1
دی

روابط، از منظر دين و اخلاق

 اديان الهى هميشه با افراط و تفريط مبارزه كرده، راه ميانه و متعادل را در دستور كار خود قرار داده اند.غريزه ى جنسى كه قوى ترين و پر جاذبه ترين نياز مادّى انسان به حساب مى آيد، از اين افراط و تفريط ها به دور نيست و در منظر بعضى زشت و ناپسند و مذموم و در مسلك ديگر، تنها هدف زندگى ارضاى هر چه بيش تر آن است.

روشن است كه كسانى مزه و طعم شيرين زندگى را مى چشند كه نسبت به خود و نيازهاى فطرى و طبيعى خويش، شناخت كامل داشته، براى برآورده ساختن اين نيازها، راه درست و معقولى انتخاب كنند. بى توجّهى بسيارى از جوانان نسبت به مسائل دينى و ضوابط اخلاقى، از آن جا ناشى مى شود كه مذهب را مساوى با محروميّت از خواسته هاى طبيعى خود مى دانند و براى رسيدن به اميال و آرزوهاى خويش از ضوابط دينى گريزانند و اگر بدانند دين اسلام در عين تأكيد فراوان بر عفّت و سلامت نفس، به نيازهاى طبيعىِ بشر پاسخ گفته است و محروميّت جنسى را پيشنهاد نمى كند، ديوارهاى بى اعتمادى و بدبينى فرو ريخته، با آغوش باز پذيراى تعاليم حيات بخش اسلام خواهند بود. 

منبع جوانان و روابط ابوالقاسم مقیمی حاجی


free b2evolution skin
30
آذر

صله رحم

قال الصادق(علیه السّلام):

إِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ وَ الْبِرَّ لَیُهَوِّنَانِ الْحِسَابَ وَ یَعْصِمَانِ مِنَ الذُّنُوب فَصِلوا اَرحامَکُم و بَرُّوا بِاخوانِکُمْ وَ لَو بِحُسنِ السَّلامِ و رَدِّ الجَوَاب.

« صله رحم و نیکی، حساب را آسان می کنند و ازگناه نگه می دارند، پس صله رحم (پیوندبا خویشان) کنید و به برادرانتان نیکی کنید، هرچند با سلام کردن یا جواب سلام دادن خوب».

منبع چهل حدیث پیشگیری از جرم و گناه/ محمد عابدی میانجی

 


free b2evolution skin
30
آذر

حسرت

 اگر طور ديگرى رفتار كرده بودم.. .! اگر اين اتفاق نيفتاده بود.. .! اى كاش اين اتفاق نمى افتاد.. .! تقريبا همه ما از خاطرات گذشته ، حادثه اى را به ياد داريم كه ترجيح مى دهيم يا وجود نداشت و يا مى توانستيم آن را تغيير بدهيم ؛ امّا مى پذيريم كه اين كار ، غير ممكن است.

داستان ملخ و مورچه ، از جمله داستان هاى مشهورى است كه اغلب مادر و پدرها آن را براى كودكانشان نقل مى كنند. مورچه ، در تابستان به فعاليت مى پردازد و غذاى زمستانش را فراهم مى آورد و در اين كار ، لحظه اى از كوشش باز نمى ايستد ؛ ولى ملخ ، جز جيرجير كردن، كارى انجام نمى دهد و به فكر زمستانش نيست . به محض اين كه باد پاييزى مى وزد و هوا سرد مى شود، تازه به فكر زمستان مى افتد كه آن وقت ، ديگر بسيار دير شده است. رفتار بسيارى از آدم ها نيز به همين ملخ داستان شباهت دارد. آنها وقت خود را تلف مى كنند و هرگز مجالى براى جبران آن نمى يابند. گاهى اوقات ممكن است از برخى افراد ، چنين جملاتى را بشنويم : من هرگز حسرت چيزى را نمى خورم و اگر دوباره مى توانستم زندگى خود را از نو شروع كنم ، همان گونه زندگى مى كردم كه قبلاً كرده بودم و هيچ تغييرى در رفتار و كردار خود نمى دادم . هر چند چنين اظهارات و جملاتى ، صادقانه هم ابراز شوند ، باز به سختى مى توان آنها را پذيرفت. در حقيقت، زندگىِ خالى از خطا و اشتباه و عارى از هر گونه تجربه حسرت ، نادر است . اغلب وقتى به ياد گذشته مى افتيم، تأسّف مى خوريم. به ياد كارهايى مى افتيم كه مى توانستيم انجام بدهيم ، ولى نكرديم. اغلب ما در زندگى ، كارهايى را انجام داده ايم كه نبايد انجام مى داديم و نيز كارهايى را انجام نداده ايم كه بايد به انجام مى رسانديم. همچنين اين تصوّر به ذهن ما خطور كرده است كه به دست آوردن بسيارى از منافع و دورى از برخى پيامدهاى نامطلوب و بد، ممكن بوده است. ما باعث و بانی بسيارى از مشكلات خود هستيم ؛ امّا احتمالاً به ندرت آن را مى پذيريم. وقتى كه انتخاب مى كنيم تا در جاى بخصوصى قرار گيريم، ابتدا خود را در معرض ناراحتى و گرفتارى بالقوه اى قرار مى دهيم و وقتى رنج و زحمت نصيب ما مى شود، به حال خود تأسّف مى خوريم ؛ چون اگر تصميم ديگرى مى گرفتيم، چه بسا كه دچار اين ناراحتى نمى شديم. وقتى روزگار ما به سر مى رسد، درمى يابيم كه مى توانستيم موفّقيتى به مراتب بيشتر از آنچه داريم، به دست آوريم . وقتى به اين نتيجه مى رسيد كه در سطح امكانات و استعدادهاى بالقوه خود ظاهر نشده ايد، در اين حال ، آيا هرگز احساس مبهم نارضايتى را تجربه كرده ايد؟ با دقّت در اعماق وجودى خود ، بيشتر ما بدين نكته اعتراف مى كنيم كه مى توانستيم تلاشى بيش از آنچه تاكنون انجام داده ايم، از خود نشان دهيم.

بنا بر اين بايد نتيجه بهترى را به نمايش مى گذاشتيم. بسيارى از مردم از زندگى خود راضى نيستند و در شرايط افسردگى به سر مى برند. آنها به حال خود تأسّف مى خورند و به انتظار اتفاقى مى نشينند كه آنها را از افسردگى و ملالت بيرون بياورد. وقتى به اين مرحله مى رسند، از توانايى شان به مقدار زيادى كاسته مى شود و از آن جايى كه طبيعت ما به گونه اى است كه در برابر آنچه انجام مى دهيم ، پاداش مى گيريم، موقعيت به گونه اى فزاينده ، خراب تر مى شود. استعدادهاى ما نيز اگر به كار گرفته نشوند، مى خشكند و از بين مى روند. اين نتيجه، يك قانون است. اخيرا به طور جدّى ، تحقيقات زيادى روى موضوع هيجانات و نقش آنها در انتخاب ها و تصميمات افراد ، صورت گرفته است. حسرت ، هيجانى است كه توجّه زيادى را به خود اختصاص داده است. نظريه حسرت ، بر دو فرض عمده استوار است : اوّلين فرض ، اين است كه افراد، تمايل دارند كه نتايج تصميماتى كه مى گيرند را با پيامدهاى تصميماتى فرضى و در عين حال متفاوت ، مقايسه كنند. دومين فرض ، اين است كه افراد ، تمايل دارند از احساس حسرت قبل از اخذ تصميم، پيشگيرى كنند؛ در حقيقت ، فرد با تغيير تصميم خود از حسرت بالقوه ، دورى مى كند. طبق نظريه انتظار نيز تصميم گيرندگان ، نه تنها در پى به دست آوردن بيشترين فايده براى خود هستند ، بلكه تمايل به اجتناب از حسرت و كسب هيجانات مثبت تر هستند .

بنا بر اين ، پيش بينى حسرت ، مى تواند بر تصميم گيرى هاى روزمره ما تأثيرگذار باشد ؛ چون در هر تصميمى كه مى گيريم، نتايج بالقوه آن را مى سنجيم و مفيدترين نتيجه ها را انتخاب مى كنيم ؛ يعنى گزينه اى كه موجب مى شود ما كمترين حسرت را تجربه كنيم و پاسخ هيجانىِ مثبت ترى داشته باشيم . البته ظاهرا بين اين دو نظريه ، تفاوت چندانى نيست و هر دو ، به اين حقيقت اشاره مى كنند كه هنگام تصميم گيرى، افراد ، چشم اندازى از تغيير بالقوه را مد نظر مى گيرند كه آيا آن ، در چارچوب مثبت است يا منفى؟ و اين كه آيا تأثيرى در سطح حسرت در آينده دارد يا نه؟ به عبارت ديگر ، تصميم هاى افراد ، توسّط پيش بينى آنها از حسرت هدايت مى شود. اين پيش بينى ، ما را به تغيير اميال و سليقه هايمان بر اساس بازخوردِ مورد انتظار براى گزينه اى كه كمترين حسرت را به دنبال دارد ، هدايت مى كند . اين بازخورد ، مى تواند از همكاران، ناظران، همسالان، خانواده و حتى قرآن و احاديث گرفته شده باشد . بى دليل نيست كه در جاى جاى قرآن كريم و نيز بسيارى از احاديث ، نسبت به سرانجام برخى تصميمات ، هشدار داده شده است تا از آنها اجتناب شود و نيز نسبت به برخى ديگر ، ترغيب شده است و گفته شده ، كه در صورت تَرك و عمل نكردن به آن ، در آينده ، دچار حسرت خواهيد شد.

منبع آه سرد محمد علی سروش


free b2evolution skin
30
آذر

نکوهش نادان

وَ قَالَ ( علیه السلام ) : لَا تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً.

امام علیه السلام فرموده است: دیده نمی شود نادان مگر آنکه تندرو است (از حد و اندازه خود می گذرد) یا کندرو (به حد و اندزه خود نمی رسد). 

نهج البلاغه حکمت شماره ۶۷


free b2evolution skin
30
آذر

شیطان اولین کسی که.....

شیطان: نخستین کسی بود که بعضی کارها را مرتکب شد و پیش از او کسی آنها را انجام نداده بود. و آنها از این قراراند:

- اولین کسی که قیاس نمود و خود را از حضرت آدم علیه السلام برتر و بالاتر دانست و گفت: من از آتشم و او از خاک در حالی که آتش از خاک بالاتر است.

- اولین کسی که در پیشگاه با عظمت الهی تکبر نمود و به دستور خالق خود عمل نکرد.

- اولین کسی که که معصیت و نافرمانی خدا را کرد و آشکارا با او مخالفت نمود.

- اولین کسی که به دروغ گفت: خدا گفته از این درخت نخورید، چون درخت جاوید است و اگر کسی از آن بخورد تا ابد زنده می ماند و با خدا شریک می شود.

- اولین کسی که که قسم به دروغ خورد و گفت: من شما را نصیحت می کنم.

- اولین کسی که نماز خواند و یک رکعت آن چهار هزار سال طول کشید.

- اولین کسی که منبر رفت و برای ملائکه سخنرانی و صحبت کرد.

- اولین کسی که که به خدا مشرک شد.

- اولین کسی که که غنا و آواز خواند، همان زمانی که آدم علیه السلام از درخت نهی شده خورد.

- اولین کسی که از خوشحالی سرود خواند و آن هنگامی بود که آدم به زمین آمد.

- اولین کسی که نوحه خواند و گریست؛ چون اورا به زمین فرستادند، به یاد بهشت و نعمتهای آن نوحه و گریه کرد.

- اولین کسی که لواط کرد چون زمانی که به میان قوم لوط آمد خود را در اختیار آنان قرار داد تا با او لواط کنند.

- اولین کسی که دستور ساختن منجنیق را داد تا حضرت ابراهیم علیه السلام را با آن در آتش اندازند.

- اولین کسی که دستور ساختن حمام را در زمان حضرت سیلمان علیه السلام داد تا نظافت کنند.

- اولین کسی که ساختن نوره را در زمان حضرت سلیمان داد، برای این که موهای اضافی پای بلقیس پادشاه سبا را از زمین ببرند.

- اولین کسی که دستور ساختن شیشه را داد 

حضرت سلیمان علیه السلام آن را روی خندق گذارد و بلقیس را آزمایش کند.

- اولین کسی که دستور ساختن صابون را داد تا مردم بدن و لباس خود را بشویند.

- اولین کسی که دستور ساختن آسیاب را داد تا مردم گندم های خود را آرد کنند.

- اولین کسی که با ابوبکر بیعت کرد تا مردم را منحرف کند و از مسیر حق برگرداند.

- اولین کسی که خدا را در آسمان ها پرستید.

- اولین کسی که عبادت و بندگی او، فرشتگان را به تعجب در آورد.

- اولین کسی که به خدای خود اعتراض کرد.

- اولین کسی که شبیه شدن به دیگران را مطرح و مردم را به آن تشویق کرد.

- اولین کسی که سحر و جادو کردو آن دو را به مردم یاد داد.

- اولین کسی که ساز درست کرد و خود، آن را نواخت.

- اولین کسی که برای زیبایی، زلف گذاشت.

- اولین کسی که برای مخالفت با پیامبران ریش خود را تراشید.

- اولین کسی که برای مست شدن مردم، شراب درست کرد.

- اولین کسی که ساختن آلات لهو و لعب و موسیقی را به قابیل آموخت.

- اولین کسی که وقتی وارد جهنم می شود، خطبه می خواند.

- اولین کسی که مکر و حیله و خدعه نمود.

- اولین کسی که نقاشی کرد و چهره کشید.

- اولین کسی که آتش حسدش شعله ور شد.

- اولین کسی که به ناحق مخاصمه و جدال کرد.

- اولین کسی که خدای تعالی به او لعنت نمود و او از ناراحتی فریاد کشید.

- اولین کسی که به خدا کفر ورزید.

- اولین کسی که گریه دروغی نمود.

- اولین کسی که عبادت و خلقت خود را ستود.

- اولین کسی که صورت های مجسمه و بت را ساخت.

- اولین کسی که جبرئیل و میکائیل و اسرافیل او را لعنت کردند.

- اولین کسی که از ترسد..ملائکه فرار کرد و خود را مخفی نمود.

- اولین کسی که دستور مساحقه داد. امام باقر علیه السلام فرمود: (وقتی خواسته ابلیس در قوم لوط عملی شد، خود را به صورت زن در آورد و سراغ زنان آمد و گفت: آیا مردان شما با هم لواط می کنند؟ در جواب گفتند: آری. دستور داد شما نیز با هم مساحقه کنید).

معنی شیطان

شیطان دو معنی دارد: یکی اصطلاحی، و آن همان معنایی است که بر سر زبان مردم است. وقتی کلمه شیطان گفته می شود، ذهن مردم متوجه آن ملعونی می شود که رو در روی خدا ایستاد و نافرمانی کرد و در برابر آدم علیه السلام سجده نکرد.

دیگری معنی لغوی آن است، شیطان از (شطش) و (شاطن) گرفته شده و هر دو به معنی پلید، خبیث، پست و موجودی سرکش، متمرد و نافرمان به کار برده می شود. به عبارت دیگر، به هر چیز مرموز، موذی و آزار دهنده گفته می شود. هم چنین به معنی منحرف و منحرف کنند، یاغی و طاغی، شریر و شرارت کننده، دور بودن و دور شدن از حق و حقیقت، دور شدن از رحمت و مغفرت الهی، بدخوی و سخت دل، بدجنس و بد ذات و ناپاک، هلاک شده و هلاک شونده آمده است. این معانی و صفات در انسان باشد یا در جن، در چهار پایان باشد یا وحوش، خزندگان و غیره همه این ها از معانی و مصادیق شیطان است.

و فرد شاخص آن، همان معنا و مفهوم اصطلاحی آن است که در میان مردم معروف مشهور است و آن ابلیس و لشگریان و اعوان و انصار و یاوران او است. همان کسی که باعث بدبختی خود و آدم علیه السلام، باعث بیرون شدن خود و آدم علیه السلام از بهشت شد.

منبع  شیطان در کمین گاه نوشته نعمت الله صالحی حاجی آبادی


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم