19
مرداد

تهذيب32

انقلاب اسلامى از ديدگاه قرآن و حديث

يا اَيُّهَا الَّذينَ امَنُوا مَن يَرتَدَّ مِنكُم عَن دينِهِ فَسَوفَ يَاءتِى اللهُ بِقَومٍ يُحِبُّهُم وَيُحِبُّونَهُ اَذِلَّةٍ عَلَى ال مُؤ مِنينَ اَعِزَّةٍ عَلَى الكافِرينَ يُجاهِدُونَ فى سَبيلِ اللهِ وَلايَخافُونَ لَومَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضلُ اللهِ يُؤ تيهِ مَن يَشاءُ وَاللهُ واسِعٌ عَليمٌ.(42)
اى مؤ منان هر كس از شما مرتد شود و پس از اظهار ايمان كافر گردد، بداند به خداوند زيانى نمى رسد و او خود از دينش به وسيله ملتى كه شش صفت ممتاز دارد، حمايت خواهد كرد:
1 - خدا ايشان را دوست دارد.
2 - ايشان نيز خدا را دوست دارند.
3 - نسبت به مؤ منان فروتن و مطيع هستند.
4 - نسبت به كافران سخت گير و سر كش هستند.
5 - در راه خدا و براى اعتلاء كلمه توحيد جهاد مى كنند.
6 - از ملامت هيچ ملامت كننده اى نمى هراسند.
هنگامى كه اين آيه نازل شد.از رسول خدا ( ص ) پرسيدند: آنان چه كسانى هستند؟ پيامبر اكرم دست مبارك خود را به شانه سلمان فارسى زد و فرمود: اين مرد و قومش . اگر دين در دورترين نقاط جهان باشد، ايرانيان آنرا حفظ خواهند نمود.
سپس افزود :لوكان الدين معلقا بالثريا لتناوله رجال من ابناء فارس (43).
و اما چند حديث :
الف امام باقر عليه السلام طبق روايت فرمود:
كأ ن ى بقوم قد خرجوا بالمشرق يطلبون الحق فلايعطونه ثم يطلبونه فلا يعطونه ، فاذا رأ وا ذلك و ضعوا سيوفهم على عواتقهم فيعطون ما سئلوا فلا يقبلونه حتى يقوموا و لايدفعونها الا الى صاحبكم ، قتلاهم شهداء، اما انى لو ادركت ذلك لاستبقيت نفسى لصاحب هذا الامر.(44)
ملتى در مشرق زمين قيام مى كنند و حق مى طلبند. پس حق به آنان داده نمى شود و آنان مجدداً براى گرفتن حقشان قيام مى كنند، لكن باز هم صاحبان زر و زور و تزوير از دادن حق آنان امتناع مى ورزند. هنگامى كه ملاحظه مى كنند باين ترتيب حقشان را نمى توانند از دشمن بگيرند، سلاحهايشان را به دوش انداخته ، با تكيه بر قدرت سلاح حقشان را مطالبه مى كنند. اين بار آنچه را مى خواهند به آنان داده مى شود. ولى ديگر نمى پذيرند و به قيام خود ادامه مى دهند و سلاحهايشان را جز به صاحب و ولى تحويل نمى دهند. يعنى تا ظهور مهدى موعود سلاحها را بر زمين نمى گذارند، و همواره در راه احياى حق با دشمنان مى ستيزند.
كشته شدگان آنان شهيد هستند. آگاه باشيد، اگر من (امام باقر) آن زمان را درك كنم ، جانم را براى صاحب اين حكومت باقى خواهم گذاشت تا در راه او فدا سازم .
ب : رسول خدا فرمود: يخرج ناس من المشرق فيوطئون للمهدى .(45)
مردمى از مشرق زمين عليه ظلم و جور قيام مى كنند و براى فراهم ساختن زمينه فرج و ظهور حضرت مهدى عج جانبازى و فداكارى مى نمايند.
ج : پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: انا اهل بيت اختار الله لنا الاخرة على الدنيا، و ان اهل بيتى سيلقون بعدى بلاء و تشريداً و تطريداً، حتى يأ تى قوم من قبل المشرق ، معهم رايات سود، فيسئلون الخير فلايعطونه فيقاتلون فينصرون ، فيعطون ماسئلوا، فلايقلبونه حتى يدفعوها الى رجل من اهل بيتى فيملؤ وها قسطا كما ملئوها جوراً فمن ادرك ذلك منكم فلياءتهم و لو حبوا على الثلج (46).
خداوند براى ما اهل بيت ، آخرت را بر دنيا اختيار نموده است و اهل بيت من بزودى بعد از من بلاء و سختى مى بينند و طرد و منزوى مى شوند، تا اينكه ملتى از ناحيه مشرق مى آيد. ايشان تحت پرچمهاى سياه ، مجد و عظمت ، حق و عدالت مى طلبند و دشمن حق ايشان را نمى دهد.
پس براى احقاق حق و بسط عدالت مى جنگند و پيروز مى شوند، خواسته هاى بحق خود را با قدرت از دشمن مى گيرند و پرچم نهضت رابه صاحب اصلى آن حضرت مهدى (عج ) مى سپارند. پس زمين را پر از عدل و داد مى كنند چنانكه دشمنان حق و حقيقت آن را پر از ظلم و ستم كردند.
هر كس از شما مردم آن زمان را درك كند، بايد به آن نهضت و ملت بپيوندد، هر چند براى پيوستن به آنان به صورت سينه خيز و با دست و شكم بر روى برف و يخ حركت كنيد، و در اين راه سختيهاى فراوان متحمل شويد.
امروز ما شاهد هستيم مردم مسلمان جهان با همه فشارهائى كه از سوى استكبار جهانى بر آنان وارد مى شود، چگونه از انقلاب شكوهمند اسلامى ايران حمايت مى كنند، و به اين نهضت عظيم مى پيوندند و مى كوشند تا خود را از بندهاى اسارت آزاد سازند. انشاء اللّه .
د امام كاظم عليه السلام طبق روايت فرمود:
رجل من اهل قم يدعو الناس الى الحق ، يجتمع معه قوم كزبرالحديد لاتزلهم الرياح العواصف و لايملون من الحرب و لايجبنون و على اللّه يتوكلون و العاقبة للمتقين .(47)
مردى از اهل قم مردم را به حق دعوت مى كند و گروهى و ملتى دور او جمع مى شوند كه از نظر مقاومت مانند قطعه هاى آهن هستند، طوفانهاى شديد آنان را سست و متزلزل نمى كند، از نبرد و پيكار با دشمنان خسته و ملول نمى شوند و نمى هراسند، بر خدا توكل مى كنند، و سر انجام كار به سود انسانهاى متقى و پرهيزكار است .
ه‍ راوى مى گويد:(48) خدمت امام صادق عليه السلام نشسته بودم . حضرت اين آيه را تلاوت فرمود: فَاِذا جاءَ وَعدُ اُوليهُما بَعَث نا عَلَيكُم عِبادا لَنا اُولى بَاءسٍ شَديدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ وَ كانَ وَعداً مَفعُولاً.(49)
هنگامى كه زمان عقوبت و كيفر فساد و تبهكارى شما بنى اسرائيل فرا رسد، ماگروهى از بندگان خود را كه داراى قاطعيت و شدت عمل و مقاومت بسيار هستند براى مجازات بر شما مسلط مى كنيم ، و ايشان در ميان شهرها شما را جستجو مى كنند تا در صورتى كه يكى از شما به كيفر عمل خود نرسيده باشيد او را كيفر دهند، و اين وعده خدا حتمى است .
راوى مى گويد: پرسيدم جعلت فداك من هؤ لاء ؟ اين گروه چه كسانى هستند.
فقال ثلاث مرات : هم والله اهل قم
سه مرتبه فرمود: به خدا سوگند، آنان اهل قم هستند.

كشكول شيخ بهايي


free b2evolution skin
19
مرداد

تهذيب31

ازدواج مادر و فرزند

عاصم بن حمزه گويد: صداى جوانى را شنيدم كه مى ناليد ومى گفت : يا احكم الحاكمين ، بين من و مادرم حكم كن .
عمر گفت : چرا به مادر خود نفرين مى كنى ؟
گفت : مادرم نه ماه مرا در شكم خود حمل كرده و دو سال به من شير داده است . اكنون كه رشد كرده ، و خوب و بد را از يكديگر تميز داده ، دست راست را از چپ باز مى شناسم ، مرا طرد و از خود نفى مى كند ، و مى گويد مرا نمى شناسد.
عمر دستور داد مادرش را احضار كنند.
ماءموران آن زن را به همراه چهار برادرش ، و چهل نفر ديگر آوردند. همگى گواهى دادند اين زن فرزندى ندارد و شوهر نكرده است ، و اين جوان پسر دروغگوئى است كه مى خواهد اين زن را در ميان عشيره خود رسوا كند.
عمر گفت : اى جوان در مقابل شهادت ايشان چه مى گوئى ؟
جوان : بخدا سوگند، آن زن مادر من است . و ادعاى خود را تكرار كرد.
عمر: اى زن اين جوان چه مى گويد ؟
زن سوگند ياد كرد كه آن پسر را نمى شناسد.
عمر: آيا بر گفته خود شاهد دارى ؟
زن : آرى اين چهل نفر شهود من هستند.
آنان نزد عمر گواهى دادند كه او هرگز ازدواج نكرده است .
عمر دستور داد: پسر جوان را زندانى كنند و از شهود تحقيق بعمل آيد. اگر عدالت آنان احراز شد بر اين پسر جوان حد مفترى بزنيد.
هنگامى كه جوان را به سوى زندان مى بردند، اميرالمؤ منين عليه السلام ايشان را ملاقات كرد.
جوان فرياد زد: اى پسر عم رسول خدا، من جوان مظلومى هستم و ماجرا را براى حضرت نقل كرد.
حضرت امير فرمان داد: او را نزد عمر برگردانند تا در حضور وى ، حضرت ميان اين جوان و آن زن حكم فرمايد.پس سخن زن و شاهدان او را شنيد. همه سخن اول خود را تكرار كردند.
حضرت فرمود: امروز ميان شما چنان قضاوت كنم كه مرضى خداوند باشد.
خطاب به زن فرمود: آيا ولى دارى ؟
گفت : آرى ، اينان برادران من هستند.
پس به آنان فرمود: آيا شما به هر چه حكم كنم راضى مى شويد ؟
گفتند : آرى .
آنگاه حضرت فرمود: من خدا و همه شما را شاهد مى گيرم كه اين جوان را به اين زن به چهار صد درهم تزويج كردم . سپس به قنبر فرمود: برو دراهم را بياور، به اين جوان بده . به جوان نيز امر كرد آن دراهم را در دامن اين زن بريز، دست او را بگير و برو، و نزد ما باز نگردى مگر غسل جنابت كرده باشى .
چون زن اين سخنان را شنيد، فرياد كشيد: النار النار و خطاب به اميرمؤ منان كرد: آيا مى خواهى مرا به پسرم تزويج كنى ؟ بخدا سوگند، او پسر من است .آنگاه حقيقت را گفت . برادرانم مرا با مرد پستى تزويج كردند و من از آن مرد اين پسر را آوردم .شوهرم از دنيا رفت .و زمانى كه پسرم به سن بلوغ رسيد، برادرانم گفتند: بايد او را از خود طرد كنم . و من از ترس آنان چنين كردم . بخدا سوگند، او پسر من و دلم برايش كباب است .
سپس آن زن دست فرزند خود را گرفت و براه افتاد.
در اينجا عمر با صداى بلند گفت : لولا على لهلك عمر(40)
اين مطلب با كمى اختلاف نيز در كتاب الغدير، نقل شده است .(41)

كشكول شيخ بهايي


free b2evolution skin
19
مرداد

قصه 6

آفرينش بشر

دانشمندان، امروز معتقدند: بشر، مهمان تازه‏اى است كه وارد كره زمين شده، در حالى كه از آفرينش جهان، كروبيان، فرشتگان، حيوانات و جنبندگان سال‏هاى درازى مى‏گذشت، در پايان كار، بشر آفريده شد.

در آيه نخست سوره دهر مى‏خوانيم:

هَل أَتى عَلَى الاءِنسانِ حينٌ مِنَ الدَّهرِ لَم يِكُن شَيئاً مَذكُوراً؛

آيا چنين نيست كه زمانى طولانى بر انسان گذشت كه چيز قابل ذكرى نبود؟

امام باقر عليه‏السلام در تفسير اين آيه فرمود:

كان مذكوراً فِى العِلمِ وَ لَم يَكن مَذكوراً فِى الخَلقِ؛

انسان در علم خدا، مذكور بود، هر چند در جهان آفرينش، ذكرى از او نبود.(11)

از اين بيان مى‏توان استفاده كرد، كه قبل از انسان، موجودات بسيارى آفريده شده بودند، و انسان مهمان تازه وارده زمين است.

ناگفته نماند كه مطابق پاره‏اى از روايات، حضرت آدم عليه‏السلام نخستين انسان روى زمين نبوده است، بلكه نخستين انسان نسل جديد، از حدود هفت هزار سال قبل تا آخر الزمان و تا قيامت خواهد بود.

اين مطلب، هم در روايات اسلامى ديده مى‏شود، و هم از نظر علمى ثابت شده كه انسان ميليون‏ها سال قبل، در زمين وجود داشته است، چنان كه بقاياى فُسيل شده اسكلت انسان كه در كاوشهاى زمين‏شناسى پيدا شده، بيانگر اين موضوع است.

ابوحمزه ثمالى مى‏گويد: امام سجاد عليه‏السلام فرمود:

أَتَظُنُّ أَنَّ اللهَ لَم يَخلُق خَلقاً سَواكُم؟ بَلى وَ اللهِ! لَقَد خَلَق اللهُ أَلفَ الفَ آدَمَ، و اَلفَ الفَ عالَمٍ، وَ اَنتَ فِى آخِرِ تِلكَ العَوالِمِ؛

آيا گمان مى‏كنى كه خداوند مخلوقاتى غير از شما را نيافريده است؟ آرى سوگند به خدا، خداوند هزار هزار (يك ميليون) آدم، و هزار هزار (يك ميليون) عالم آفريده، سوگند به خدا تو آخرين (نسل) از اين عالم مى‏باشى(12)

جابر بن يزيد نقل مى‏كند، امام باقر عليه‏السلام در ضمن گفتارى فرمود:

لَعلَّك تَرى أَنَّ اللهَ عز و جلَ اءنَّما خَلقَ هذا العالَمَ الواحِدَ، اَو تَرَى أنَ اللهَ عز و جل لَم يَخلُق بَشراً غَيرَكُم؟ بَلى واللهِ لَقَد خَلَق اللهُ تبارَكَ وَ تَعالى اَلفَ الفَ عالَمٍ، وَ اَلفَ الفَ آدَمَ، و اَنتَ فِى آخرِ تلكَ العَوالمِ و اُولئِكَ الآدَميّينَ؛

گويا رأى تو چنين است كه خداوند همين يك جهان را (كه نسل ما نيز جزء آن است) آفريده است؟ يا چنين مى‏پندارى كه خداوند متعال انسانى غير از (نسل) شما را نيافريده است، آرى سوگند به خدا، خداوند متعال هزار هزار عالم، و هزار هزار آدم را آفريده بو تو در (نسل) آخر اين عالم‏ها و اين آدم‏ها هستى.(13)

قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي


free b2evolution skin
19
مرداد

قصه 5

آفرينش جهان و زمين‏

در قرآن، هفت بار اين مطلب تكرار شده كه خداوند آسمان‏ها و زمين را در شش روز آفريده است.(9) منظور از يوم (روز) در اين آيات، روز معمولى نيست، بلكه منظور از آن، دوران است، خواه اين دوران كوتاه باشد يا طولانى، هر چند ميليون‏ها سال به طول انجامد.

در اين كه زمين چند سال قبل آفريده شده، روشن نيست، و آن چه دانشمندان مى‏گويند از روى حدس و گمان است.

ستاره‏شناسان تا امروز، مطابق وسايل علمى‏اى كه در اختيار دارند، به اين نتيجه رسيده‏اند كه: تمام اين دنياى عظيم از صد هزار ميليون كهكشان تشكيل يافته، و هر كهكشانى صدها ميليون خورشيد دارد، و همه آن‏ها خورشيدها در مقابل دنياى بزرگ، ذره كوچك هستند.(10)

و در مورد آفرينش زمين، تخمين زده‏اند كه 5/4 ميليارد سال از عمر آن مى‏گذرد.

قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي


free b2evolution skin
19
مرداد

آداب37

احكام واجب بر جنب‏
وقتى انسان با همسر خود همبستر شد به گونه‏اى دو ختنه گاه يعنى جاى ختنه‏ى مرد در آلت تناسلى با جايگاه ختنه‏ى زن‏85 برخورد نمود و يا به خاطر بيرون آمدن منى كه با جهش بيرون آمده و جنابت بودنش معلوم و يقينى باشد - خواه در خواب باشد يا در بيدارى، با شهوت باشد يا بدون شهوت - جنب شد،
1 - براى او جايز نيست كه در مسجد داخل شود، مگر اينكه ناچار باشد و به صورت گذرا از مسجد بگذرد.
2 - نبايد در حال اختيار چيزى در آنجا بگذارد، جز در مسجد الحرام و مسجد مدينه‏ى شريفه كه حتّى جايز نيست از آن دو عبور كند.
3 - شخص جنب نبايد نوشته‏ى مُصْحَف و قرآن شريف و يا اسمى از اسماء خداوند - جلّ جلاله - و نامهاى پيامبران خدا و ائمّه - صلوات اللَّه جلّ جلاله عليهم اجمعين - را مسّ كند.
4 - براى جنب جايز است كه همه‏ى قرآن بجز چهار سوره‏ى عزائم را بخواند، و مادام كه جنب است نبايد حتّى به مقدار كم از اين چهار سوره را قرائت كند. و آنها عبارتند از : سوره‏ى‏هاى الم سجده و حم سجده، و والنّجْم، و إِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّك.
15 - خوردن و آشاميدن در حالت جنابت مكروه است، و اگر شخص جنب، احتياج به خوردن و آشاميدن پيدا كرد، ابتدا مضمضه و استنشاق نموده و آب در دهان و بينى گردانده و بعد مى‏خورد و مى‏آشامد.
2 - خوابيدن بعد از جنابت مكروه است مگر بعد از گرفتن وضو،
3 - خضاب كردن و حنا گذاشتن براى جنب مكروه است.

ادب حضور از فلاح السائل


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم