12
مرداد

معرفی کتاب (بهترین کتاب در مورد حجاب در نظر مقام معظم رهبری)

«دختران آفتاب» تنها کتابی است که رهبر معظم انقلاب در تقریظ آن نوشتند: «بنده بهترین کتابی که راجع به عفاف و حجاب خوانده‌ام همین کتاب دختران آفتاب است»

 

 

کتاب دختران آفتاب به قلم امیرحسین بانکی، بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند(نویسندگان کتاب) اگرچه یک داستان است، اما می‌توان آن را به عنوان تحقیقی روان شناختی، جامعه شناختی، فرهنگی و دینی درباره زنان شناخت.
رمان دختران آفتاب، تلاش دارد زن و منزلت و شخصیت و هویت او را به خودش، مَردَش، جامعه اش، تاریخ گذشته و سرنوشت آینده اش بشناساند. درست همان گونه که هست و همان گونه که باید باشد.
به همین ترتیب است که او را از طفیلی مرد بودن رهانیده و نشان می دهد که با وجود زن بودن، از هیچ یک از کمالات و مراتب انسانی کم ندارد.

کسی که با کتاب دختران آفتاب همراه می شود، به سرمنزل تفکری می رسد که انسان را می بیند و اعتبار می بخشد؛ خواه زن باشد خواه مرد!

کتاب دختران آفتاب
کتاب ترگل شرح بیست دلیل عقلی و روانشناختی است که عماد داروی دولت آبادی با آن‌ها به اثبات فواید حجاب و پوشیدگی می‌پردازد.

 


free b2evolution skin
12
مرداد

جایگاه نماز در سیره معصومین(علیه السلام)

نماز در سیره معصومین(علیه السلام) نقش برجسته ای دارد. پیامبر گرامی(صلی الله علیه واله) در طول بیست و سه سال که مسئولیّت سنگین و طاقت فرسای رسالت را بر عهده داشتند، بسیار از نماز استمداد می کردند.

 

 

 

انصافاً به منزل رساندن آن بار سنگین با وجود موانع متعدّد و مختلفی که بر سر راه پیامبر(صلی الله علیه واله) وجود داشت، فقط با استعانت از نماز امکان پذیر بود. و در آخرین لحظات عمر شریف نیز با سفارش مسلمانان به نماز، از دنیا رحلت فرمودند. امیرالمؤمنین(علیه السلام) نقل می کنند در حالی که سر مبارک پیامبر(صلی الله علیه واله) در دامن من بود، مرتّب می فرمودند: «اللَّهَ اللَّهَ فِی صَلَاتِكُمْ وَ مَا مَلَكَتْ أَیمَانُكُمْ» تا از دنیا رفتند. دو نکته مهم در آخرین وصیت پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) مشاهده می شود.

اوّل: اهمیّت به نماز و دوّم: خوش رفتاری با زیردستان. در واقع پیامبر(صلی الله علیه واله) قصد دارند با این وصیّت، به مسلمانان بفهمانند که با دو بال رابطه با خداوند و رابطه با مردم، می توان به سوی سعادت و رستگاری صعود کرد.همسران پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) نقل می کنند که وقتی مؤذّن اذان می گفت، آن حضرت به اندازه ای تلاطم درونی پیدا می کردند و تغییر حالت می دادند که گوئی ما ایشان را نمی شناختیم و آن حضرت نیز ما را نمی دیدند.  سیر در سیره سایر حضرات معصومین(علیه السلام) نیز، اهمیّت و توجّه فوق العاده آن ذوات منوّر به نماز را روشن می سازد. در تاریخ آمده است که «لیلة الهریر»  شب سختی برای امیرالمؤمنین(علیه السلام) و یاران ایشان بود؛ امّا امیرالمؤمنین (علیه السلام) در وسط میدان نبرد، در حالی كه فرماندهی جنگ را بر عهده داشتند، از نماز غافل نبودند و در شب لیلة الهریر نیز نماز شب ایشان ترک نشد و مرتّب از نماز كمك می گرفتند.  حضرت زهرای مرضیّه«س» بسیاری از شب ها، خصوصاً شب های جمعه از اوّل شب تا به صبح نماز می خواندند و بعد از نماز هم اوّل به دیگران دعا می کردند.  ایشان به اندازه ای روی پا می ایستادند و نماز مستحبّی می خواندند که پاهای مبارکشان ورم کرده بود.  امام حسن مجتبی(علیه السلام) وقتی قصد رفتن به مسجد داشتند، غسل می کردند، بهترین لباس ها را می پوشیدند و نظیر دامادی که به حجله می رود، به سمت مسجد می رفتند. هنگام ورود به مسجد، با بدن لرزان، پای راست را داخل مسجد می گذاشتند و می فرمودند: «یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاكَ الْمُسِی ءُ…» بعد وارد مسجد می شدند.  در تاریخ آمده است که حضرت سیّدالشهداء(علیه السلام) و یاران ایشان، در سخت ترین شرایط و در اوج مصیبت و بلا در روز عاشورا، نه تنها ارتباط با خداوند و مناجات با او را فراموش نکردند، بلکه بر میزان آن افزودند. صدای زمزمه های مناجات با خدا در نماز شب یاران با وفای امام حسین(علیه السلام)، در شب عاشورا، فضای کربلای معلّی را پر کرده بود. در روز عاشورا در بحبوحه جنگ، امام حسین(علیه السلام) در وقت نماز، به اقامه نماز ظهر پرداختند و این فریضه اساسی و مهم را فدای جنگ نکردند.  راجع به حضرت امام زین العابدین(علیه السلام) نقل شده است که بسیار عبادت می كردند و در پاسخ به تقاضای برخی نزدیکان مبنی بر کاستن از میزان عبادات، با گریه فرمودند: من وقتی به یاد نمازها و عبادات امیرالمؤمنین(علیه السلام) می افتم، از عبادات خود خجالت می كشم و کجا توان عبادات امیرالمؤمنین«ع را دارم.  امام هفتم حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) وقتی كه وارد زندان شدند، فرمودند: خدایا جای خلوتی می خواستم كه بتوانم رابطه ام با تو را مستحکم تر کنم، الحمدالله پیدا شد و در تاریخ نوشته اند كه حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) در زندان بسیار نماز می خواندند. هنگامی که دعبل به محضر امام علی ابن موسی الرضا(علیه السلام) رسید و آن اشعار تاریخی را خواند، امام رضا(علیه السلام) عبای خود را به او هدیه کردند و فرمودند: من شب ها در این جبّه بسیار نماز خوانده ام. از این قبیل روایات، در سیره پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) و اهل بیت عصمت و طهارت(علیه السلام) فراوان یافت می شود و در این مجال فرصت بازگوئی مفصّل آن نیست و کتاب جداگانه ای می طلبد. ولی در همین بیان مختصر میزان اهمیّت آن ذوات نورانی به نماز، روشن می گردد. سالک باید از سیره معصومین(علیه السلام) سرمشق بگیرد و نماز را در متن زندگی و مقدّم بر همه امور مادّی و معنوی قرار دهد. مسلمان واقعی کسی است که در وقت نماز یک تلاطم درونی پیدا کند و به جز نماز، به امر دیگری توجّه نداشته باشد.

منبع:اهمیت نماز و فضیلت آن/آیت الله مظاهری

 


free b2evolution skin
12
مرداد

خصیصه اهل بیت و اصحاب امام حسین علیه السلام قسمت ششم ((جامع بین تولی و تبری))

خصیصه ششم اصحاب و بنی هاشم ((جامع بین تبرای و تولی)) است که از آنان شخصیت بی بدیل و جاودانه ساخته است، برای اینکه این خصیصه به درستی فهم شده باشد بیان چند نکته که زمینه ساز این خصیصه است حتما لازم است.

 

 

 

نکته اول؛ بر پایه اصل «محاکات = هم رنگ شدن با دیگران؛ مخصوصاً افراد پر نفوذ و با شخصیت» یکی از اصول مسلّم روانی است. مطابق این اصل، انسان کششی در وجود خود به سوی هماهنگی و هم رنگی با دیگران؛ مخصوصاً با قهرمانان و پاکان احساس می کند. به همین علّت، به سوی اعمال و صفات آنان جذب می شود. هر ملّتی دشمن یا دشمنانی دارند که در مناسبت های مختلف و به شکل های گوناگون از آن ها اظهار نفرت و بیزاری می کنند و حتی فرزندان را با بغض آن ها تشویق و ترغیب می کنند.

آن جذب و انجذاب ها در برابر افرادی که انسان نسبت به آن ها ایمان کاملی دارد و آن ها نیز انسان های پاک و وارسته ای هستند بسیار نیرومندتر و جذاب تر است. چنان که دفع و اندفاع در مقابل آن هایی که دشمنی با خدا و رسول خدا او دارند. نیز قوی تر و شکننده تر است.

 به همین دلیل دو اصل «تولّی» و «تبرّی»، یا به تعبیر دیگر: «حبّ فی اللّه» و «بغض فی اللّه» که در ایات متعدد و آیات آمده است در واقع اشاره به یک حقیقت است. طبق این دو اصل مهم و اساسی ما موظفیم دوستان خدا را دوست بداریم و دشمنان خدا، پیامبران و امامان را دشمن بداریم، از همین روست که:

1- در ایه سوره ممتحنه ((تولی)) و دوستی با دوستان خدا و ((تبرای)) دشمنی با دشمنان خدا به عنوان اصل و قاعده برای مسلمین شمرده شده است و آنان را مکلف به عملیاتی کردن در حوزه فردی و اجتماعی نموده و خطاب به آنان می فرماید: ((يا اَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّى وَ عَدُوَّكُمْ اَوْلياءَ تُلْقُونَ اِلَيْهِمْ بَالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ كَفَرُوا بِما جائَكُمْ مِنْ الحَقِّ يُخْرِجُونَ الَّرسُولَ وَ اِيّاكُمْ اَنْ تُؤْمِنُوا بِاللّهِ رَبِّكُم. اى كسانى كه ايمان آورده ايد دشمن من و دشمن خود را دوست خويش قرار ندهيد، شما نسبت به آنها اظهار محبّت مى كنيد در حالى كه آنها نسبت به آنچه بر شما نازل شده است كفر مى ورزند، و رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و شما را به خاطر ايمان آوردن به پروردگارتان، از شهر و ديارتان بيرون مى كنند)

2- و همچنین درایه (22) سوره مجادله خطاب به مسلمین می فرماید: ((قرآن می فرماید: «لا تَجِدُ قَوماً یؤمِنونَ بِاللّهِ وَالیومِ الآخِرِ یوادّون مَن حادَّ اللّه و رسولَهُ وَلو کانوُا أبائَهُم وَ اَبنائَهُم اَو اِخوانَهُم اَو عَشِیرتَهُم أولئِک کتَبَ فی قلوبِهِم الایمانَ و اَیدهُم برُوحٍ مِنه وَ یدخِلُهُم جنّاتٍ تَجری مِن تَحتِهَا الاَنهارُ خالِدینَ فِیها رَضِی اللّهُ عَنهُم وَ رَضُوا عَنه اولئِک حِزبُ اللّهِ اَلا اِنَّ حِزبَ اللّهِ هم المُفلِحُون؛ هیچ قومی را که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند نمی یابی که با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند؛ هر چند پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشاوندانشان باشند؛آنان کسانی هستند که خدا ایمان را بر صفحه دل هایشان نوشته و با روحی از ناحیه خودش آنها را تقویت فرموده و آن ها را در باغ هایی از بهشت وارد می کند که نهرها از زیر (درختانش) جاری است جاودانه در آن می مانند؛ خدا از آن ها خشنود است و آنان (نیز) از خدا خشنودند، آن ها «حزب اللّه»اند (واقعاً) و «حزب اللّه» پیروز و رستگارند.»

آیه فوق علاوه بر بیان پاداش بزرگی برای آنهایی که اهل تبرّای از دشمنان خدا هستند. این نکته را گوشزد می کند که هنگام قرار گرفتن بر سر دوراهی، «حفظ پیوندهای الهی» و «حفظ پیوندهای خویشاوندی» کدام را باید مقدّم داشت؟ با صراحت می گوید: اگر نزدیک ترین خویشاوندان از راه خدا منحرف شوند و آلوده به کفر و فساد گردند باید از آن ها برید و به خدا و ارزش های والای الهی و انسانی پیوست.

3- درایه(4)سوره ممتحنه ابراهیم و پیروان وی را به دلیل داشتن همین ((تولی وتبر)) اسوه و الگو معرفی نموده و از مسلمین می خواهد این خصیصه زیبای ابراهیم الگو واسوه خودشان قراردهند از همین رو می فرماید: ((قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَوَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ.))

قطعا براى شما در [پيروى از] ابراهيم و كسانى كه با اويند سرمشقى نيكوست آنگاه كه به قوم خود گفتند ما از شما و از آنچه به جاى خدا مى ‏پرستيد بيزاريم به شما كفر مى ‏ورزيم و ميان ما و شما دشمنى و كينه هميشگى پديدار شده تا وقتى كه فقط به خدا ايمان آوريد))
4- درایه(1)سوره مجادله نیز می فرماید:((یا أیها الذین آمنوا لا تتخذوا عدوی و عدوکم أولیاء تلقون إلیهم بالموده و قد کفروا بما جاء کم من الحق..” (سوره ممتحنه):ای کسانی که ایمان آورده اید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید! شما نسبت به آنان اظهار محبّت می کنید ، در حالی که آنها به آنچه از حقّ برای شما آمده کافر شده اند و رسول اللَّه و شما را به خاطر ایمان به خداوندی که پروردگار همه شماست از شهر و دیارتان بیرون می رانند اگر شما برای جهاد در راه من و جلب خشنودیم هجرت کرده اید ( پیوند دوستی با آنان برقرار نسازید! ) شما مخفیانه با آنها رابطه دوستی برقرار می کنید در حالی که من به آنچه پنهان یا آشکار می سازید از همه داناترم! و هر کس از شما چنین کاری کند ، از راه راست گمراه شده است!))

5- پیامبر اکرم (ص) ((تولی وتبری)) را محکم ترین دستگیره ایمان قرار داده و روزی به یارانش فرمود: «اَی عرَی الایمان اَوثَقُ فَقالوا: اَللّهُ وَ رَسُولهُ اَعلَمُ و قال بعضهم الصلوة و قال بعضهم الزکاة و قال بَعضُهُم اَلحَجُّ وَ العُمرَةُ وَ قال بَعضهُم اَلجِهادُ فَقال رسُول اللّه(ص) لِکلِّ ما قَلتُم فَضلٌ وَ لَیسَ بِهِ، ولکن اَوثَقُ عُری الاِیمانُ اَلحُبُّ فی اللّه و البغض فی اللّه و تولای َّولیاءِ اللّه و التبرّی مِن اَعداءِ اللّه؛(اصول کافی،ج 2، ص 125، حدیث 6).
کدامیک از دستگیره های ایمان محکم تر و مطمئن تر است؟ یاران عرض کردند خدا و رسولش آگاه تر است. بعضی گفتند: نماز و برخی گفتند: زکات و عدّه ای هم گفتند: حج و عمره، و بعضی هم جهاد. رسول خدا(ص) فرمود: همه آنچه گفتید دارای فضیلت است، ولی پاسخ نیست، محکم ترین و مطمئن ترین دستگیره های ایمان دوستی برای خدا و دشمنی برای خدا و دوست داشتن دوستان خدا و بیزاری جستن از دشمنان خدا است.»

6- امام صادق علیه السلام تمام خیرات را در ((تولی وتبر)) دانسته و به جابر فرمود: «اِذا اَرَدتَ اَن تَعلَمَ اَنّ فِیک خَیراً فانظُر اِلی قَلبِک فَاِن کانَ یحِبُّ اَهلَ طاعَةِ اللّهِ و یبغِضُ اَهلَ معصیةِ ففیک خیرٌ واللّهُ یحِبّک وَ اِن کانَ یبغِضَ اَهلَ طاعَةِ اللّه وَ یحِبُّ اَهلَ مَعصِیةِ، فَلَیس فِیک خیرٌ واَللّهُ یبغِضُک وَاَلمَرءُ مَعَ مَن اَحَبّ؛(همان، ج 2، ص 126) هرگاه بخواهی بدانی در تو خیر و نیکی وجود دارد یا نه؟ نگاهی به قلبت کن! اگر اهل اطاعت الهی را دوست می دارد و اهل معصیت را دشمن می شمرد، تو انسان خوبی هستی و خدا تو را دوست دارد و اگر اهل اطاعت الهی را دشمن و اهل معصیتش را دوست می دارد، نیکی در تو نیست و خدا تو را دشمن می دارد و انسان با کسی است که او را دوست می دارد.»

 7-امام صادق علیه السلام ایمان را مساوی با ((حب الله و بغض الله)) دانسته و به فضل بن یسار فرمود: «سئَلنا ابا عَبداللّه عَنِ الحُبّ وَ البُغضِ اَمِنَ الاِیمان هو؟ فقال: وَ هَل الایمان اِلاّ الحُبّ و البُغض؛(بحارالانوار، ج 66، ص 24، حدیث 14.) از امام صادق (ع) پرسیدم از دوستی و دشمنی که آیا جزء ایمان است؟ فرمود: آیا ایمان چیزی جز دوستی و دشمنی است؟»

نکته دوم؛ این است نسبت بین (تولی وتبری)) در این است که ((تبری)) مقدمه ورود به تولی است، یعنی باتبری می توان به تولی رسید، ولی باتولی به اهل بیت نمی توان به تبری رسید وگرنه می توان دوست علی علیه السلام بود ولی سر سفره معاویه نشست چراکه:

اولا: ((کلم الطیب)) و توحید خالص ((لااله الا الله)) مرکب از جمله سلبی ((لااله)) و ((الاالله)) است و بیانگر این حقیقت است رسیدن به تولی و توحید خالص به تولی و نفی هرگونه شرک امکان پذیر است وگرنه می توان جمع بین توحید وشرک نمود، خدا را قبول داشت و شرک را پذیرفت.

ثانیا: از منظر قرآن کریم تمسک به((عروه الوثقی)) باتبرای و کفر به طاغوت و دشمنان خدا امکان پذیر است که از همین رو در ایه(265) سوره بقره می فرماید: ( (فَمَن يَكفُر بِالطّاغوتِ وَيُؤمِن بِاللَّهِ فَقَدِ استَمسَكَ بِالعُروَةِ الوُثقى لَا انفِصامَ لَها :کسی که به طاغوت [= بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست.))

از همین رو سیاست بنی امیه تفسیر توحید منهای تفسیر شرک بوده است از امام صادق(علیه السلام) روایت شده که فرمود: «ان بنى امیة اطلقوا للناس تعلیم الایمان و لم یطلقوا تعلیم الشرک لکى اذا حملوهم علیه لم یعرفوه؛(اصول کافی، ج2، ص 215))بنى امیه مردم را در فراگیرى ایمان آزاد گذاشتند اما به آنان اجازه ندادند شرک را یاد بگیرند تا اگر خواستند آنان را به شرک وادار کنند، متوجه نشوند».
باتوجه به این دو نکته کلیدی شخصیت اصحاب امام حسین علیه السلام در جمع بین ((حب الله و بغض الله)) جمع ((تولی و تبری)) و رسیدن از تبرا به تولی است که موجب شده است که امام علیه السلام بگویند: ((فَإِنِّي لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَيْراً مِنْ أَصْحَابِي وَ لَا أوصل اهل بیتی)).

منبع:پایگاه بلاغ


free b2evolution skin
11
مرداد

چهار شاخصه ایمان در منظر امام صادق(علیه السلام)

امام صادق (ع):​ ایمان انسان کامل نمى‌شود مگر آن که دارای چهار خصلت باشد: اخلاقش نیکو باشد، نفس خود را خوار کند، کنترل سخن داشته باشد، اضافى ثروتش (حقوق واجب مالی) را بپردازد

 

 

امام ششم در حدیثی در باره ایمان می‌فرماید: «ایمان انسان کامل نمى‌شود مگر آن که دارای چهار خصلت باشد: اخلاقش نیکو باشد، نفس خود را خوار کند، کنترل سخن داشته باشد، اضافى ثروتش (حقوق واجب مالی) را بپردازد.» (الأمالی (للطوسی)، ص ۱۲۵).

 این حدیث، چهار شاخصه ایمان را به ما یادآور می‌شود: 
>> اخلاق نیکو؛ البته اخلاق باید اسلامی باشد تا به فرموده امام ششم زینت اسلام باشد. «خوش اخلاقى در بین مردم زینت اسلام است.» (مشکاة الانوار ص ۲۴۰).
>> خوار کردن نفس (اماره)؛ منظور کنترل کردن نفس است. مولای متقیان می‌فرماید: «نفس‌ها افسار گسیخته اند، اما دست‌های خرد عنان آن‌ها را گرفته تا به هلاکت نیفتند.» (غررالحکم و دررالکلم، ص ۱۱۵).
>> حفظ زبان؛ پیامبر اسلام می‌فرماید: «هرکس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، باید سخن خیر بگوید یا سکوت نماید.» (الکافی، ج ۲، ص ۶۶۷)
>> ادای واجبات مالی؛ پیامبر در این باره می‌فرماید: «من مأمورم که صدقه (و زکات) را از ثروتمندانتان بگیرم و به فقرایتان بدهم.» (مستدرک الوسائل، ج ۷، ص ۱۰۵)

منبع: کتاب عرفان اسلامى /استاد حسین انصاریان


free b2evolution skin
11
مرداد

اهمیت و فضائل نماز

یكی از مهم ترین احكام عملی اسلام که بعد از اصول دین، از بارزترین نشانه های متّقی به شمار می رود، نماز است. قرآن كریم می فرماید:

«الَّذینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ وَ یقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ ینْفِقُونَ» 
(پرهیزكاران) کسانی هستند که به غیب ایمان دارند و نماز را برپا مى كنند و از آنچه به آنها روزى داده ایم، انفاق می  نمایند.

 

 

 

قرآن مجید در این آیات، از ایمان به غیب (امور پنهان از حواس مانند خدا، وحى، فرشتگان، معاد و قضیه حضرت ولی عصر(علیه السلام)) و زنده نگه داشتن نماز و اهمیّت به انفاق، به عنوان ویژگی های انسان مؤمن و با تقوا یاد می کند و این صفات را از صفات متّقین بر می شمرد. همچنین از پیامبر(صلی الله علیه واله) و ائمۀ اطهار(علیه السلام)در اهمیت نماز روایات فراوانی نقل شده  است. امام صادق(علیه السلام) می فرمایند:

«مَا أَعْلَمُ شَیئاً بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ أَفْضَلَ مِنْ هَذِهِ الصَّلَاةِ» 
بعد از معرفت خداوند عبادتی را بالاتر از نماز نمی شناسم.

نماز مانند نهر روان و چشمه زلال و پاكیزه ای است كه انسان مؤمن هر روز روح و روان خود را در آن می شوید. امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: «پیامبر(صلی الله علیه واله) نماز را به چشمه زلال آب گرمی تشبیه فرمودند که نمازگزار در شبانه روز پنج نوبت در آن شستشو می كند.»  نماز بسیاری از فضیلت ها و نیكویی ها را برای انسان تحصیل و بسیاری از رذائل و زشتی ها را از او دور می كند. قرآن شریف می فرماید:

«إنَّ الصَّلوةَ تَنهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنكَرِ وَ لَذِكْرُ اللهِ أكْبَرُ وَ اللهُ  یعْلَمُ مَا تَصْنَعونَ» 

همانا نماز آدمی را از فحشا و منكر باز می دارد و ذكر خدا بزرگتر است و خدا به كارهایی كه می كنید، آگاه است. نماز معلم اخلاق انسان است؛ معلمی که همه جا حضور دارد و همه می توانند از آن بهره ببرند؛ به تدریج روح و اخلاق انسان را پاكیزه می كند و موجب نجات انسان از گمراهی ها و هدایت او به سوی رستگاری می شود، معلّمی كه انسان را به راه راست كه راه سعادت است، هدایت می كند. وظیفه معلّم اخلاق به وجود آوردن قلب مطمئن در وجود شاگرد است. وی باید نهال رذیلت را از دل او بركند و به جای آن درخت فضیلت بنشاند. معلّم اخلاق شاگرد خود را به سوی خداوند و به سمت نور مطلق رهبری  می كند، تا جایی كه نور الهی در دل او جلوه گر  شود و رفتار او و به عبارت روشن تر، وجود او را خدائی می کند. نماز واقعی نیز مانند معلّم اخلاق، انسان را به معراج حقیقی، قرب معنوی و وصول به حق رهبری می كند. دوری كردن از كارهای ناروا، چه در پنهان و چه در آشكار، از آثار و خواص نماز است. نماز با حضور قلب انسان را از ارتكاب گناهان كبیره و صغیره باز می دارد. نماز مانند فرشته نجاتی در شب اوّل قبر، عالم برزخ و روز قیامت به فریاد انسان می رسد. نماز بهترین وسیله تأمین آسایش و آرامش روح و روان انسان در دنیا و برخورداری از نعمت های بهشتی در آخرت است. قرار گرفتن در كنار حوض كوثر با پیامبرگرامی(صلی الله علیه واله) و ائمۀ اطهار(علیه السلام)( با نماز امكان  پذیر می شود. یكی از فواید نماز آن است كه نگرانی، اضطراب و افسردگی ـ كه بیماری رایج در عصر حاضر است ـ را در مؤمنان حقیقی و نمازگزاران واقعی از بین می برد. چنان كه قرآن كریم می فرماید:

«ألاَ بِذِكرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلوبُ» 
آگاه باشید كه  یاد خدا دل ها را آرامش می بخشد.
نماز در دنیا و آخرت به یاری مؤمن می شتابد و در بن بست ها او را نجات می دهد.
«وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعین» 
در زمان پیامبراكرم(صلی الله علیه واله) در برخی جنگ ها كه نزدیك بود سپاه اسلام با شكست روبه رو شود، حضرت دستور نماز می دادند و دو ركعت نماز می خواندند و سپس با توكل بر خداوند و قلبی مطمئن، بر دشمن پیروز می شدند. شیخ الرّئیس ابوعلی سینا«ره»، فیلسوف و دانشمند مشهور، در کتاب شفا و بعضی دیگر از کتب خود می گوید: در هر علمی چند روز شاگردی می کردم و بعد از چند روز استاد من، شاگرد من می شد، ولی در علوم الهی بعضی اوقات چهل مرتبه مسئله ای را بررسی می کردم و شبهه آن حل  نمی شد و نهایتاً با پناه به عالم ملکوت، شبهه حل  می شد. ابوعبیده جوزجانی که یکی از شاگردان شیخ است و ملازم با او می باشد، نیز می گوید: مسجدی نزدیک خانه شیخ الرّئیس بود. او به آن مسجد می رفت و با نماز و رابطه با عالم غیب، شبهات و مشکلات علمی خود را حل می کرد. مرحوم صدرالمتألّهین«ره» نیز در بعضی از آثار خود می فرماید: وقتی که اسفار را در کهک می نوشتم، اگر شبهه ای برای من جلو می آمد، به قم می رفتم و در حرم حضرت معصومه(علیه السلام) شبهه ام را رفع می کردم. اگر نماز، واقعاً نماز باشد، رفع گرفتاری می كند. بسیار دیده شده در گرفتاری های سخت، دو ركعت نماز با حضور قلب باعث رفع گرفتاری مهمِّ در زندگی انسان ها شده است. نماز با حضور قلب است كه گرفتاری را بر طرف می كند و بالاترین لذّت را دارد. غم و غصّه و اضطراب خاطر را از بین می برد و افسردگی و پیری زودرس هم ندارد. دل نمازگزار به یاد خدا مطمئن است و حق تعالی بر دل او حكومت می كند. خداوند در قرآن شریف می فرماید:«أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُون»  در این آیه شریفه خداوند با تأکید فراوان می فرماید: یقین داشته باشید كه اولیای خدا، هیچ غم و غصّه ای ندارند و ترس و افسردگی هم در آنها راه ندارد.

منبع:پایگاه ضیاء الصالحین/ آیت الله مظاهری


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم