13
تیر

زحمات یکساله شیطان را با این عمل از بین ببرید!

صفحه رسمی آیت الله بهجت‌(ره) با انتشار پستی در خصوص اعمال مخصوص روز آخر ماه ذی‌الحجه‌ به روز رسانی شد. بنا به فرمایش شیخ مفید‌(ره) روزه آخرین روز از ماه ذی‌الحجه‌ مستحب بوده و به آن سفارش شده است.

 

 

 

اين روز، روز آخر سال اسلامى قمری بوده و به نقل از مرحوم «سيّدبن طاووس» در اين روز، دو ركعت نماز وارد است به این شکل که در هر ركعت، يك مرتبه سوره «حمد» و ده مرتبه سوره «توحید» و ده مرتبه «آية الكرسى» خوانده شود و پس از آن دعای مخصوصی که در مفاتیح آمده را قرائت می‌کنید.

گفته شده است که با انجام این عمل، شيطان مى گويد: واى بر من! هرچه در مدّت اين سال زحمت كشيدم (و او را وسوسه كردم) با اين عمل، همه را از بين برد و سالش را به خير پايان داد!
مناسب است همين عمل، در پايان سال شمسى (روز آخر اسفندماه) نيز به قصد استحباب مطلق انجام شود.

 


free b2evolution skin
13
تیر

گوشه ای از کرامات امام هادی (علیه السلام)

امشب مدینه به جنان می نازد
                                                                     آدم به تمام قدسیان می نازد
 

در سال 212 هجری، نیمه ذی الحجّة، در اطراف مدینه، در محلی به نام «صریا» ستاره دیگری از نسل پاک رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در آسمان امامت و ولایت طلوع کرد، و با نورانیت مَقدَم خویش، قلب پدر و شیعیان را پر از نشاط و شادی نمود.

 

 

 

 

گلی از گلشن طه به جهان رو کرده
                                           که جهان را ز صفا جنّت رضوان کرده
نور چشمان جواد است، بُوَدْ نام علی
                                            که خدایش ز شرف، ناطق قرآن کرده
 

آری، نام او «علی» است و القاب زیبایش عبارت اند از: «نقی»، «هادی»، «عالم»، «فقیه»، «امین»، و «طیّب». و به آن حضرت «علی رابع»، و «ابوالحسن ثالث» نیز گفته اند. پدر گرامیش، امام جواد علیه السلام و مادر گرامی اش، «سمانه مغربیّه» است که او را به اسامی ماریه قبطیه، یدش، و حویث، و القابی چون: عابده، سیده شب زنده دار، قاری قرآن و… یاد کرده اند.

امام هادی علیه السلام در سن هشت سالگی (سال 220 هجری) به امامت رسید. دوران امامت آن حضرت همزمان بود با خلافت معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز، که از بین آنها متوکل، ستمگرترین خلیفه عباسی، سخت دشمن اهل بیت علیهم السلام و شیعیان بود. ابن اثیر می گوید: «متوکل نسبت به علی بن ابی طالب علیهماالسلام و اهل بیت او بُغْض شدیدی داشت و اگر به او خبر می دادند که کسی علی و اهل بیتش را دوست دارد، قصد مال و جانش را می کرد.»

با این حال، امام هادی علیه السلام خدمات علمی و فرهنگی زیادی به جامعه اسلامی و شیعه ارائه نمود. نوشته های حدیثی متعددی به حضرت هادی علیه السلام منسوب است که در چنان دوران اختناقی برای شیعیان و پیروان بیان نموده است، مانند: «رِسالَةٌ فی الرّد علی اَهْلِ الْجَبْرِ وَاَلتَّفْویض» که ابن شعبه در تحف العقول آن را نقل کرده است.و کلمات امام هادی علیه السلام که در مجموعه ای به نام «مسند الامام الهادی» توسط عزیزالله عطاری گردآوری شده است. و همچنین زیارت جامعه کبیره که یک دوره امام شناسی ژرف و عمیق است، یادگار آن امام همام است.

و شاگردان فراوانی تربیت کرد که 27 نفر از آنان دارای تألیف بودند، و مجموعا 414 اثر را به رشته تحریر در آوردند. از میان آنها احمد بن محمد برقی 120 کتاب، فضل بن شاذان نیشابوری 180 کتاب، محمد بن عیسی بن عبید 19 کتاب، محمد بن ابراهیم 60 کتاب، و یعقوب بن اسحاق 12 کتاب نگارش کرده اند. و راویان متعددی از حضرت روایت نقل کرده اند که اسامی 185 نفر از آنان در رجال گرد آوری شده است.

آنچه در پیش رو دارید، بیان گوشه هایی از معجزات و کرامات آن بزرگوار است، بدان منظور که پاسخی باشد برای آنان که امامان معصوم علیهم السلام را انسانهایی عادی می پندارند، و برای آنکه وسیله ای برای دست یابی به معرفت و شناخت بیشتر نسبت به امامان از جانب شیعیان و پیروان باشد.

 

ادامه »


free b2evolution skin
12
تیر

چهل حدیث نورانی از حضرت امام علی النقی(علیه السلام)

 با موضوعاتی نظیر خدا ترسی، فروتنی، شکرگزاری، پرهز از تملق، صله رحم و … از نظر می گذرد:

۱. یگانگی خدا

لَمْ یزَلِ اللهَ وَحْدَهُ لاشیء معه ثُمَّ خَلَقَ الاشیاء بدیعاً و اختار لِنَفْسِهِ اَحْسَنَ الاَسماءِ؛ (بحارالانوار، ج۵۴، ص۸۳.)

خداوند از ازل تنها بود و چیزی با او نبود. سپس اشیا را به صورت نو ظهور آفرید و برای خودش بهترین نام‌ها را برگزید.

۲. فروتنی

التواضع اَن تعطی الناس ما تُحِبُّ ان تُعطاهُ؛ (الکافی، ج۲، ص۱۲۴)

فروتنی آن است که با مردم چنان رفتار کنی که دوست داری با تو چنان باشند.

۳. نقد پذیری

لبعض موالیه: عاتِبْ فلاناً و قل له ان الله اذا اراد بِعَبْدٍ خیراً اذا عُوتِبَ قَبِلَ (وسائل الشیعه، ج۲، ص۱۸)

امام هادی(ع) به یکی از دوستانش فرمود: فلانی را توبیخ کن و به او بگو: خداوند چون خیر بنده‌ای خواهد، هر گاه توبیخ شود، بپذیرد (و در صد جبران نقص براید).

۴. جایگاه اجابت دعا

اِنَّ للهِ بقاعاً یحِبُّ اَن یدْعی فیها فَیستَجیبَ لِمَن دَعاهُ و الحَیرُ منها؛ (بحارالانوار، ج۹۸، ص۱۱۳.)

همانا برای خداوند بقعه‌های است که دوست دارد در آنها به درگاه او دعا شود و دعای دعا کننده را به اجابت برساند، و حائر حسین(ع) یکی از آنهاست.

 

 

 

 

۵. دنیا جایگاه آزمایش

ان الله جَعَلَ الدنیا دار بلوی و الآخره دار عقبی، و جَعَلَ بَلْوَی الدنیا لِثوابِ الاخرهِ سَبَباً و ثوابَ الاخرهِ مِنْ بَلْوی الدنیا عِوَضاً (بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۵۶.)

همانا که خداوند دنیا را سرای امتحان و آزمایش، و آخرت را سرای رسیدگی، و بلای دنیا را وسیله ثواب آخرت، و ثواب آخرت را عوض بلای دنیا قرار داده است.

۶. ستمکار بردبار

اِنَّ الظالِمَ الحالِمَ یکادُ اَنْ یعضی علیه بِحِلْمِهِ، و انَّ المُحِقَّ السَّفیه یکادُ ان یطْفِیءَ نُورَ حَقِّهِ بِسَفهِهِ (تحف العقول، ص۲۹۸.)

به راستی ستمکار بردبار، بسا که به وسیله حلم و بردباری خود از ستمش گذشت شود و حق‌دار نابخرد، بسا که به سفاهت خود نور حق خویش را خاموش کند.

 

ادامه »


free b2evolution skin
12
تیر

پنج هدیه ماندگار از امام هادی علیه السلام

از امام علی النقی علیه السلام چند یادگاری برای ما رسیده است که متاسفانه در بین شیعیان نیز غریب میباشند. 

 

 

 

1- زیارت جامعه کبیره:

درباره زیارت جامعه کبیره که اقیانوسی مواج از معارف الهی و مضامین عالی مشتمل بر معرفی مقام ائمه علیهم السلام است؛ در این مختصر نمی‌گنجد. اما به همین میزان می توان اشاره کرد که زیارت جامعه که به تعبیر علامه مجلسی(ره) از نظر سند و روایت از صحیح‌ترین و قوی‌ترین زیارات ائمه علیهم السلام است یادگاری عظیمی است که در حرم هر یک از ائمه معصومین علیهم‌السلام آن زیارت را می‌خوانیم.

2- زیارت غدیریه:

زیارت غدیریه نیز سندی بسیار معتبر دارد و روایتگران و گزارشگران آن از بزرگان شیعه هستند، این زیارت مربوط به روز عید غدیری که امام هادی علیه السلام در سفری که به اجبار متوکل از مدینه به سامرا داشتند. در نجف اشرف بودند و این زیارت را خطاب به قبر مطهر جدّ بزرگوارشان حضرت علی(علیه‌السلام) قرائت کردند.

دوستداران اهل بیت از این نکته غافل نباشند که زیارت غدیریه مثل زیارت عاشورا که مخصوص روز عاشورا نیست؛ این زیارت هم مخصوص روز عید غدیر نیست و خوشبختانه محدث قمی نیز این زیارت را به طور کامل در کتاب شریف مفاتیح الجنان آورده‌اند و بر این نکته که هر روز می‌توان این زیارت را قرائت کرد، تصریح دارد.

3- دعای کوتاه در کنار قبر مبارک آن حضرت:

امام هادی(علیه السلام) آنقدر مهربان است و آنقدر برای زائران و دوستداران و شیعیان خیر می‌خواهند که فرمودند: از خدا خواسته‌ام که هر کس این دعا را در کنار قبر من بخواند ناامید برنگردد:
«یا عُدَّتى عِنْدَ الْعَُدَدِ وَ یا رَجآئى وَالْمُعْتَمَدَ وَ یا كَهْفى وَالسَّنَدَ یا واحِدُ یا اَحَدُ وَ یا قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ اَسْئَلُكَ الّلهُمَّ بِحَقِّ مَنْ خَلَقْتَ مِنْ خَلْقِكَ وَلَمْ تَجْعَلْ فى خَلْقِكَ مِثْلَهُمْ اَحَداً صَلِّ عَلى جَماعَتِهِمْ وَافْعَلْ بى كَذا وَ كَذا ؛ اى ذخیره من در برابر ذخیره‌ها و اى امید من و تكیه‌گاهم و اى پناهگاه، و پشت و پناهم اى یگانه‌اى یكتا و اى كه درباره خود فرمودى: بگو خدا یكى است، از تو خواهم. خدایا به حق هر كس از آفریدگانت خلق كردى و هیچ كس را مانند آنها در میان آفریدگانت قرار ندادى درود فرست بر گروه آنها و درباره من چنین و چنان كن.(در اینجا حاجات خود را بگویید)»

4- نماز بالای سر در حرم حضرت رضا علیه السلام:

ایشان فرمودند: هر کس از خداوند حاجتی دارد پس قبر جدم حضرت رضا را در طوس زیارت کند و دو رکعت نماز نزد قبر او بگزارد و در قنوت نماز حاجتش را طلب کند خداوند دعایش را اجابت می کند مگر اینکه در مورد گناه یا قطع رحم باشد. بر اساس این فرمایش امام هادی(علیه السلام) سزاوار است که از این پس که به مشهد مقدس و حرم مطهر رضوی مشرف می شویم در نماز بالای سر از خدای متعال حوائجمان را طلب کنیم و به یاد این یادگار ارزشمند امام هادی(علیه السلام) هم باشیم.

5- پنجمین یادگار تعقیب نماز :

از علی بن مهزیار روایت شده که محمدبن ابراهیم به حضرت امام علی النقی علیه السام نامه ای نوشت که اگر مصلحت میدانید به من دعایی تعلیم دهید که بعد از هر نماز بخوانم تا خداوند به سبب آن خیر دنیا و آخرت به من عنایت فرماید. امام هادی علیه السلام این دعا را آموزش دادند.

«اَعُوذُ بِوَجْهِكَ الْكَریمِ وَ عِزَّتِكَ الَّتى لا تُرامُ وَ قُدْرَتِكَ الَّتى لا یَمْتَنِعُ مِنْها شَىْءٌ مِنْ شَرِّ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَ مِنْ شَرِّ الاَْوْجاعِ كُلِّها وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ؛ پناه برم به ذات بزرگوارت و به عزتت كه مورد دستبرد نیست و قدرتت كه چیزى از آن خوددارى نتواند، از شر دنیا و آخرت و از شر تمامى دردها و جنبش و نیروئى نیست جز به خداى والاى بزرگ.

منبع: تبیان


free b2evolution skin
11
تیر

#به_قلم_خودم «مرواریدهای رنگی چسبیده به سوزن ته گرد» قسمت پنجم

و بلند شدم و رفتم پیشه دکتر . سلام کردم گفت رفتی مسافرت گفتم نه بلیط برای چند روزه دیگس . گفت عجب تو هم با این مسافرت رفتنت

 

 

 

معاینه و سونو رو انجام داد و گفت عزیزم الان ماه هشتم هستی باید خیلی مراقب خودت و بچت باشی ! من صلاح نمیدونم که بری گفتم آخه شما که اجازه ! حرفمو قطع کرد و گفت عزیزم اون یکماهه پیش بود الان باید بیشتر استراحت کنی می ترسم فشار به کیسه آب بیاد و مشکلات بعدی حالا تو این یه ماهم صبر کن .

مگه تصویری با خونوادت صحبت نمیکنی ؟؟ گفتم چرا ولی!!! گفت عزیزم من صلاح نمیدونم بری. و چند تا قرصه ویتامین و کلسیم و آهن نوشت و گفت عزیزم آروم باش یکماهه فقط یکماه ، گفتم باشه و تشکر کردمو بلند شدم . از اتاق دکتر که اومدم بیرون تازه فهمیدم حرفای مژگان رو یادم رفته بود و دوباره با بیرون اومدن از اتاق دکتر یادم اومد . دیدم مژگان با همون خانمه که بهش خندیده بود داره حرف میزنه . یهو چشمش افتاد به من و گفت خانوم تو رو خدا منو حلال کن گفتم باشه ناراحته من نباش . ان شالله زندگیه شما هم روبراه میشه توکلت به خدا باشه. نینتم بدنیا میاد بسلامتی . گفت ممنون تو نمازت برا منم دعا کن که شوهرم دست از این کاراش برداره ! گفتم به روی چشم . گفت عزیزم پیشت خیلی آرامش گرفتم بغلم کرد و گفت کاشکی دوباره ببینمت. گفتم ان شاءالله. با هم خداحافظی کردیم و اومدم بیرون . زنگ زدم به همسرم و گفتم که دکتر میگه نباید بری . گفتم عزیزم زنگ میزنی آژانس و بهش بگی؟!!! گفت باشه . و تلفن را قطع کردم تو راه داشتم به حرفای مژگان فکر میکردم دیدم آره راست میگه چه شرایط سختی داره . خدا بهش کمک کنه .

 رسیدم مترو بعد از بیست دقیقه رسیدم خونه . درو باز کردم و لباسامو درآوردم و اومدم تو اتاق، بچه ها داشتن بازی میکردن . سلام کردم و نشستم .همسرم گفت سلام خوبی ؟ چه خبر گفتم دکتر میگه فشار بهت میاد نباید مسافرت بری و یا تکون شدید بخوری. گفت ان شاء الله که خیره .راستی زنگ زدم آژانس و قضیه رو براشون توضیح دادم !گفت باشه و پول رو ریخت به حسابم . گفتم خدا خیرش بده چیزی ازش کم نکرد ؟ چرا یکمی برای مالیات کم کرد . نگاهم به ساعت افتاد دیدم ساعت 5 و 50 دقیقه اس به همسرم گفتم وای چقدر طول کشید . همسرم گفت مگه ساعت رو ندیده بودی گفتم نه یه خانمه باهام حرف میزد دیگه به ساعت نگاه نکردم حالا پاشو برو یه غذایی بخور و استراحت کن گفتم باشه رفتم ناهارو گرم کردم و نمازم و خوندم و دراز کشیدم و کمی بعد خوابم برد یدفعه بیدار شدم دیدم هوا تاریک شده نگاه کردم به ساعت دیدم 8و نیمه بلند شدم همسرم گفت چقدر خسته بودی سرمو تکون دادم و گفتم آره نفهمیدم کی خوابم برد . بلند شدم یه سیب از تو یخچال برداشتم و پوست گرفتمو خرد کردم ریختم تو پیش دستی و دادم به همسر و بچه ها که بخورن برا خودمم برداشتم و خوردم نمازمو خوندم و غذا هم از ظهر سبزی پلو داشتیم گرم کردم و با گوجه و ماست آوردم سر سفره . غذا رو خوردیم و بچه ها و همسرم  رفتند که بخوابن . من هر کاری کردم خوابم نمیرفت .

 

 

 

 

رفتم تو اتاق نشستم سر قالی ، عینکم رو زدم و شروع کردم به بافتن از روی نقشه خامه سرخابی رو گرفتم تو دستم و تار و با قلاب گرفتم و شروع کردم به بافتن ساعت تقریبا 10 بود که شروع کردم الان ساعت رو که دیدم یک ربع به یک و تقریبا خسته شدم ولی هنوز خواب به چشمام نیومده زیر لب شعر هم میخوندم و میبافتم دفه رو آروم میزنم که صدا بایین نره این اتاقمون رو به خیابونه و کسی پشتش نیست خداروشکر. ساعت رو دوباره نگاهی انداختم ده دقیقه به سه بود و من هنوز خوابم نمیومد . دوباره الان ذهنم رفت پیش مژگان، تمام حرفایی که بهم زده بود ،تو ذهنم مرور شد.کم کم داشت خوابم میگرفت بلند شدم و لامپ اتاق رو خاموش کردم و رفتم خوابیدم . صبح که شد زنگ زدم به خانوادم و گفتم که فعلا نمیاییم ایلام و اینکه دکتر گفته این یکماهم صبر کن تا بگذره مامانم گفت باشه اصلا ناراحت نباش و فقط آرامش داشته باش و استرس رو از خودت دور کن گفتم باشه و خداحافظی کردیم . با حرفای مامانم روحیه گرفتم و به خودم قول دادم که استرس نداشته باشم . اومدم که بلند شم تلفن زنگ زد دختر عموم بود با هم احوالپرسی کردیم و گفت چرا نمیایی و همه اتفاقات رو براش توضیح دادم گفت راستی منم دارم ازدواج میکنم گفتم با کی گفت با هم دانشگاهیم گفتم بسلامتی گفت ان شاءالله 2 ماهه دیگه مراسم عقدمه میای که؟؟ گفتم توکل بخدا حالا فعلا وضع و اوضاعم این جوری شده گفت ناراحت نباش.گفتم باشه ممنون که زنگ زدی سلام مامان اینا برسون گفت سلامت باشی و خداحافظی کردیم و تلفن رو قطع کردمو بلند شدم . الان ساعت 9 بچه ها یکساعت دیگه بیدار میشن . بهتره برم و قالی ببافم بعضی موقع ها با خودم میگم که اگه این قالیبافی نبود من باید چکار میکردم خدا رو شکر کردمو نشستم عینکمو زدم و شروع کردم روزها پشت هم میگذشت و به روزای آخر بارداریم رسیده بودم


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم