8
تیر

اوضاع سیاسی و اجتماعی دوران امامت امام جواد علیه السلام

مهم‌ترین برنامه امامت امام محمّد تقى (علیه السلام) ادامه راه پدر و پى جستن برنامه‌هاى ایشان براى گسترش مذهب تشیّع و هدایت امّت بود. نخستین گام امام (علیه السلام) در این راه آن بود که پایتخت عبّاسیان را ترک جست و به مدینه رفت. این کار به معناى ردّ مشروعیّت حکومت عبّاسى و گونه‌اى مقابله با آن تلقّى مى‌گشت.با حضور امام (علیه السلام) در مدینه، فقیهان و عالمان بسیارى پیرامونش گرد آمدند و از محضرش کسب فیض کردند. امام (علیه السلام) براى پیگیرى برنامه‌هاى خود، دانشمندانى را به بلاد اسلامى گسیل کرد که با عنوان «ثقات» مشهورند. آنان وظیفه داشتند مردم را از علوم آل محمّد (علیه السلام) بهره‌مند سازند و تعالیم اصیل دینى را بگسترانند.

 

سیرۀ سیاسی امام جواد علیه السلام
در منابع‌، در باره‌ اوصاف‌ ظاهری‌ امام‌ روایاتی ‌آورده‌اند، اما بیش‌ از همه‌، بر صفات‌ و رفتارهای‌ اخلاقی ‌ایشان‌ تأکید شده‌است‌؛ چنان ‌که ‌لقب ‌جواد حاکی ‌از آن‌ است‌ که ‌آن ‌حضرت‌ اهل ‌دهش ‌و بخشش‌ و به ‌ سخاوت ‌ مشهور بود. ایشان ‌در آغاز هر ماه‌ صدقه ‌ می‌داد، با مردم ‌به ‌نیکی‌ معاشرت‌ و به‌ ایشان ‌ سلام ‌ می‌کرد، برای ‌رفع‌ گرفتاریهای‌ مردم ‌نزد صاحبان ‌مناصب ‌ شفاعت ‌ می‌کرد، از خطا‌ها درمی‌گذشت‌ و برای ‌اصحابش ‌ دعا می‌فرمود. مردم‌ نیز به ‌او احترام‌می‌گذاشتند و به ‌او علاقه‌مند بودند.

 

سیره فرهنگی و تبلیغی امام جواد علیه السلام
امام محمّدتقی همانند دیگر امامان معصوم (علیهم السلام) در خصال نیک و اخلاق پسندیده همچون جدّ خویش، پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله)بود. در عبادت و طاعت شهرتی تمام داشت و بیش‌تر روزها در روزه بود و شب‌ها به عبادت و راز و نیاز. پیوسته این حدیث پیامبر (صلی الله علیه وآله)را بر زبان داشت که «هر کس نماز شب بگزارد، چهره‌اش در روز زیبا و نورانی گردد.» جود و بخشش او زبانزد همه بود و امروزه نیز آن امام (علیه السلام) را بدین صفت می‌شناسند و بدین روی از القاب مشهورش «جواد الائمّه» است. هر کس نیازی بدو می‌آورد، حاجت روا بازمی‌گشت. آنچه از موقوفات بنی‌هاشم و پدران معصومش به دست می‌آورد، میان نیازمندان تقسیم می‌کرد.

 

شهادت امام جواد علیه السلام
اغلب ‌منابع ‌کهن ‌به ‌صراحت‌ سخنی‌ از شهادت ‌امام‌ جواد علیه‌السلام ‌به ‌میان‌ نیاورده‌اند. اما در کتاب‌ اثبات ‌الوصیه‌ ، منسوب‌ به ‌مسعودی، درباره‌ مسموم‌ شدن ‌امام‌ به‌ دست‌ همسرش‌، ام‌ فضل‌، گزارش ‌مفصّلی ‌آمده‌ است‌. بنابراین‌ گزارش‌، ام‌فضل ‌به ‌تحریک‌ معتصم‌ عباسی ‌ و جعفر، برادر تنی ام‌فضل‌، و از روی‌ حسادت ‌ به‌ همسر دیگر امام، امام‌ را مسموم‌ کرد، اما بعد پشیمان‌ شد. بنا بر روایاتی ‌دیگر، یکی ‌از وزرای‌ معتصم‌ به ‌دستور خلیفه، امام ‌جواد علیه‌السلام ‌را مسموم ‌‌کرد.

 

منبع حوزه نت


free b2evolution skin
4
تیر

چراغ راه روز دحوالارض

قُدسی شدن، تنها ویژه فرشتگان و آدمیان پرهیزکار نیست؛ آنجا که خواست خدا باشد، زمان و مکان و پدیده های به ظاهر بی جان نیز می توانند چهره ای قدسی به خود گیرند و مورد تکریم و اهتمام فرشته ها و انسان ها واقع شوند؛ روز بیست و پنجم ذی القعده، روز دحوالارض است.

به تعبیر عارف بزرگ سید بن طاوس: «اِنَّ لِاَوقاتِ الْقَبُولِ اَسْراراً لِلّهِ جَلَّ جَلالُهُ ما تُعْرِفُ اِلّا بِالْمَنْقُولِ؛ همانا وقت های پذیرش را اسراری است که از آنِ خداست و جز به ایات و روایات شناخته نمی شوند». [1]

روز دحوالارض، مورد توجّه فراوان اهل بیت ـ علیهم السلام ـ بوده است و درباره فضیلت ها و اعمال این روز احادیثی وارد شده است.

مفهوم شناسی دحوالارض
«دحوالارض را به گسترش زمین از زیر کعبه تفسیر کرده اند.»[2] امام رضا(علیه السلام) دراین باره می فرماید:

«روز بیست و پنجم ذیقعده (روز دحوالارض) روز ولادت ابراهیم خلیل (علیه السلام) و عیسی مسیح(علیه السلام) است و روزی است که زمین از زیر کعبه گسترده شده است».[3]

همچنین نقل شده است که در چنین روزی حضرت آدم (علیه السلام) به زمین هبوط کرده است.[4]

دحوالارض در کلام خدا (گیتی شناسی دحوالارض، مقدّمه خداشناسی)
به گفته مفسّرین، ایه شریفه «وَالْاَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحیها؛ و زمین را بعد از آن با غلتانیدن گسترش داد» (نازعات: 30) اشاره به دحوالارض دارد و «منظور از آن نیز این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آب های حاصل از باران های سیلابی نخستین فراگرفته بود. این آب ها به تدریج در گودال های زمین جای گرفتند و خشکی ها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گسترده تر شدند تا به وضع فعلی درآمدند.»[5] و نخستین برآمدگی نیز که آشکار شد، کعبه بوده است.

در این باره در ایه دیگری به بیانی دیگر می خوانیم: «وَ هُوَ الَّذی مَدَّ الْاَرْضَ؛ و اوست کسی که زمین را گسترش داد». (رعد: 3)

در تفسیر این آیه نیز آمده است:

«خداوند زمین را به گونه ای گسترد که برای زندگی انسان و پرورش گیاهان و جانداران آماده باشد؛ گودال ها و سراشیبی های تند و خطرناک را به وسیله فرسایش کوه ها و تبدیل سنگ ها به خاک پر کرد و آنها را مسطح و قابل زندگی ساخت؛ درحالی که چین خوردگی های نخستین آن، به گونه ای بودند که اجازه زندگی به انسان را نمی دادند».[6] 

بی گمان دحوالارض، نماد مهرورزی و رحمت پروردگار به بندگان خویش و سرآغاز آمادگی و فروتنی کره زمین برای زندگی و سکونت آدمیان بر روی آن بوده است. از این رهگذر پاسداشت دحوالارض، پاسداشت انبوهی از نعمت های بی پایان خداست که به تدریج بر چهره زمین ساخته و پرداخته شده است تا انسان ها، با آرامش بر روی این کره خاکی زندگی کنند.

بیست و پنجم ذی القعده یا نسیم الهی
فرصت های معنوی زندگی، نسیم هایی الهی هستند که دل و جان آنان را که خود را در معرض آن قرار دادند می نوازند و به آنها شادمانی و آرامشی ژرف می بخشند. «دحوالارض» نیز از آن گونه نسیم هاست، که سالی تنها یک بار می وزد. تکرار دوباره این نسیم روح بخش برای آنان که جان خویش را از عطر آن آکنده نساختند، نامعلوم است. پس این فرصت طلایی را دریابیم؛ که رسول خدا (ص) فرمود:

«اِنَّ لِرَبِّکُمْ فی ایامِ دَهْرِکُمْ نََفَحاتٌ فَتَعَرَّضُوا لَها لَعَلَّهُ اَن یصیبَکُمْ نَفْحَةٌ مِنْها فَلا تَشْقَوْنَ بَعْدَها اَبداً؛ همانا در طول زندگی شما نسیم هایی از سوی پروردگارتان می وزد. هان! خود را در معرض آنها قرار دهید، باشد که چنین نسیمی سبب شود که برای همیشه بدبختی از شما دور ماند».[7]

آداب و اعمال روز دحوالارض
برخی از اعمال و آداب روز بیست و پنجم ذی القعده عبارتند از:

1. روزه گرفتن

2. ذکر فراوان خدا

3. خواندن دو رکعت نماز، نزدیک ظهر به این کیفیت:

در هر رکعت بعد از حمد پنج مرتبه سوره الشّمس بخواند و آنگاه بعد از سلام نماز بگوید:

«لا حَوْلَ و لا قوَّهَ اِلّا بِالله العلی العظیم» و سپس این دعا را بخواند:

یا مُقیلَ الْعَثَراتِ اَقِلْنی عَثْرَتی یا مُجیبَ الدَّعَواتِ اَجِبْ دَعْوَتی یا سامِعَ الْاَصْواتِ اِسْمَعْ صَوْتی وَ ارْحَمْنی و تَجاوَزْ عَنْ سَیئاتی وَ ما عِنْدی یا ذَالْجَلالِ وَ الْاِکْرام.[10]

ای درگذرنده لغزش ها، از لغزشم درگذر! ای اجابت کننده دعاها! دعایم را مستجاب کن! ای شنوای آوازها! صدایم را بشنو و به من رحم کن و از بدی هایم و آنچه نزد من است درگذر! ای صاحب جلالت و بزرگواری.

4. خواندن دعایی که با این عبارت شروع می شود: اللّهمّ یا داحِی الْکعبهَ وَ فالِقَ الْحَبَّه[11]…

اهتمام معصومین (علیهم السلام) به پاسداشت روز دحوالارض ـ فضیلت دحوالارض
توصیه های اهل بیت ـ علیهم السلام ـ درباره پاسداشت روز دحوالارض و رعایت آداب و انجام دادن اعمال این روز، از اهتمام آنها به روز دحوالارض خبر می دهد. آنها مراقب فرارسیدن این روز بودند و چون فرامی رسید، یاران و اصحاب خویش را نیز از آن باخبر می ساختند.

چراغ راه
سخنی از ایت الله ملکی تبریزی در پاسداشت روز دحوالارض
خداوند بزرگ در چنین روزی زمین را برای سکنای فرزندان آدم و زندگی بر روی آن آماده فرمود، و روزی های ما و نعمت های پروردگار در چنین روزی گسترش یافته است؛ روزی ها و نعمت هایی که از شماره بیرون است و کسی را یارای شکر آن نیست. و اگر تو در بزرگی شأن دحوالارض اندیشه نمایی حیرت زده خواهی شد. و از این جاست که انسان عارف و مراقب روز دحوالارض، در برابر همه این نعمت های گوناگون، شکری بر خویشتن واجب می بیند، و چون به قلب خویش مراجعه می کند، می بیند که حتی بر ادای حق ناچیزی از آن همه نعمت ها توانا نیست.

و چون بنده ای نسبت به آن همه نعمت ها شناخت حاصل کند، به عجز و کوتاهی خویش در ادای حق آن نعمت های انبوه اقرار خواهد کرد و تلاش خود را در انجام شکر آنها ناچیز خواهد شمرد و همواره خود را در برابر آفریننده آن همه نعمت ها سرافکنده خواهد دید.[12]

 

آورده اند که…

حسن بن علی وشّا می گوید:

من کودک بودم که شب بیست و پنجم ذی القعده با پدرم در خدمت امام رضا(علیه السلام) شام خوردیم. آن گاه آن حضرت فرمود: امشب حضرت ابراهیم(علیه السلام) و حضرت عیسی(علیه السلام) متولّد شده اند و زمین از زیر کعبه پهن شده است، پس هر که روزش را روزه بدارد، چنان است که شصت ماه را روزه داشته است.[13]

از حضرت علی(علیه السلام) روایت است که فرمود: «نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در روز بیست و پنجم ماه ذی القعده، روز دحوالارض بوده است. و هرکس این روز را روزه بدارد و شب آن را به عبادت بپردازد، به پاداش عبادت صد ساله رسیده است؛ عبادت صد ساله ای که روز های آن را به روزه و شب های آن را به عبادت گذرانیده است. و هر جماعتی که در این روز گِرد هم ایند و به ذکر پروردگار بپردازند، پراکنده نخواهند شد مگر آنکه خواسته های آنان برآورده خواهد شد و در این روز هزاران رحمت از سوی پروردگار نازل می شود که نودونه درصد آن از آنِ کسانی است که روزش را به روزه و ذکر مشغول باشند و شبش را به احیا و عبادت».[14]

پی نوشتها

[1]. سید بن طاوس، اقبال الاعمال، آخر باب 6 از اعمال ذیحجّه.

[2]. سیدمصطفی حسین دشتی، معارف و معاریف، ج 3، ص 257.

[3]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 97، ص 122.

[4]. میرزا جواد ملکی تبریزی، مراقبات، ج 2، ص 186.

[5]. گروهی از نویسندگان، تفسیر نمونه، ج 26، صص 100 و 101.

[6]. همان، ج 10، ص 113.

[7]. سیوطی، جامع الصغیر، ج 1، ص 95.

[8]. نفحات: نسیم ها.

[9]. سَبق:پشت سر هم.

[10]. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص 451.

[11]. نک: مفاتیح الجنان، ص 451 بخش اعمال مربوط به دحوالارض.

[12]. مراقبات، صص 193 و 194.

[13]. مفاتیح الجنان، ص 451.

[14]. مراقبات، صص 186 و 187.

 منبع حوزه نت


free b2evolution skin
21
خرداد

طلوع آفتاب هشتمین فروغ امامت

حضرت امام رضا(علیه السلام) یکی از دوازده فروغ امامت است که معارف معنوی قرآن و عترت را در مواقع مقتضی به اصحاب و شاگردان خویش تعلیم می داد و زمانی در پاسخ به پرسش ها پرتو افشانی می فرمود و نیز از طریق مباحث علمی و احتجاجات عقیدتی، کلامی و برهانی افاضه می فرمود، چنین برنامه هایی موجب گردید تا فرهنگ و اندیشه اسلامی، غنی و پربار گردد، باورها و ارزش های دینی صیانت شود.

 

آن ستاره هشتم هدایت از عمده ترین پایه های دیانت و جوشان ترین چشمه های حکمت و یقین به شمار می رود که اسرار نبوت، ودایع رسالت و امامت بعد از پدر بزرگوارش حضرت امام کاظم(علیه السلام) به ایشان انتقال یافت. حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) فرزند پیشوای پاک و پارسایی است که در فرصت های مقتضی به رغم اختناق، فشارهای سیاسی و توطئه های گوناگون خلفای خلافکار معاصرش، به نشر احکام و معارف الهی پرداخت و میراث گرانقدری از فرهنگ سترگ اهل بیت(علیهم‌السلام) را در دسترس علاقه مندان، در اعصار بعد قرار داد.

صبر، شجاعت، عبادت و تقوای امام هفتم علیه السلام و در یک کلام شخصیت ملکوتی آن حضرت در حدّی بوده است که در زمان خود کسی در برتری مقام ورع و معنویت آن وجود بابرکت هیچ گونه تردیدی نداشت. رنج های طاقت فرسایی که امام موسی کاظم(علیه السلام) در راه دفاع از اسلام و مبارزه با باطل متحمل گردید اشتیاق و رسالت ایشان را در جهت گسترش حق طلبی و حراست از اعتقادات آسمانی نشان می دهد.

مقام علمی و شخصیت معنوی امام رضا(علیه السلام) نیز مورد تأیید دوستان و دشمنان بوده و می باشد در زمانی که برخی علمای درباری و سیاستمداران منحرف در صدد آن بودند تا در فرهنگ اسلامی خدشه وارد نمایند آن بدر منیر با تعلیمات الهی راه اجداد و نیاکان و پدر پرهیزگارخویش را استمرار بخشید و موازین دینی ناب را از گزند انحراف و زوال رهانید و گام های ارزنده و مهمی در جهت تنویر افکار افراد جامعه و آشنایی مردم با چهره واقعی حکّام عباسی و نیز عدم مشروعیت آنان برداشت و لحظه ای از پرورش شاگردانی پرمایه، ارشاد مردم، دفاع از حریم حق و مقاومت در برابر باطل، غفلت ننمود و سرانجام در این مسیر به شهادت رسید.

منبع حوزه نت


free b2evolution skin
20
خرداد

سیاستها و تدابیر امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام)

1- هنگامی که امام را از مدینه به خراسان دعوت کردند، آن حضرت فضای مدینه را از کراهت و نارضایی خود پرکرد، به طوری که همه کس در پیرامون امام یقین کردند که مامون با نیت سوء حضرت را از وطن خود دور می کند. امام بدبینی خود به مامون را با هر زبان ممکن به همه گوشها رساند; در وداع با حرم پیغمبر، در وداع با خانواده اش، در هنگام خروج از مدینه، در طواف کعبه که برای وداع انجام می داد، با گفتار و رفتار با زبان دعا و زبان اشک، بر همه ثابت کرد که این سفر، سفر مرگ اوست. همه کسانی که باید، طبق انتظار مامون، نسبت به او خوش بین و نسبت به امام بخاطر پذیرش پیشنهاد او بدبین می شدند در اولین لحظات این سفر دلشان از کینه مامون، که امام عزیزشان را این طور ظالمانه از آنان جدا می کرد و به قتلگاه می برد، لبریزشد.

 

 

 

2- هنگامی که در مرو پیشنهاد ولایتعهدی آن حضرت مطرح شد، حضرت بشدت استنکاف کردند و تا وقتی مامون صریحا آن حضرت را تهدید به قتل نکرد آن را نپذیرفتند. این مطلب همه جا پیچید که علی بن موسی الرضا(علیه السلام) ولیعهدی و پیش از آن خلافت را، که مامون به او با اصرار پیشنهاد کرده بود، نپذیرفته است. دست اندرکاران امور، که به ظرافت تدبیر مامون واقف نبودند، ناشیانه عدم قبول امام را همه جا منتشرکردند، حتی فضل بن سهل در جمعی از کارگزاران و ماموران حکومت گفت: من هرگز خلافت را چنین خوار ندیده ام، امیرالمؤمنین آن را به علی بن موسی الرضا(علیه السلام) تقدیم می کند و علی بن موسی دست رد به سینه او می زند.

 

 

 

خود امام در هر فرصتی اجباری بودن این منصب را به گوش این و آن می رساند; همواره می گفت من تهدید به قتل شدم تا ولیعهدی را قبول کرد.، طبیعی بود که این سخن همچون عجیب ترین پدیده سیاسی، دهان به دهان و شهر به شهر، پراکنده شد و همه آفاق اسلام در آن روز یا بعدها بفهمند که در همان زمان که کسی مثل مامون فقط به دلیل آنکه از ولیعهدی برادرش امین عزل شده است به جنگی چندساله دست می زند و هزاران نفر از جمله برادرش امین را به خاطر آن به قتل می رساند و سر برادرش را از روی خشم شهر به شهر می گرداند، کسی مثل علی بن موسی الرضا(علیه السلام) پیدا می شود که به ولیعهدی با بی اعتنایی نگاه می کند و آن را جز با کراهت و در صورت تهدید به قتل نمی پذیرد.

 

 

 

مقایسه ای که از این رهگذر میان امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام) و مامون عباسی در ذهن ها نقش می بست درست عکس آن چیزی را نتیجه می داد که مامون به خاطر آن این سرمایه گذاری را کرده بود.

 

 

3- با اینهمه علی بن موسی الرضا(علیه السلام) فقط بدین شرط ولیعهدی را پذیرفت که در هیچ‌یک از شئون حکومت دخالت نکند و به جنگ و صلح و عزل و نصب و تدبیر امور نپردازد و مامون که فکر می کرد فعلا در شروع کار این شرط قابل تحمل است و بعدا بتدریج می توان امام را به صحنه فعالیتهای خلافتی کشانید،

 

 

این شرط را از آن حضرت قبول کرد. روشن است که با تحقق این شرط، نقشه مامون نقش برآب می شد و بیشترین هدفهای او برآورده نمی گشت.

امام، در همان حال که نام ولیعهد داشت و قهرا از امکانات دستگاه خلافت نیز برخوردار بود، چهره ای به خود می گرفت که گویی با دستگاه خلافت مخالف و به آن معترض است; نه امری، نه نهی، نه تصدی مسؤولیتی، نه قبول شغلی، نه دفاعی از حکومت و طبعا نه هیچگونه توجیهی برای کارهای آن دستگاه.

 

 

 

روشن است که عضوی در دستگاه حکومت که چنین با اختیار و اراده خود، از همه مسؤلیتها کناره می گیرد نمی تواند نسبت به آن دستگاه صمیمی و طرفدار باشد. مامون بخوبی این نقیصه را حس می کرد و لذا پس از آنکه کار ولیعهدی انجام گرفت بارها در صدد برآمد امام را برخلاف تعهد قبلی با لطائف الحیل به مشاغل خلافتی بکشاند و سیاست مبارزه منفی امام را نقض کند، اما هر دفعه امام هشیارانه نقشه او را خنثی می کرد.

منبع حوزه نت


free b2evolution skin
17
خرداد

برترین عمل

 

از منظر امام رضا(علیه السلام) هیچ عملی برتر و ارزشمندتر از نماز نیست، چرا که بهترین و میانبرترین راه برای رسیدن به قرب الهی است. امام رضا(علیه السلام) همواره می فرمود: «الصّلاة قربان کل تقیٍّ؛ نماز هر انسان پارسائی را به خداوند نزدیک می کند.» به همین جهت آن حضرت به ابراهیم بن موسی فرمود: «لاتؤخرنّ الصّلوة عن اوّل وقتها الی آخر وقتها من غیر علّةٍ علیک، ابدأ باوّل الوقت؛ انجام نماز را بدون علت از اول وقت آن تأخیر نینداز، همیشه در اول وقت آن شروع کن!»

امام هشتم(علیه السلام) خود نیز چنین بود و به هیچ قیمتی فضیلت نماز اول وقت را از دست نمی داد حتی در مهمترین جلسات سیاسی و علمی امام به نماز اول وقت اهمیت می داد. روایت زیر نشانگر این واقعیت است:

به دستور مأمون، علمای برجسته از فرقه های گوناگون در مجالس مناظره حاضر می شدند و امام رضا(علیه السلام) با آن ها مناظره و بحث می کرد. در یکی از مجالس «عمران صابی» که از دانشمندان بزرگ بود، در مجلس حاضر شد و درباره توحید با امام رضا(علیه السلام) وارد گفتگو گردید در آن جلسه امام سؤالهای او را با حوصله، متانت، استدلالهای قطعی و روشن پاسخ داده و او را به سوی توحید متمایل کرده بود هنگامی که بحث و مناظره به اوج خود رسید و چیزی به تحول درونی آن دانشمند زبردست صابئین نمانده بود حضرت رضا(علیه السلام) احساس کرد وقت اذان ظهر و هنگام نماز است. امام(علیه السلام) به مأمون فرمود: «الصّلاة قد حضرت؛ وقت نماز فرا رسید.»

عمران صابی که به حقایقی دست یافته و از دریای دانش سرشار امام هشتم(علیه السلام) بهره هائی برده بود با التماس گفت: «یا سیّدی! لاتقطع علیّ مسألتی فقد رقّ قلبی؛ آقای من! گفتگو و پاسخهای خویش را قطع نکن دل من آماده پذیرش سخنان شماست. امّا حضرت رضا(علیه السلام) تحت تأثیر سخنان عاطفی و احساس برانگیز او قرار نگرفت و فرمود: عیبی ندارد نماز را می خوانیم و دوباره به گفتگو ادامه خواهیم داد.

در این حال امام و همراهان به اقامه نماز مشغول شدند حضرت بعد از اقامه نماز دوباره به گفتگو ادامه داده و پاسخ های روشنگرانه خویش را ارائه نمود.

با توجه به این روایت که در کتابهای معتبر روائی و تاریخی آمده است برای اقامه نماز در اول وقت هیچگونه عذری را برای افراد عادی و مسئولین حکومت اسلامی باقی نمی گذارد و پیروان آن حضرت نباید از این حقیقت چشم پوشی کرده و به بهانه های مختلف آنرا سهل بشمارند.‌

منبع حوزه نت


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم