دیگر نیز وجود دارد؟

ایمان به ظهور منجی بشریت از وضع موجود و اقامه عدل و داد فطری بشر است و لذا این عقیده در هر ملت و دینی وجود دارد.

 

 

محمد امین زین الدین میگوید شکی نیست که اعتقاد به اصلاح جامعه از وضعیت موجود از ابتدای تاریخ بشر در ذهن مردم وجود داشته است و از عقاید اختصاصی دین اسلام نیست زیرا در بین ادیان آسمانی قبل از ظهور اسلام مشاهده میکنیم که همگی خبر از وقوع این حقیقت داده اند و حتی صفات مصلح و راهکارهای اصلاحی او را نیز بیان کرده اند گرچه نام او را مهدی و دعوت اصلاحی او را به نام مهدویت نگذاشته اند. این عقیده و فکر حتی به ادیان دیگر از قبیل زردشتی و بر همنی و… نیز سرایت کرده است. 

در بین ادیان آسمانی و آیین های شبه دینی و ملتها، می توان از اینها نام برد:

1 - یهود به بازگشت عزیر یا منحاس بن عازر بن هارون اعتقاد دارد.

2 - مسیحیت با ایمان به بازگشت عیسی (علیه السلام)

3- زردشت با ایمان به بازگشت بهرام شاه

4- هندوها با ایمان به بازگشت فیشنوا

5- مجوس با ایمان به بازگشت او شیدر

-6 بوداییها در انتظار ظهور بودا

 

منبع:پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (علیه السلام) /تالیف علی اصغر رضوانی


free b2evolution skin
8
اردیبهشت

مُتعه، یک ضرورت اجتماعی

برای کسی که در محیط ما زندگی می کند و درباره ازدواج موقت گرفتار القاآت و تلقینات غلطی هست و شبهاتی از این سو و آن سو به گوشش خورده و احیاناً سوء استفاده هایی نیز از این و آن شنیده یا مشاهده کرده است، همواره عقده ها و نگرانی هایی وجود دارد و شاید در اعماق دلش طرفدار این باشد که اصولاً وجود چنین قانونی چه لزوم و ضرورتی دارد و آیا وجود چنین قانونی، نوعی اهانت به زن نیست!. اما برای کسی که در محیط های غیر اسلامی زندگی کرده و دیدگاه های متفکران اجتماعی را شناخته و به نیازها و ضرورت های زندگی نوع بشر توجه کامل دارد، وجود قانون ازدواج موقت در اسلام، یکی از امتیازات و برجستگی هاست.موضوعات بسیاری است که شرقیان، آن را دلیل عقب ماندگی خود دانسته و به دور انداخته اند و یا لااقل توجهی به آن ندارند، ولی متفکران غربی، پس از تحقیقات و بررسی های زیاد در تاریخ گذشته و مشاهده واقعیت های اجتماعی کنونی، بدین نتیجه رسیده اند که همان امور، کلید حل مشکلات امروزی است.موضوع متعه نیز از این قبیل است که از لحاظ وضع ازدواج و طلاق در دنیای امروزی و مقتضیات اجتماعی عصر ما بسیار قابل توجه است.و در گستاخی گردش روزگار شهادت می دهد به این که: در مغرب زمین به اصطلاح امروزی، آخرین مد ازدواج، ازدواج قراردادی است.

 

 

 

به این معنا که زن و مرد با هم توافق می کنند و برای مدت معینی ازدواج می نمایند در حالی که در سرزمین شیعه مذهب، متعه را به دست آویز تساوی زن و مرد، کم کم و به تدریج از بین می برند و نکته قابل توجه در این قضیه آن است که در نتیجه تساوی زن و مرد و آزادی کامل زن در مغرب زمین، ازدواج قراردادی به وجود آمده است.در حقوق مدنی غیر از مذهب شیعه، ازدواج موقت به معنای اخص وجود ندارد، ولی در واقع، مردم به طور آشکار و یا به طور پنهانی ازدواج موقت می کنند و چون این از نظر قانون جایز نیست، پس مانند زناست و اگر بچه پیدا شد، بعضی زنان سقط جنین می کنند و یا اگر بچه متولد شد، بچه نامشروع خواهد بود.

به نظر نگارنده، آنچه اکنون مغرب زمین، سخت به آن احتیاج دارد و به درد آن می خورد، نظام متعه است و اگر آنها بتوانند نظام متعه را به نحوی در حقوق مدنی پیاده کنند، بسیار مفید خواهد بود …

البته به فرض این که چنین قانونی تحقق پیدا کند، چند مسأله باقی می ماند؛ مانند این که: احیاناً مرد از این قانون سوء استفاده کند و زنان می گویند که این خلاف تساوی زن و مرد است.

در این مسأله، نهایت چیزی که می توانیم بگوییم این است که: متعه عقد است و احتیاج به ایجاب و قبول دارد و در تصمیم اولی، زن کاملاً آزاد است و علاوه بر آن شرط وقوع عقد، تراضی طرفین است و در معامله، هر دو عاقد، حق تساوی دارند؛ پس زن به اختیار خود می تواند متعه را قبول کند یا نکند؛ بنابراین، نمی توانیم بگوییم که نظام متعه، مستقیماً با تساوی زن و مرد منافات دارد.

مساله دوم این است که: هرگاه متعه در حقوق مدنی پیاده شود، ممکن است مردم، بیشتر به متعه علاقه پیدا کنند و کمتر نکاح دایم اختیار نمایند، زیرا متعه هم آسانتر است و هم راحت تر و معمولاً نفس انسان به آنچه آسان تر و راحت تر است، زودتر انس پیدا می کند و بر اثر رواج کامل نظام متعه، ازدواج دایم محتملاً از بین می رود و اهدافی که نکاح دایم دارد، به کلی از دست می دهد و مفهوم ازدواج کاملاً عوض می شود. جواب این مسأله بسیار مشکل است.اشکالی که برای وی پیش آمده، از این نظر است که درباره ازدواج دایم و مسأله تشکیل خانواده و نیازی که زن و مرد به جذب و انجذاب و یگانه شدن دارند، مطالعه نکرده و ازدواج دایم را تا سطح ازدواج موقت، فقط برای رفع نیاز جنسی تنزل داده و تصور نموده که نیاز زن و مرد به یکدیگر، فقط در حد رابطه تن به تن و آمیزش جنسی است و بس، و توجه نکرده است که قرآن، زن و مرد را وسیله سکون و آرامش یکدیگر می داند و چنین نیست که با رفع عطش جنسی، از یکدیگر سیر و بیگانه شوند و به خصوص که با به وجود آمدن فرزندان، مسؤولیت های مشترک نیز آغاز می شود.از دقت در روایات، روشن می شود که طرح ازدواج موقت به عنوان یک ضرورت اجتماعی است و برای جلوگیری از روابط نامشروع و عدم سقوط در ورطه زناست.

 

 

راوی از امام کاظم(علیه السلام) درباره متعه سؤال کرد، امام(علیه السلام) فرمود: .

هِی حَلال مُباح مُطْلَق لِمَنْ لَمْ یُغْنِهِ اللّهُ بِالتَزویجِ فَلْیَسْتَعْفِفْ بِالمُتْعَةِ، فَإن اسْتَغنی عَنْها بِالتزْویجِ فَهِی مُباح لَهُ اِذا غابَ عَنْها؛.

متعه، بدون هیچ قید و شرطی حلال و مباح است برای کسی که خداوند او را به ازدواج دایم بی نیاز نکرده است. او باید به وسیله متعه، عفاف خود را حفظ کند و اگر به وسیله ازدواج دایم، از متعه بی نیاز شد، در صورتی متعه برای او مباح است که از همسر خود (به واسطه سفر و … ) غایب باشد.و نیز حضرت به بعضی از موالی خود نوشت: .لاتلحُّوا علَی المتعةِ، إنّما علَیکُم إقامةُالسُنَّةِ، فلا تشتَغِلُوا بِها عن فرشِکُمْ وحرائِرکُمْ؛.

اصرار بر متعه نکنید. بر شماست که اقامه سنت کنید. به وسیله متعه، خود را از همسران دایمی باز ندارید…

بنابر این، اسلام می خواهد نظام خانواده و جذب و انجذاب دایمی زن و شوهر را تحکیم بخشد و هرگونه عاملی که به این امر لطمه زند، از سر راه بردارد و به همین جهت است که ازدواج موقت، با دوشیزگان، مشروط به اذن ولی است و هنگامی که از امام صادق (علیه السلام) در این باره سؤال می شود، می فرماید: .

یُکْرَهُ لِلعَیْبِ عَلی أهْلِها؛.پسندیده نیست، زیرا برای خانواده دختر عیب است.

می دانیم که اصل حکم متعه در قرآن کریم، به صورت زیر بیان شده است: .

فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ اُجُورَهُنَّ فَریضَةً؛.

هر آنچه از زنان بهره برده اید، اجرتشان را که بر شما واجب است بدهید.

 

 

در این آیه شریفه کلمه (استمتاع) ظهور در ازدواج موقت دارد و در زمان نزول این آیه نیز ازدواج موقت در میان مردم رواج داشته و قرآن توصیه کرده است که به اجرتی که زن و مرد در ازدواج موقت توافق کرده اند، وفا بشود.در زمان پیامبر و مدت ها بعد از رحلت ایشان، ازدواج موقت در میان مسلمین رایج بود تا این که خلیفه دوم با تأکید و تصریح به این که در زمان پیامبر خدا حلال بود، تحریم کرد و گویا نظرش این بود که از ولایت و حاکمیت خود استفاده کرده، به عنوان ثانوی و به حکم ضرورت از آن نهی و منع کند و پرواضح است که عناوین ثانویه و ضرورت، نمی تواند دلیل بر حرمت دایمی باشد، ولی اهل تسنن، بدون توجه به جهت صدور حکم، این تحریم را دایمی تلقی کردند و هنوز که هنوز است، آثار ناگوار این طرز تلقی دامنگیرشان است.

آنچه مسلم است، این است که اگر هم نظر خلیفه، تحریم ازدواج موقت از لحاظ ضرورت و به عنوان ثانوی بوده، امامان معصوم ماه ضرورت را در جهت حلیت و مشروعیت آن می دیده و تصریح فرموده اند که: .

ماکانَتِ الْمُتْعَةُ إلاّ رَحْمَةً رَحِمَ اللّهُ بِها أمَّةَ مُحَمَّدٍْ لَولا نَهْیُهُ عَنْها ما احْتاجَ إلی الزِّنی إلاّ شفاً؛.

متعه، نسیم رحمت است که خداوند بر امت محمدْ وزیده و اگر وی از آن نهی نمی کرد، هیچ کس محتاج زنا نبود مگر افراد بدبخت.

البته این احتیاج، طبیعی نیست که مجوز زنا باشد، بلکه طبق بعضی از روایات، زاییده شقاوت و انحراف است و شبیه احتیاجی است که شخص معتاد، به الکل یا هروئین دارد.

می بینیم که لحن ادله تشریع ازدواج موقت، نمایانگر گشایش راهی در تنگناهای زندگی است و چنین به نظر می رسد که ازدواج موقت، برزخی است میان تجرد و تأهل.

 

 

در تنگنای تجرد و عدم امکان تأهل، چه باید کرد!  جوانی که می خواهد دو سال دوره سربازی را بگذراند، چه کند جوانی که می خواهد در دیار غربت تحصیل علم و تخصص کند، چه چاره ای بجوید! در مسافرت های دور و دراز، که در دنیای امروز، کم هم نیست، چه علاجی برای غرایز جنسی زنان و مردان، باید اندیشید!.

در این حالات، نه تجرد قابل تحمل است و نه تأهل. پس باید حد وسط و برزخ میان آن دو انتخاب شود و زن و مرد با تعیین مدت و مهر با یکدیگر ازدواج کنند و پس از پایان مدت، اگر زن به مرحله یائسگی نرسیده است عده نگاه دارد. در صورتی که باردار است، باید تا وضع حمل، عده نگاه دارد و کودکی که از آنها به دنیا می آید، تمام احکام و حقوق خود را بر والدین دارد. اگر باردار نیست، در صورتی که عادت ماهانه نمی بیند، تا چهل روز در عده شوهر است و در صورتی که عادت ماهانه می بیند، باید صبر کند تا دوبار حیض شود.

البته، با توجه به این که فلسفه ازدواج موقت، رفع ضرورت و نیاز است، بهتر این است که زن و مرد، از انعقاد نطفه جلوگیری کنند و خود را به مسؤولیت های طولانی بعدی گرفتار نسازند. با این حال، این نیز به خواست خود آنها بستگی دارد و جنبه الزام و اجبار ندارد.

در یکی از روایات از جابر بن عبدالله انصاری و سلمة بن اکوع، نقل شده است که: در یکی از لشکرهای اسلام، (در حال جنگ یا آماده باش) بودیم. پیامبر خدا نزد ما آمد و فرمود: .

إنَّهُ قَدْ اُذِنَ لَکُمْ أنْ تَتَمَتَّعُوا فَاسْتَمْتِعُوا؛.

به شما اجازه داده شده است که متعه کنید. بنابراین، می توانید متعه بگیرید.

 

 

 

این روایت نیز نمایانگر یکی از تنگناهای زندگی است و معلوم می شود که سپاهیان اسلام کاملاً در مضیقه بوده اند، به خصوص که معمولاً سپاهیان، جوانان مجرد یا تازه داماد هستند و تجرد، مشکل بزرگ زندگی آنهاست و آن توصیه ای که اسلام در مورد روزه گرفتن جوانان مجرد و شکستن موج شهوت دارد، در میدان نبرد - که باید نیروها بیشتر باشد - عملی نیست و بنابراین، در صورت امکان متعه، تنها راه خروج از دشواری همین است.

این گونه افراد نو مسلمان، وقتی در میدان جنگ بودند، چه وضع و حالتی داشتند طبیعت بشر بر آنها حکم می کرد و حالت مادی نیز بر آنها حاکم بود؛ پس واجب بود برای چنان اوضاع و شرایطی ازدواج موقت تشریع شود تا اشکالات آنها رفع گردد و تکالیف زوجیت را از دوش آنها بردارد.

بدین جهت، نکاح متعه تشریع شد … و آن به دلیل این بود که لشکر، احتیاج به جوانانی داشت که دارای زن و فرزند نبودند و نمی توانستند ازدواج دایم کنند و از جهت دیگر معقول نبود در چنان حالت به آنها گفته شود که برای جلوگیری از شهوت، روزه بگیرند، زیرا به هیچ وجه در میدان جنگ، ضعف لشکریان صلاح نبود؛ بنابراین، علت تشریع متعه، عبارت از این وضع خاص و حالت فوق العاده بود.

 

منبع: دانستنیهای روابط دختر و پسر


free b2evolution skin
7
اردیبهشت

حدیث کساء

از ملحقات مفاتیح الجنان، حدیث شریف کسا را می خوانیم: به سند صحیح از جابر بن عبدالله انصاری روایت شده است:

بسم الله الرحمن الرحیم 

به نام خداوند بخشنده مهربان

عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ عَلَیْهَا السَّلامُ بِنْتِ رَسُولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ

از فاطمه زهرا سلام اللّه علیها دختر رسول خدا صلى اللّه علیه و آله،

قالَ سَمِعْتُ فاطِمَةَ اَنَّها قالَتْ دَخَلَ عَلَىَّ اَبى رَسُولُ اللَّهِ فى بَعْضِ الاَیّامِ

(جابر) گوید شنیدم از فاطمه زهرا كه فرمود: وارد شد بر من پدرم رسول خدا در یکى از روزها

فَقالَ السَّلامُ عَلَیْكِ یا فاطِمَةُ فَقُلْتُ عَلَیْكَ السَّلامُ

و فرمود: سلام بر تو اى فاطمه در پاسخش گفتم: بر تو باد سلام

قالَ: اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً فَقُلْتُ لَهُ اُعیذُكَ بِاللَّهِ یا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ

فرمود: من در بدنم سستى و ضعفى درك مى كنم، گفتم: پناه مى دهم تو را به خدا اى پدرجان از سستى و ضعف

فَقَالَ یا فاطِمَةُ إیتینى بِالْكِساءِ الْیَمانى فَغَطّینى بِهِ، فَاَتَیْتُهُ بِالْكِساءِ الْیَمانى فَغَطَّیْتُهُ بِهِ

فرمود: اى فاطمه بیاور برایم كساء یمانى را و مرا بدان بپوشان من كساء یمانى را برایش آوردم و او را بدان پوشاندم

ادامه »


free b2evolution skin
7
اردیبهشت

قانع کردن فرد بیحجاب

 مهم ترین دفاع او از خود این است که چرا ما دخترها حجاب کنیم خوب شما پسرها نگاه نکنید به ما.

 

 

 

تردیدی نیست که حجاب و پوشش زن یکی از احکام ضروری اسلام به شمار می رود. قرآن مجید درباره این امر مهم می فرماید: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً»؛ احزاب(33)، آیه 59.«ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلباب ها (روسری های بلند) خود را بر خویش فرو افکنند. این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است و خداوند همواره غفور و رحیم است».

پوشش سابقه ای به اندازه حیات بشریت دارد و غیر از پیروان یکی از مکاتب که بر لزوم برهنه زیستی پای می فشارد همه جامعه بشریت به نوعی رعایت می کنند.

 

 

درباره اهمیت و فلسفه «حجاب»، اشاره به چند نکته بسیار حائز اهمیت است: 

1 ،کاهش خطا و خطر؛ مصونیت زن در برابر طمع ورزی هوس بازان از ثمرات آشکار رعایت حجاب است.

2. حفظ احترام؛ اگر چه رعایت حجاب، از یک سو به مردان کمک می کند که به طور ناخواسته، و خارج از چارچوب ها، عواطف و احساسات خود را هزینه نکنند. اما بیش از آن به خانم ها کمک می کند که به طور ناخواسته و خارج از چارچوب ها، وسیله لذت انگاری قرار نگیرند و شخصیت و احترام آنان خدشه دار نگردد.

3. نشاط و رغبت؛احکام الهی بیش از آنکه به محدودیت لذت ها بیانجامد به ماندگاری لذت ها و پایداری
نشاط و خوشی ها می انجامد از این رو اگر چه حجاب از یک سو برای خانم ها محدودیت است و موجب خستگی و زحمت می باشد اما از سوی دیگر اوج احساسات را سالم نگه می دارد و عاطفه ها و محبت ها را در کانون گرم خانواده متمرکز می سازد و زن و مرد را از بی تفاوتی نسبت به همدیگر در نظام خانواده نجات می دهد و این بحرانی است که هم اکنون دامنگیر جوامع غربی شده است، به طوری که در هنگامه برپایی کانون خانواده که بر اساس عشق و محبت باید تحکیم شود و مهم ترین ابزار آن میل جنسی نسبت به یکدیگر است این میل رو به افول گذاشته و بنیان خانواده ها را متزلزل ساخته است، بلکه عشق و عاطفه آن دو، در سال های قبل از ازدواج و بعد از ازدواج در میان افراد متعدد پخش شده است و تمرکز خود را از دست داده است.

 

 

از این رو «حجاب و پوشش زن»، دارای مشخصه ها و ویژگی هایی است که بعضی از آنها اشاره می شود:

 

 

یک. حدود و میزان پوشش:هر اندازه بدن زن پوشیده تر باشد، نقش نیرومندتری در دورسازی دیدگان نظاره گر ایفا می کند. اگر نگاه های آلوده را «تیرهای زهرآلود شیطان» همچنانکه در روایات آمده است قال النبی صلی الله علیه وآله: النَّظَرُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ مِن سِهامِ اِبْلیس فَمَنْ تَرَکَها خوْفاً مِنَ اللَّهِ اَعْطاه اللَّهُ ایماناً یَجِدْ حَلاوَتهُ فی قَلْبِهِ. بحار، ج 101، ص 38. بدانیم پوشش زن همانند قوسی است که تیرها را کمانه می کند و از اصابت آنها به هدف باز می دارد. هر اندازه حجاب کمتر رعایت شود، تیرهای شیطانی بیشتر متوجه او می گردد و از آن آسیب می بیند.
با توجه به این امر، چادر حجاب برتر است؛ زیرا با وجود شرایط دیگر، بیشترین پوشش و مطمئن ترین مصونیت ر ا به همراه دارد.

 

دو. کیفیت پوشش: پوشندگی لباس و کیفیت دوخت، بخش مهمی از حجاب را تشکیل می دهد. لباس های نازک و تنگ و بدن نما، آماج پیکان مسموم شیطان و موجب خیره شدن چشم های هرزه و آلوده است!! در مقابل لباس های مناسب و کاملاً پوشیده، مانع این نگاه های هوس آلود است. 

 

 

سه. رنگ ها:برخی از رنگ ها دیدگان را خیره می سازد و باعث جلب توجه می شود. و علمای دین هر چند نسبت به اصل رنگ لباس ها، تأکید چندانی ندارند؛ ولی بر این مسأله پای می فشارند که لباس نباید موجب جلب توجه شود و عواقب سوئی داشته باشد. از این رو در طول تاریخ، زنان مسلمان به میل خود، لباس مشکی را برای حجاب برگزیدند و بدین وسیله احساس امنیت و مصونیت بیشتری می کر دند. این سنت حسنه، مورد نظر و پذیرش پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) و امامان(علیهم السلام) نیز قرار گرفت. گفتنی است که عبا و چادر مشکی جزء لباس های مکروه به شمار نمی رود و از آن مستثنا شده است. 

 

 

چهار. شیوه گفت وگو و حرکت: حفظ وقار و متانت، همان نقشی را دارد که پوشش زن ایفا می کند و عدم رعایت آن، عواقب شومی در پی دارد. قرآن مجید یکی از صفات خوب زنان مؤمن را - که در رفتار دختران شعیب جلوه گر است - حیا و وقار می داند.قصص (28)، آیه 25.

 

 

باید دانست که پیدایش فحشا و فرزندان نامشروع، افزایش طلاق و از هم گسیختگی زندگی زناشویی و نا آرامی درونی و هیجان جنسی مستمر برخاسته از برهنگی وعشوه گری زنان، همه آثار شوم بی حجابی و بی بندوباری است و این حجاب است که می تواند به خوبی مصونیت بخش باشد. برخی به نادرستی ادّعا می کنند: حجاب به معنای مقابله با برهنگی را قبول داریم؛ ولی در هیج جای قرآن از پوشش مو سخن به میان نیامده است!! در پاسخ گفتنی است که زنان حتّی قبل از نزول آیه حجاب موهای خود را می پوشاندند و مشکل تنها آشکار بودن گردن، گوش، زیر گلو و گردن آنان بود.

 

همان طور که مفسران بزرگ (مانند شیخ طوسی و طبرسی) فرموده اند، در گذشته دو نوع روسری برای زنان معمول بود: روسری های کوچک که آنها را «خِمار» یا «مقنعه» می نامیدند و معمولاً در خانه از آن استفاده می کردند و روسری های بزرگ که مخصوص بیرون خانه به شمار می آمد. زنان با این روسری بزرگ - که جلباب خوانده می شد و از «مقنعه» بزرگ تر و از «ردا» کوچک تر است و به چادر امروزین شباهت داشت - مو و تمام بدن خود را می پوشاندند.درباره جلباب گفته اند: آن روسری خاصی که بانوان هنگامی که برای کاری به خارج از منزل می روند، سر و روی خود را با آن می پوشند؛ «الجلباب خمارالمرأه الذی یغطّی رأسها و وجهها اذا خرجت لحاجه» (التبیان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 361؛ مجمع البیان، ج 8 - 7، ص 578).

 

نزدیک ساختن جلباب «یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ»؛ کنایه از پوشیدن سر و روی خود با آن است؛مجمع البیان، ص 580؛ المیزان، ج 16، ص 361. یعنی، چنان نباشد که چادر یا رو پوش های بزرگ (مانتو) تنها جنبه تشریفاتی و رسمی داشته باشدو همه پیکرشان را نپوشاند و از مصادیق «کاسیات عاریات»زنانی که ظاهراً پوشیده هستند، ولی در واقع برهنه اند، از رسول خداصلی الله علیه وآله روایت شده است: «صنفان من اهل النار لم أرهما قوم معهم سیاط کأذناب البقر یضربون بها الناس و نساء کاسیات عاریات، ممیلات مائلات، رؤسهنّ کأسنمه البُخت المائله … .»: میزان الحکمه، ج 2، ص 259. شمرده شوند! قرآن فرمان می دهد:

 

بانوان با مراقبت، جامه را بر خود گیرند و آن را رها نکنند، تا نشان دهند اهل عفاف و وقار به شمار می آیند. از پایان آیه بر می آید که پوشش مطلوب آن است که خود به خود دورباش ایجاد می کند و هوس بازان را ناامید می سازد. بنابراین، وظیفه پوشش اسلامی بانوان به معنای حبس و زندانی کردن و قرار دادن آنان پشت پرده و در نتیجه عدم مشارکت این گروه، در فعالیت های اجتماعی نیست. این وظیفه بدان معنا است که زن در معاشرت با مردان، بدنش را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمایی نپردازد و مشارکتش در فعالیت ها، بر اصول انسانی و اسلامی استوار باشد.

 منبع:حجاب شناسی (پرسمان حجاب)/حسین مهدی زاده


free b2evolution skin
7
اردیبهشت

گرایش زنان مشهور تازه مسلمان شده در جهان

گرایش زنان تازه مسلمان و محجبه در جهان بسیار چشم گیر شده و این موضوع علی‌رغم همه تلاش‌های غربی‌ها قابل سانسور نیست و روز به روز اخبار جدیدی از این افراد به رسانه‌ها درج پیدا می‌کند. گرایش به اسلام و حجاب زنان ،یکی از مصادیق فروپاشی اخلاقی نظام تمدنی غرب و در رأس آن ایالات متحده، مسئله ی ظلم و تبعیض نسبت به زنان است. رهبر انقلاب در این زمینه چنین فرمودند: «ما در مسئله ی زن، از غرب طلبکاریم؛ ما مدعی غربیم؛ آنها هستند که دارند به زن ظلم میکنند، زن را تحقیر میکنند، جایگاه زن را پائین می آورند؛ به اسم آزادی، به اسم اشتغال، به اسم مسئولیت دادن، آنها را مورد فشارهای روحی، روانی، عاطفی و اهانت شخصیتی و شأنی قرار می دهند؛ آنها باید جواب بدهند.


free b2evolution skin