پیامدهای بود و نبود توفیق
پیامدهای بود و نبود توفیق
اگر خداوند به پاسِ نیکی های مۆمنان، بر توفیقاتِ تشویق آمیز خود نسبت به آنان نیفزاید، قادر به ادامهء زندگی مۆمنانه نخواهند شد و چه بسا دلگرمیهای روزافزون تری پیدا نخواهند کرد تا با نشاط و انرژی و امیدِ بیشتری به پیش بروند. از سوی دیگر اگر خدا به کیفرِ گناهِ کافران، منافقان و گنهکاران، از آنان سلبِ توفیق ننماید و آثار وضعی گناهانشان را تا حدودی در این دنیا به آنان نچشاند و در زندگی شان نمایان نسازد، از استمرارِ گناه ابایی نخواهند داشت و بازدارندگیِ لازم را فراروی خود نخواهند دید و به زندگی عاصیانهء خود ادامه خواهند داد؛ امّا وجود پاداش های توفیق افزا برای مۆمنان به خاطر نیکی هایشان، دلگرمی و امید و انرژی لازم را در وجودشان می دمد و به ادامه نیکوکاری سوق می دهد و نیز سلبِ توفیق از گنهکاران در دنیا به خاطر گناهانشان، چه بسا موجبِ تنبّه و بیداری و بازدارندگیشان می شود تا از گمراهی به راه حق برگردند یا زودتر نابود شوند تا دیگران از دستِ آنان در آسایش باشند.
نتیجه وجود ما انسانها و آثار وجودی مان آفریدهء خدا است و قدرت و اختیار ما نیز از ناحیهء خدا است. امّا این را که از قدرت و اختیارمان چگونه استفاده کنیم، خداوند به خودِ ما واگذار کرده است. حال اگر از قدرت و اختیارمان خوب و درست و در راه رضای خدا استفاده کنیم، خداوند پاداشی به ما می دهد و اسباب هدایت و توفیق در این زمینه را فراهم می کند و برکت استمرارِ اسبابِ هدایت و سعادت را عنایت می فرماید. امّا اگر از قدرت و اختیارمان خوب و درست و در راه رضای خدا استفاده نکردیم و بلکه از آن در راه نادرست و گناه و نافرمانی استفاده کردیم، نتیجه وضعی اش این است که مجازات می شویم و بی توفیقی و خذلان نصیبمان می گردد و اسباب و زمینه های موفّقیّت را از دست می دهیم و بلکه زمینهء سقوط و تنزّل بیشترمان می شود.
رابطه گناه با فساد فسق و فجور انسان
رابطه گناه با فساد فسق و فجور انسان
از منظر قرآن و آموزه هاي اسلامي فساد و تباهي در جوامع انساني چه رابطه اي با گناه و فسق و فجور انسان دارد؟
عمل و عكس العمل در نظام هستي خداوند سبحان براي گردش كار آفرينش و نظم و انضباط بخشيدن به امور هستي سنت ها و قوانيني قرار داده است كه خلقت بر اين اساس سامان يافته و اداره مي شود.انديشه ها، گفتارها و كارهاي انسان نيز براساس اين قانون الهي داراي عكس العمل هاي مناسب است. قانون سوم نيوتن دراين باره مي گويد: نيروي تك و فرد در طبيعت وجود ندارد، هر نيرويي در هر جايي باشد، قطعا نيروي ديگر به همان اندازه اما در جهت مخالف آن وجود دارد. به عبارت بهتر، نيروهاي موجود در طبيعت (خلقت) دوتايي هستند. همانطور كه تكه چوبي كه فقط يك سر داشته باشد وجود ندارد. اگر يكي از اين دو نيرو را كنش يا عمل بناميم، نيروي مقايل آن واكنش يا عكس العمل ناميده مي شود. بنابراين بطور كلي برجهان هستي سنت عمل و عكس العمل حاكم است و هميشه بين اعمال انسانها و حوادث كنوني ارتباط تام و تمام برقرار است و نيكي ها و بدي هاي هركس به او برمي گردد. در واقع وضعيت كنوني هركس و هر جامعه اي، نتيجه وضعي اعمال او و كارهاي افراد جامعه اوست! براساس آنچه گفته شد برآنيم تا با لطف حضرت حق، آثار اعمال انسان ها را از منظر قرآن و روايات در اين ستون مورد بحث و بررسي قرار دهيم با اميد به اينكه انشاءا… الرحمن مورد استفاده همگان واقع شود.
اقسام گناهان و آثار وضعی آنها
اقسام گناهان و آثار وضعی آنها
اعمال انسانی نه تنها در امور جامعه و تاریخ نقش دارد، بلکه تاثیرات مستقیم وغیرمستقیم بر محیط زیست بلکه جهان و حتی هستی نیز به جا میگذارد. خداوند در آیه 96 اعراف به صراحت بیان میکند که چگونه تقوای آدمی موجب بارندگی و برکات آسمانی خواهدشد. از آیات و روایات بسیاری میتوان این معنا را به دست آورد که مثلا عدم پرداخت حقوق مالی شرعی و زکات موجب کاهش بارندگی و خشکسالی میشود. به این معنا که هرگناه آدمی همچنان که به عنوان یک حکم تکلیفی موجب خشم الهی و کیفر اخروی است، دارای آثار وضعی در زندگی دنیوی نیز میباشد. به عنوان مثال پیامبر)ص( درباره تاثیرات گناهان در مرگ و حیات انسان میفرماید: موت الانسان بالذنوب اکثر من موته بالاجل و حیاته بالبر اکثر من حیاته بالعمر؛ مرگ انسانها در نتیجه گناهان، بیشتر از مرگ آنها در نتیجه فرا رسیدن اجل است و زنده ماندن انسانها در نتیجه نیکیهایشان، بیشتر از زندگی کردنشان به خاطر باقی بودن عمر است. )مکارم الاخلاق، ص 362 (امیرمومنان علی(ع) نیز میفرماید: اذا ظهرت الجنایات ارتفعت البرکات؛ هرگاه گناهان و جنایات آشکار شوند، برکتها از بین میرود.)غررالحکم، ح 4030 )
اما باید توجه داشت که هر گناهی وضعیتی را موجب میشود که گناهان دیگر آن را پدید نمیآورند. شناخت آثار هر گناه به ما کمک میکند تا بتوانیم به علت یابی بپردازیم و زمانی که با مشکل و مصیبتی مواجه شویم، بدانیم که ریشه آن، گناهی خاص است که مرتکب شده ایم، پس میتوانیم با توبه و استغفار از آن گناهان و تغییر وضعیت در رفتار و کردار خودمان، وضعیت خود و جامعه را دگرگون کنیم. آیه 53 انفال: ذلک بان الله لم یک مغیرا نعمته انعمها علی قوم حتی یغیروا ما بانفسهم و ان الله سمیع علیم؛ این کیفر بدان سبب است که خداوند نعمتی را که بر قومی ارزانی داشته تغییر نمیدهد، مگر آنکه آنان آنچه را در دل دارند تغییر دهند و خدا شنوای داناست. آیه 11 رعد: برای آدمی فرشتگانی است که پی درپی، او را به فرمان خدا از پیش رو و از پشت سرش پاسداری میکنند. در حقیقت خدا حال قومی را تغییر نمیدهد تا آنان حال خود را تغییر دهند. و چون خدا برای قومی آسیبی بخواهد، هیچ برگشتی برای آن نیست و غیر از او حمایتگری برای آنان نخواهدبود. دراین دو آیه به صراحت خداوند به نقش انسان در تغییر احوالات خود و جامعه اشاره میکند و در آیه 41 روم از نقش اعمال آدمی در محیط زیست و جهان سخن به میان میآورد. پس بسیاری از مشکلات و مصیبتهایی که دچار آن هستیم به سبب همین اعمال و رفتار خودمان است. شناخت علل هر مشکل و مصیبتی از این رو لازم است تا بدانیم چرا گرفتار شده ایم و چگونه میتوانیم از آن رهایی یابیم.
قرآن وسبك زندگي