نماز خواندن شرایط خودش را دارد .یکی از این شرایط این است که با نیت پاک به سوی خدا برویم و خود را از هر چی که مانع ایجاد حضور به در پیشگاه خداوند می شود دور کنیم. حضور قلب در نماز و راه های تحصیل آن
حضور قلب در نماز را بیشتر افراد میدانند که چه معنی دارد یعنی اینکه با تمام خلوص و حضور قلب به سوی خدا برویم و ذهنمان را از دل مشغولی ها پاک کنیم. نماز، بزرگ ترین عبادت و مهم ترین سفارش انبیا است. پس باید با بهترین لباس و حضور قلب به سوی پروردگارمان برویم تا خالص بودن بندگیمان را به خداوند مهربان ثابت کنیم. نحوه ایجاد توجه قلبی در نماز:
حضور قلب در نماز
برای داشتن «حضور قلب در نماز» چه کنیم؟حضور قلب روح و مغز عبادات است.در آموزههای دینی بر این مسئله به ویژه در نماز تأکید شده است.در نماز که أهمّ امور است باید انسان در حضور قلب به خدا منقطع باشد و هیچ خاطرهاى و اندیشه اى از ذهن عبور نکند چون حضور قلب و خشوع و خشیت مقصود کلّى از نماز است، آیات و اخبار بسیاردر ترغیب بر آنها و فضیلت و ستایش اهل آنها و مذمّت غفلت و دل مشغولى در امور دنیا و وسوسه هاى باطل در حال نماز رسیده است، و نیز اخبار دلالت دارد که انبیاء و اوصیاء و بزرگان اولیاء به هنگام اشتغال در نماز در نهایت توجّه و خشوع و خوف بودند. اهمیت و راههای حضور قلب :
***انسان در هر لحظه از افکار و خواطر خالى نیست؛ در سکون و حرکت، در خواب و در بیدارى.افکار و خاطرات مانند موج هاى خروشان از اصقاع و نواحى نفس هجوم مى آورند، و ملکات مکتسبه و برخورد بامشاهدات روزمرّه هر دم بر انسان خاطرهاى مى زایند.این خاطرات مانند تیغهایى آبدار و شمشیرهایى برّان بر قلب حمله نموده، او را در پرده مى افکنند و جریحهدار مىکنند.
از هر خاطره اى بگریزد، به خاطره دیگرى دچار مى شود.گریز از خاطره نیز به نوبه خود خاطره جدیدى است.صور و اشکال موجودات فانیه صف بسته، دائماً در ذهن او رژه مى رود و میدان نفس را محلّ تاخت وتاز خود قرار مى دهند؛
حقیقت نماز حضور قلب
حقیقت نماز حضور قلب و نفى خواطر است نماز یگانه ارتباط و اتّصالى است که ناگهان او را از این هیاهو مى رهاند؛ چون حقیقت نماز حضورقلب است، و حضور قلب مستلزم نفى خواطر و توجّه تام به ذات اقدس ربوبى است.لذا با این توجّه تمام خاطرات مضمحل مى گردد، افکار و خیالات نیست و نابود مى گردد، آن لشکرهاى صف کشیده شده افکار و آن تداعى معانى صور و اشکال مانند نمک در آب حل مى شود، و آن آشوب و هیجان تبدیل به آرامش و سکون مى گردد.آن گرد و غبار خیالات تبدیل به زمین سرسبز و خرّم و آب پاشیده شده، آن امواج پرخروش تبدیل به یک آب صاف و آرام مى شود.
معلوم است که اقلّ فایده آن استراحت موقّتى از پریشانى حواس و افکار، و فائده مهم آن اتّصال به ابدیّت و خداوند است.چون آئینه دل صاف شد و آب خروشان آرام گرفت و گرد و غبار شهوات و افکار مشوّش نشست، جلوه خورشید حقیقت و شمس سرمدى در قلب واضح مى شود؛ بنده خداى خود را با چشم دل مى بیند، با او مى گویدو با او مى شنود.
یکى از بزرگان مى فرماید: من هر وقت بخواهم خدا با من صحبت کند قرآن مى خوانم، و هر وقت بخواهم من با خدا تکلّم کنم نماز مى خوانم چه حال بهتر از این حال که انسان دمى مغز خود را از فکراین دنیاى پر شر و شور خالى کند (دنیائى که عیشش توأم با ناگوارى و حیاتش توأم با موت و شادیش مقرون با سوگ و ماتم است) و توجّه به حرم انس و مقام قرب و محل أمان بگرداند، وبه ابدیّت پیوسته شود.(سید محمد حسین حسینى طهرانى، انوارالملکوت، ج۱، ص۹۹- ۱۰۱)
راههای حفظ حضور قلب
موانع حضور قلب در نماز
۱٫ اهمیت حضور قلب
موجوداتى را که ما در خارج مشاهده مىکنیم ظاهرى دارند و باطنى.هر موجودى از موجودات طبیعى، جسمى دارد و روحى، مُلکى دارد و ملکوتی.مثلًا نمازى را که انسان می خواند، ظاهرى دارد و باطنى، ظاهرش طهارت است و استقبال و قیام و رکوعو سجود و دعا و قرآن و تسبیح و غیر ذلک؛ و باطن و ملکوتش، آن جان و روح این نماز است، که آیا از روى ریا و خودپسندى و عُجب و مقاصد پائین خوانده است، و یا از روى خلوص و اخلاص؟
انسان آن را با حالت پریشان و هجوم خواطر خوانده است، یا با طُمأنینه و سکینه خاطرو حضور قلب؟ درجات حضور باطنى او در چه حدود بوده است؟ و سیر معراجى او تا به کجا اورا رسانده است؟(سید محمد حسین حسینى طهرانى، معاد شناسى، ج ۶، ص۱۸۲) با توجه به آنچه که ذکر شد،باطن در مقابل ظاهر بوده و اصل است و نماز بیحضور قلب، نمازی است که اصالت ندارد.
ملا مهدی نراقی(ره) در اهمیت حضور قلب در نماز گوید:حضور قلب و خشوع روح نماز است و چگونه نباشد و کمال نماز به آن بسته نباشد و حال آنکه نماز گزار در نماز و دعاى خود در مقام مناجات با پروردگار است؟ و شک نیست که سخنى که ازروى غفلت سر زند مناجات نیست.
و همچنین کلام آشکار ساختن آن چیزى است که در ضمیر آدمى است، و این جز با حاضر بودن دل ممکن نیست، پس کسى که با دل غافل مىگوید: «اهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیمَ» خواستار چیست؟
و نیز شک نیست که مقصود ازقرائت و اذکار همانا ثنا و حمد و تضرّع و دعاست، و مخاطب خداى تعالى است، پس هر گاه دلبنده با پرده غفلت پوشیده باشد و او را نبیند و مشاهده نکند، بلکه از مخاطب غافل باشد، و زبانخویش به حکم عادت بجنباند، این چقدر از مقصود نماز که براى پاک و روشن ساختن دل و تجدیدیادخدا و رسوخ ایمان تشریع شده دور است!(ملا مهدی نراقی، جامع السعادات، ج۳، ص۳۲۵)
عوامل تحقق حضور قلب
۲٫ حضور قلب شرط قبولی نماز
خود نماز ذکر است بلکه یکى از مصادیق اعظم ذکر است.چون ذکر یعنى یاد خدا، و در تمام نماز چه افعال و چه اقوال، روح و جان نماز همان حضورقلب است که حقیقت ذکر است.(سید محمد حسین حسینى طهرانى، رساله سیرو سلوک منسوب به بحر العلوم، ص۱۳۱) و نمازبدون حضور قلب، نماز فاقد روح و جان است که ارزشی ندارد.
فیض کاشانی(ره) مى فرماید: بدون توجّه و حضور قلب، نماز ابداً مقبول نیست، به دلیل آنکه اوّلًا خدا مىفرماید: «وَ أَقِمِالصَّلاه لِذِکْرى»(طه ـ ۱۴) (نماز را برای یاد من به پا دار) و ثانیاً مىفرماید: «وَ لا تَکُنْ مِنَ الْغافِلین»(اعراف ـ ۲۰۵) (از غافلان مباش) و ثالثاً مىفرماید: «لا تَقْرَبُوا الصَّلاه وَ أَنْتُمْ سُکارى حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُون» (اى اهل ایمان هنگامى که (از خمر و مى) مست باشید نزدیک نماز نروید (نماز نخوانید) تا آنکه بدانید چه مىگویید)(نساء ـ ۴۳)
در آیه اوّل تعلیل مى کند وجوب اقامه نماز را به ذکر خدا؛ بنابراین اگر علّت حکم که آن یاد وتوجّه به خداست در نماز نباشد نماز بىفائده است.و امّا در آیه دوّم صریحاً نهى از غفلت مىکند.و امّا در آیه سوّم بعضى تفسیر کردهاند که مقصود از سُکارى، «سُکارى مِن کِثرَه الهَمّ، و قِیلَ: مِن حُبِّالدُّنیَا» (مستی از کثرت هم و غم دنیا و گفته شده مستی از حب دنیا میباشد).
فرض کن همان ظاهرش مراد باشد که سکارى از خوردن مسکرات، ولکن چون در آیه شریفه علّتش بیان شده کهمىفرماید: «حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُون»(نساء ـ ۴۳)، معلوم مىشود که کسى که در این علّت شریک است گرچه به حبّ دنیا یا کثرت هموم باشد نباید در نماز داخل شود مگر آنکه این موانعِ توجّه تامّ را از خود دورکند.(ملا محسن فیض کاشانى، المحجه البیضاء فی تهذیب الإحیاء، ج۱، ص ۳۴۹) البته توجه داشت که نماز بدون حضور قلباز نظر فقهی رفع تکلیف میکند اما نماز تام و کامل با حضور قلب بدست میآید.
۳٫ دستور العمل و راهکارها
در ذیل چهار دستور العمل برای ایجاد حضور قلب در نماز ارائه میشود:
الف) عدم توجه به اطراف«وَ رَوَى مُعَاذُ بْنُ جَبَلٍ عَنْهُ «ص»اَنَّهُ قَالَ: «مَنْ عَرَفَ مَنْ عَلَى یَمِینِهِ وَ شِمَالِهِ مُتَعَمِّداً فِی الصَّلَاهِ فَلَا صَلَاهَ لَهُ» (نمازگزاری که بداند در راستو چپ خود چه میگذرد، و به اطراف خود توجه داشته باشد نمازش پذیرفته نمیشود) (محدث نورى، مستدرک الوسائل ومستنبط المسائل، ج۴، ص۹۹)این حدیث در مقام بیان این است که هنگام نماز، باید توجه خود را از اطراف بریده و به نماز مشغول شد و مسلماَ این عدم توجه به اطراف، در کاهش خواطر نفسانی نقش بسزایی دارد.
ملا احمد نراقی(ره) در اهمیت حضور قلب در نماز و انقطاع و عدم توجه به اطراف نقل کرده که: «ابوطلحه انصارى باغى داشت روزى در آنجا نماز مىکرد در آن حال، مرغى شروع به خواندن کرد و دل اومشغول آواز آن شد.گفت: باغى که مرا از حضور قلب در نماز باز دارد به کار من نمىآید آن را فروخت و قیمت آن را تصدق کرد» (ملا احمد نراقى، معراج السعاده، ص۷۰۶)
منبع:کیهان