6
آذر

رفتار و احساس دختر و پسر نسبت به يكديگر در سنين مختلف

چرا دختر و پسر را از سنّ كودكى جدا نمودند تا در سن جوانى در محيط جامعه و دانشگاه با حسّاسيتى دو چندان، به دنبال شناخت دنياى جنس مخالف و جبران كمبودهاى گذشته باشند؟

در پاسخ به اين پرسش توجّه به چند نكته ضرورى است: 1. براى روشن شدن درستى يا نادرستىِ جداسازى، بايد ديد بر اساس نظر روان شناسان و كارشناسان علوم تربيتى، نياز روحى - روانى كودك و نوجوان نسبت به جنس مخالف چگونه است. دختر و پسر پس از دوران كودكى از هم جدا شده، هركدام در دنياى متفاوت از ديگرى پاى به دوران نوجوانى مى نهد. در اين دوران، دختر و پسر نسبت به جنس مخالف هيچ گونه احساسى نداشته، يا داراى حسّاسيتِ منفى اند؛ بنابراين خواه باهم باشند يا بدون هم، در واقع جداى از يك ديگر رشد نموده و بعد از اين مرحله با بيدارى غرايز، به يك ديگر روى مى آورندو با دنياى ناشناخته اى روبه رو مى شوند. اين دنياى ناشناخته، سبب ناراحتى آن ها مى شود و با بيدارى بيش تر غرايز جنسى، حسّاسيّت و توجّه آن ها به يك ديگر بيش تر مى شود. رفتار كودك در دوران پيش از دبستان، در برخورد با جنس مخالف و موافق، چندان متفاوت نيست؛ به عبارت ديگر، در اين دوره، كودك در برخورد با دختران و پسران هم سن خود، تقريبا يكسان رفتار مى كند. در حقيقت دوران پيش از دبستان را مى توان دوره ى يك رنگى و يگانگى دو جنس دانست. اين گونه برخورد، پس از پايان اين دوره ديگر تكرارنخواهد شد. در دوره ى دبستان به تدريج رفتار دوگانه و مخالف خود نمايى مى كند. در اين دوره پسران و دختران از يك ديگر فاصله گرفته، نسبت به هم موضع مى گيرند. دختران معمولاً با دختران به بازى و گفت و گو مشغول مى شوند و پسران نيز با پسران. اين فاصله گرفتن، گاه با پرخاش نسبت به هم و بدگويى و شكايت از يك ديگر، همراه مى شود. خواهران و برادرانى كه در يك خانه زندگى مى كنند، اين تعارض را به صورت جدال و قيل و قال و قهر و شكايت و… از خود بروز مى دهند. پسران (در آن سن) دختران را موش مى نامند كه مثل خرگوش هستند ولى خود را مثل شير و شمشير مى دانند؛ گاه دختران نيز همين كار را با پسران مى كنند. به اين ترتيب، اين دوره را بايد دوره ى تعارض در رفتار اجتماعى دو جنس، بدانيم. در دوران پس از دبستان، به تدريج فاصله گرفتن دو جنس، آغاز مى شود. دختران و پسران در اين دوره به تدريج از هم دور مى شوند و گويى با يك ديگر قهرند. آن تعارض دوران دبستان نيز به تدريج از بين مى رود.

بيش تر نوجوانان در دوازده - سيزده سالگى، اين دورى و فاصله را نسبت به جنس مخالف، در درون خود احساس مى كنند. غرايز جنسى بين شش تا دوازده سالگى متوقف مى ماند و پسران و دختران از اين لحاظ تفاوت چشم گيرى با هم ندارند. سپس در دوران نوجوانى به يك ديگر تمايل پيدا مى كنند و اين تمايل براى هر دو جنس،ناراحت كننده است؛ زيرا تحوّلى است كه با خواسته ى قبلى هركدام مخالف است. امّا سال هاى نوجوانى، سال هاى بيدارى غريزه است. اين غريزه، انسان را به سوى جنس مخالف سوق مى هد. در چنين اوضاعى اگر تعارض بين گرايش و عدم گرايش به طرف جنس مخالف، شدّت بگيرد، نوجوان دچار آشفتگى مى شود و دست به رفتارهاى متعارض مى زند. اگر عوامل محرّك غريزه ى جنسىِ نوجوان را تا حدامكان كنترل كنيم، به گونه اى كه اين غريزه بيدارى خود را به تدريج و بسيار آرام آغاز كند، مى توانيم اميدوار باشيم كه دورى روحى نوجوان از جنس مخالف، فرصتى خواهد بود براى پختگى بيش تر و شناخت دقيق تر از جنس مخالف. به اين لحاظ است كه كنترل و كاستن عوامل تحريك كننده ى جنسى، از ضروريات تربيتى در دوره ى نوجوانى است. و با بيدارى تدريجى، نوجوان فرصتى مى يابد تا آشفتگى هاى خود را در اين مدت كه در ابعاد مختلف با آن روبه روست، تا حدّى تعادل بخشد و در اواخر نوجوانى گرايشى انسانى به طرف جنس مخالف در خود احساس خواهد كرد. اين احساس، مقدّمه ى خوبى براى ازدواج و تشكيل خانواده است. در نتيجه، طبق نظر كارشناسان، دختر و پسر از كودكى، براساس ساختار روحى - روانى با جنس موافق رشد نموده، احساس نياز به جنس مخالف ندارند و اين دورى مى تواند زمينه اى مناسب براى شناخت صحيح شود.

و اختلاط بى حدّ و مرز و تعجيل در روابط و تحريك زودرس، نوجوان را كه بايد با آرامش و فراغت به دنبال پايه ريزى انديشه و آينده و هوّيت خود باشد، دچار آشفتگى هاى روحى و ذهنى نموده، غرق در اضطراب و التهاب مى نمايد و از دست يابى به اهداف بلند باز مى دارد. البتّه لازم است، جوانان و نوجوانان شناخت درستى نسبت به جنس مخالف داشته، از تصوّرات تخيّلى اجتناب كنند و از جنس مخالف، موجودى ماورايى و فرشته اى آسمانى و … نسازند. هر يك از دختران و پسران بايد بدانند كه جنس مخالف، هم چون خود آنان، داراى ويژگى هاى مثبت و منفى گوناگونى است، و در عين برخوردارى از توانمندى ها، داراى ضعف ها و ناتوانى هايى نيز مى باشد و براى خود سليقه ها و خصوصيات اخلاقى خوب و يا بدى دارد. و همانند خواهران و برادرانشان، انسانى معمولى است و به اندازه ى كافى وقت دارند تا يك ديگر را بشناسند. اين نوع شناخت، به همراه كنترل عوامل محرّكِ جنسى، التهاب و هيجان را در سن جوانى به حدّ متعادل رسانده، جوان را به سوى پاسخ گويى صحيح و انتخاب راه درست و فرد مناسب براى عشق و زندگى رهنمون مى سازد. 2. جدا سازى دختر و پسر در مدارس و مراكز علمى، تنها در ايران مرسوم نيست، بلكه از ديرباز تا كنون در بسيارى از كشورهاى شرق و غرب متداول بوده است و امروزه در ميان انديشمندان علوم تربيتى داراى موافقان و طرفداران بسيارى است . 3. نكته ى ديگر آن كه اگر اختلاط از سنين كودكى و نوجوانى، سبب كاهش التهاب و حسّاسيّت در جوانى مى شود و شناخت معقولى را ايجاد مى كند، چرا در جوامع غربى كه آزادى مطلق دارند، باز دختر و پسر با دو صد حسّاسيّت و هيجان جنسى، غرق در شهواتند و على رغم معاشرت هاى آزاد و ديدن انواع فيلم ها و مجلاّت و … اين عطش هولناك سيراب نشده است؟ در ارتباط دختر و پسر، قائل به ارتباطى آلوده نيستيم، بلكه مقصود ما ارتباط و رفاقت معمولى و پاك و به دور از مسائل جنسى است. چرا از اين گونه روابط جلوگيرى مى شود؟

منبع جوانان و روابط/ ابوالقاسم مقیمی حاجی


free b2evolution skin
6
آذر

مكانيزم جذابيّت جنس هاى مخالف

نكته ى مهم، شناخت صحيح نياز طبيعى مكانيزم جذابيّت جنس هاى مخالف و درك درست آن است تا در ارائه ى راه حل ها به خطا نرويم. مكانيزم جذابيّت جنس هاى مخالف نسبت به هم بر چه اساس است؟ آيا جاذبه ى دختر و پسر براى يك ديگر بر خلاف سرشت و نهاد آن هاست و نوعى انحراف از طبيعت اوّليه ى انسان به حساب مى آيد؟

 

نياز طبيعى دختر و پسر به يك ديگر: در خلقت بشر، زن و مرد مكمّل نيازمندى هاى روحى و روانى يك ديگرند و هر يك بدون ديگرى احساس فقر و نياز نموده، به آرامش واقعى دست نمى يابد. انسان به عنوان موجودى طبيعى و با داشتن بعد مادى و جسمانى، ناچار با جهان طبيعت در ارتباط حياتى و وابستگى متقابل است؛ به صورتى كه قطع اين وابستگى ها مساوى با نابودى او خواهد بود. اگر انسان مى توانست بدون وابستگى به طبيعت و علايق مادى، به مقصود نهايى خويش در خلقت نايل شود، قطعا پروردگار حكيم نيز او را به دامان طبيعت جسمانى نمى سپرد. خصوصيّات جسمانى، علايق روحی و روانى، جذّابيّت هاى متقابل بين طرفين (زن و مرد) به خصوص در سنين جوانى، از اين قاعده ى كلّى مستثنا نيست. البتّه هر كدام از دو طرف داراى جذّابيّت ها و ويژگى هايى است كه به طور اجمال بدان اشاره مى كنيم. دختر بنا به لطف الهى، بعد از بلوغ به آرامش و تعادل روحى عميقى دست مى يابد و تجلّى گاه زيبايى هاى الهى مى شود.

صورت معصوم و چشمان نكته سنج و اندام ظريفش و از اين مهم تر عفّت و حيا و افتادگى نگاهش، خرامان راه رفتن و وقار زيباى او و هر كلام و حركتش، سرشار از چنان جذّابيّت سحرآميزى است كه هر مرد خشن و بى احساسى را تحت تأثير قرار مى دهد. زن شاه كار آفرينش و سرچشمه ى جوشان مهر و محبّت است و در ساختار وجودى خود، متمايل به مرد آفريده شده و به دنبال تكيه گاه محكمى است كه در فراز و نشيب زندگى يار و ياورش باشد. او طالب آن است كه توجّه مرد را به شخصيّت و موقعيّت عاطفى و ابعاد وجودى خود جلب نمايد. او در برخوردها و معاشرت هاى خويش با مردان، انگيزه ى جنسى نداشته و قصد اوّليه ى او بى عفّتى و لذّت جويى شهوانى نيست؛ بلكه خواستار كسى است كه از وجود پر رمز و رازش باخبر باشد و موقعيّت عميق عاطفى و روح فداكارى و صداقت او را پاس دارد و از روى صداقت و پاكى، نگاه و توجه مردان را نشانه ى احترام و ابراز محبّت خالصانه و توجه به ارزش هاى غير جنسى خويش مى پندارد. به همين جهت مردانى را مى پسندد كه ارج و منزلت او را درك كنند و با روح و روانش دمساز باشند.

زن به دنبال تقديس از جانب مرد و در آرزوى آن است كه تنها ملكه ى كاخ عشق و محبّتش باشد، و به قول ويل دورانت: «زن فقط وقتى زنده است كه معشوق باشد و توجّه كردن به او مايه ى حيات اوست.» پسر نيز پس از بلوغ، به طور طبيعى سرشار از تمايلات غريزى است و نيازمند روابطى دوستانه و محبّت آميز بوده، بدون جنس مخالف، نه در مراقبت از تمايلات سركش و شهوانى خود تواناست و نه در رشد استعدادهاى اجتماعى موفّق است و در تنهايى، دچار فشار ذهنى شديد و بى حوصلگى است و در انجام كارها سريع خسته و بى انگيزه مى گردد.او در پى كسى است كه خلاء و كمبود و نقصان خويش را با وجودش كامل نمايد و تكيه گاه و مشوّقى را مى جويد كه در درون او حضور يابد و احساس تنهايى اش را از درون برطرف سازد. و با نرمى و لطافت، خشكى و خشونت زندگى را هنرمندانه از يادش ببرد. مرد، نيازمند كسى است كه قلبش براى او بتپد و با گرمى نگاه و كلام پرمهرش، او را در مواجهه با ناملايمات زندگى اميد بخشد و با اتكا به عشق و محبّتش سردى ها و سختى هاى روزگار را پشت سر گذارده، هم چون آينه اى شفاف، خود را در او بازبيند تا شخصيّت و اخلاق خويش را به خوبى بنا نهد. مرد فطرتا طالب دخترى است كه مانند بنفشه، محبوب و سليم الطبع و ساده و عفيف و در عين حال داراى كمال لطف و دلبرى باشد.

(در منظر پسر و دختر، هر چند وجود عزيز پدر و مادر بسيار ارزشمند است و مصاحبت با آنان و يا خواهر و برادرى مهربان، تسكين دهنده ى لحظات تنهايى است، اما نياز پسر و دختر مَحرميّتى بالاتر از اين ها مى طلبد. طبيعت زندگى شان اقتضا دارد كه آن دو مافوق نيازهاى جسمى و مادّى به هم بنگرند و رابطه ى خويش را بر مبناى عشق و محبّت راستين و جوشيده از نهاد و درون استوار سازند. «ويل دورانت»، به نقل از كتاب مهمانى افلاطون از قول «آريستوفان» آورده است: هر يك از ما، در جدايى فقط نيمه اى از انسان است و هميشه نگران آن نيم ديگر است. اين نيازمندى ها كه در سرشت بشر نهاده شده، از اسرار حكمت الهى است. نكته ى اساسى، بسترسازى مناسب براى پاسخ گويى به آن بوده تا دختر و پسر در مسير زندگى تكاملى خويش، شادمانه و سرافراز از اين ميدان، گذشته و در فردايى روشن، خود را در كانونى گرم و سرشار از عشق و صفا ببينند.

منبع جوانان و روابط/ ابوالقاسم مقیمی حاجی


free b2evolution skin
6
آذر

زيربناى روابط جوانان

زيربناى روابط زندگى ارزش آن را دارد كه با چشم باز و دلى آگاه به آن نگاه كنى و اگر در پى «آب» هستى، گرفتار «سراب» نشوى.دل بستن به انديشه هاى رؤيايى و زيستن در عالم خيال، شايسته ى عاقلان فرزانه نيست. تو در پى خوش بختى هستى، همه ى آنان كه در اطراف تو زندگى مى كنند، دنبال سعادتند و مى خواهند خوب زندگى كنند؛ ولى … خوش بختى چيست؟ خوب زيستن كدام است و خوب كيست؟

بعضى ها ندانسته، زندگى را به جهنّمى سوزان تبديل مى كنند كه هيزم آن خودشانند اين دوزخ هولناك گاهى از يك زاويه ى كوچك انحراف يا اشتباه آغاز مى شود. زندگى هاى آلوده به هوس، خرمن خشكى است كه جرقّه ى بيگانگان در يك لحظه آن را آتش مى زند و خاكستر مى كند؛ اين جاست كه نگاه روشن و زاويه ى ديد صحيح، كارساز است.

ما دو بار عمر نمى كنيم كه در يكى تجربه بيندوزيم و در ديگرى به كار بريم. در همين يك نوبت بايد چنان زندگى كنيم كه به حسرت گذشته گرفتار نشويم.خداوند انسان را آميزه اى از ظرفيّت ها و استعداهاى مختلف آفريد و او براى رسيدن به كمال حقيقى و سعادت واقعى، بايد در جهت شكوفايى همه ى استعدادها گام بر دارد و به تمام جهات مادّى و معنوى زندگى بپردازد.

منبع جوانان و روابط/ ابوالقاسم مقیمی حاجی


free b2evolution skin
5
آذر

روابط جوانان

زن و مرد دو جنس متفاوتند كه نوع آدمى را تحقّق بخشيده و در حيات دنيوى، با برطرف كردن نيازهاى جسمى و روحى، مكمّل يك ديگر شده و آرامش و امنيت روحى را پديد آورده اند؛ قرآن از اين حقيقت به لباس تعبير كرده و زن و مرد را لباس يك ديگر معرفى نموده است؛ به همين دليل، نوعى كشش و جاذبه از سوى هر دو جنس، مشاهده و احساس مى شود.

اين نكته سبب شد تا روان شناسان و فيلسوفان و عالمان اخلاق درباره مكانيزم جذّاب جنس هاى مخالف، سخن بگويند و به اين مباحث بپردازند كه آيا جذب شدن دختر و پسر به يك ديگر برخلاف سرشت و نهاد آن هاست و نوعى انحراف از طبيعت اوّليه ى انسانى به شمار مى رود؟ آيا كشش دوستانه و تمايلات غريزى، تنها زاييده ى شهوت حيوانى و سركش است، يا به بُعد انسانى نيز ارتباط دارد؟ اگر اين جاذبه ها و كشش ها، طبيعى و زاييده ى بُعد انسانى است، پس چرا در اسلام روابط دختر و پسر محدود شده است؟ و آيا اين محدوديّت به ويژه در محيط جامعه و دانشگاه، در آينده ى جوانان، خسارت هاى جبران ناپذيرى را فراهم نمى آورد؟

آيا هر نوع ارتباط دختر و پسر، ارتباط آلوده است و نمى توان از ارتباط معمولى و پاك و دور از مسائل جنسى سخن گفت؟ و اصولاً ارتباط چرا و چگونه؟ آيا روابط دختر و پسر، همان احترام گذاشتن به عشق و محبّت است؟ آيا ارتباط براى شناخت قبل از ازدواج يا براى جلوگيرى از فساد، مؤثر است؟ اگر عشق زمينى، پيش درآمد عشق الهى است، پس چرا با آن مخالفت مى شود؟ برخى بر اين باورند كه تفكيك دختر و پسر در مدارس، آمادگى زندگى را منتفى مى سازد و يك مشت دختر افسرده و پسر عقده اى تحويل جامعه مى دهد، آيا اين خسارت ها واقعى است؟ پس چرا بسيارى از روان شناسان از خدشه دار شدن بهداشت روانى جوانان بى بندوبار و افزايش مفاسد و جرم و جنايت خبر داده اند؟ و يا سرانجام نگران كننده ى دوستى هاى تلفنى و ازدواج هاى خيابانى را گوشزد نموده اند؟ اينها نمونه اى از پرسش هايى است كه نسل معاصر را به خود مشغول ساخته و عالمان را وادار به پاسخ دادن كرده است؛ اما اسلام عزيز، هم در مورد مسائل جنسى و هم در زمينه ى ارتباط دختر و پسر، ديدگاه و راه حل دارد. نه حبس زنان در خانه را توصيه مى كند و نه روابط بى ضابطه و نامشروع را تجويز مى نمايد. حريم ها را با عشق و محبت سالم و شرعى، جمع نموده و بر آثار و فوايد و اهداف ازدواج تأكيد مى ورزد.

منبع جوانان و روابط/ ابوالقاسم مقیمی حاجی


free b2evolution skin
5
آذر

ارتباط دختر و پسر

در جامعه ى كنونى با پيشرفت علم و صنعت وفن آورى، روش زندگى به گونه اى ديگر تغيير يافته است. اجتماع كوچك روستا به شهر تبديل شده، شهرها وسيع تر و جهان به سوى دهكده ى بزرگ در حركت است. و انسان از زندگى فردى و وابسته به افراد محدود خارج گرديده و در ارتباطى فراگير با يك جامعه روبه رو است. قلم سرنوشت در زندگى فردى و تحصيلات و شغل انسان امروزى، كه جزئى كوچك در اين خانواده ى بزرگ مى باشد، ارتباط با صدها نفر را رقم زده است. هر انسانى كه در تكاپوى دست يابى به سعادت و خوش بختى است، بايد هزينه ى بسيارى در چگونگى روابط خود در زندگى فردى و اجتماعى صرف نمايد. امروزه ارتباط زن و شوهر، پدر و مادر با فرزندان و ساير اعضاى خانواده با يك ديگر و ارتباط آن ها با افراد پيرامون خود، دست خوش تغييرات زيادى شده و آنچه بيش تر از همه به خصوص در جامعه ى اسلامى، قابل توجه است، ارتباط زن و مرد نامحرم و به ويژه دختر و پسر در زندگى روزمرّه ى كنونى است.

در اين وضعيت دختر و پسر، بى توجه و غافل از يك ديگر رشد نمى كنند، بلكه هر يك از ابتداى زندگى و تحصيلات از درون خانه و روابط فاميلى گرفته تا دانشگاه و محل كار با اين پديده ى جديد و ارتباط ناخواسته روبروست. و بديهى است طبيعت جوانى و جاذبه هاى ظاهرى بر التهاب و حسّاسيّت آن مى افزايد. نكته ى اساسى در ارائه ى راه كارهاى مناسب و عملى براى سوق دادن جامعه به سوى تكامل و بالندگى است. بحث روابط دختر و پسر در مجلات و روزنامه ها به بهانه هاى مختلفى مطرح شده كه در بيش تر موارد، تنها به طرح اين مسئله به عنوان يكى از دغدغه هاى ذهنى جوانان اكتفا شده است. از آن جا كه اين بحث از حسّاسيّت ويژه اى برخوردار است و نگاهى دقيق و علمى را مى طلبد، زمانى مى توان به راه كارى صحيح و شيوه اى عقلانى دست يافت كه به همه ى يافته هاى علمى از قبيل معارف دينى و نظرات كارشناسان علوم تربيتى و علوم اجتماعى توجّه نمود و با منطقى درست و گويا با نسل جوان به گفت وگو نشست. اين نسل با همه ى ويژگى و استعدادهايش نقش ارزنده اى در شكل گيرى جامعه ى انسانى دارد و رشد و بالندگى اجتماع در گرو چگونگى رشد و تعالى او است.

آنان خواستار آشنايى بيش تر با فرهنگ اصيل اسلامى بوده، به دنبال شناسايى حدود و احكام روابط زن و مردند و پرسش هاى گوناگونى درباره ى مسائل مربوط به ارتباط و دل بستگى ها و مانند آن دارند كه بايد با بيانى روشن و شيوا و نگاهى جامع و مستند و با بهره گيرى از مدل ارتباطى مناسب، به آن ها پاسخ گفت. در اين مجموعه سعى شده با استفاده از آيات و روايات و متون دينى و با استناد به نظرات كارشناسان علوم تربيتى و علوم اجتماعى و با ارائه ى آمار و ارقام، به مسئله ى رابطه ى دختر و پسر پرداخته، دلايل ارتباط و اختلاط، راه كارهاى پيشنهادى، انواع روابط، همچون:

 

رابطه ى عاشقانه، دوستى خيابانى، رفاقت هاى معمولی و ارتباط تلفنى و… را بررسى كنيم و آن را از زواياى مختلفى مورد ارزيابى قرار دهيم.

منبع جوانان و روابط ابوالقاسم مقيمى حاجى 


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم