پند نامه5
حضور شیطان
امام علی علیهالسلام در مورد همنشینی با افراد ناباب و هوسران فرمودند: همنشینی با هوسرانان سبب از یاد رفتن ایمان و حضور شیطان میشود.
صفحات: 1· 2
روزی حضرت محمد (ص) شیطان را در مسجد الحرام دید ، پیش او رفت و گفت : ای ملعون چرا ناراحتی ؟ شیطان گفت : از دست تو و امت تو ناراحتم . حضرت فرمود : چرا از من ناراحتی ؟ شیطان گفت : که چون این همه تلاش می کنم که مردم را گمراه کنم ولی تو در قیامت از آنها شفاعت می کنی و تمام زحمات مرا به هدر میدهی به خاطر همین با تو دشمنم و از تو بدم می آید .
حضرت فرمود : از دست امتم چرا ناراحتی ؟ شیطان گفت : امت تو خصوصیاتی دارند که امت های دیگر ندارند
اول : وقتی به هم میرسند سلام می کنند ، که سلام اسم خداست . من از این اسم می ترسم .
دوم : وقتی همدیگر را می بینند به یکدیگر دست می دهند و تا دست هایشان از هم در نیامده گناهانشان بخشیده می شود .
سوم : وقتی می خواهند غذا بخورند« بسم الله » می گویند ، و من دیگر نمی توانم غذا بخورم و گرسنه میمانم.
چهارم : بعد از غذا « الحمدلله » می گویند .
پنجم : وقتی اسم تو می آید بلند بلند صلوات ختم می کنند ، و آنقدر صواب آن زیاد است که من فرار میکنم .
ششم : وقتی می خواهند کاری کنند « انشاء الله » می گویند و من دیگر نمی توانم در کارهایشان مداخله کنم و آنها را بر هم بزنم .
هفتم : صدقه می دهند . وقتی صدقه می دهند همه گناهانشان بخشیده می شود و هم هفتاد نوع بلا را از خود دور می کنند .
به همین دلیل حضرت محمد (ص) فرمودند : « وقتی که انسان دستش را در جیب می برد که پولی را صدقه دهد هفتاد شیطان دست او را می گیرند تا او را منصرف کنند و نگذارند که او صدقه دهد . »
هشتم : آنان که قرآن می خوانند و در خانه ای که قرآن خوانده می شود جایی برای من نمی ماند چون در آن خانه ملائک رفت و آمد دارند .
نهم : مرا زیاد لعنت می کنند و وقتی مرا لعنت می کنند یک زخم در بدن من می افتد و تا زمانی که همان شخص را به گمراهی نکشانم آن خوب نمی شود .
دهم : آنهایی که گناه میکنند سریع توبه میکنند و زحمات مرا به هدر می دهند.
منبع: جامعة القرآن
يك نكته يك آيه
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
«وإِذْ قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ يَعِظُهُ يا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيمٌ؛[لقمان/۱۳] و [ياد كن] هنگامى را كه لقمان به پسر خويش- در حالى كه وى او را اندرز مىداد- گفت: «اى پسرك من، به خدا شرك مياور كه به راستى شرك ستمى بزرگ است.»