10
تیر

عید الشیعه و عید اهل البیت در فرهنگ غدیر

اراده حكيمانه خداوند بر اين تعلق گرفته است كه واقعه تاريخى غدير در تمام قرون و اعصار، به صورت زنده در دلها وبه صورت مكتوب در اسناد وكتب، بماند ودر هر عصر وزمانى نويسندگان اسلامى در كتابهاى تفسير و حديث و كلام و تاريخ از آن سخن بگويند و گويندگان مذهبى در مجالس وعظ و خطابه در باره آن داد سخن دهند و آن را از فضايل غير قابل انكار حضرت على -عليه السلام بشمارند. نه تنها خطبا و گويندگان، بلكه شعرا وسرايندگان بسيارى از اين واقعه الهام گرفته ‏اند وذوق ادبى خود را از تامل در زمينه اين حادثه و از اخلاص نسبت‏به صاحب ولايت مشتعل ساخته ‏اند و عاليترين قطعات را به صورت هاى گوناگون و به زبانهاى مختلف از خود به يادگار نهاده ‏اند.

 

 

 


از اين جهت، كمتر واقعه تاريخى همچون رويداد غدير مورد توجه دانشمندان، اعم از محدث ومفسرومتكلم وفيلسوف وخطيب وشاعر ومورخ وسيره نويس، قرار گرفته است و تا اين اندازه در باره آن عنايت مبذول شده است.
يكى از علل جاودانى بودن اين حديث، نزول دو آيه از آيات قرآن كريم در باره اين واقعه است و تا روزى كه قرآن باقى است اين واقعه تاريخى نيز باقى خواهد بود و از خاطرها محو نخواهد شد.

جامعه اسلامى در اعصار ديرينه آن را يكى از اعياد مذهبى مى شمرده ‏اند وشيعيان هم اكنون نيز اين روز را عيد مى‏گيرند ومراسمى را كه در ديگر اعياد اسلامى برپا مى‏دارند در اين روز نيز انجام مى‏ دهند.
از مراجعه به تاريخ به خوبى استفاده مى‏شود كه روز هجدهم ذى الحجة الحرام در ميان مسلمانان به نام روز عيد غدير معروف بوده است، تا آنجا كه ابن خلكان در باره مستعلى بن المستنصر مى‏ گويد:در سال‏487 هجرى در روز عيد غدير كه روز هجدهم ذى الحجة الحرام است مردم با او بيعت كردند.  والعبيدى در باره المستنصر بالله مى‏نويسد:وى در سال‏487 هجرى، دوازده شب به آخر ماه ذى الحجه باقى مانده بود كه درگذشت. اين شب همان شب هجدهم ذى الحجه، شب عيد غدير است. 

 

ادامه »


free b2evolution skin
10
تیر

معرفی کتاب هزار فضیلت از امیرالمؤمنین (ع) در کتب اهل سنت

کتاب در یک نگاه

 

 


هزار فضیلت از امیرالمؤمنین علیه السلام در کتب اهل سنت

اطلاعات کتاب
نام نویسنده: محمدرضا رمزی اوحدی
انتشارات: انتشارات سعید نوین


free b2evolution skin
10
تیر

اقرارهاى دشمنان غدیردرباره غدير

اقرار ابليس درباره غدير:

سلمان كه چشم بصيرتش در پرتو نور ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام فراتر از ظاهر را مى ديد نقل مى كند: روزى ابليس “به صورت آدمى” عبورش به عده اى افتاد كه به اميرالمؤمنين عليه السلام ناسزا مى گفتند. ابليس به آنان گفت: بدا به حال شما كه به مولاى خود على بن ابى طالب ناسزا مى گوييد! گفتند: تو از كجا مى دانى كه او مولاى ما است؟ ابليس گفت: از گفته ى پيامبرتان كه گفت: ‘مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ…’. [[119]
اقرار ابوبكر درباره غدير:روزى ابوبكر براى توجيه غصب خلافت نزد اميرالمؤمنين عليه السلام آمد و گفت: پيامبر درباره ى مسئله ى ولايت تو بعد از ايام ولايت در غدير چيزى را تغيير نداده، و من شهادت مى دهم كه تو مولاى من هستى و بدين مطالب اقرار مى نمايم، و در زمان پيامبر هم به عنوان اميرالمؤمنين بر تو سلام كردم….[1]

 

 


اقرار عمر درباره غدير:

عمر بن خطاب نيز حديث غدير را چنين نقل كرده است: پيامبر، على را به عنوان امام منصوب كرد و فرمود: ’مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ…’ خدايا تو بر اينان شاهد هستى! عمر مى گويد: جوان خوش سيمايى را در غدير ديدم كه مى گفت:… به خدا قسم پيامبر صلى اللَّه عليه و آله پيمانى بر شما بست كه جز منافق آن را بر هم نمى زند… اى عمر، تو بپرهيز كه آن را بر هم بزنى يا با آن مخالفت كنى!! [2]

 

ادامه »


free b2evolution skin
10
تیر

غدیر فراز مظلوم تاریخ

«مظلومیت» و «مظلوم واقع شدن»، صفتی است که همه ما به هنگام برخورد با آن، بی اختیار به یاد موجودی زنده (اعم از انسان و حیوان) می افتیم که از سوی موجودی همنوع و یا غیرهمنوع مورد ظلم واقع شده و به نحوی از انحاء بخشی از حقوق و یا تمامی حقوق او پایمال شده و مورد تجاوز قرار گرفته است، و متعاقب آن، خاطره حادثه و یا واقعه ای که منجر به این مسئله شده در ذهن ما زنده می شود. اما اگر با نگاهی عمیق تر به عالم خلقت و تاریخ بشر، چشم بدوزیم با اندک تأملی، به این حقیقت پی خواهیم برد که این تنها موجودات زنده نیستند که در حیات و یا پس از حیات خود «مظلوم» واقع می شوند، بلکه تعداد بی شماری از پدیده ها و حوادث جهان را می‌توان برشمرد که با مطالعه ویژگی ها و خصوصیات شان «مظلومیت» آنها برای ما مسلم شده و به اثبات می رسد.

 

 


تاریخ پرنشیب و فراز حضور انسان در روی کره زمین، از آغاز تاکنون، شاهد حوادث بی شماری بوده که بسیاری از این حوادث در کتب تاریخی ثبت شده و مورد تذکر قرار گرفته اند و بسیاری هم ذکری از آنها به میان نیامده و در نتیجه از یادها محو گشته و به بوته فراموشی سپرده شده اند. اما در میان حوادث مکتوب تاریخ هم این‌گونه نیست که حق هر حادثه ای دقیقاً و مطابق ارزش و اهمیت آن ادا شده باشد، بلکه در این میان حوادث کوچک بسیاری را می‌توان سراغ گرفت که علی‌رغم کم اهمیت بودن و کوچک بودن آنها، از سوی تاریخ نویسان و دست اندرکاران سیاست و اداره جوامع، بیش از حد لازم مورد توجه واقع شده و در نتیجه همچون حادثه ای بی نظیر و شگرف در خاطره تاریخ و انسانها جا خوش کرده و حجم عظیمی از سرمایه های مادی و معنوی بشر را به خود اختصاص داده است. و البته در مقابل، حوادث عظیم و مهم و با ارزشی را هم میتوان یافت که علی‌رغم اهمیت فوق العاده و تأثیرگذاری بی نظیرشان در زندگی بشر، از سوی مورخان بی انصاف و سیاستمداران منفعت طلب، آنگونه که باید و شاید مورد عنایت واقع نشده و در نتیجه در ذهن و نظر انسانها کوچک جلوه نموده و تنها دورنمایی کمرنگ از آنها در خاطره تاریخ باقی مانده است. به عبارت دیگر این حوادث سرنوشت ساز و عظیم الشأن مورد ظلم و ستم واقع شده و «مظلومیت» را تجربه کرده اند!!
حاصل سخن آنکه «مظلومیت» تنها صفت انسانها و موجودات زنده نبوده و حوادث و پدیده های هستی را هم دربرمی‌گیرد و باید دانست که در میان حوادث تاریخی و وقایع مهمی که تاکنون روی داده، بدون تردید، حادثه «غدیر خم» که در هجدهم ذی حجه سال دهم هجری و در صحرای تفتیده بین مدینه و مکه روی داد، یکی از حوادث «مظلوم» تاریخ بشری و یکی از فرازهای مظلوم آن است! چراکه علی‌رغم گذشت قریب به ۱۴۰۰ و اندی سال از این حادثه، هنوز هم آنچنان که باید و شاید ودر خور شأن و منزلتش بدان پرداخته نشده و غدیر همچون موضوع فوق العاده پراهمیت خود یعنی «ولایت» و «امامت» مظلوم است و مع الاسف باید گفت حتی در میان بسیاری از دوستداران خود نیز جایگاه والای خود را نیافته است. در نوشتار حاضر به برخی از جنبه های مظلومیت این حادثه اشاره شده است

 

 

مظلومیت غدیر بواسطه انکار شاهدان
!!پیامبر گرامی اسلام (ص) در سال دهم هجری، پس از برگزاری مراسم حج و آموزش این فریضه الهی به مسلمانان، عازم مدینه شد درحالی که جمع کثیری از مسلمانان که تعداد آنها را تا یکصد و بیست هزار نفر تخمین زده اند، همراه ایشان بودند. هنگامی که کاروان حج به «غدیرخم» رسید، پیامبر(ص) از سوی خداوند مأموریت یافت که علی (علیه السلام) را به عنوان جانشین و رهبر مسلمانان پس از خود، معرفی و تعیین فرماید. آن حضرت(ص) این ماموریت الهی و سنگین را به بهترین وجهی به انجام رسانید و تمامی مسلمانان و صحابه همراه خود را نسبت به این موضوع آگاه فرمود. در نتیجه مولای متقیان حضرت علی(علیه السلام) در حضور ۱۲۰ هزار شاهد مسلمان به عنوان جانشین پیامبر(ص) تعیین گردید و تمامی آنها و از جمله صحابه پیامبر(ص)، به علی(علیه السلام) به مناسبت این امر مبارک تبریک و تهنیت گفته و بر امامت ایشان پس از پیامبر(ص) با آن حضرت(علیه السلام) بیعت کردند.
ولی با کمال تاسف این گروه کثیر شاهدان، پس از رحلت پیامبر(ص) حاضر نشدند با علی(علیه السلام) و خاندان نبوت همراهی کرده و او را در احقاق حق مسلم خود یاری کنند و بر شایستگی و سزاواری علی(علیه السلام) درجانشینی پیامبر(ص) شهادت دهند. آنان با کمال بی شرمی شهادت خود را انکار کردند و راه بهانه تراشی را پیش گرفتند. برخی بهانه آوردند که ما با پیامبر(ص) فاصله داشتیم و سخنان ایشان را خوب نمی شنیدیم! و برخی ظالمانه منکر اصل قضیه شدند!! و برخی هم مصلحت را در سکوت دیدند و دم نزدند! و بدین ترتیب نه تنها در مورد علی(علیه السلام) و اهل بیت پیامبر(ص)، بلکه در حق «غدیر» و آن حادثه بی نظیر نیز جفا کردند و این واقعه پرعظمت تاریخی را همچون پدیده ای کم اهمیت انگاشته و آنگونه که شایسته آن بود در پاسداشت این حادثه عظیم حرکت و تکاپو نکردند و جاهلانه راه ارتداد را پیمودند و در نتیجه «غدیر» مظلوم واقع شد و مظلومیت را برای نخستین بار تجربه کرد!

 

 

مظلومیت غدیر به واسطه توجیهات سخنان پیامبر(ص)
بنا به نقل کتب بی شمار روایی و حدیثی، پیامبر گرامی اسلام(ص) در خطبه شریف خود که در روز هجدهم ذی‌الحجه سال دهم هجری و در محل غدیرخم ایراد فرمودند، از علی(علیه السلام) با عنوان «مولا» یاد فرموده و به هنگام تعیین آن حضرت(علیه السلام) به عنوان رهبر مسلمانان پس از خود چنین فرمودند:
«ان الله مولای و انا مولی المؤمنین و انا اولی بهم من انفسهم، فمن کنت مولاه، فعلی مولاه… اللهم وال من والاه و عاد من عاداه…»
«خداوند مولای من، و من مولای مومنان هستم و بر آنها از خودشان سزاوارتر هستم. هان ای مردم، هرکس که من مولای او هستم، علی هم مولای اوست… پروردگارا دوست بدار کسی را که علی دوست بدارد و دشمن بدار کسی را که علی را دشمن بدارد…»
آنچه مسلم است با توجه به آیات نازله پیرامون حادثه غدیر و نیز مفاد خطبه غدیریه پیامبر(ص) و نیز نحوه برخورد آن حضرت(ص) با این حادثه و مأموریت و حتی چگونگی عملکرد مسلمانان و صحابه پیامبر(ص) دراین ماجرا و تبریک گفتن‌شان به علی(علیه السلام) و بیعت با آن حضرت(علیه السلام)، این مطلب به اثبات می‌رسد که هدف از این امر و مقصود پیامبر(ص) از کلمه مولا در خطبه شریف غدیر، چیزی جز ولایت به معنای سرپرستی و زمامداری مسلمانان و جامعه اسلامی نمی باشد که دلایل مشروح این مطلب در کتب مربوطه و ازجمله کتاب شریف «الغدیر» اثر گرانسنگ مرحوم امینی آورده شده است. اما بهانه جویان، پس از رحلت نبی مکرم اسلام(ص) دست به کار توجیه سخنان آن حضرت(ص) شدند و گفتند که مقصود پیامبر(ص) از کلمه «مولا» در خطبه غدیریه، تنها دوستی و اظهار محبت بوده است و نه حکومت و زمامداری!! که صدالبته اگر حق همین توجیه را نسبت به سخنان پیامبر(ص) در خطبه غدیر بپذیریم بازهم راهی جز سرسپردن به حکومت و خلافت علی(علیه السلام) باقی نمی ماند، چرا که همگان می دانند اظهار دوستی نسبت به یکنفر و یا یک گروه، مستلزم حرکت در مسیر خواسته ها و اهداف اوست و بدون این، اصولا اظهار دوستی و مودت بیهوده بوده و امری لغو و باطل است. آخر چگونه می‌توان نسبت به کسی دوست بود و او را دوست خود برگزید ولی در حق او ظلم رواداشت و به حقوق او تجاوز کرد؟! پس اینان چگونه دوستانی بودند که در حال اضطرار اهل بیت پیامبر(ص) و به هنگامی که آن حضرات علیهم السلام برای احقاق حق خود، دست یاری به سویشان دراز کردند، از یاری‌شان خودداری کرده و در کنج لانه های خود خزیدند. در هر صورت، توجیه گران سخنان روشن و بی نیاز از تفسیر پیامبر(ص) در خطبه غدیر، با این عمل خود نه تنها در حق صاحب این سخنان جفا روا داشتند که «غدیر» و حادثه «غدیر» را هم با ظلم خود مظلوم قراردادند. و آن خاطره پرشکوه تاریخی را در حد یک خاطره کم اهمیت و کوچک از یک مهمانی یکروزه که تنها هدفش ابراز محبت نسبت به یک فرد میباشد تنزل دادند.

منبع:استاد جعفر سبحانی، پیشوایی از نظر اسلام، ص 802


free b2evolution skin
10
تیر

متن عربی و ترجمه فارسی خطابه غدیر بخش نهم:مطرح كردن بيعت

مَعاشِرَ النّاسِ، إنّي قَدْ بَيَّنْتُ لَكُمْ وَأَفْهَمْتُكُمْ اي مردم، من برايتان روشن كردم و به شما فهمانيدم

وَهذا عَلِيٌّ يُفْهِمُكُمْ بَعْدي و اين علي است كه بعد از من به شما مي‌فهماند.

 

 

 

أَلا وَإنّي عِنْدَ انْقِضاءِ خُطْبَتي أَدْعُوكُمْ إلى مُصافَقَتي عَلى بَيْعَتِهِ وَالاْقْرارِ بِهِ، ثُمَّ مُصافَقَتِهِ بَعْدي
آگاه باشيد! پس از پايان خطبه ام شما را براي بيعت با او و اقرار به امامتش فراميخوانم كه با من و سپس با او دست بيعت دهيد.

أَلا وَإنّي قَدْ بايَعْتُ اللهَ وَعَلِيٌّ قَدْ بايَعَني بدانيد كه من با خدا بيعت كرده‌ام و علي با من بيعت كرده است.

وَأَنَا آخِذُكُمْ بِالْبَيْعَةِ لَهُ عَنِ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ و من از جانب خداوند براي او از شما بيعت مي‌گيرم.

‹‹إنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ إنَّما يُبايِعُونَ اللهَ، يَدُ اللهِ فَوْقَ أَيْديهِمْ
(خداوند مي‌فرمايد:) «كساني كه با تو بيعت مي‌كنند در واقع با خدا بيعت مي‌كنند، دست خداوند بر روي دست آنان است.

فَمَنْ نَكَثَ فَإنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ پس هر كس بيعت را بشكند اين شكستن بر ضرر خود اوست

وَمَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللهَ فَسَيُؤْتيهِ أَجْراً عَظيماً››
و هر كس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد خداوند به او اجر عظيمي عنايت خواهد كرد».

 

منبع:کتاب استاد محمدباقر انصاری


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم