آگاهى حضرت به كار زشت هشت منافق
آگاهى حضرت به كار زشت هشت منافق
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
اصبغ بن نباته گويد: اميرالمؤمنين عليه السلام به ما ماءموريت داد از كوفه به مدائن رويم ، روز يكشنبه اى بود كه از كوفه بيرون آمديم ، (يكى از منافقين به نام عمرو بن حريث با هفت نفر تمرد كردند، و به ناحيه اى از حيره كه خورنق نام داشت براى تفريح رفتند و گفتند: روز چهارشنبه به (مدائن ) خواهيم آمد.
آنها در بين راه سوسمارى را صيد كردند و عمرو بن حريث از روى استهزاء دست سوسمار را بالا گرفت و گفت : اين اميرالمؤمنين است با او بيعت كنيد، آن هفت نفر با او بيعت كردند، خود عمرو نيز هشتمى بود.
در روايتى آمده است آنها گفتند: على مى پندارد كه علم غيب مى داند، اكنون ما او را بركنار و با اين سوسمار بيعت كرديم .
شب چهارشنبه راه افتادند و روز جمعه وارد مسجد مدائن شدند، همزمان با ورود اينها حضرت على عليه السلام مشغول سخنرانى بود كه نگاهش به اينها افتاد فرمود: اى مردم رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم بر من هزار حديث بيان نمود كه از هر حديثى هزار در گشوده مى شود و براى هر درى هزار كليد است . خداوند مى فرمايد: ((يوم ندعو كل اناس بامامهم ))، روزى كه هر انسانى را با رهبرش صدا بزنيم ، من به خداوند سوگند مى خورم كه روز قيامت هشت نفر مبعوث مى شوند كه امام و پيشواى ايشان سوسمار است و اگر بخواهم مى توانم نام آنها را افشا كنم ! راوى گويد: عمرو بن حريث را ديدم كه مثل شاخه قطع شده از شدت خجالت و شرمندگى ، بى حال و پژمرده شده بود.
نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام
مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى