30
فروردین

غیبت؛ مبطل روزه؟!

امام جعفر صادق(علیه السلام) در روایتی فرموده اند: «فَاحْفَظُوا اَلْسِنَتَكُمْ… .» (زبانتان را حفظ کنید… .) امام محمد باقر(علیه السلام) [نیز در تعبیری زیبا به ارتباط غیبت و روزه اشاره کرده و] فرموده اند: «وَ الْغِيبَةُ تُفَطِّرُ الصّائِمَ وَ عَلَيْهِ الْقَضاءُ.»

این حدیث را با کلام فقیه و رجالی و عالمی بزرگ کامل می کنم: شیخ طوسی(رحمة الله علیه) از محدثین بزرگ شیعه است و تفسیر تبیان که یکی از دو سه تفسیر مهم قرآن به شمار می رود، از شیخ طوسی(رحمة الله علیه) است. مهم ترین کتاب های رجالی ما نیز از شیخ طوسی(رحمة الله علیه) است. بر اساس فتوای این بزرگوار اگر کسی درحالِ روزه غیبت کرد، روزه اش باطل است! البته نه به این معنا که چون ما غیبت کسی را گفتیم، پس برویم غذا هم بخوریم! ظاهراً این جملۀ زیبا ]و دارای تأمل[ را فیض کاشانی(رحمة الله علیه) فرموده است که:«مگر ممکن است یک قطرۀ آب روزۀ ما را باطل کند، ولی غیبت روزه مان را باطل نکند؟!»

امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)هنگام عبور از جایی، به فردی رسیدند که زیاد حرف می زد. حضرت(علیه السلام) به او فرمودند: «يا هَذا اِنَّکَ تُمْلِی عَلى حافِظَيْکَ كِتاباً اِلى رَبِّکَ فَتَكَلَّمْ بِما يَعْنِيکَ وَ دَعْ ما لا يَعْنِيکَ.»(ای مرد! تو هرچه بگویی، [درحقیقت] بر دو فرشتۀ خویش املا می کنی تا بنویسند و نزد پروردگار ببرند؛ پس دربارۀ آنچه به تو مربوط می شود [و برایت سودمند است] سخن بگو و آنچه را که به تو ربطی ندارد، فرو گذار.)

باور کنیم که حرف های روزانۀ ما نامه ای است که املا می کنیم و به سوی خدا می رود. وقتی می خواهیم برای شخصیتی مهم نامه بنویسیم، چقدر دقت می کنیم؟!

منبع: بهار طاعت/ جعفرحسن زاده


free b2evolution skin
30
فروردین

گام بیست و هشتم: حضور(پرده براندازی و باریابی)

«وَ اَکْرِمْنیِ فِیهِ بِاِحْضارِ الْمَسائِلِ»،«بار خدایا، در این روز مرا با حضور در مسائل گرامی بدار».

از جمله گام های خودسازی و در مراتب عالی آن احساس حضور است. احساس حضور در پیشگاه خدای متعال و احساس دست یابی به مسائل مورد نیاز برای انجام وظیفه در جهت عبودیت خداوند، که هدف اصلی آفرینش انسان است.

 

 

عالم محضر خداست و عالِم آگاه به مسائل دین و آشنا به تکالیف است که راه و رسم بندگی را می شناسد، و با انجام فرایض و تقرب به نوافل شرط عبودیت را به جا می آورد. نه چیزی از امور بندگان بر خداوند پوشیده است. و نه انسان سالک بین خود و خداوند پرده و پوششی می کشد و خود را از فیض رب العالمین محروم می کند. در این کهنه سرای گیتی هر کس و هر چیز به گونه ای در تلاش است که خود را به محضر پروردگار هستی برساند و در سایه سار فیض مطلق وی به آرامش برسد، زاهد با نماز، عابد با نیاز، عالِِم با تاخت و تاز، عارف با نسیمی دلنواز و نسیم صبحگاهی و گل های بهاری با صد کرشمه و ناز.

پیر هرات در باب هشتاد و دوم منازل السائرین گوید:

«خداوند متعال فرمود: انّ فی ذلک لذکری لمن کان له قلب اوالق السمع و هوشهید - همانا در این [قرآن] پندی است برای کسی که دلی دارد، و گوش فرا می نهد و گواه است»مشاهده؛ برافتادن حجاب است به یکباره؛ و آن برتر است از مکاشفه؛ زیرا مکاشفه از جمله نعمت هاست و چیزی از خطوط ترسیمی در آن باقی است اما مشاهده، دیدار عین و ذات است و آن را سه درجه است:

مشاهده «معرفت» که فراتر از علم است، مشاهده «معاینه» که ریسمان ها را می گسلد و زبان اشاره را لال می سازد، و مشاهده «جمع» که سالک را به خود می کشد و بر دریای وجود می راند.

 

 

 

وهم او در مناجاتی گوید:

الهی! تو آنی که نور تجلی، بر دل های دوستان تابان کردی،

چشمه های مهر، در سرهایشان روان کردی

و آن دل ها را آیینه خود، و محل صفا کردی

تو در آن پیدا!

و به پیدایی خود در آن، دو گیتی ناپیدا کردی

ای نور دیده آشنایان،

و سوز سینه دوستان،

و سرور نزدیکان،

همه تو بودی و تویی،

نه دوری، تا جویند.

نه غایبی، تا پرسند.

نه تو را جز به تو یابند!

 

 

دعای روز بیست و هشتم ماه رمضان: «اللّهمَّ وَفِّرْحَظّیِ فِیهِ مِنَ النَّوافِلِ، وَاَکْرِمْنیِ فِیهِ بِاِحْضارِ الْمَسائِلِ، وَقَرَّبْ فِیهِ وَسِیلَتیِ اِلَیْکَ مِنْ بَیْنِ الْوَسائِلِ، یامَنْ لایَشْغَلُهُ اِلْحاحُ الْمُلِحِّینَ».

[ذکر این روز «یاحیّ و یاقیوم» است.]

منبع : سی گام خودسازی/ محمود صلواتی.


free b2evolution skin
29
فروردین

برای داشتن «حضور قلب در نماز» چه کنیم؟

نماز خواندن شرایط خودش را دارد .یکی از این شرایط این است که با نیت پاک به سوی خدا برویم و خود را از هر چی که مانع ایجاد حضور به در پیشگاه خداوند می شود دور کنیم. حضور قلب در نماز و راه های تحصیل آن 
 

 


 
حضور قلب در نماز را بیشتر افراد میدانند که چه معنی دارد یعنی اینکه با تمام خلوص و حضور قلب به سوی خدا برویم و ذهنمان را از دل مشغولی ها پاک کنیم. نماز، بزرگ ترین عبادت و مهم ترین سفارش انبیا است. پس باید با بهترین لباس و حضور قلب به سوی پروردگارمان برویم تا خالص بودن بندگیمان را به خداوند مهربان ثابت کنیم. نحوه ایجاد توجه قلبی در نماز:

 

 

حضور قلب در نماز
برای داشتن «حضور قلب در نماز» چه کنیم؟حضور قلب روح و مغز عبادات است.در آموزه‌های دینی بر این مسئله به ویژه در نماز تأکید شده است.در نماز که أهمّ امور است باید انسان در حضور قلب به خدا منقطع باشد و هیچ خاطره‏اى و اندیشه‏ اى از ذهن عبور نکند چون حضور قلب و خشوع و خشیت مقصود کلّى از نماز است، آیات و اخبار بسیاردر ترغیب بر آنها و فضیلت و ستایش اهل آنها و مذمّت غفلت و دل مشغولى در امور دنیا و وسوسه‏ هاى باطل در حال نماز رسیده است، و نیز اخبار دلالت دارد که انبیاء و اوصیاء و بزرگان اولیاء به هنگام اشتغال در نماز در نهایت توجّه و خشوع و خوف بودند. اهمیت و راه‌های حضور قلب :

***انسان در هر لحظه از افکار و خواطر خالى نیست؛ در سکون و حرکت، در خواب و در بیدارى.افکار و خاطرات مانند موج هاى خروشان از اصقاع و نواحى نفس هجوم مى‏ آورند، و ملکات مکتسبه و برخورد بامشاهدات روزمرّه هر دم بر انسان خاطره‏اى مى ‏زایند.این خاطرات مانند تیغ‌هایى آبدار و شمشیرهایى برّان بر قلب حمله نموده، او را در پرده مى‏ افکنند و جریحه‏‌دار مى‏کنند.

از هر خاطره‏ اى بگریزد، به خاطره دیگرى دچار مى ‏شود.گریز از خاطره نیز به نوبه خود خاطره جدیدى است.صور و اشکال موجودات فانیه صف بسته، دائماً در ذهن او رژه مى ‏رود و میدان نفس را محلّ تاخت وتاز خود قرار مى ‏دهند؛ 

 

حقیقت نماز حضور قلب
حقیقت نماز حضور قلب و نفى خواطر است نماز یگانه ارتباط و اتّصالى است که ناگهان او را از این هیاهو مى‏ رهاند؛ چون حقیقت نماز حضورقلب است، و حضور قلب مستلزم نفى خواطر و توجّه تام به ذات اقدس ربوبى است.لذا با این توجّه تمام خاطرات مضمحل مى ‏گردد، افکار و خیالات نیست و نابود مى‏ گردد، آن لشکرهاى صف کشیده شده افکار و آن تداعى معانى صور و اشکال مانند نمک در آب حل مى‏ شود، و آن آشوب و هیجان تبدیل به آرامش و سکون مى‏ گردد.آن گرد و غبار خیالات تبدیل به زمین سرسبز و خرّم و آب پاشیده شده، آن امواج پرخروش تبدیل به یک آب صاف و آرام مى‏ شود.

معلوم است که اقلّ فایده آن استراحت موقّتى از پریشانى حواس و افکار، و فائده مهم آن اتّصال به ابدیّت و خداوند است.چون آئینه دل صاف شد و آب خروشان آرام گرفت و گرد و غبار شهوات و افکار مشوّش نشست، جلوه خورشید حقیقت و شمس سرمدى در قلب واضح مى‏ شود؛ بنده خداى خود را با چشم دل مى‏ بیند، با او مى‏ گویدو با او مى‏ شنود.

یکى از بزرگان مى‏ فرماید: من هر وقت بخواهم خدا با من صحبت کند قرآن مى‏ خوانم، و هر وقت بخواهم من با خدا تکلّم کنم نماز مى‏ خوانم چه حال بهتر از این حال که انسان دمى مغز خود را از فکراین دنیاى پر شر و شور خالى کند (دنیائى که عیشش توأم با ناگوارى و حیاتش توأم با موت و شادیش مقرون با سوگ و ماتم است) و توجّه به حرم انس و مقام قرب و محل أمان بگرداند، وبه ابدیّت پیوسته شود.(سید محمد حسین حسینى طهرانى‏، انوارالملکوت، ج‏۱، ص۹۹- ۱۰۱)

 

راههای حفظ حضور قلب
موانع حضور قلب در نماز
۱٫ اهمیت حضور قلب

موجوداتى را که ما در خارج مشاهده مى‏کنیم ظاهرى دارند و باطنى.هر موجودى از موجودات طبیعى، جسمى دارد و روحى، مُلکى دارد و ملکوتی.مثلًا نمازى را که انسان می خواند، ظاهرى دارد و باطنى، ظاهرش طهارت است و استقبال و قیام و رکوعو سجود و دعا و قرآن و تسبیح و غیر ذلک؛ و باطن و ملکوتش، آن جان و روح این نماز است، که آیا از روى ریا و خودپسندى و عُجب و مقاصد پائین خوانده است، و یا از روى خلوص و اخلاص؟

انسان آن را با حالت پریشان و هجوم خواطر خوانده است، یا با طُمأنینه و سکینه خاطرو حضور قلب؟ درجات حضور باطنى او در چه حدود بوده است؟ و سیر معراجى او تا به کجا اورا رسانده است؟(سید محمد حسین حسینى طهرانى، معاد شناسى، ج ‏۶، ص۱۸۲) با توجه به آنچه که ذکر شد،باطن در مقابل ظاهر بوده و اصل است و نماز بی‌حضور قلب، نمازی است که اصالت ندارد.

ملا مهدی نراقی(ره) در اهمیت حضور قلب در نماز گوید:حضور قلب و خشوع روح نماز است و چگونه نباشد و کمال نماز به آن بسته نباشد و حال آنکه نماز گزار در نماز و دعاى خود در مقام مناجات با پروردگار است؟ و شک نیست که سخنى که ازروى غفلت سر زند مناجات نیست.

و همچنین کلام آشکار ساختن آن چیزى است که در ضمیر آدمى است، و این جز با حاضر بودن دل ممکن نیست، پس کسى که با دل غافل مى‏گوید: «اهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیمَ»‏ خواستار چیست؟

و نیز شک نیست که مقصود ازقرائت و اذکار همانا ثنا و حمد و تضرّع و دعاست، و مخاطب خداى تعالى است، پس هر گاه دلبنده با پرده غفلت پوشیده باشد و او را نبیند و مشاهده نکند، بلکه از مخاطب غافل باشد، و زبانخویش به حکم عادت بجنباند، این چقدر از مقصود نماز که براى پاک و روشن ساختن دل و تجدیدیادخدا و رسوخ ایمان تشریع شده دور است!(ملا مهدی نراقی، جامع السعادات، ج۳، ص۳۲۵)

 

 

عوامل تحقق حضور قلب
۲٫ حضور قلب شرط قبولی نماز

خود نماز ذکر است بلکه یکى از مصادیق اعظم ذکر است.چون ذکر یعنى یاد خدا، و در تمام نماز چه افعال و چه اقوال، روح و جان نماز همان حضورقلب است که حقیقت ذکر است.(سید محمد حسین حسینى طهرانى، ‏رساله سیرو سلوک منسوب به بحر العلوم‏، ص۱۳۱) و نمازبدون حضور قلب، نماز فاقد روح و جان است که ارزشی ندارد.

فیض کاشانی(ره) مى‏ فرماید: بدون توجّه و حضور قلب، نماز ابداً مقبول نیست، به دلیل آنکه اوّلًا خدا مى‏فرماید: «وَ أَقِمِالصَّلاه لِذِکْرى»(طه ـ ۱۴) (نماز را برای یاد من به پا دار) و  ثانیاً مى‏فرماید: «وَ لا تَکُنْ مِنَ الْغافِلین»(اعراف ـ ۲۰۵) (از غافلان مباش) و ثالثاً مى‏فرماید: «لا تَقْرَبُوا الصَّلاه وَ أَنْتُمْ سُکارى حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُون» (اى اهل ایمان هنگامى که (از خمر و مى) مست باشید نزدیک نماز نروید (نماز نخوانید) تا آنکه بدانید چه مى‏گویید)(نساء ـ ۴۳)

در آیه اوّل تعلیل مى‏ کند وجوب اقامه نماز را به ذکر خدا؛ بنابراین اگر علّت حکم که آن یاد وتوجّه به خداست در نماز نباشد نماز بى‏فائده است.و امّا در آیه دوّم صریحاً نهى از غفلت مى‏کند.و امّا در آیه سوّم بعضى تفسیر کرده‏اند که مقصود از سُکارى، «سُکارى مِن کِثرَه الهَمّ، و قِیلَ: مِن حُبِّالدُّنیَا» (مستی از کثرت هم و غم دنیا و گفته شده مستی از حب دنیا می‌باشد).

فرض کن همان ظاهرش مراد باشد که سکارى از خوردن مسکرات، ولکن چون در آیه شریفه علّتش بیان شده کهمى‏فرماید: «حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُون»(نساء ـ ۴۳)، معلوم مى‏شود که کسى که در این علّت شریک است گرچه به حبّ دنیا یا کثرت هموم باشد نباید در نماز داخل شود مگر آنکه این موانعِ توجّه تامّ را از خود دورکند.(ملا محسن فیض کاشانى، المحجه البیضاء فی تهذیب الإحیاء، ج۱، ص ۳۴۹) البته توجه داشت که نماز بدون حضور قلباز نظر فقهی رفع تکلیف می‌کند اما نماز تام و کامل با حضور قلب بدست می‌آید.

 

 

۳٫ دستور العمل و راهکارها

در ذیل چهار دستور العمل برای ایجاد حضور قلب در نماز ارائه می‌شود:

الف) عدم توجه به اطراف«وَ رَوَى مُعَاذُ بْنُ جَبَلٍ عَنْهُ «ص»ا‏َنَّهُ قَالَ: «مَنْ عَرَفَ مَنْ عَلَى یَمِینِهِ وَ شِمَالِهِ مُتَعَمِّداً فِی الصَّلَاهِ فَلَا صَلَاهَ لَهُ» (نمازگزاری که بداند در راستو چپ خود چه می‌گذرد، و به اطراف خود توجه داشته باشد نمازش پذیرفته نمی‌شود) (محدث نورى، ‏مستدرک الوسائل ومستنبط المسائل، ج۴، ص۹۹)این حدیث در مقام بیان این است که هنگام نماز، باید توجه خود را از اطراف بریده و به نماز مشغول شد و مسلماَ این عدم توجه به اطراف، در کاهش خواطر نفسانی نقش بسزایی دارد.

ملا احمد نراقی(ره) در اهمیت حضور قلب در نماز و انقطاع و عدم توجه به اطراف نقل کرده که: «ابوطلحه انصارى‏ باغى داشت روزى در آنجا نماز مى‏کرد در آن حال، مرغى شروع به خواندن کرد و دل اومشغول آواز آن شد.گفت: باغى که مرا از حضور قلب در نماز باز دارد به کار من نمى‏آید آن را فروخت و قیمت آن را تصدق کرد» (ملا احمد نراقى، معراج السعاده، ص۷۰۶)

منبع:کیهان


free b2evolution skin
29
فروردین

راز تعداد رکعات هر نماز چیست؟

 روایات زیادی در مورد راز تعداد رکعات نمازهای واجب بیان شده است . در قران کریم هم در مورد حکمت تعداد رکعات نماز بطور کلی و خلاصه بیان کرده اس که در اصل راز آن در نزد خداوند است. فلسفه نمازهای پنج گانه :
 


 
نماز های یومیه نمازی است که بر فرد مسلمان واجب است و باید آن ها را زمان و به وقت خود خواند و اگر سهل انگاری کرد و در زمان خود نمازی را نخواند باید قضای آن را به جا آورد. ما در کل ۱۷ رکعت نماز در طول شبانه روز میخوانیم و  تعداد رکعت های آن با هم دیگه فرق دارد. راز تعداد رکعات هر نماز بر همه پوشیده است ولی حکمت تعداد رکعات نماز  را تنها خدا می داند.

 

 
حکمت تعداد رکعات نماز
در منابع اسلامى گزارش‌هاى مختلفى درباره تاریخ تشریع نماز آمده است، برخى روایات، تشریع نمازهاى یومیه را مصادف با واقعه معراج پیامبر((صلی الله علیه و آله وسلم)) مى‌دانند و برخى دیگر، از نمازهاى پیامبر((صلی الله علیه و آله وسلم)) پیش از معراج و حتى پیش از بعثت سخن به میان آورده‌اند، همچنین از بعضى آیه‌هایى که در اوایل بعثت پیغمبر((صلی الله علیه و آله وسلم)) نازل شده، نمازگزاردن ایشان((صلی الله علیه و آله وسلم)) و حتى فرمان به نماز شب استفاده مى‌شود، با این وجود در سال‌‌های ابتدایی صدر اسلام نمازهای مسلمانان به صورت پنج نماز دو رکعتی بود که بعد از مدتی شخص پیامبر اکرم((صلی الله علیه و آله وسلم)) در روز ۱۲ ربیع‌الثانی سال اول هجرت با تشریع الهی تعداد رکعات نمازهای یومیه را ۱۷ رکعت بیان کردند، حجت‌الاسلام علی‌محمد باقی نویسنده کتاب «اسرار نماز» درباره علت سیر تکمیل نمازهای واجب این گونه می‌نویسد:

 

اختلاف در تعداد رکعات
*سر تعداد رکعات هر نماز

روایاتی که راز تعداد رکعات نمازهای واجب را بیان می‌­دارد، نشان دهنده سیر تطوری است برای رسیدن تعداد وچگونگی نمازهای واجب به گونه‌­ای که به ما رسیده است.

 

*سیر تکمیل نمازهای واجب

بر اساس «إِنَّ الصَّلاهَ کانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتا»؛ چگونگی نماز برای مؤمنان از ابتدا مشخص بوده ؛ اما همچون دیگر احکام ارسال آن دارای سیری است.مبداء واجب شدن نمازهای پنجگانه به صورت کامل، معراج پیامبر اعظم((صلی الله علیه و آله وسلم)) است، در معراج، نمازهای پنجگانه بر مسلمانان واجب شد،گفتنی است که در ابتدا پنجاه نماز بر مؤمنان واجب بود؛ اما با شفاعت پیامبر رحمت((صلی الله علیه و آله وسلم)) نمازهای واجب بر مسلمانان تخفیف داده شد و به پنج نماز رسید تا عموم مسلمانان توانایی انجام آنها را داشته باشند، البته در اینکه چرا تعداد نمازها، به پنج رسید و کمتر یا بیشتر نشد نیز رازی وجود دارد.

حضرت زین العابدین(علیه السلام) علت را اینگونه پاسخ می­‌دهند که: « رسول خدا ((صلی الله علیه و آله وسلم)) مى‏‌خواست براى امتش تخفیف بگیرد و درعین حال با وجود کم شدن رکعات نماز همچنان ثواب پنجاه نماز عاید امت ایشان شود، به علت قول خداوند عزوجل که «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِه »؛ هر کس حسنه و کار نیکى انجام دهد براى او ده برابر آن پاداش است، به همین علت وقتى آن حضرت به زمین فرود آمد جبرئیل بر او نازل شده وگفت: اى محمد! همانا پروردگارت به تو سلام می­‌رساند و می‌­فرماید: که من این پنج نماز را به جاى همان پنجاه نماز مى‏‌پذیرم.

 

 

آن حضرت((صلی الله علیه و آله وسلم)) به اذن خدا تا در مکه بودند فقط ده رکعت را بیان فرمودند و بقیه را بعد از هجرت اظهار داشته­‌اند، بنابراین نمازها در ابتدا دو رکعتی بودند، اما در مدینه به علت شرایط مناسب مسلمانان و تقویت معنویت آن‌ها به رکعات کامل خود که هفده رکعت بود، رسید، امام سجاد(علیه السلام) می­‌فرمایند: نماز در مکه دو رکعت واجب شده بود و پیامبر اکرم((صلی الله علیه و آله وسلم)) در مدینه بعد از قوت یافتن دعوت اسلام و وجوب مهار برمسلمانان به نماز اضافه کردند  البته این عمل پیامبر به دستور و اذن خداوند بوده؛ چون او هر چرا را بفرماید از جانب خداوندگفته است.

اصل گفته شده (سیر تطور نماز) منافاتی با علل گفته شده در روایات برای اضافه شدن تعداد رکعات ندارد، بدین سان که علاوه بر علت کلی، در چگونگی تعداد رکعت‌­هایی که به نمازهای پنجگانه اضافه شده نیز اسراری وجود دارد، از جمله آن‌ها دو روایت است که در ادامه می­‌آید:امام رضا(علیه السلام) می­‌فرمایند: اینکه در نماز، اصل دورکعت شد و بر بعضی دو رکعت و بر بعضی یک رکعت و بر بعضی دیگر هیچ نیافزود، بدان جهت بوده که اصل نماز فقط یک رکعت بود، چون عدد اصلی همان یک است.

 

تعداد رکعت های نماز در قرآن
اختلاف در تعداد رکعات
پس اگر از یک هم کمتر می‌شد دیگر آن نماز نمی‌بود و چون خداوند عزوجل می‌دانست که بندگانش آن یک رکعت را که کمتر از آن دیگر نماز محسوب نمی‌شود به تمام و کمال و با حضور قلب به جای نخواهند آورد، لذا رکعتی به آن اضافه فرمود تا اگر در رکعت اول کمبودی باشد در رکعت دوم آن نقص بر طرف شود، پس اصل نمازکه خداوند عزّوجّل واجب فرموده، دو رکعت شد.

أُخْرَى لِیُتِمَّ بِالثَّانِیَهِ مَا نَقَصَ مِنَ الْأُولَى به حضرت موسی­ بن­ جعفر(علیه السلام) عرض شد: براى چه نمازهاى واجبو مستحب پنجاه رکعت بوده، نه زیادتر و نه کمتر از آن است؟ حضرت(علیه السلام) در جواب فرمودند:… حق تعالى براى هر ساعت دو رکعت نماز قرار داده که مجموعا پنجاه رکعت است و ما بین غروب آفتاب تا سقوط شفق، ظلمت است که براى آن نیز یک رکعت نماز منظور شده است.

*نتیجه در تحلیل این روایات وبحث افزوده شدن تعداد رکعات، این گونه می‌­شود بیان داشت که نزول احکام ناظر به شرایط و بالا رفتن ظرفیت مردم است، همچون اعلام حرمت شراب که دفعی نبوده و به تدریج بیان شد[۹].نماز نیز به مرور به جایگاه و شکل انتهایی خود رسیده البته در این سیر نیز رازهایی وجود دارد.

 

*علت چهار رکعت خواندن نمازهای ظهر و عصر و عشا

نمازی که در شب معراج از جانب پروردگار عزوجل بر حضرت ختمی مرتبت((صلی الله علیه و آله وسلم)) واجب گشت، هر نماز دو رکعت بود، حکمت تعداد رکعات نماز هنگامی که پیامبر((صلی الله علیه و آله وسلم)) مشاهده کردند، مسلمانان آن دو رکعت را کامل ادا نمی­‌کنند، به تعداد نمازها افزودند؛ پس به نمازهایظهر، عصر و عشا دو رکعت افزودند تا تکمیل دو رکعت اول آن باشد.

 

*علت سه رکعت خواندن نماز مغرب

حضرت آدم(علیه السلام) بعد از قبول شدن توبه‌­اش در وقت مغرب سه رکعت نماز خواند، حکمت تعداد رکعات نماز  یک رکعت برای کفاره گناه خودش و رکعت دیگر برای کفاره گناه حوا و یک رکعت نیز به شکرانه پذیرفته شدن توبه‌­اش، حضرت رسول اکرم((صلی الله علیه و آله وسلم)) هنگامی که هفت رکعت به نمازهای یومیه افزودند، یک رکعت به نماز مغرب افزودند و خواستند نماز مغربشان مطابق نماز حضرت آدم(علیه السلام) باشد و خداوند نیز آن را امضا فرمود.

 

*علت دو رکعت بودن نماز صبح

طبق روایت امام زین العابدین(علیه السلام) که فرمودند: چون در هنگام صبح ملائکه روز برای آمدن و ملائکه شب برای رفتن عجله دارند؛ لذا نماز صبح را برای اینکه هم آیندگان آن را با حضرت رسول(صلی الله علیه و آله وسلم) درک کنندو هم روندگان، آن جناب [نماز صبح را] به دو رکعت اصلی باقی گذاشتند و چیزی به آن اضافه نکردندو معنای آیه « إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُودا » همین است؛ نماز صبح هم مشهود ملائکه شب است که می‌روند و هم ملائکه روز که می‌آیند، همچنین است که هم مسلمانان آن را شاهدند و هم ملائکه شب وهم ملائکه روز.

 

*علت شکسته شدن نماز در سفر

امام رضا(علیه السلام) می­‌فرمایند: اینکه در سفر نماز شکسته می‌شود، به این علت است که نماز واجبی که خداوند عزّوجّل در ابتدا بر خلائق مقرر فرمود، تنها ده رکعت بود و بعداً هفت رکعت دیگر به وسیله حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) به آن افزود، پس خداوند عزّوجّل آن هفت رکعت زیادی (اضافه شده) را از بندگانش در سفر ساقط کرد، به علت وضع خاصی که سفر دارد و رنج و مشقت آن.

به بیانی دیگر، مسأله شکسته شدن نمازهای چهار رکعتی مسافر و لزوم افطار روزه از احکام امتنانی خداوند است؛ یعنی چون غالباً مسافرت با دشواری‌هایی همراه است.خداوند برخی از احکام خویش را در این زمینه تخفیف داده تا تسهیل بر مکلفان باشد، این حکمت هم اکنون نیز پابرجا است؛ یعنی، هر چند مسافرت­‌ها از گذشته آسان­تر است، لیکن اکنون نیز از خستگی و رنج تهی نیست.

در خصوص شکسته نشدن نماز مغرب، فضل­ بن­ شاذان از حضرت رضا(علیه السلام) نقل می­‌کند که فرمودند: نماز مغرب در سفرکم نمی­‌شود و کامل به جای آورده شود؛ زیرا آن یکبار قصر شده است. توضیح اینکه حضرت فرمودند: نماز مغرب یک بار قصر شده است، بدین جهت است که اصل نماز دو رکعت بود و حضرت به نماز دو رکعت دیگر اضافه کردند، فرمودند: مگر به نماز مغرب که به آن یک رکعت اضافه نمودند، یک رکعت خود شکسته است،چون نصف دو رکعت است در سفر قصر نمی‌شود.

منبع: فارس


free b2evolution skin
29
فروردین

نماز خواندن در این ۱۵ مکان کراهت دارد

 فردی که نماز میخواند شرایط خاصی را برای نماز باید در نظر داشته باشد. نکته ی مهم این است که انجام عمل مکروه ثواب عبادت را کمتر می کند. 

 

 


مکان نمازگزار یعنی مکانی که فرد آنجا نماز میخواند . و طبق حکم شرعی چند جا نماز خواندن حکم کراهت دارد و کلمه کراهت به این معنی است که کاری را انجام دهیم و مورد رضایت خدا نباشد و آن کار نامطلوب و ناپسند باشد و با انجام آن تأثیر منفی در زندگی مادی و یا معنوی انسان دارند، شرایط و احکام مکان فرد نمازگزار :

 


مکان نمازگزار
اینکه شما بدانید نماز خواندن چه شیوه ای دارد و نمازها چند رکعت هستند و شکیات نماز چیست و…کفایت نمی کند، بلکه مهیا کردن مقدماتی هم برای انجام این فریضه لازم است.یکی از مهم ترین این مقدمات، مکان نمازگزار است.دین اسلام هر جایی را برای نماز خواندن مناسب نمی داند و اقامه نماز در این مکان ها را باعث ابطال این واجب شرعی بیان می کند.

درضمن اقامه نماز را در برخی نقاط مستحب و در برخی نقاط مکروه می داند. نماز خواندن در این ۱۵ مکان مکروه است.

 

 

 

نماز در ملک غصبی
محل غصب شده
(۱) حمام.

(۲) زمین نمکزار.

(۳) مقابل انسان.

(۴) مقابل دری که باز است.

(۵) درجاده و خیابان و کوچه اگر برای کسانی که عبور میکنند زحمت نباشد، و چنانچه زحمت باشد، مزاحمت حرام است.

(۶)مقابل آتش و چراغ.

(۷) در آشپزخانه و هر جا که کوره آتش باشد.

(۸) مقابل چاه و چاله ای که محل بول باشد.

(۹) روبروی عکس و مجسمه چیزی که روح دارد، مگر آنکه روی آن پرده بکشند.

(۱۰) در اتاقی که جُنب در آن باشد.

(۱۱) در جایی که عکس باشد اگرچه روبروی نمازگزار نباشد.

(۱۲) مقابل قبر.

(۱۳) روی قبر.

(۱۴) بین دو قبر.

(۱۵) درقبرستان.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت‌الله سیستانی


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم