18
شهریور

نیکی به یکدیگر

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ تَوَلَّنِي فِي جِيرَانِي وَ مَوَالِيَّ الْعَارِفِينَ بِحَقِّنَا وَ الْمُنَابِذِينَ لِأَعْدَائِنَا بِأَفْضَلِ وَلاَيَتِكَ‏

بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و مرا يارى فرما كه حق آن گروه از همسايگان و دوستان خود را كه حق ما را مى‏شناسند و با دشمنان ما دشمنى مى‏ ورزند به وجهى نيكوتر بگزارم.

 

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَةِ سُنَّتِكَ وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِكَ فِي إِرْفَاقِ ضَعِيفِهِمْ وَ سَدِّ خَلَّتِهِمْ وَ عِيَادَةِ مَرِيضِهِمْ وَ هِدَايَةِ مُسْتَرْشِدِهِمْ‏

بار خدايا، همسايگان و دوستان مرا يارى ده كه سنت تو بر پاى دارند و رهنمودهاى نيكوى تو را فرا گيرند:در يارى ناتوانانشان و رفع نياز از نيازمندانشان و عيادت بيمارانشان و راهنمايى رهجويانشان‏

وَ مُنَاصَحَةِ مُسْتَشِيرِهِمْ وَ تَعَهُّدِ قَادِمِهِمْ وَ كِتْمَانِ أَسْرَارِهِمْ وَ سَتْرِ عَوْرَاتِهِمْ‏

و اندرز به مشاورانشان  و ديدار مسافرانشان به هنگامى كه باز مى‏ گردند و نهان داشتن اسرارشان و پوشيدن عيبهايشان‏

وَ نُصْرَةِ مَظْلُومِهِمْ وَ حُسْنِ مُوَاسَاتِهِمْ بِالْمَاعُونِ وَ الْعَوْدِ عَلَيْهِمْ بِالْجِدَةِ وَ الْإِفْضَالِ وَ إِعْطَاءِ مَا يَجِبُ لَهُمْ قَبْلَ السُّؤَالِ‏

و يارى ستمديدگانشان و دستگيرى از ايشان به اطعام و سود رسانيدن به ايشان به عطايا و بخششها و بر آوردن نيازهايشان زان پيش كه لب به سؤال بگشايند.

وَ اجْعَلْنِي اللَّهُمَّ أَجْزِي بِالْإِحْسَانِ مُسِيئَهُمْ وَ أُعْرِضُ بِالتَّجَاوُزِ عَنْ ظَالِمِهِمْ وَ أَسْتَعْمِلُ حُسْنَ الظَّنِّ فِي كَافَّتِهِمْ‏

بار خدايا، مرا برگمار كه همسايگان و دوستان بد كردار خود را به نيكى پاداش دهم و از ستمكارشان در گذرم و از بد گمانى در حق ايشان بپرهيزم‏

وَ أَتَوَلَّى بِالْبِرِّ عَامَّتَهُمْ وَ أَغُضُّ بَصَرِي عَنْهُمْ عِفَّةً وَ أُلِينُ جَانِبِي لَهُمْ تَوَاضُعاً وَ أَرِقُّ عَلَى أَهْلِ الْبَلاَءِ مِنْهُمْ رَحْمَةً

و با همگان مشفق و مهربان باشم و پاس پاكدامنى را ديده از نگريستن بر بندم و با آنان از روى تواضع به نرمى سر كنم و بر دردمندانشان به رحمت نظر كنم‏

وَ أُسِرُّ لَهُمْ بِالْغَيْبِ مَوَدَّةً وَ أُحِبُّ بَقَاءَ النِّعْمَةِ عِنْدَهُمْ نُصْحاً وَ أُوجِبُ لَهُمْ مَا أُوجِبُ لِحَامَّتِي وَ أَرْعَى لَهُمْ مَا أَرْعَى لِخَاصَّتِي‏

و در غيبت ايشان مودت خويش نشان دهم و از روى خير خواهى خواستار دوام نعمتشان باشم و هر چه براى خويشاوندان خود مى‏خواهم براى ايشان بخواهم و هر چه براى خاصان خود منظور مى‏ دارم براى ايشان منظور دارم.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ارْزُقْنِي مِثْلَ ذَلِكَ مِنْهُمْ وَ اجْعَلْ لِي أَوْفَى الْحُظُوظِ فِيمَا عِنْدَهُمْ‏

بار خدايا، بر محمد و خاندانش درود بفرست و آنچه من براى ايشان خواسته‏ ام، مرا نيز از سوى ايشان، همانند آن، روزى ده. به فراوانى از ايشان بهره‏مند گردان.

وَ زِدْهُمْ بَصِيرَةً فِي حَقِّي وَ مَعْرِفَةً بِفَضْلِي حَتَّى يَسْعَدُوا بِي وَ أَسْعَدَ بِهِمْ آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ‏

و بر بصيرتشان بيفزاى كه حق مرا رعايت كنند و فضل مرا بشناسند، تا ايشان به من نيكبخت شوند و من به ايشان. آمين رب العالمين.


free b2evolution skin
16
شهریور

حق خداوند بر تو

حق الله

فاما حق الله الاكبر فانك تعبده لا تشرك به شيئا ؛ فـاذا فعلت ذلك باخلاص جعــل لك على نفسه ان يكفيك امر الدنيا و الاخرة و يحفظ لك ما تحب منها .

ترجمه : پس حق خداوند كه بزرگترين حـق است ؛ بر گردن تو آنست كه فقط بنده او باشي و در عبادت و بندگي شرك نورزي ؛ پس وقتي كه چنين بودي و بنده مخلص او شدي ؛ خداوند نيز بر خود واجب ميكند كه دنيا و آخرت ترا كفايت نموده و آنچه را كه از دنيا و آخرت دوست ميداري براي تو حفظ نمايد .


free b2evolution skin
10
شهریور

آيه قرآن، دزد را زاهد و عارف كرد

آيه قرآن، دزد را زاهد و عارف كرد
فضيل عياض در ابتداي جواني يكي از راهزنان و سارقان و غارتگران و دزدان و بدكاران و هرزه‎گران و عياشان مشهور زمان خود بود كه هر كس اسم او را مي‎شنيد، لرزه به اندامش مي‎افتاد كه در آن زمان حتّي سلطان و خليفة‌ وقت هارون الرشيد هم از دست او ناراحت بود و ترس داشت.
روزي از روزها سوار بر اسب آمد كنار نهري ايستاد تا اسبش آب بخورد كه ناگهان چشمش به دختر بسيار زيبائي افتاد كه مشك خود را به دوش گرفته و مي‎خواست كنار نهر بيايد و آب بردارد.
عشق و محبّت آن دختر به قلبش رخنه كرد و چشم از آن دختر برنداشت تا وقتي كه دختر مشك را پُر از آب كرد و راه خود را گرفت و رفت، به نوكران و بادمجان دورقاب چين‎هايش دستور داردتا او را تعقيب كرده و بعد به پدر و مادر دختر خبر دهند كه دختر را شب آماده كرده و خانه را خلوت نموده زيرا فضيل، راغب آن زيبارو شده، نوكران فضيل پس از تعقيب آن دختر، به در خانة‌ ايشان رسيدند و در خانه را زدند و گفته‎هاي فضيل را به آنها ابلاغ نمودند.
تا اين خبر به گوش پدر و مادر دختر رسيد بسيار ناراحت و متوحّش و لرزان گرديدند و چون چاره‎اي نداشتند يك عده از پيران و ريش سفيدان شهر را دعوت كردند و با آنها مشورت نمودند كه چه كنيم؟
آنها گفتند: بيا و دخترت را فداي يك شهر كن، زيرا اگر فضيل به مقصود خود نرسد، همة اين شهر را به غارت برده و همه چيز را به آتش مي‎كشد، پدر و مادر از روي ناچاري دختر را مهيا كرده و خانه را خلوت نمودند.
شب هنگام، فضيل وارد شهر شد و قلّاب و كمند انداخت، از بالاي ديوار پشت بام به روي بامهاي ديگر رفت و تا به خانة‌ دختر رسيد همين كه خواست وارد منزل معشوقه خود گردد، يك وقت صدائي شنيد، خوب كه گوش داد، شنيد صداي قرآن مي‎آيد و يكي قرآن مي‎خواند، توجّه خود را به اين آيه جلب كرد. «أَ لَمْ يأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ».
آيا وقت آن نرسيده كه قلوب مؤمنين به ذكر خدا خاضع و خاشع گردد. (ديگر دست از گناه بردارند و به ياد خدا باشند) اين آيه چنان در او اثر كرد كه زندگيش را بيكباره دگرگون ساخت و از نيمة راه برگشت و از ديوار فرود آمد و با كمال اخلاص و صفاي دل گفت: پروردگارا، آري نزديك شده، هنگام خضوع و خشوع و از همانجا جرقه نور خدا دل او را روشن كرد و با خدا رابطه برقرار نمود. انشاء‌ الله كه جرقه‎هاي نور الهي دلهاي ما را نيز روشن و منّور كند.

انديشه قم


free b2evolution skin
10
شهریور

مسلمان شدن طفيل بن عمرو

مسلمان شدن طفيل بن عمرو
طفيل بن عمرو كه شاعر شيرين زبان خردمندي بود و در ميان قبيله خود، نفوذ كلمه داشت، زماني وارد مكه گرديد. اسلام آوردن مردي مانند طفيل، براي قريش بسيار گران بود، از همين رو سران قريش و بازيگران صحنه سياست، گرد اورا گرفتند و گفتند: اين مردي كه كنار كعبه نماز مي‌گزارد، با آوردن آيين جديد، اتحاد ما را بر هم زده و با سحر بيان خود سنگ تفرقه ميان ما افكنده است! مي‌ترسيم ميان قبيلة شما نيز دو دستگي بيفكند. چه بهتر كه با وي سخن نگويي!
طفيل مي‌گويد: سخنان آنها چنان مرا بيمناك كرد كه از ترس تأثير سحر بيان او تصميم گرفتم با او سخن نگويم و سخن او را هم نشنوم. و براي جلوگيري از نفوذ سحر او هنگام طواف، پنبه در گوشهاي خود كردم تا مبادا زمزمة قرآن و نماز او به گوش من برسد. بامدادان در حالي كه پنبه داخل گوشهاي خود نموده بودم وارد مسجد شدم و هيچ مايل نبودم سخني از او بشنوم. نمي‌دانم چطور شد كه يكباره كلام بسيار شيرين و زيبايي به گوشم رسيد و بيش از حد، احساس لذت نمودم. با خود گفتم مادر در سوگت نشيند! تو كه يك مردي سخن پرداز و خردمندي، چه مانع دارد سخن اين مرد را بشنوي تا هر گاه نيك باشد بپذيري و اگر زشت باشد آن را رد كني! پس براي اينكه آشكارا با آن حضرت تماس نگيرم مقداري صبر كردم تا پيامبر راه خانه خود را پيش گرفت و وارد خانه شد. من نيز اجازه خواسته، وارد شدم و ماجراي خود را از آغاز تا پايان بازگو كردم و گفتم قريش درباره شما چنين مي‌گويند و من در آ‎غاز تصميم نداشتم با شما ملاقات كنم ولي تلاوت قرآن شما مرا به سويتان جلب كرد. اكنون مي‌خواهم حقيقت آيين خود را براي من تشريح كني و اندكي قرآن براي من بخواني! رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ آيين خود را بر او عرضه داشت و مقداري قرآن خواند. طفيل مي‌گويد: به خدا سوگند كلامي زيباتر از آن نشنيده و آيين معتدل‌تر از آن نديده بودم. به حضرتش عرض كردم: من در ميان قبيله خود فردي سرشناس و با نفوذي هستم و براي نشر آيين شما فعاليت مي‌كنم.
ابن هشام گويد: طفيل تا روز حادثة خيبر ميان قبيله خود بود و به نشر آيين اسلام اشتغال داشت و در همان حادثه با هفتاد و هشتاد خانواده مسلمان به پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ پيوست و در اسلام خود همچنان پايدار بود تا اينكه پس از درگذشت پيامبر به عصر خلفا در جنگ يمامه شربت شهادت نوشيد.
سيرة ابن هشام، ج 1


free b2evolution skin
10
شهریور

بسم اللّه نگفت و از كرسي افتاد

بسم اللّه نگفت و از كرسي افتاد
عبدالله بن يحيي در محضر مقدّس حضرت اميرالمؤمنين (ع) روي كرسي نشست و چون «بسم الله الرحمن الرحيم» نگفت و سخن آغاز كرد، از كرسي به زمين افتاد، سر او شكست و خون جاري شد.
حضرت امير (ع) فرمودند:
آيا مي‎داني كه رسول الله (ص) مرا حديثي فرمود از جانب خداي عزّوجّل كه: هر امري كه اسم خدا در آن ذكر نشود ابتر است، يعني عاقبت خير ندارد.
عبدالله بن يحيي عرض كرد: بلي پدر و مادر فداي تو باد، ديگر ترك بسم الله نمي‎كنم.
حضرت فرمودند:
در اين هنگام بهره و سعادت خواهي ديد.
عرض كرد: يا اميرالمؤمنين تفسير «بسم الله الرحمن الرحيم» چيست؟
حضرت فرمود: بنده در وقت قرائت قرآن يا هر كاري كه مي‎خواهد انجام دهد بگويد:
«بسم الله الرحمن الرحيم» يعني به بركت اين اسم اين كار را انجام مي‎دهم و هر امري كه ابتداي آن بسم الله الرحمن الرحيم باشد آن كار مبارك است.
و حضرت رضا (ع) فرمودند:
بسم الله الرحمن الرحيم به سوي اسم اعظم الهي از سياهي چشم به سوي سفيدي آن نزديك‎تر است.


free b2evolution skin