20
مرداد

كيميا18

بركت سير كردن يك حيوان گرسنه!
يكی از دوستان شيخ نقل می‌كند كه: روزی به اين جانب فرمود:

« شخصی از يكی از كوچه‌های قديمی تهران عبور می‌كرد، ناگاه چشمش به داخل جوی به سگی افتاد كه چند بچه داشت، بچه‌ها به پستان مادر حمله می‌برند ولی مادر از فرط گرسنگی قارد به شير دادن نبود و از اين وضع رنج می‌برد، او بلافاصله به دكان كبابی در همان كوچه رفت و چند سيخ كباب گرفت، و پيش آن سگ ريخت…، در سحر همان شب خداوند متعال به آن شخص عنايتی كرد كه گفتنی نيست. »

كيمياي محبت ري شهري زندگينامه شيخ رجبعلي خياط

 


free b2evolution skin
20
مرداد

كيميا17

اهمیت ندادن به اطعام، علت مرگ فرزند
هم ايشان نقل كرده كه: شخصی به رغم درمان‌های مختلف در داخل و خارج، بچه‌دار نمی‌شد تا اینکه يكی از ياران شيخ او را به خدمت ايشان آورد و جريان را گفت، شيخ فرمود:

« خداوند به اين‌ها دو پسر می‌دهد و هر پسری كه داد يك گاو بكشند و بدهند خلق الله. »

پرسيد: برای چه؟
ايشان پاسخ دادند:

« من از امام رضا عليه السلام خواستم و ايشان هم قبول كردند. »

پسر اول به دنيا آمد، پدر، به فرموده شيخ، گاو كشت و اطعام كرد، ولی پس از تولد پسر دوم عده‌ای از اقوام پدر، با طرح مسايلی مانند اين كه: مگر شيخ رجبعلی خياط امام ‌زاده است؟! معجزه كرده؟! او چكاره است كه می‌گويد اين طور می‌شود؟ و …، مانع از كشتن گاو و اطعام شدند، و هنگامی كه معرف او به شيخ، تأكيد می‌كند كه اين كار را انجام بده، می‌گويد: اين كارها خرافات است. پس از چندی فرزند دوم از دنيا رفت.

كيمياي محبت ري شهري زندگينامه شيخ رجبعلي خياط

 


free b2evolution skin
20
مرداد

كيميا16

اطعام چهل نفر و شفای بيمار
يكی از دوستان شيخ می‌گويد: فرزندم تصادف كرده و در بيمارستان بستری بود، نزد جناب شيخ رفتم و عرض كردم: چه كنم؟ فرمود:

« ناراحت نباش، گوسفندی بخر و چهل نفر از كارگرهای ميدان را جمع كن و برايشان آبگوشت درست كن و يك روضه خوان هم دعوت كن تا دعا كند. وقتی آن چهل نفر «آمين» گفتند، بچه تو خوب می‌شود و روز بعد به خانه می‌آيد. »

كيمياي محبت ري شهري زندگينامه شيخ رجبعلي خياط

 


free b2evolution skin
20
مرداد

كيميا15

ياری نابينا و نورانيت دل
یکی از شاگردان شیخ نقل كرد كه: يك روز با تاكسی در «سلسبيل» می‌رفتم، نابينايی را ديدم كه در انتظار كمك كسی كنار خيابان ايستاده است، بلافاصله ايستادم و پياده شدم و به او گفتم: كجا می‌خواهی بروی؟
گفت: می‌خواهم بروم آن طرف خيابان.
گفتم: از آن طرف كجا می‌خواهی بروی؟
گفت: ديگر مزاحم نمی‌شوم.
با اصرار من گفت: می‌روم خيابن هاشمی، سوارش كردم او را به مقصد رساندم.
فرد صبح خدمت شيخ رسيدم، بدون مقدمه گفت:

« آن كوری كه سوارش كردی و به منزل رساندی جريانش چه بود؟ »

داستان را گفتم، گفت:

« از ديروز كه اين عمل را انجام دادی خداوند متعال نوری در تو خلق كرده كه در برزخ هنوز هست. »

كيمياي محبت ري شهري زندگينامه شيخ رجبعلي خياط


free b2evolution skin
20
مرداد

كيميا14

مقام حضرت عبدالعظيم الحسنی
يكي از ياران شيخ می‌گويد: با شيخ به زيارت سيد الكريم عليه السلام رفتيم، (جناب شيخ) از ايشان ( يعنی از حضرت عبدالعظيم ) پرسيدند كه:

« از كجا به اين مقام رسيديد؟ »
حضرت عبدالعظيم عليه السلام فرمود:
از طريق احسان به خلق، من قرآن می‌نوشتم و با زحمت می‌فروختم و پول آن را احسان می‌كردم!

كيمياي محبت ري شهري زندگينامه شيخ رجبعلي خياط


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم