14
شهریور

خواب و خورت ز مرتبه خويش دور كرد!

پندهاي حكيمانه استاد علامه حسن زاده آملي

خواب و خورت ز مرتبه خويش دور كرد!

يكى از اسماء و صفات الهى اين است كه هو يطعم و لايطعم  سعى كن كه مظهر اين مقام باشى تا تشبه به حق جل و على پيدا كنى كه لذت احتماء و اين حال به مراتب از لذت اكل و شرب حيوانى برتر و بالاتر است ! اگر لذت ترك لذت بدانى
دگر لذت نفس لذت نخوانى
از شكم پروران سرمشق مگير! بلكه ذرهم ياءكلوا و يتمتعوا ويلههم الامل فسوف يعلمون و چون كمتر خورى كمتر خوابى و متخلق به اين خلق الهى گردى كه لا تاءخذه سنة و لا نوم و به ملائكه تشبه پيدا كنى كه طعامهم التسبيح و شرابهم التقديس چنانكه از اهل بيت عصمت ماءثور است و ملائكه گفتند: نحن نسبح بحمدك و نقدس لك .  و تعبير از تسبيح به طعام و تقديس به شراب براى اين است تسبيح تنزيه ذات است و تقديس تنزيه صفات كه اول با طعام و ثانى با شراب مناسب است ، دقت كن تا اين لطيفه را دريابى !


free b2evolution skin
14
شهریور

هر كس مرا در نفس خود ذكر كند!

پندهاي حكيمانه استاد علامه حسن زاده آملي

هر كس مرا در نفس خود ذكر كند!

رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم ) فرمود: ندانسته اى كه حق سبحانه و تعالى مى گويد هر كه مرا در نفس خود ذكر كند من نيز او را در نفس خويش ذكر كنم و هر كه مرا در ملايى ذكر كند، من در ميان جمعى بهتر از آن او را ذكر كنم .


free b2evolution skin
14
شهریور

تكلم به زبان نكنند

پندهاي حكيمانه استاد علامه حسن زاده آملي

تكلم به زبان نكنند

در حديث صحيح چنين آمده كه رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم ) فرمود: حق سبحانه و تعالى از امت من در مى گذراند و عفو مى فرمايد آن چه را انفس ايشان بدان تحدث مى كند مادامى كه تكلم به زبان نكنند


free b2evolution skin
14
شهریور

ببين تفاوت ره از كجاست تا به كجا!

پندهاي حكيمانه استاد علامه حسن زاده آملي

ببين تفاوت ره از كجاست تا به كجا!

فلسفه حرف مى آورد و عرفان سكوت . آن عقل را بال و پر مى دهد و اين عقل را بال و پر مى كند. آن نور است و اين نار. آن درسى بود و اين در سينه . از آن دلشاد شوى و از اين دلدار. از آن خدا جو شوى و از اين خدا خو. آن به خدا كشاند و اين به خدا رساند. آن راه است و اين مقصد، آن شجر است و اين ثمر، آن فخر است و اين فقر، آن كجا و اين كجا


free b2evolution skin
14
شهریور

آب خواستن امام حسن عليه السلام و امام حسين از جدشان

آب خواستن امام حسن عليه السلام و امام حسين از جدشان

در كتاب مفتاح الجنة مرويست كه روزى حضرت رسول صلى الله عليه و آله در حجره خود نشسته بود، و حسنين عليهما السلام در خدمت آن حضرت بودند، و آن جناب به ديدن آن بزرگواران مسرور بود، كه ناگاه امام حسن عليه السلام از جد بزرگوار خود آب طلبيده حضرت به درون حجره نظر انداخت كسى را نديد.
پس از جاى خود برخاسته جام را پر از آب كرد مى خواست كه به امام حسن عليه السلام بدهد، امام حسين عليه السلام عرض كرد: يا جداه اناعطشان ، حضرت رسول صلى الله عليه و آله متفكر شد، كه در ميان دو نور ديده چه كند اگر آب را به امام حسن عليه السلام بدهد امام حسين عليه السلام محزون مى شود و اگر به امام حسين عليه السلام بدهد، امام حسن عليه السلام محزون مى شود.
در اين فكر بود كه ناگاه از عقب سرش دستى با جام پر از آب از بيرون حجره دراز گرديد، و عطر آن آب ، حجره را، معطر گردانيده و به امام حسين عليه السلام داد.
و رسول خدا صلى الله عليه و آله از ديدن آن خوشحال شده آب درون را به امام حسن عليه السلام داد و در آن حال ، جبرئيل به حجره ، داخل شد، رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: يا جبرئيل كجا بودى ؟ عرض كرد: در سدرة المنتهى بودم كه از جانب پروردگار عالم به من وحى رسيد كه خود را به بهشت برسان ، و يك جام آب از آب سلسبيل پر كرده براى حسين ببر، او را از انتظار بيرون بياور، مبادا! دل مبارك حسين عليه السلام آزرده گردد

داستانهايى از انوار آسمانى - يوسفى


free b2evolution skin