10
مهر

سعادت در رحم مادر

سعادت در رحم مادر
مادر استاد شهيد مطهرى كه از زنان فهميده و با سواد و سخنورروزگار ماست , در مورد شهيد مطهرى كه فرزند چهارم ايشان بود,فرمود: در زمانى كه استاد مطهرى را هفت ماهه حامله بودم , در خواب ديدم كه در مسجد فريمان , تمام زنان روستا نشسته اند و من نيز آن جاهستم .
يك دفعه ديـدم كـه خـانـمى محترم و بزرگوار كه مقنعه داشت واردشد, در حالى كه دو خانم ديگر همراه ايشان بودند.
هر يك گلاب پاشى را در دست داشتند.
آن خانم به دو زن همراه خود گفت :گلاب بـريـزيـد و آنـهـا روى سر تمام خانم ها گلاب پاشيدند.
وقتى به من رسيدند, سه دفعه روى سرم گلاب ريختند.
ترس مرا گرفت كه نكند درامور دينى و مذهبى ام كوتاهى كرده باشم .
ناگزير از آن خانم پرسيدم :چرا روى من سه دفعه گلاب پاشيدند؟ ايـشـان در جـواب گـفـت : بـراى آن جـنينى كه در رحم شماست .
اين بچه به اسلام خدمت هاى بزرگى خواهد كرد.
لـذا وقـتى مرتضى به دنيا آمد, با بچه هاى ديگر فرق داشت , به طورى كه در سه سالگى , كت مرا بر دوش مـى انـداخـت و به اتاقى دربسته مى رفت و در حالى كه آستين هاى كت به زمين مى رسيد, به نمازخواندن مى پرداخت .

رسول اكرم (ص ) مى فرمايد: خوش بخت كسى است كه در شكم مادر سعادتمند باشد.

مـحـمـدى اشـتهاردى , محمد: داستانهاى مثنوى , انتشارات پيام آزادى , ج3 .


free b2evolution skin
10
مهر

نتيجه نام بد

نتيجه نام بد
مردى به نام شريك بن اعور كه بزرگ قوم خود بود و در زمان معاويه زندگى مى كرد, شكل بدى داشـت .
در يـكى از روزهايى كه معاويه در اوج قدرت پوشالى اش بود, شريك بن اعور به مجلس او آمـد.
مـعـاويـه از اسم نامطبوع وى و پدرش و نيز از شكل بدش استفاده كرد واو را به باد تحقير و اهانت گرفت .
معاويه گفت : نام تو شريك است وبراى خدا شريكى نيست .
تو پسر اعورى و سالم از اعـور بـهـتـراست .
صورت بدگلى دارى و خوشگل بهتر از بدگل است .
چراقبيله ات تو را باوجود اين همه نقص و زشتى به سيادت و آقايى خودبرگزيده اند؟ شـريـك در جـواب گفت : به خدا قسم تو معاويه هستى و معاويه ,سگى است كه عوعو مى كند تو عـوعـو كردى , پس نامت را معاويه گذاردند.
تو فرزند حربى و صلح از حرب بهتر است .
تو فـرزند صخرى و زمين هموار از سنگلاخ بهتر است .

با اين همه چگونه به مقام زمامدارى مسلمانان نائل آمدى ؟ سخنان شريك بن اعور, معاويه را خشمگين ساخت .
در روايـات هـست كه يكى از حقوق فرزند بر پدر, انتخاب نام نيك است .

اگر نام خوب باشد كودك سعى مى كند با معناى آن اسم ,خود را تطبيق دهد.

……….

م , فرزاد: گنجينه لطايف , انتشارات بنياد, 1347ش .

مجلسى , محمدباقر: بحارالانوار, چاپ دوم , مؤسسة الوفاء, 1403 ق .

مـحـمـدى اشـتهاردى , محمد: داستان دوستان , چاپ اول , انتشارات دفترتبليغات اسلامى , 1370 ش , ج1 و5.


free b2evolution skin
10
مهر

تكريم فرزند شهيد

تكريم فرزند شهيد
خـانم معلمى از كشور ايتاليا, كه به آيين حضرت مسيح بود,نامه اى را كه از ابراز محبت و علاقه به امـام و راه او آكـنـده بود, همراه بايك گردن بند طلا براى ايشان فرستاده و متذكر شده بود كه : ايـن گـردن بـنـد را كه يادگار آغاز ازدواجم هست و آن را خيلى دوست دارم ,تقديم محضر شما مى نمايم .
مدتى آن را نگه داشتيم .
در آخر با ترديداز اين كه امام آن را مى پذيرد يا نه , همراه ترجمه نـامـه , خـدمـت مـعـظـم لـه بـرديـم .
ايـشـان نـامـه و گـردن بـنـد را گرفت و روى ميزى كه كنارشان قرارداشت گذاشت .
دو سه روز بعد اتفاقا دختر بچه دو يا سه ساله اى را آوردند كه پدرش در جبهه مفقودالاثر شده بود.
امام وقتى متوجه شد, فرمود: الن او را داخل بياوريد.
سـپـس او را روى زانـو نـشاند و صورت مبارك خود را به صورت كودك چسباند و دست بر سر او گـذاشـت .
مدتى به همين حالت , آهسته با او سخن مى گفت .
با آن كه فاصله ما با ايشان كمتر از 5/1 متر بود,حرف هاى ايشان براى ما مشخص نبود.
سرانجام آن كودك , كه در آغازافسرده بود, در آغوش امام خنديد و به دنبال آن , امام هم احساس سبكى و انبساط كرد.
آن گاه ديديم كه معظم له هـمـان گـردبـنـد را بـرداشـت و بـا دست مبارك خود به گردن دختر بچه انداخت و آن دختر بچه درحالى كه از خوشحالى در پوست خود نمى گنجيد از خدمت امام بيرون رفت .

لامعى , شعبانعلى : حكايات برگزيده , نمايشگاه كتاب قم , 1368 ش .


free b2evolution skin
10
مهر

تشويق كودك

تشويق كودك
روزى عـلى (ع ) در منزل بود و فرزندانش عباس و زينب , كه آن زمان خردسال بودند, در دو طرف آن حضرت نشسته بودند.
على (ع ) به عباس فرمود: بگو يك .
- يك .
- بگو دو.
عباس عرض كرد: حيا مى كنم با زبانى كه يك گفته ام , دوبگويم .
على (ع ) براى تشويق و تحسين وى , چشم هايش را بوسيد.
سپس حضرت به زينب كه در طرف چپ نشسته بود, توجه فرمود.
زينب عرض كرد: پدر جان , آيا ما را دوست دارى ؟ حضرت فرمود: بلى , فرزندان ما پاره هاى جگر ما هستند.
زيـنـب گـفـت : دو مـحـبت در دل مردان با ايمان نمى گنجد: حب خداو حب اولاد.
ناچار بايد گفت : حب به ما شفقت و مهربانى است ومحبت خالص مخصوص ذات لايزال الهى است .
حضرت با شنيدن اين حرف به آن دو, مهر و عطوفت بيشترى مى فرمود و آنان را تحسين و تمجيد مى كرد.
رسول اكرم (ص ) فرمود: پدرى كه بانگاه محبت آميز خود فرزندخويش را مسرور مى كند, خداوند به او اجر آزاد كردن بنده اى را عنايت مى فرمايد.

گلى زواره , غلامرضا: داستانهاى مدرس , مؤسسه مطبوعاتى اميركبير.


free b2evolution skin
10
مهر

مهربانى به كودك در حال نماز

مهربانى به كودك در حال نماز
روزى پـيامبر اكرم (ص ) با جمعى از مسلمانان , در نقطه اى نمازمى گزارد.
موقعى كه آن حضرت بـه سجده رفت , حسين (ع ) كه آن موقع كودك خردسالى بود, در پشت پيغمبر(ص ) سوار شد و به پاهاى خودحركت داد و هى هى كرد.
وقتى پيغمبر خواست سر از سجده بردارد اورا گرفت و كنار خـود بـه زمين گذارد.
باز در سجده هاى ديگر اين كارتكرار شد تا اين كه نماز به پايان رسيد.
يك يـهـودى كـه نـاظـر ايـن صـحـنـه بـود, پس از نماز به حضرت عرض كرد: شما با كودكان خود طورى رفتار مى كنيد كه ما هرگز چنين نمى كنيم .
پـيـغـمبر اكرم (ص ) در جواب فرمودند: اگر شما به خدا و رسول اوايمان مى داشتيد, با كودكان خود به عطوفت و مهربانى رفتارمى كرديد.
آرى مهر و محبت پيغمبر عظيم الشان اسلام با يك كودك , چنان آن مرد يهودى را تحت تاثير قرار داد كه از صميم قلب , آيين مقدس اسلام را پذيرفت .

كلينى , يعقوب : فروع كافى , ج6 .


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم