پيامبران و ولايت على عليه السّلام
پيامبران و ولايت على عليه السّلام
در كتاب «سليم بن قيس» آمده است: سليم گويد: از مقداد پرسيدم و گفتم: خداوند تو را رحمت كند! بهترين مطلبى كه دربارۀ علىّ بن ابى طالب از پيامبر خدا شنيدهاى، براى من نقل كن.
مقداد گفت: از پيامبر خدا شنيدم كه مىفرمود:
خداوند متعال در پادشاهى خود يگانه است، پس حق تعالى خود را به انوارش شناسانيد، سپس امر خود را به آنان واگذار كرد و بهشتش را بر آنان ارزانى داشت.
هركس را-از جنّ و انس-خدا بخواهد قلبش را پاك گرداند ولايت على بن ابى طالب را به او مىشناساند، و هركس كه خدا بخواهد بر قلبش پردهاى بكشد او را از شناخت على بن ابى طالب باز مىدارد.
سوگند به خدايى كه جانم به دست اوست! آدم سزاوار آن نشد كه خداوند او را بيافريند و از روحش بر او بدمد و توبۀ او بپذيرد و او را به بهشتش بازگرداند مگر به خاطر نبوّت من و اقرار او به ولايت على پس از من.
سوگند به خدايى كه جانم به دست اوست! ملكوت آسمان و زمين به ابراهيم نشان داده نشد و خداوند او را دوست خود قرار نداد مگر به خاطر نبوّت من و اقرار او به ولايت على پس از من.
سوگند به خدايى كه جانم به دست اوست! خداوند با موسى سخن نگفت و عيسى را نشانه و آيت بر جهانيان نشناسانيد مگر به خاطر نبوّت من و شناسايى على پس از من.
سوگند به خدايى كه جانم به دست اوست! هيچ پيامبرى، به پيامبرى نرسيد مگر به خاطر شناخت و اقرار بر ولايت ما، و هيچ آفريدهاى از جانب خداوند اهليّت پيدا نكرد كه خداوند بر او نظر نمايد مگر با بندگى در برابر خدا و اقرار به على پس از من.
آنگاه مقداد سكوت كرد.
گفتم: خدا رحمتت كند! مطلب ديگرى هم هست؟
گفت: آرى، از پيامبر خدا شنيدم كه مىفرمود:
على، حاكم و مدبّر اين امّت و گواه بر آنها و متصدّى حساب آنهاست.
او صاحب مقام والا است، او همان راه حقّ روشن است، او صراط مستقيم خداوند است.
مردم پس از من به وسيلۀ او از گمراهى هدايت مىشوند، و از كوردلى بصيرت و بينش پيدا مىكنند، و به وسيلۀ او نجات يافتگان، نجات مىيابند، و به وسيلۀ او از مرگ پناه برده مىشوند و از ترس امان مىيابند و به وسيلۀ او گناهان محو و ظلم و ستم دفع و رحمت (الهى) نازل مىگردد.
و هو عين اللّه الناظرة، و اذنه السامعة، و لسانه الناطق في خلقه، و يده المبسوطة على عباده بالرحمة، و وجهه في السماوات و الأرض، و جنبه الظاهر اليمين، و حبله القوىّ المتين، و عروته الوثقى الّتي لا انفصام لها، و بابه الّذى يؤتى منه، و بيته الّذي من دخله كان آمنا، و علمه على الصراط في بعثه، من عرفه نجا إلى الجنّة، و من أنكره هوى إلى النار.
او چشم بيناى خداوند و گوش شنواى اوست، او زبان گوياى خداوند در خلقش و دست باز او به رحمت، بر بندگانش است، او وجه خدا در آسمانها و زمين است، او جنب راست و آشكار اوست.
او ريسمان قوى و محكم خداوند و دستگيرۀ محكم اوست كه هرگز از هم گسيختگى ندارد، او باب خداوند است كه بايستى از آن وارد شد، و خانۀ خداست كه هركس واردش شود در امان خواهد بود.
او علم و پرچم خداوند بر روى صراط در روز برانگيختن مردم خواهد بود، هركس او را بشناسد به سوى بهشت، نجات خواهد يافت و هركس او را انكار كند به سوى دوزخ سقوط خواهد كرد. 1
1) . قطرهاى از درياى فضايل اهل بيت عليهم السّلام، ج 2، ص 290-292.