پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در آخرین لحظات عمر
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آخرین لحظات عمر را میگذراند. شصت و سه سال و اندی عمر پربرکت که حاصل آن هدایت بشر به سوی سعادت و نیکبختی جاودانی بود، به پایان خود میرسد. اضطراب شهر مدینه را فراگرفته است. آیا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از این بیماری نجات خواهد یافت؟
اگر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رحلت نمایند، سرنوشت اسلام چه خواهد شد؟ نه، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ما را تنها نخواهند گذاشت. ایشان زنده میمانند و….
مردم مدینه در گوشه و کنار شهر، خود را با این گونه سخنان مشغول کرده بودند،اما در خانهی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چه میگذشت. رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در بستر بیماری بودند، سرشان روی زانوی امیرالمؤمنین علیهالسلام یار همیشگی، جانشین و برادر، داماد و ابنعمشان قرار گرفته بود، پیدرپی، سر فاطمه علیهاالسلام را به سینه میچسباندند، سیل اشکی که از دیدگانشان جریان داشت، محاسنشان را تر کرده، به پیراهنشان نیز رسیده بود، حسنین علیهماالسلام پاهای مبارک پیامبر خدا را میبوسیدند و با صدای بلند میگریستند، علی علیهالسلام آمد که آن دو را از رسول خدا جدا کند، اما رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مانع شدند و فرمودند: کاری به آنها نداشته باش. مرا میبویند و من آنان را میبویم. بگذار به حال خود باشند. در آینده دچار بلاها و سختیها خواهند شد. خدا لعنت کند کسانی را که به این دو ستم میکنند! بار خدایا! من این دو و مؤمنان صالح را به تو میسپارم.
فاطمه علیهاالسلام که میدید پدر بزرگوارش با لقاءاللَّه فاصله چندانی ندارند و نزدیک است به سرای جاودانی رهسپار شوند، ایشان را مخاطب قرار داده، فرمود:
پدرم!- جانم فدایتان باد- چنین میبینم که ما را به فراق خود دچار میکنید و لشکر مرگ شما را محاصره کرده است.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: دخترکم! از تو جدا میشوم. سلامم بر تو باد.
در «کشف الغمه» آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: دخترکم! تو بعد از من مورد ستم واقع خواهی شد. تو پس از من زندگی سختی خواهی داشت. هر که تو را بیازارد، مرا آزرده است. هر که بر تو ستم کند، به من ستم کرده است. هر که پیوندش را با تو استوار کند، پیوندش را با من استوار نموده است. هر که از تو جدا شود، از من جدا شده است. هر که به تو خدمت کند، به من خدمت کرده است، چه تو از من و من از تو هستم. تو پارهی تن من و روح منی.
آنگاه فرمودند: از کسانی که نسبت به تو ستم روا داشتند، نزد خدا شکایت خواهم کرد.
فاطمه علیهاالسلام که بر شدت گریهاش افزوده میشد، به سیمای خاموش پدر چشم دوخت و این بیت شعر را که ابوطالب، عموی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، در مدح برادرزادهاش سروده بود، خواند:
چهرهی درخشانی که ابر از آن آب میطلبد، پناهگاه یتیمان و نگهدار بیوهزنان است.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که ضعف و سستی بر اندامشان مستولی بود، چشمانشان را گشودند و این آیه را تلاوت فرمودند:
محمد نیست مگر پیامبری از جانب خدا که پیش از او نیز پیامبرانی بودند که از این جهان درگذشتند. اگر او نیز به مرگ یا شهادت درگذرد، آیا شما باز به دین جاهلیت خود رجوع خواهید کرد؟ پس هر که مرتد شود، به خدا ضرری نخواهد رسانید،بلکه خود را به زیان انداخته است و هر کس شکر نعمت دین گزارد و در اسلام پایدار ماند، البته خداوند، جزای نیک اعمال به شکرگزاران عطا خواهد کرد. [1] .
فاطمه علیهاالسلام با اشارهی پدر، سر را به جانب چهرهی ایشان خم نمود. چند لحظهای نگذشته بود که صدای گریهاش بلند شد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که به خاطر شدت علاقهاش به دختر، تاب شنیدن این همه گریه و ناله نداشت، دوباره به او اشاره کرد. دختر، سر بر چهرهی پدر خم نمود. این بار لبخندی بر لبانش نقش بست که حکایت از رضایت درونیش میکرد. او آرامش خود را دوباره یافت. عایشه از وی پرسید: در این دو بار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چه فرمودند که بار اول، گریان و بار دوم، خندان شدی؟
فاطمه علیهاالسلام فرمود: به خدا قسم، تا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم زنده هستند به هیچ کس نخواهم گفت. پس از مرگ پدر بود که دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم لب به سخن گشود و فرمود: بار اول، پدرم فرمودند که من بر اثر این بیماری از دنیا خواهم رفت و بار دوم فرمودند: تو نخستین کسی هستی که از خاندان ما به من خواهد پیوست. [2] .
لحظاتی چند نگذشته بود که علی علیهالسلام از جای برخاست و فرمود:
اَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَکُمْ فی نَبِیُّکُمْ فَقَدْ قَبَضَهُ اللَّهُ، خدای اجرتان دهد! پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از این جهان دیده فروبست و به سوی خدا شتافت. [3] .
منبع:
[1] و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل، افان مات أو قتل، انقلبتم علی أعقابکم و من ینقلب علی عقبیه فلن یضر الله شیئاً. (آلعمران/ 144).
[2] محمد (ص) خاتم پیامبران، ج 1، ص 368- 389، منتهی الآمال، ج 1، ص 105، مناقب علی بن ابیطالب علیهالسلام، ص 362.
[3] فاطمه علیهاالسلام من المهد الی اللحد، ص 300- 302.
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب