5
آبان

پژوهشی در متن دعای ندبه

دعای ندبه که در چهار عید سعید فطر،قربان، غدیر خم، و روز جمعه خواندن آن مستحب شمرده می شود به عبارتی متن زیارت شریفی است که یک دورۀ کامل از عقاید، تاریخ، سیره، استراتژی و هویت شیعی را در خود دارد. گستردگی و فراگیری مضامین اصلی در این زیارت، آن را به اساسنامه دیدگاهی شیعه در عصر غیبت، تبدیل کرده است و جایگاه و اهمیت ویژه ای به آن می بخشد. در این مقاله سعی شده است تا بندهایی از این دعای پر محتوا که شامل مباحثی از رسالت پیامبر(ص)، نام علی(ع) به عنوان رمز اتحاد، جایگاه فاطمه(س) و مباحث هدایت سه گانه و … را بازخوانی کرده و اشارات رمز و رازدار و تاکیدهای متن زیارت را بر این مسأله ها به صورت  اجمالی بررسی گردد.

(تدوین چکیده سخنرانی های حجت الاسلام حسین انصاری از سال ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۹پیرامون دعای ندبه)

 

 

مقدمه:
دعای ندبه مشتمل بر استغاثه و استمداد از امام زمان(عج) و تاسف بر غیبت و گریه از فراق ایشان است؛ از این‌رو به این نام شهرت یافته است.(حائری،ج۷: ۵۳۵) ندبه به معنی فراخوانی و نیز گریه و ناله است. دعای ندبه را اولین بار محمّد بن جعفر بن مشهدی (از علمای قرن ششم هـ.ق) در کتاب «مزار کبیر» معروف به مزار ابن مشهدی، از محمد بن علی بن ابی‌قرّه و او از کتاب محمد بن حسین بن سفیان بَزوفَری آورده است.(مشهدی،۱۴۱۹ق: ۵۷۳_۵۸۴) سپس سید ابن طاووس(م ۶۶۴ق)، در کتاب اقبال الاعمال این دعا را به امام صادق علیه‌السلام نسبت داده است.(سید بن طاووس،۱۳۷۶ش: ۵۰۴_۵۱۴) شیخ محمدتقی شوشتری (۱۲۸۱-۱۳۷۴ش)، رجالی معاصر، این دعا را انشاء امام زمان(ع) یا انشاء بزوفری می‌دانست و انتساب آن را به امام صادق(ع) رد کرده است.(استادی: ۱۰۴_۱۱۲)
دعای ندبه با حمد و ثنای الهی و درود بر پیامبر(ص) و آل او آغاز می‌گردد، سپس حکمت برگزیده شدن انبیاء و اولیاء و اینکه آنها مورد قبول خداوند بوده‌اند بیان شده است و مهمترین فضیلت زندگی هر یک از پیامبران اولوالعزم و پیش از آنان حضرت آدم اشاره شده و تاکید گردیده که برای اینکه حق پایدار بماند برای هر یک از آنان وصی و جانشین از سوی خدواند تعیین گردید به خاطر اینکه باطل بر اهل حق چیره نشود و احدی بر خدواند عذری نیاورد که چرا پیامبر و فرستاده‌ای از سوی تو نیامد و راهنمای هشدار دهنده‌ای نرسید تا آیات تو را پیروی کنیم.
آنگاه به جانشینی حضرت علی(ع) می‌پردازد و با آوردن قسمتی از فضایل آن حضرت سخن را به بی‌وفایی و شقاوتمندی دشمنان دین می‌کشاند که بر خلاف دستور صریحِ پیامبر اکرم(ص) امام علی(ع) و هدایتگران از فرزندانش را یکی پس از دیگری به شهادت رساندند. آنگاه به استغاثه و اظهار شوق نسبت به آخرین بازمانده معصوم خاندان رسالت می‌پردازد و با درود مخصوص بر پیامبر(ص) و آل او با چند درخواست مهم برای تعجیل فرج و روی کار آمدن دولت حق و از بین رفتن باطل و محکم شدن پیوند با امام زمان(عج)، دعا خاتمه می‌یابد.(حائری،ج۷: ۵۳۵)
شرح‌های متعددی از جمله شرح دعای ندبه از صدرالدین محمد حسنی مدرس یزدی، عقد الجمان لندبه صاحب الزمان از میرزا عبدالرحیم تبریزی و وسیله القربه فی شرح دعاء الندبه از شیخ علی خوئی و شرحی بر دعای ندبه از محدث ارموی (۱۳۷۵ش) بر دعای ندبه نوشته شده است.

خوانش ۱ : بازخوانی تاریخ سدۀ نخست با رویکرد کلامی
دانش تاریخ ، کارایی متفاوتی دارد و فراتر از یک دانش و آگاهی صرف ، عمل می کند و به نیازهای گوناگونی پاسخ می دهد. از این میان یکی هم سودمندی تاریخ برای علم کلام و دانش دفاع از عقیده و درستی آن است که از دیرباز مورد بهره برداری بوده است. در تاریخ اسلام، تکیه بر گزاره های تاریخی برای اثبات عقیده و مذهب، مسئله ای شناخته شده و ناگزیر است و بسیار مورد استفاده قرار گرفته است. گاهی تفاوت و تمایز مذاهب اسلامی و پیروان آنان از یکدیگر را در دانش تاریخی ، حافظۀ تاریخی ، و میزان درستی و اثبات پذیر بودن گزاره ها و تحلیل های تاریخی هر یک از گروه های مذهبی باید جستجو کرد. شیعه را دانش و خوانش تاریخی او از اسلام در سده های نخستین، شیعه کرده است. هم چنان که هویت مذاهب دیگر را نیز بدون تاریخ و جدای از آن نمی توان باز شناسی کرد. برای نمونه، پر رنگ بودن تاریخ زندگی برخی از همسران پیامبر(ص) و برخی از صحابه آن حضرت در خوانش تاریخی مذهب اهل سنت به گونه ای ویژه و فوق العاده می شود که در مذهب اهل بیت(ع) برخی دیگر از همان کسان. اکنون جدای از داوری در بارۀ گونه های متفاوتی از بازخوانی تاریخ سده نخست اسلامی ، باید به نکته تأکید و توجه کرد که مذاهب اسلامی به گونه ای –خواسته یا ناخواسته- تاریخی اند.
دلیل تاریخی بودن –به معنای تکیه داشتن به تاریخ برای اثبات حقانیت- این مذاهب، را در رویکرد درونی آنها باید سراغ گرفت. ۱)جایگاه و ارزش تعیین کنندۀ نصوص آسمانی قرآن و پیامبر(ص) در بارۀ ادامۀ دین و سرنوشت آن و امر جانشینی؛ ۲) سابقه و پیشگامی در ایمان به پیامبر و تلاش در راه تحقق رسالت آن حضرت؛ و ۳) درگیری و تنازع بر امر خلافت پس از وفات پیامبر و گفتگو ها و موضعگیری ها و نیز اتفاقات و حوادث تلخ و خونباری که در همان روزگار به وقوع پیوسته است، نیاز مجموعۀ این مذاهب را به تاریخ جدی کرده است. البته در این میان سهم تشیع شاید ازحجم افزونتری برخوردار باشد که دلایل متعددی دارد. از جمله، به نصگرایی جدی تشیع درمسئلۀ اعتقاد به جانشینی پیامبر(ص) و ارزش فضائل و مناقب خاندان وحی، و سپس وضعیت سیاسی پیش آمده برای جامعۀ شیعه، باید اشاره کرد. از آنجا که حامیان و معتقدان به خلافت، بر مسند قدرت تکیه زده و تسلط سیاسی خود را با خشونت و ارعاب از یکسو و محافظه کاری و عقب نشینی حساب شده خاندان وحی و شیعیان از سوی دیگر، تثبیت کرده بودند، نیاز چندانی به تاریخ گذشته و تاکید بر گزاره های تاریخی برای خود نمی دیدند و داستان فتنه را به گمان خود تمام شده تلقی می نمودند. در حالی که شیعه برای اثبات اصول کوچک و بزرگ خود، به گزارش های تاریخی نیازی غیر قابل چشمپوشی داشت . درست اینکه مذهب شیعه – اگر نگوییم بیشتر- دست کم به اندازۀ نیاز مذهبی اش به عقل و خردورزی و استدلال، به تاریخ و تکرار و تحلیل آن خود را نیازمند می دید و باید به آن استناد می جست.
حقیقت های یاد شده، سبب شده است تا از نگاه بخشی از پژوهشگران، شیعه، بنیادگزار دانش تاریخ در جهان اسلام شناسایی شود و یا حداقل، از نگاه سختگیران، نیز از پیشگامان اولیۀ این دانش محسوب گردد.( در این باره رجوع کنید: «اصل الشیعه و اصولها»؛ و «تاسیس الشیعه لعلوم الشریعه») گذشته از کتابی مانند «کتاب سلیم بن قیس کوفی» کتاب های غیر قابل مناقشه دیگری را می توان یافت که نگرش تاریخی شیعه را بازگویی و روایت می کنند. مانند کتاب «السقیفه» و «الصفین» اثر نصر بن مزاحم منقری و کتاب «تاریخ ابی مخنف». بر همین اساس است که در تاریخ شیعه کتاب هایی را می توان یافت که کلامی اند اما خط رویکرد تاریخی در آنها درشت است، مانند «الایضاح» اثر فضل شادان نیشابوری و یا کتاب های تاریخی را نام برد که رویکرد کلامی در آنها قوت دارد، مانند «الارشاد» شیخ مفید.
با مقدمه ای که گذشت می شود دریافت که چرا یکی از ارکان چندگانۀ در فهرست موضوعات دعای ندبه، بازخوانی تاریخ سدۀ اول اسلامی و فرازهای حساس آن بوده است بلکه به نگاه و تحلیل تاریخی مستفاد از بخش تاریخی متن دعا که منظور انشاء کنندۀ دعا (معصوم «ع») پی برد ودر این آشنایی تحلیلی به دریافت های تازه دست یافت.(انصاری،۶ شهریور،۱۳۹۴)

 

ادامه »


free b2evolution skin
13
مهر

11 نکته از دعای عهد در بیان حجه الاسلام قرائتی+متن

1. علاقه به امام زمان باید جمعی باشد:
در دعای عهد داریم که: «اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلَانَا الْإِمَامَ الْمَهْدِیَّ الْقَائِمَ بِأَمْرِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ الطَّاهِرِینَ عَنْ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَات‏»، به امام زمان ابلاغ کن، از طرف چه کسی؟ «عَنْ جَمِیعِ» از طرف همه‌ مؤمنین و مؤمنات «عَنْ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَات‏» این خودش یک مطلب مهمی است.

 

 

 


 


 


2. امام جهانی باید مریدش هم جهانی فکر کند:
وقتی زیارت می‌رویم بگوییم که این زیارت به نیابت از همه‌ی مؤمنین و مؤمنات. صدقه می‌دهیم بگوییم دفع بلا از همه‌ی مؤمنین و مؤمنات بشود نگوییم خدایا، مؤمنینی که در این مسجد نماز خواندند بیامرز. حالا مؤمنینی که در مسجد دیگر نماز خواندند چه؟ همه را بگو.

چرا می‌گویی: خدایا کسانی که در این هیأت سینه زده‌اند. چقدر تنگ نظر هستی! چقدر فکر کوچک است. مگر تو منتظر امام بین المللی نیستی؟ امام جهانی باید مریدش هم جهانی فکر کند. کسی که منتظر اصلاح عمومی است، باید خودش هم عمومی فکر کند. خودم و بچه‌ام و هیأت‌ام و مسجدم و برایش هیچ فرقی نکند. «عَنْ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَات»

3. علاقه‌ به امام زمان ارواحنا له الفداء بدون مرز است:
این علاقه بدون مرز، از کجای دعای عهد فهمیده می‌شود؟ این جمله که می‌گوید: «فِی مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا» در مشرق‌ها و مغرب‌ها، «وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا» زمین‌های هموار و کوهستانی، «وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا» دریا و خشکی، ببینید این دعا چقدر سازنده است. چه اصراری داریم که بگوییم من چه هستم و من چه هستم؟ همه، دریا و خشکی. سطحی و کوهستانی، مشرق و مغرب، علاقه بدون مرز. خیلی قشنگ است.

4. شریک کردن والدین در دعا و زیارت برای امام زمان ارواحنا له الفداء:
در دعای عهد می‌گوییم ای امام زمان سلام می‌کنم از طرف خودم، و از طرف «والِدَیَّ» پدر و مادرم و «وُلدی» فرزندانم؛ یعنی هم نسل گذشته، هم نسل آینده را در نظر می‌گیریم.

5. چه مقدار به امام زمان ارواحنا له الفداء صلوات بفرستیم؟
این دعا می‌گوید که: «وَ زِنَهَ عَرْشِ اللَّه‏ وَ مِدَادَ کَلِمَاتِه‏» به مقدار وزن عرش خدا و به مقدار کلمات الهی، «وَ مُنْتَهَى رِضَاه‏» به اندازه آخرین درجه‌ی رضایت او، «وَ عَدَدَ مَا أَحْصَاهُ کِتَابُهُ» ‏به عدد آنچه کتاب شمارش کرده، «وَ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُه» به عدد علمت، یعنی مهدی جان! ای امام زمان، سلام بر تو به عدد وزن عرش، به عدد هرچه که نوشته شده، به عدد هرچه خدا بر آن علم دارد… به تو سلام و درود می‌فرستم.

6. اعلام هر روزه علاقه به امام زمان (عج):
یک کسی هرروز زنگ می‌زند که آقا دوستت دارم. می‌گوید: «اللَّهُمَّ أُجَدِّدُ لَهُ فِی هَذَا الْیَوْمِ وَ فِی کُلِّ یَوم» مهدی جان، امروز و هر روز، «اُجَدِّدُ» یعنی بیعتم را تجدید می‌کنم.

7. علاقه‌ رو به رشد:
علاقه‌ی رو به رشد، یعنی چه؟ می‌گوید: «عَهْداً» بعد از عهداً می‌گوید «وَ عَقْداً» بعد از عقداً می‌گوید «وَ بَیْعَهً» الله اکبر! چه خبر است؟ مهندسی‌اش را می‌بینید.

عهد یعنی تعهد، در دعای عهد می‌گوییم: ای امام زمان سلام و صلوات بر تو، این سلام من عهد است. یعنی با تو تعهد می‌کنم. تعهد می‌کنم یعنی قرار می‌گذارم بین خودم و خدا، بعد می‌گوید: «عهد» کم است. پررنگش کن، «عقد». دو نفر ممکن است با هم عهد ببندند، وعده داشته باشند، اما به هم گره نخورند. «عقد» یعنی گره. ممکن است عهد باشد، عقد هم باشد، اما تسلیم نباشد. می‌گوید: «وَ بَیْعَهً»، تسلیم است. یعنی باز هم پررنگش می‌کند. «عهداً» تعهد با حضرت مهدی ارواحنا له الفداء، «عقداً» عقد با امام زمان ارواحنا له الفداء، «وَ بَیْعَهً» بیعت کنید با او و تسلیم شوید.

8. علاقه‌ افتخارآمیز:
چقدر خوب است این تابلو شود. علاقه‌ حتمی، می‌گوید: «فِی رَقَبَتِی» یعنی به گردن من، «رَقَبَ» یعنی گردن. ممکن است کسی علاقه داشته باشد ولی افتخار نکند. می‌گوید: نه، علاقه‌ افتخار آمیز.

9. علاقه همراه با همه‌ مراحل:
در دعای عهد می‌گوید: «وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَشْیَاعِهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ اجْعَلْنِی مِنَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ» تمام مراحل حضور را داشته باشم. آخر گاهی وقت‌ها انسان یک کسی را دوست دارد در حدی که مثلاً یک میلیون به او وام بدهد. ولی می‌گوید: همسفر باشم، می‌گوید: نه، همسفر نه، بابا این پول را بگیر و خودت برو. عقب ما نیا. گاهی یک کسی می‌گوید: عقب من بیا، پولت نمی‌دهم اما می‌خواهی بیایی در ماشین سوار شو تو را ببریم. یعنی از یک جهت یک جایی پررنگ است، یک جایی کمرنگ است.

دعا می‌گوید: خدایا قرار بده مرا «أَنْصَارِهِ»، «وَ أَشْیَاعِهِ»، شیعه یعنی دنباله رو یعنی من دنبال تو هستم، «انصار» و نصرت در جایی است که نیاز به کمک هست. «وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ» از تو دفاع می‌کنم. اگر کسی بگوید بالای چشمت ابرو است، برخورد می‌کنم. «وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ» ما اجازه نمی‌دهیم که کسی جسارت کند. غیرت دینی داریم. تعصب داریم و افتخار هم می‌کنیم. اینکه می‌گویند: تعصب بد است.

آدم متعصبی است، تعصب در کار شخصی بد است. تعصب روی لهجه، فارس از فارس، ترک از ترک، لر از لر، عرب از عرب، عجم از عجم، این تعصب‌ها بد است. یعنی به خاطر لهجه کمکش می‌کنم. به خاطر همشهری گری تعصب می‌کنم.

در انتخابات می‌گویم چون این همشهری من است. فامیل من است. همسایه‌ من است. این تعصب‌ها بد است. اما اگر فهمیدی یک چیزی حق است، دیگر، باقی‌ها باطل است. آنجا که حق است باید تعصب داشته باشی. انحصار طلبی در حق خوب است. اولین انحصار طلب، خود خداست. چون می‌گوید: «لا اله» هیچکس را قبول ندارم، «الا الله»! جز خدا، باقی‌ها را دور بریز.

10. علاقه‌ عاشقانه:
در دعا می‌گویی: «طَائِعاً غَیْرَ مُکْرَهٍ» یعنی مهدی جان، من که در دعای عهد با تو سلام می‌کنم، از روی عشق زیارت می‌کنم نه روی اکراه!

11. علاقه و عمل در خط رضایت او:
«عَلَى طَاعَتِکَ وَ طَاعَهِ رَسُولِک‏» یعنی مهدی جان من را از شیعیان قرار بده، منتها طبق آن چیزی که تو گفتی. هر استقامتی مهم نیست. استقامتی مهم است که «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا» (فصلت/۳۰) استقامت براساس الله باشد. این مهم است. «کَما أُمِرْت‏» (هود/۱۱۲) یعنی همانطور که مأمور هستی. یعنی طبق امر ما استقامت کن نه طبق یکدندگی و لجبازی و سلیقه. اگر کسی یک سلیقه‌ای داشت و روی سلیقه‌اش هم استقامت کرد، این استقامت نیست، یکدندگی است.

استقامتی ارزش دارد «کَما أُمِرْت‏»، که طبق مأموریت باشد. استقامتی ارزش دارد که در خط خدا و رسول خدا و ولی خدا باشد: «عَلَى طَاعَتِکَ وَ طَاعَهِ رَسُولِک‏»

منبع: حجت‌الاسلام قرائتی – نکات دعای عهد


free b2evolution skin
31
شهریور

شرح دعای ندبه

شرح دعای ندبه- بخش اول

 

 

 

 


دعای ندبه از دعاهای مستحب منتسب به امام جعفر صادق (ع) با موضوعیت استغاثه به صاحب الامر (عج) و متاسف بودن از غیبت ایشان است. این دعا نخستین بار در کتاب «المزار الکبیر» روایت شده و در ادامه توسط سید بن طاووس در کتاب «اقبال الاعمال» بیان شده است. در این دعا به حمد و سپاس خدای متعال پرداخته شده و از حکمت برگزیده شدن پیامبران و اولیاء الهی سخن به میان آمده است. همچنین مهم‌ترین فراز حیات دنیوی هر یک از انبیاء ذکر شده و به خلاغت امام علی علیه السلام و برخی از فضایلشان اشاره گردیده است. علاوه بر تمامی این بی وفایی و شقاوت اعداء دین، استغاثه و بیان شوق نشبت به امام زمان (عج) به عنوان آخرین معصوم و منجی، طلب تعجیل در فرج او، از میان رفتن باطل و روی کار آمدن حق و محکم شدن پیوند با حضرت از دیگر مسائل مطرح شده در این دعا می‌باشند. برای این دعا که عموما در روز جمعه تلاوت می‌گیرد و خواندن آن در اعیاد استحباب دارد، شرحی توسط حجت الاسلام قرائتی نگاشته شد که در این مطلب قصد داریم با استناد به آن شرح فرازهایی از آن را به رشته تحریر در آوریم.

فراز اول
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ، وَ لَهُ الْحَمْدُ رَبِّ الْعالَمِینَ

سپاس خداوندی که معبودی جز او نیست و ستایش تنها برای اوست که پروردگار عالمیان است.

دعا آدابی دارد. از این آداب، حمد، شُکر و ثنای الهی است که  در ابتدای آن می‌آید. اولیاء الهی دعایی را که قبل از آن حمد و ثنا نباشد ابتر و ناتمام معرفی کرده‌اند. دعای ندبه نیز با حمد الهی آغاز شده است. این فراز نکاتی را در بر دارد که در ادامه و پس از بررسی واژگان مهم به آن‌ها پرداخته خواهد شد.

واژه «رب» در این فراز آمده است. این کلمه برای کسی استفاده می‌شود که علاوه بر مالکیت چیزی در رشد و پرورش آن نیز نقش پُر رنگی دارد. خدای متعال هم صاحب و مالک حق و حقیقی این جهان است  هم تدبیر کننده و پروش دهنده آن (پروردگار). پس می‌توان گفت تمامی عالم هستی سیر تکاملی دارد و در مسیری که حق تعالی مشخص کرده هدایت می‌شود.

واژه دیگر «حمد» است. حمد صرفا در معنای شُکر نیست. این کلمه تلفیقی از ستایش و شُکر است. آدمی جمال، کمال و زیبایی را مدح کرده و در مقابل نعمت، خدمت و نیکوکاری که از جانب دیگری برای او انجام می‌شود، شُکر به جای می‌آورد. پس خدایی که در کمال و جمال بی همتا است سزاوار ستایش و به جهت نعماتی که ارزانی می‌دهد شایسته شُکر است. عبارت «الحمد لله» را می‌توان بهترین نوع تشکر از حق تعالی عنوان کرد. ناگفته نماند که تشکر از مخلوق اگر که در مسیر خداوند باشد و به امر او باشد، با شُکر الهی منافاتی ندارد.

الحمدلله رب العالمین
و اما واژه دیگر « الْعالَمِینَ » است. این واژه دو معنا دارد؛ یا مقصود آدمیان هستند همانطور که در آیه هفتاد سوره حجر قوم لوط به پیامبرشان گفتند: «أَوَلَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعالَمِینَ؛ آیا ما تو را از  ملاقات کردن با مردم نهی ننمودیم؟!». و یا منظور تمامی عالم و عوالم هستی است.

نکات یا پیام‌های این فراز از دعای ندبه عبارتند از:

در عبارت « الْحَمْدُ لِلَّهِ »، الف و لام به کار رفته است و این نشان دهنده این امر است که تمامی حمد و ستایش از آن خداوند است.
حق تعالی در تربیت و رشد عالم اجباری ندارد (مجبور نیست) چرا که حمد برای امور غیر اجباری است.
نتیجه می‌شود که تمامی عالم زیبا است و نیکو تدبیر شده است (به سبب آن‌که حمد همانطور که بیان شد برای زیبایی و احسان است).
علت حمد، پروردگاری او می‌باشد.
خداوند رَب است. پس رابطه او با آدمی دائمی و تنگاتنگ است. می‌توان یک بنا و مربی را مثال زد؛ بنا، بنای خود را ساخته و می‌رود اما مربی همواره در حال نظارت است.
عبارت «رَبِّ الْعالَمِینَ» نار بر دو نوع تربیت خواهد بود: تربیت تشریعی که با راهنمایی انبیاء صورت می‌پذیرد و خاصه انسان‌ها است و تربیت تکوینی که به رشد و پروش انسان، جمادات، گیاهان و حیوانات اطلاق می‌گردد.
منبع:موسسه معراج النبی

 


free b2evolution skin
30
شهریور

شرح دعای کمیل بخش اول

«دعا» اظهار احتیاج و نیاز، به پیشگاه حضرت بی نیاز است، دعا بیان تهیدستی و فقر و مسکنت و نداری به محضر غنیّ مطلق، و مالک جهان هستی است.

دعا درخواست گدائی بی نوا، از کریمی با وفا، و مددخواهی ناتوانی از توانائی شکست ناپذیر است.

دعا کمک خواستن بنده ای ضعیف، مسکینی ذلیل، مستکینی بیچاره، از پروردگاری رحیم، خدایی مهربان، حکیمی لطیف، و سمیعی بیناست.

دعا نشان دادن فروتنی و تواضع، خاکساری و خشوع، انکسار و خضوع، به درگاه سلطانی قدّوس، عزیزی مقتدر، غفوری ودود، معبودی یکتا، و دانائی قوی است.

دعا محبوب خدا، و معشوق سالکان، و نور چشم عارفان، و راز و نیاز مشتاقان، و چراغ شبِ دردمندان، و تکیه گاه مستمندان، و نور قلب نیازمندان است.

 

 

 

دعا در قرآن

منبع فیض بی نهایت، دریای بی ساحل کرامت، فراهم آورنده فضای هدایت، نازل کننده سفره دانش و حکمت، حضرت ربّ العزّه در قرآن مجید می فرماید: «قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاوءُکُمْ؛۱ ای پیامبر رحمت به مردم بگو: اگر دعای شما نباشد، پروردگارم هیچ اعتنا و نظری به شما نکند.»

دعا وسیله جلب اعتنای خدا، و زمینه جذب رحمت الهی به سوی دعاکننده است، اعتنا و نظری که سفره شقاوت را از خیمه حیات انسان برمی چیند، و مائده سعادت و خوشبختی را برای دعاکننده پهن می کند.

محبوب محبّان، معشوق عاشقان، انیس ذاکران، جلیس شاکران، یاور بندگان، تکیه گاه صاحبدلان در قرآن مجید می فرماید:

«وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ؛۲ هنگامی که بندگانم در رابطه با من از تو سؤال کنند، پاسخش این است که من یقینا نزدیکم، دعای دعا کننده را چون مرا بخواند مستجاب می کنم.»

آری جز خدا هیچ کس به بندگان نزدیک نیست، او نزدیکی است که انسان را به وجود آورده، و او را در رحم مادر، پرورش داده، و از رحم مادر به دنیا انتقال داده، و در دنیا سفره مادّی و معنویش را برای این میهمان با کرامت گسترده، و انبیا را برای هدایت او به سعادت دنیا و آخرت برانگیخته، و نعمت بی نظیری چون قرآن، و امامان معصوم را برای او قرار داده، درد تشنگی را با آب زلال و صاف درمان می کند، رنج گرسنگی اش را با غذای مناسب و گوارا برطرف می سازد، بیماری هایش را به درمان می رساند، تنهائیش را با زن و فرزند و دوستان و یاران جبران می کند، برهنگی اش را با انواع لباس ها می پوشاند، محبّتش را در دلها می نهد، مشکلاتش را هر چند شدید و سخت باشد می گشاید، سلامتش را تداوم می بخشد، به ارزش و اعتبار و آبرویش می افزاید، و این همه را جز خدا چه کسی می تواند برایش فراهم آورد، و چه کسی چون خدا به تمام احوالات و نیازمندیها و حاجات او آگاهی دارد؟

آری او از همه به انسان نزدیک تر است، تا جایی که در قرآن مجید فرموده:

«وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ؛

هر آینه انسان را به وجود آوردیم، و آنچه را نَفْس او به آن وسوسه می کند می دانیم، و ما از رگ گردن به او نزدیک تریم.»

 

ادامه »


free b2evolution skin
17
تیر

قرآن و صله رحم

 کارهاى بسیار نیک، و اعمال پسندیده که حضرت حق و انبیاء و امامان نسبت به آن اصرار ورزیده اند صله رحم است.

علامه خبیر، محدث کبیر، فیلسوف بزرگ، عارف عاشق ملامحسن فیض که عمرى را با قرآن مجید و روایات بسر برد، صله رحم را به زیارت ارحام، و رفع کمبودهاى مادى، حل مشکلات اقتصادى، کمک به کار و کسب، و ازدواج پسران و دختران آنان معنا فرموده، اگر در آیات قرآن مجید و روایات دقت شود، از مسئله صله رحم همین معانى استفاده مى شود.

 

 

روش انبیاء، و اخـلاق امامان شیعه در صله رحم انجام همین واقـعیات عـالى بوده است.

قرآن مجید به صله رحم سفارش مى کند، و آن را عمل صاحبان خرد مى داند، و قطع با رحم را به عنوان فسق و قاطع را فاسق مى شمارد.

در سوره مبارکه نساء حکم مى کند تقواى الهى را نسبت به خداوند و ارحام مراعات کنید، خیلى عجیب است که ارحام را پس از خود ذکر فرموده است :

و اتَّقوا الله الَّذى تساءلونَ به الارحامَ.

رعایت تقواى الهى نسبت به ارحام رعایت آبرو و هویت آنها و شتافتن به دیدارشان، و رفع نواقص زندگى آنهاست.

در سوره مبارکه رعد مسائلى را به عنوان خصوصیات صاحبان خرد بیان مى کند و سود قیامتى آن را پیشواز ملائکه از آنان در محشر، و سلام فرشتگان به ایشان، و عاقبت بخیرى مى داند، از جمله آن مسائل صله رحم است.

و الَّذین یصلون ما امر الله به ان یوصل . . .

در سوره بقره در رابطه با قطع رحم مى فرماید :

. . .و یقطعون ما امر الله به ان یوصل و یُفسدون فى الارض اولئک هم الخاسرون.

و رشته اى که آنان را به پیوند آن امر کرده « صله رحم » مى گسلند، و در زمین فساد مى کنند، اینان در حقیقت زیانکارانند.

آرى، قطع رحم زیانکارى است، و زیان و خسارت آن هم کم نیست.

در سوره رعد درباره قطع رحم آیه اى کمرشکن قرار دارد :

. . .و یقطعون ما امر الله به ان یوصل و یُفسدون فى الارض اولئک لهم اللَّعنهُ و لهم سوء الدّار.

و آنان که قطع مى کنند آنچه را خدا به پیوند آن دستور داده، و فساد در زمین مى نمایند بر اینان است لعنت و براى آنان است دوزخ.

در سوره محمد (صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرماید :

فهل عسیتم اِن تولَّیتم اَن تُفسدوا فى الارض و تقطِّعوا ارحامکم.

شما اگر از فرمان حق روى بگردانید و فساد در زمین کنید، و به قطع رحم برخیزید باز هم امید نجات دارید ؟

راستى صله رحم چه اندازه اهمیت دارد، که انجامش موجب استقبال فرشتگان از انسان در قیامت، و سلام آنها، و عاقبت بخیرى و قطعش باعث لعنت، و سوء عاقبت، و ممنوعیت از نجات است.

رفع کمبود اقتصادى ارحام با پرداخت مال به آنان همراه با حفظ آبرو و هویت و کرامتشان بهره اى عظیم دارد.

و مثل الَّذین ینفقون اموالهمُ ابتغاء مرضات الله و تثبیتاً من انفسهم کمثل جنَّه برَبوه اصابها وابل فآتت اکلها ضعفین فان لم یصبها وابل فطلٌّ و الله بما تعملون بصیرٌ.

و مثل آنان که مال خود را در راه به دست آوردن رضاى حق انفاق مى کنند، و با کمال اطمینان، دل به لطف حق شاد دارند، مانند بوستانى است که در جاى بلندى باشد، و بارانهاى زیادى به موقع بر آن ببارد، و حاصلى دو برابر دهد، و اگر باران بسیار نیاید، اندک اندک بارد تا به ثمر رسد، خداوند به آنچه انجام مى دهید آگاه است.

ان تبدوا الصَّدقات فنِعمّا هى و ان تخفوها و توتوها الفقراء فهو خیر لکم و یُکفِّر عنکم من سیِّئاتکم و الله بما تعملون خبیرٌ.

اگر به اهل استحقاق آشکارا صدقات خود را بپردازید کارى نیکوست، و اگر در پنهانى به نیازمندان آبرومند برسانید براى شما بهتر است، خداوند به پاداش آن کار پنهان گناهان شما را بپوشاند، و خدا بر اعمال شما آگاه است.

الَّذین ینفقون اموالهم باللَّیل و النَّهار سرّاً و علانیهً فلهم اجرهم عِند ربِّهم و لا خوفٌ علیهم و لا هم یحزنونَ.

آنان که اموال خود را شب و روز، پنهان و آشکار انفاق مى کنند، نزد خداوند داراى اجر هستند، و براى ایشان خوف و غصه نیست.

قطعه اى عجیب

صدوق به سند معتبر از حضرت صادق (علیه السلام) روایت مى کند :

یونس در شکم ماهى در مناجات و انابه و ناله بود، صداى او را به روح قارون که دچار خسف یعنى زمین گرفتگى شده بود، و به عذاب حق مبتلا بود رساندند، پرسید صداى کیست فرشته موکل بر عذاب گفت صداى پیامبرى از بنى اسرائیل است، اجازه خواست با او چند کلمه صحبت کند، به او اجازه دادند، از حال هارون و موسى پرسید، یونس پاسخ داد من در زمانى غیر زمان آنها هستم ولى هر دوى آنان از دنیا رفته اند، قارون گریه کرد، خداوند خطاب فرمود : به خاطر این رقّتى که نسبت به اقوامش نشان داد، در عذابش تخفیف بدهید!!

پایگاه انصاریان


free b2evolution skin