28
خرداد

آثار فردی و روانی صبر و استقامت

در یک جمله و به یک سخن می توان گفت: همه چیز، هم دنیا، هم آرمان های انسانی و هم مقاصد پست شرارت آمیز و خلاصه هر مقصدی برای هر کسی مطرح است، در گرو صبر و پایداری است. اگر بر این مطلب استدلالی هم لازم باشد و تجربیات بشر در طول تاریخ ممتد زندگی اش قانع کننده به نظر نیاید این فرمول قطعی و روشن بسنده است که: رسیدن به هر هدفی محتاج حرکت است و حرکت، مستلزم صبر و استقامت و هر کس در مدت عمر خود لااقل در چندین ماجرا، درستی این فرمول را آزموده است.امیر المومنین علی (ع) در حدیثی می فرمایند: «من رکب موکب الصبر، اهتدی الی میدان النصر؛ هر که بر مرکب صبر سوار شود، به میدان پیروزی و نصرت راه خواهد یافت.»

 

 

 

در هنگامه جنگ صفین نیز در خلال خطبهی مهیجی که برای دلگرمی و بسیج یارانش ایراد فرمود، چنین گفت: «واستعینوا بالصدق والصبر، فان بعدالصبر ینزل علیکم النصر…؛ به راستی و پایداری تکیه کنید، زیرا پس از پایداری است که پیروزی بر شما نازل خواهد شد.»غیر از اثر سازنده اجتماعی صبر که همانا پیروزی و دست یافتن بر مقصد و مقصود و هدف است، این خصلت دارای آثار مثبت و بسیار مهمی در روحیه و روان شخص صابر نیز هست. منظور از آثار روانی، آن تأثیراتی است که صبر در روان شخص صابر به جای می گذارد و پیش از آنکه نتیجه خارجی و عینی از مقاومت وی عاید گردد، نتیجه شخصی آن به وی می رسد.
1- ایجاد روحیه شکست ناپذیری نخستین تأثیر مثبت و سازنده صبر آن است که انسان صابر را ضد ضربه و شکست ناپذیر می سازد و همچون تمرین و ورزشی دشوار، او را مقاوم و نیرومند بار می آورد. مقدمه لازم برای کامیابی در هر هدف و خواسته ای -چه در جریان های مادی و چه در جریان های فکری و مسلکی و مذهبی- پیدایش چنین حالتی در انسان است. همه شکست ها و هزیمت هایی که در میدان های مبارزات اجتماعی و مذهبی و مسلکی پیش می آید، مقدمه اش یک شکست روحی است و ضربه ای که روحیه ضعیف و هزیمت پذیر، به ادامه یک مبارزه می زند چندین برابر ضربه ای است که نقص و نارسایی تجهیزات نظامی و کارآزمودگی و غیره وارد می سازد… سربازی که در میدان جنگ پشت به دشمن کرده و روی به گریز می نهد قبل از آنکه چشمش و بازویش از مقابله با دشمن عاجز مانده باشد روحیه و قدرت روانی اش شکست خورده و روحا منهزم گردیده است و تا این شکست روانی بر او وارد نیاید محال است سربازی پشت به دشمن کند و جبهه را ترک گوید.

 

 

 

 

مردمی که در برابر حوادث معمولی زندگی: خسارت های مالی، بیماری ها، مطرود و منفور شدن ها، مرگ و میرها، صبر و مقاومت نورزیده تن به اظهار عجز و لابه و جزع می دهند، در پیشامدها و در هنگام بروز موانع راه نیز بسی زودتر شکست خورده پای گریز می گشایند و به عکس، کسانی که در هر حادثه ای صبر را همچون سلاح برنده ای مورد استفاده قرار داده و در هر مورد به صورت مناسب آن، صبر و استقامت پیشه می کنند، توان و قدرت بیشتری در مبارزه با مشکلات زندگی به دست آورده و دارای روح و روحیه ای شکست ناپذیر و مقاوم می گردند. شخص بی صبر را می توان به سربازی تشبیه کرد که در میدان جنگ، عریان و بدون زره می جنگد، چنین کسی با نخستین ضربات دشمن از پای درافتاده و از بین می رود. و انسان صبور را به همین قیاس، می توان در حکم جنگجویی دانست که از پای تا سر غرق زره و تجهیزات جنگی است، دست یافتن بر چنین کس البته به مراتب دشوار و از پای افکندن او کاری مشکل است.با این بیان به روشنی می توان به ژرفای این آموزش و الهام عمیق اسلامی که از امام جعفر صادق (ع) صادر گشته است رسید: «قد عجز من لم یعد لکل بلاء صبر؛ آنکس که برای هر بلایی صبری آماده نکرده و تدارک ندیده باشد به عجز و ناتوانی در می افتد» یعنی رو به رو شدن با بلایا و مشکلات زندگی کسی را که پیش بینی آن را نکرده و روحیه صابر و مقاوم در خود به وجود نیاورده دست و پا بسته و درمانده می سازد.

 

 

 

راز استواری و پایمردی مردان بزرگ و سازندگان تاریخ بشر و در رأس آنان، پیامبران و رجال الهی که در آغاز دعوت، هر چه بیشتر مورد ایذاء (آزار و شکنجه) طغیانگران قرار می گرفتند پا بر جاتر و فعال تر می شدند در همین نکته است. آنان با پیش بینی تلخی ها و ناگواری های این راه و فراهم ساختن مایه وافری از صبر، امکان شکست روحی را در خویشتن از بین برده و به موجوداتی سرسخت و شکست ناپذیر تبدیل شده بودند. دشمنان و مخاصمانشان که در موارد بسیاری از همه گونه امکانات برخوردار بودند خسته و درمانده می شدند، ولی این بزرگمردان که از همه آن امکانات محروم بودند همچنان مجدانه به کار و کوشش مجاهدت خستگی ناپذیر خود ادامه می دادند. متوکل عباسی، امپراطور مقتدر عباسی می گفت: «لقد اتعبنی ابن الرضا؛ ابن الرضا مرا به ستوه آورد.» چگونه کسی مانند امام هادی (ع) که بیشتر ایام امامت خود را در زیر فشارهای ناشی از قدرت متوکل گذرانیده این حاکم مقتدر را خسته می کند؟

 

 

 


2- شناسایی نیروهای نهفته درونیدومین اثر مهم صبر آن است که شخص صابر با مقاومتی که در میدان های زندگی در برابر حوادث و موانع از خود بروز می دهد به میزان نیروی خود و به خصوصیات آن و به خصال نیک و مهمی که در وجود او نهفته است و او در زندگی معمولی و بی دردسر خود هرگز با آن برخورد نکرده است، واقف می گردد. این مطلب را آن کسانی که فشارها و شدت های زندگی را چشیده و در راه هدف ها و ایده آل های شریف تن به بلا و محنت داده اند به خوبی درک می کنند، چنین کسانی به طور حتم در مواجهه با خطرات بزرگ، در ظلمت ها و فشارها، در هنگامه هایی که یک ناظر بیگانه و بی خبر، آنها را شکست خورده و نابود شده می پندارد بر اثر صبر و مقاومت، در خود فتوح و گشایشی احساس کرده اند، قدرتی بی سابقه و عظمتی شگفت آور دیده اند، چیزی را در وجود خود کشف کرده اند که قبلا از آن به هیچ وجه خبر نداشتند. پس صبر موجب آن است که آدمی خود را بیشتر بشناسد و به نقاط مثبت وجود خود بیشتر پی برد و نیروهایی را که در همه عمر در خود نیافته، کشف کند.

 

 

 


3- توجه و اتکاء بیشتر به خداسومین خاصیت سازنده صبر این است که آدمی را در هر مرحله و حدی باشد به خدا نزدیک تر و بدو متکی تر می سازد، بعضی ها می پندارند که اتکاء به خدا با اتکاء به نفس، سازگار نیست و کسی که به خدا متکی باشد نمی تواند به خود اتکاء داشته باشد. هنگامی که گفته می شود: به خدا متکی باشید! چنین کسانی زبان به اعتراض می گشایند که: بگذارید مردم به خود تکیه کنند و چشم امید به سوی خود بدوزند! گویی کسی که مردم را به اتکاء به خدا دعوت می کند می خواهد و می گوید که به خود متکی نباشد! حال آنکه برای شخص معتقد به خدا، میان تکیه داشتن یک نوع تلازم و توافق هست و حتی بدین اعتبار که اتکاء به نفس یکی از ابعاد صبر محسوب می گردد، در واقع وسیله و موجبی برای اتکاء به خدا نیز هست. زیرا بی صبری در برابر حوادث تلخ زندگی و دهشتزدگی از مقابله با مصائب اختیاری، که نموداری از عدم اتکاء به نفس است موجب دوری و فراموشی از خدا نیز می گردد. در آن هنگام که آدمی در برابر شدائد و مصائب روزگار قرار می گیرد و سنگ آسیای آزمایش های زندگی او را به شدت می فشارد و می کوبد، اگر وی به لابه و بی صبری دست نزند و جزع و شیون نکند روزنه های ارتباط او با خدا گشوده تر و آزادتر می گردد و دل و جانش به نور حضور خدا روشن و روشن تر می شود و به عکس، اظهار ضعف و جزع او را از خدا نیز همچنان که از خویشتن، بیگانه و بی خبر و منقطع می سازد.
سید علی خامنه ای- گفتاری در باب صبر- صفحه 67-73


free b2evolution skin
28
خرداد

روایات وارده در سختی و آسانی حساب

مرحوم صدوق در «امالی» خود روایت میکند از حضرت صادق (ع) که: چون روز قیامت فرا رسد، در موقف حساب دو بنده مؤمن را که هر دو از اهل بهشتند نگاه می دارند؛ یکی از آن دو فقیری در دنیا می باشد، و آن دیگر غنی. فقیر میگوید: ای پروردگار من! برای چه من در اینجا متوقف شده ام؟! به عزت تو سوگند که تو میدانی که به من در دنیا حکومت و ولایتی را ندادی تا من در آن به عدل رفتار کنم یا به ظلم و ستم! و مالی را به من در دنیا ندادی تا بواسطه آن حقی را ادا کنم یا منع نمایم! و در دنیا روزی من، به من نمی رسید مگر بقدر کفاف، همانطور که تو میدانی و برای من مقدر کرده بودی! پس خداوند جل جلاله میگوید: این بندۀ من سخن از صدق میگوید؛ دست از او بدارید تا داخل بهشت رود! و آن مرد غنی در موقف همینطور باقی می ماند بقدری که به اندازه ای عرق از او جاری شود که اگر چهل شتر تشنه بیاشامند، برایشان کافی باشد. و سپس داخل بهشت می رود.

✨✨✨

 

 

✨✨✨


فقیر به او میگوید: علت توقف تو چه بود!؟ غنی میگوید: طول حساب. پیوسته از من سؤال میشد از چیزهائی که داشتم، و یکی پس از دیگری می آمد و خداوند از من میگذشت و می آمرزید. و سپس از چیز

 دیگر مورد بازپرسی قرار می گرفتم، تا جائیکه خداوند به رحمت خود مرا فرا گرفت و به بازگشت کنندگان ملحق ساخت! پس بگو ببینم تو کیستی؟! فقیر میگوید: من همان فقیر هستم که اینک در موقف حساب با تو بودم. غنی میگوید: اما بعد از آنکه تو به بهشت آمدی، نعمت های خداوند چنان تو را تغییر داده و موجب دگرگونی تو گردیده است که تو را نشناختم! (امالی صدوق)

✨✨✨


در «تفسیر علی بن ابراهیم قمی» در روایت ابی الجارود از حضرت باقر (ع) در تفسیر آیه شریفه: «للذین أحسنوا الحسنی’ و زیادة؛ برای آنان که کار نیک کرده اند عاقبت نیکوتر و بیش از آن هست». (یونس/ 26) وارد است: مراد از حسنی که بر نیکوکاران داده میشود بهشت است، و اما زیادۀ بر حسنی که داده میشود، منظور دنیاست. چون آنچه را که خداوند به نیکوکاران در دنیا بدهد، در روز قیامت محاسبه نمی کند؛ پس خداوند برای خصوص از این دسته مردم پاداش دنیوی و اخروی را جمع نموده است. بواسطه نیکوترین کردارشان در دنیا و آخرت به آنان جزا و پاداش میدهد. و خداوند دربارۀ آنان میفرماید: «و لا یرهق وجوههم قتر و لا ذلة أولـ’ئک أصحاب الجنة هم فیها خـ’لدون؛ و به سیمای آنان قتر و ذلت عارض نمی شود و نمیرسد، و ایشان یاران بهشتند که پیوسته در آن مخلد می باشند.» (یونس/ 26) علی بن ابراهیم گفته است که مراد از قتر، فقر و گرسنگی و مراد از ذلت، خوف و دهشت است.

✨✨✨


مجلسی رضوان الله علیه از حضرت أبی جعفر (ع) روایت کرده است که آن مرد میگوید: به حضرت گفتم: ای پسر رسول الله! من حاجتی دارم! فرمود: در مکه به نزد من آی! پس عرض کردم: ای پسر رسول الله! من حاجتی دارم! فرمود: در منی به نزد من آی! و سپس عرض کردم: ای پسر رسول الله! من حاجتی دارم! فرمود: بگو حاجتت چیست؟! پس عرض کردم: ای پسر رسول الله! من گناهی را مرتکب شده ام که بین من و خداست، و هیچکس را از آن اطلاعی نیست! پس بسیار بر من گران است؛ و قدر و شأن شما را عظیم تر از آن میدانم که با آن گناه به خدمت شما برسم! حضرت فرمود: چون روز بازپسین فرا رسد و خداوند خود حساب بندۀ مؤمن خود را بنماید، او را بر گناهانش یکی پس از دیگری متوقف گرداند؛ و سپس همه آنها را بیامرزد بطوریکه هیچکس از موقف او و از گناهانش مطلع نگردد، نه فرشته مقربی و نه پیامبر مرسلی!

✨✨✨


عمربن إبراهیم که راوی این روایت است گوید: «و افراد بسیاری از حضرت باقر در دنباله این روایت چنین نقل کرده اند که آن حضرت فرمود: و نسبت به خصوص آن گناهانی که خداوند هم ناپسند دارد، بندۀ مؤمن خود را در آنجا وقوف دهد، پرده ای به روی آنها میکشد، و چنان مخفی میدارد گویا مثل آنکه اصلا گناهی را انجام نداده است. و به گناهانش میگوید: تبدیل به حسنات شوید! و اینست معنای گفتار خدای تعالی آنجا که فرموده است: «أولـ’ئک یبدل الله سیئاتهم حسنـ’ت و کان الله غفورا رحیما؛ اینچنین بندگان صالح و با ایمانی، خداوند بدیهای آنان را به خوبی تبدیل میکند؛ و خداوند آمرزنده و مهربان است.» (فرقان/ 70)

منبع:سید محمدحسین حسینی طهرانی- معادشناسی- ج8 صفحه 230-233


free b2evolution skin
28
خرداد

نماز فوق العاده استغفار برای وسعت رزق

رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود :
هرگاه در زندگیت دچار تنگی معیشت و کسادی شدی، حاجتت را به خدا عرضه کن و نماز استغفار را ترک نکن.نماز استغفار دو رکعت است و در هر دو رکعت، چنین عمل کن:

 

 

 

 

1⃣در هر رکعت، یک بار حمد، و یک بار سوره قدر را بخوان

2⃣بعد از خواندن این دو سوره، 15 بار فقط بگو: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ»

3⃣سپس در رکوع، 10 بار فقط بگو: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ»

4⃣بعد از بلند شدن از رکوع ، 10 بار بگو: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ»

5⃣در هر دو سجده، 10 بار فقط بگو: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ»

6⃣بعد از هر دو سجده، 10 بار بگو: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ»

مکارم الاخلاق، ص328


free b2evolution skin
27
خرداد

#به_قلم_خودم «مرواریدهای رنگی چسبیده به سوزن ته گرد» قسمت چهارم

خامه رو رها کردم قلابم گذاشتم کنار دفه و عینکمو گذاشتم روی سرم و بلند شدم و دستمو شستمو چسب زدم  و براشون میوه آوردم و دوباره رفتم نشستم پای قالی و شروع به بافتن کردم قلاب رو برداشتمو تار رو  پیش میکشم و خامه رو گره میزنم به تار ، اول خامه سبز صدری یک رج و حالا دفه ، دوباره رج دوم هم سبز صدری ، کوبیدن دفه، دوباره رج سوم ، حدوده 15 سانت سبز پررنگ و بقیه رج دوباره سبز صدری ، دفه رو برداشتم و شروع به کوبیدن کردم . حالا اندازه کردن خامه و کاردک زدن خامه و گره زدن به تار. همین طور پشت هم بافتن و بافتن .روزها پشت سر همینطور طی میشدند و من منتظر دیدار خانوادم بودم روزها به قالیبافی و خانه داری و بچه داری میگذشت تا رسید به چهارم خرداد فرداش باید میرفتم پیش دکتر زنگ زدم برای فردا وقت دکتر گرفتم و با توکله به خدا رفتم دکتر ، کمی شلوغ بود باید مینشستم تا نوبتم بشه الان ساعت یک بعدازظهر5 خرداده و من منتظر صدا کردن منشی که نوبتم بشه و برم . مطب دکتر پر از استرس بود و همه ی خانمها که اومده بودند با هم دیگر صحبت میکردند گاهی هم میخندیدند تقریبا بیشتریا شل حجاب بودن ،من فقط بین اونا چادر سرم بود .

 

 

 

 

تا اینکه یه خانمه اومد و همگی توجهشون بهش جلب شد کفشای ده سانتی قرمز پوشیده بود و نمیتونست راه بره لنگ لنگان اومد و کنار من نشست .پاهاشو از کفشش در آورد و شروع کرد به ماساژ دادنشون به من گفت  ببخشید مژگان یاری صدا نکرد . گفتم نه ! گفت آخیش خیالم راحت شد همش استرس داشتم نوبتم گذشته باشه یه خانمه بهش گفت مگه مجبوری این کفشارو بپوشی خب میخوای تیب بزنی یه کفش راحتی قرمز بپوش و سه چهار نفری با هم خندیدن!!!!!!

ولی من نخندیدم رو به من کرد و گفت می بینی چطور آدم مسخره میکنن . نگام کرد و گفت تو چرا نمی خندی ؟ حقمه بخند ! گفتم عزیزم خنده نداره من به کسی که داره زجر میکشه نمی خندم ! گفت راست میگی من خیلی زجر میکشم میدونی چی شده شوهرم مجبورم میکنه چون با دوستای عزیزتر از جونش رفت و آمد داریم میگه اگر اینطوری ست نکنی دیگه با من رفت و آمد نمیکنن. دیگه منو جدی نمیگیرن و تو دوره همیشون راه نمیدن!!

تمام زندگیمون شده چشم و همچشمی با دوستاش میره اداره میبینه خانمایی که اونجا کارمندن چطور تیب زدن میره برا منم از همون لباسها میخره کفشاشونو میبینه میره از همون برام میخره میگه موهاتو باید مثل اونا رنگ کنی مثل اونا لباس بپوشی. بهش میگم بابا من الان باردارم صبر کن بچهمون بدنیا بیاد اونوقت همونطوری تیپ میزنم ،همونطوری کفشای پاشنه بلند میپوشم.

به خرجش نمیره که نمیره . میگه خانم سهراب رو دیدی اونم تو بارداریش همین جوری کفش پوشیده بود ما که نباید از اونا کمتر باشیم . یه چیز دیگه اونا میرن ماشین شاسی بلند میخرن ما هم باید از همون مدل ماشین بخریم الان همش دارن رو مخش رژه میرن که خونت رو بده اجاره بیا پیش ما . کلی باید بیاییم تا به تو برسیم حالا خودش داره به سختی میندازه میگه باید ما هم مثل اونا بریم پیششون. به نظر تو نارمک پایینه ؟؟ گفتم چی بگم !! به نظر من نباید برای بنده خدا زندگی کرد ببخشیدا شما باید تو انتخاب دوستاتون تجدید نظر کنید. گفت اونا ولنجک و نیاوران و چه و چه هستند . گفتم تو این دوره و زمونه باید هرکی به جیب خودش نگاه کنه و خودش مقروض نکنه . گفت مستاجر اومده برا خونه منم با این وضعم همش باید بلند بشم درو براشون باز کنم که از طرف بنگاه میان خونه رو ببینن ! نمیدونی وقتی خوابم میاد و به زور چشمامو باز نگه میدارم که کسی میاد خوابالو نباشم چون شوهرم ناراحت میشه چقدر اذیت میشم .

یه دفعه که مشتری اومده بود ، خود بنگاهیم باهاش اومده بود منم خواب بودم هماهنگ نکرده بودن ، زنگ رو زد درو باز کردم اومدند بالا گفت خانوم ببخشید خواب بودین ….. و همه با هم خندیدن . منم خیلی ناراحت شدم گفتم شما هماهنگ نکردین . گفت چرا زنگ زدم به همسرتون یک ساعت پیش . همسرتون گفت خانومم خونس . گفتم به من چیزی نگفت .هیچی دیگه سرت و رو درد نیارم  بعد از ظهر شد و شوهرم اومد خونه ، با دعوا اومد خونه و شروع کرد به دعوا با من که من مگه نگفتم نخواب ؟ چرا خوابیدی؟ آبروی منو بردی ! با این کارات ! گفتم دست پیش گرفتی که پس نیوفتی ؟؟ هان !! منو نگاه کن من شدم در باز کن!!!! نباید بخوابم مردم باردارمیشن از بارداریشون لذت میبرن شوهرشون قربون صدقشون میره .

اونوقت تو به خاطر اون بنگاهییه که باهات رفیقه، داری منو بازخواست میکنی من الان هفت ماهمه این بچه تو شکمم خستم میکنه چکار کنم خوابم میگیره دست خودم که نیست و  رفتم تو اتاق ، درو بستم شروع کردم به گریه کردن . در و باز کرد و گفت داری گریه میکنی ؟! گفت  ببخشید ناراحت نشو باشه هماهنگ میکنم که وقتی خودم باشم مشتری بیاره ناراحت نشو برا بچه ضرر داره  خب به منم حق بده منم تحت فشارم . یکدفعه خانمه که بهش خندیده بود بهش گفت واه واه چه شوهر داری خدا شانس بده داره میبردت بالاشهر از خداتم باشه ما اگه ازین شوهرا داشتیم میذاشتیم رو سرمون و حلوا حلواش میکردیم !!!!

مژگان چپ چپ بهش نگاه کرد و گفت شما هم اگه جای من بودین حال و احوالتون بدتر از من بود . دوباره رو کرد به منو گفت خانوم ببخشید که باهات درد و دل کردم حرفامو تو دلت نگه نداریها به هر کسی خواستی بگو. بگو تو انتخاب شوهر خیلی دقت کنند درسته من خودم از خانواده ی مرفهی بودم و کسی رو میخواستم که مثل خودم باشه اصلا تو فکر حجابو این حرفا نبودم تو ده ساله که با هم ازدواج کردیم زندگیه راحتی داشتم بقول شوهرم که گفت نمیزارم آب تو دلت تکون بخوره . درست خدا رو شکر اون مرد خوبیه و منو اذیت نمیکنه ولی این اخلاقش که همش میخواد از دیگران عقب نمونه منو خیلی اذیت میکنه حاضره به خاطره دوستاش تا قله قافم بره و اون چیزی رو که میخواد بگیره منو هم با خودش همراه میکنه میگه تو خوشگلی …… بالاخره خانم منشی اسم منو صدا کرد به مژگان گفتم ببخشید و بلند شدم و رفتم پیشه دکتر . سلام کردم گفت رفتی مسافرت گفتم نه بلیط برای چند روزه دیگس . گفت عجب تو هم با این مسافرت رفتنت .


free b2evolution skin
27
خرداد

زیارت جامعه کبیره (دانلود متن، ترجمه و صوت)

فصل یازدهم؛ مقام اول در زيارات جامعه كه هر امامى را به آن زيارت مى ‏توان نمود و آنها بسيار است و ما به ذكر چند زيارت از آنها اكتفا مى‏ نماييم. زيارت دوم: ايضا شيخ صدوق در فقيه و عيون روايت كرده از موسى بن عبد الله نخعى كه گفت عرض كردم به خدمت حضرت امام على نقى عليه السلام كه يا ابن رسول الله مرا تعليم فرما زيارتى با بلاغت كه كامل باشد كه هرگاه خواستم زيارت كنم يكى از شما را آن را بخوانم‏
فرمود كه چون به درگاه رسيدى بايست و بگو شهادتين را يعنى بگو

 

 


أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ‏

گواهى مى‏ دهم كه خدايى جز خداى يكتا نيست كه او را شريك و انبازى نيست و گواهى دهم كه محمد (ص) كه بر او و آلش درود باد بنده و فرستاده اوست

 

ادامه »


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم