23
خرداد

دستگاه های تصفیه آلودگی های فکری در اسلام!

اسلام دستگاه‏ تصفیه‏ ای قرار داده است که با آن می‏شود آلودگیها را پاک کرد. در درجه اول خود قرآن است، ما باید بر آن عرضه بداریم. یک دستگاه دیگر، عقل است که قرآن عقل را حجت قرار داده است. دستگاههای تصفیه دیگر، احادیث و سنن متواتر پیغمبر (ص) یا ائمه (ع) است که یقینی است و جای‏ شک و شبهه در آنها نیست. مثلا ائمه از این دستگاه تصفیه که قرآن است‏ چگونه استفاده می‏کردند؟ در زمان مأمونخلیفه، یک نهضت علمی پیدا شد. مأمون مجلس مباحثه و مناظره، زیاد برقرار می‏کرد و خیلی لذت می‏برد چون‏ خودش اهل مطالعه و دانشمند بود، و به تمام ادیان و مذاهب آزادی می‏داد، که مباحثات امام رضا (ع) با اصحاب ملل و نحل در همین مجالس مأمون‏ صورت گرفته است. مجالس زیادی مخصوصا راجع به اهل تسنن و تشیع تشکیل‏ می‏داد. در آن کتاب که آن شخصیت ترک به نام قاضی بهلول بهجت افندی‏ به نام تشریح و محاکمه نوشت که به فارسی ترجمه شده و بسیار کتاب خوب و نفیسی است، مباحثه بین مأمون و علمای اهل تسنن‏ راجع به خلافت نقل شده است. اینها مجالس مناظره میان ائمه و دیگران‏ فراهم می‏کردند.

 

 

گاهی هشام بن الحکم در مجالس اینها شرکت می‏کرد. از جمله یک مباحثه شیعی و سنی میان حضرت جواد (ع) که هنوز طفل بودند و علمای اهل تسنن برقرار شد. در آنجا آن عالم اهل تسنن در حرفهایش‏ احادیثی در فضیلت ابوبکر و عمر روایت کرد. به حضرت عرض کرد شما درباره شیخین چه می‏گوئید و حال اینکه ما حدیث معتبری از پیغمبر داریم که‏ فرمود: «ابوبکر و عمر سیدا کهول اهل الجنه؛ ابوبکر و عمر دو آقای‏ پیرمردان اهل بهشتند». همچنین حدیث دیگری نقل کرد که روزی جبرئیل نازل‏ شد به پیغمبر، از جانب خدا عرض کرد من از ابوبکر راضی هستم، از ابوبکر بپرس آیا او از من راضی هست یا نه؟ حضرت جواد فرمود ما منکر فضیلت ابوبکر نیستیم ولی یک مطلب هست و آن اینست که همه قبول دارند که پیغمبر در حجة الوداع فرمود: «کثرت علی الکذابه؛ دروغگویان بر من‏ زیاد شده ‏اند»، و معیاری در اختیار قرار داد که هر حدیث را که از من‏ روایت کردند اول بر قرآن عرضه بدارید اگر موافق قرآن بود قبول کرده و الا رد کنید. قرآن می‏گوید تمام اهل بهشت جوان هستند. و اما حدیث دیگری که‏ گفتید، خدا در قرآن می‏فرماید: «و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به‏ نفسه و نحن اقرب الیه من حبل الورید؛ و ما انسان را آفريده ‏ايم و می‏دانيم كه نفس او چه وسوسه‏ اى به او میند و ما از شاهرگ [او] به او نزديكتريم» (‏ق/ 16) ما انسان را آفریده ‏ایم و از تمام خطورهای قلبی او آگاه هستیم. پس چطور می‏شود خدائی که قرآن او را اینطور معرفی می‏کند، از پیغمبر بپرسد که من از فلان بنده راضی هستم، تو از او بپرس که از من‏ راضی است یا نه؟!

 

 

اسلام یگانه دین بدون تحریف 
پس خود قرآن کریم یک مقیاس و یک دستگاه تصفیه ‏ای است برای‏ آلودگیهائی که در طول تاریخ پیدا شده است. مایه خوشوقتی ما این دو سه‏ چیز است. اینست که کسی نمی‏تواند بگوید دین شما مثل ادیان دیگر در ابتدا هر چه بود، ولی در طول تاریخ جریانهائی پیش آمد که آن را فاسد کرد، همینجور که الان راجع به دین زرتشت اصلا نمی‏شود به دست آورد که‏ کتاب اصلی زرتشت چه بوده است؟ نمی‏شود اساسا فهمید زرتشت در چه‏ سالهایی در دنیا بوده است؟ تا چند سال پیش در وجود یک همچو آدمی شک‏ و تردید بوده، هنوز هم باز آنقدرها مسلم نیست که زرتشت نظیر رستم و اسفندیار یک شخصیت افسانه ‏ای است یا یک شخصیت واقعی. گیرم یک روز تعلیمات درستی داشته است. کلمه گفتار نیک، کردار نیک، پندار نیک که تعلیمات نشد. اصلا کوچکترین حرفی که در دنیا وجود دارد اینست چون به قدری کلی است که اصلا هیچ معنائی را دربر ندارد، مفهومی‏ ندارد. هر کسی حرف خودش را نیک می‏داند، هر کسی نوع کردارش را نیک‏ می‏داند، و همینطور در مورد پندار نیک، فکر نیک. هر یک از مسلکهائی‏ که در دنیا وجود دارد مثلا دنیای سرمایه داری یک سلسله حرفها و یک سری‏ کارها و یک سلسله فکرها را می‏گوید اینها خوب است.

 

 

دنیای کمونیست‏ روش دیگری را عرضه می‏دارد. او هم می‏گوید حرف اینست که من می‏گویم. آن مسلکی می‏تواند در دنیا مسلک شمرده شود که قناعت نکند به‏ گفتار نیک، کردار نیک و پندار نیک، بلکه بگوید گفتار نیک، و بعد بگوید گفتار نیک این است، گفتار خوب را مشخص بکند، و همینطور کردار نیک و پندار نیک. در مسیحیگری و یهودیگری هم همینطور است. یگانه دینی که می‏توان در دنیا اصولش را نشان داد که هیچ دست آلوده ‏ای به آن نخورده و پاک مانده‏ است، دین اسلام است. سر آن را هم عرض کردم. نمی‏خواهم بگویم در دنیای‏ اسلام هیچ جریان آلوده ‏ای پیدا نشده است، نه، ولی هر جریان آلوده ‏ای که‏ پیدا بشود، جریان پاکی در این دین وجود دارد که می‏تواند آن آلودگیها را تصفیه بکند. اولش خود قرآن است. مقیاس بزرگ قرآن است. از قرآن که‏ بگذریم سنت قطعی و متواتر پیغمبر و برای ما شیعیان همچنین سنت قطعی و متواتر ائمه اطهار است. یعنی در میان اینهمه احادیث مشکوک و مظنون، احادیث و سنتهای قطعی داریم از پیغمبر و ائمه اطهار. اینها برای ما حجت است، اینها می‏تواند معیار و مقیاس واقع بشود. دیگر اینکه قرآن‏ کریم از اول عقل را حجت قرار داده است. اسلام علیه عقل قیام نکرده. اگرچه غلط است آدم اسم این مردک را جزء سران ادیان و ادیان منسوخه‏ ببرد، [ولی به عنوان مثال] حسینعلی بها می‏گوید کور شو تا جمال‏ مرا ببینی، کر شو تا نغمه مرا بشنوی. عجب کاری است! این چه جمالی‏ است که آدم باید کور بشود تا او را ببیند و چه صدائی است که آدم باید کر بشود تا آنرا بشنود؟! ولی قرآن می‏گوید چشمت را باز کن تا جمال مرا ببینی، گوشت را باز کن تا صدای مرا بشنوی، فکرت را باز کن تا حقایق مرا درک بکنی، مذمت می‏کند آنهائی را که چشم و گوش و فکر خودشان‏ را به‏ کار نمی‏ اندازند و یک حالت تسلیم و تعبد احمقانه‏ ای به خود می‏گیرند.

 

 

قرآن و عقل
قرآن هرگز مردم مسلمان را جز به نام «ایهاالناس» یا «ایها المؤمنون» خطاب نمی‏کند، نمی‏گوید اغنام الله گوسفندان خدا، نمی‏گوید شما گوسفندید و مثل گوسفند باید تسلیم باشید. قرآن تاریخ را با منطق عقلانی تفسیر می‏کند. قرآن نماز را که ذکر می‏کند، فلسفه نماز را هم ذکر می‏کند. قرآن‏ خدا را اثبات می‏کند با منطق استدلالی و منطق عقلی. قرآن می‏گوید: «و لقد ذرأنا لجهنم کثیرا من الجن و الانس لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم‏ اعین لا یبصرون بها و لهم آذان لا یسمعون بها؛ و در حقيقت بسيارى از جنيان و آدميان را براى دوزخ آفريده ‏ايم [چرا كه] دلهايى دارند كه با آن [حقايق را] دريافت نمی كنند و چشمانى دارند كه با آنها نمى بينند و گوشهايى دارند كه با آنها نمى‏ شنوند» (اعراف/ 179). قرآن خیلی لحن مؤدبی دارد. دو سه جا است که‏ قرآن زبان به یک تعبیری می‏گشاید که تقریبا نوعی دشنام است. یکی آنجائی‏ که بشر عقلش را، این حجت ناطق به قول امام کاظم (ع) را به کار نمی‏بندد. می‏گوید: «ان شر الدواب عند الله الصم البکم الذین لا یعقلون؛ قطعا بدترين جنبندگان نزد خدا كران و لالانى ‏اند كه نمى‏ انديشند» (انفال/ 22). بدترین جنبنده‏ ها در نزد خدا چیست؟ انسانهائی هستند که خدا به آنها زبان داده ولی لالند، گوش داده ولی کرند، عقل داده ولی تفکر و تعقل‏ ندارند. این مقیاسها، مقیاسهائی است که اسلام به دست ما داده است که ما بتوانیم آزمایش کنیم. 

منـبـع
مرتضی مطهری- اسلام و نیازهای زمان 1- صفحه 82-85


free b2evolution skin
23
خرداد

تأثیر نیت در اعمال

حیواناتی که از یک نظر پلیدند؛ آن پلیدی منافات ندارد با ترحم به آن ها. مثلا سگ به دلیل میکروبی که در لعاب دهانش یا در همه بدنش هست، می گوئیم پلید است یعنی با او مانند شیئی که دارای یک میکروب خطرناک است رفتار می کنیم. این منافات ندارد با اینکه در عین حال این حیوان قابل ترحم باشد و هست. انسان حیوان گرسنه یا تشنه ای را می بیند. یک نفر ممکن است بی تفاوت باشد، یک نفر دیگر او را تیمار می کند.

 

در حدیث است که مردی در بیابان می گذشت، سگی را دید که از شدت تشنگی زبانش را به خاکهای نمناک می مالد. در آن جا چاه آبی بود. خف خودش را یعنی کفش خودش را به دستار یا شالی بست و فرستاد داخل چاه و از آن آب کشید و بعد ظاهرا با دست خودش به این حیوان آب داد و او را سیراب کرد و از مرگ نجات داد. وحی رسید به پیغمبر زمانش که خدا کار این انسان را شکر کرد، یعنی قدر این کار را دانست (یعنی این کار نزد خدا قدر دارد): «شکر الله له و ادخله الجنه؛ خدا قدر کار این شخص را شناخت یعنی عملا شناخت به این معنی که به او پاداش داد. او را به بهشت برد». همین حدیث است که سعدی در بوستان آورده:
یکی در بیابان سگی تشنه یافت *** برون از رمق در حیاتش نیافت
کله دلو کرد آن پسندیده کیش *** چو حبل اندر آن بست دستار* خویش (دستار: یعنی شال سرش را)
به خدمت میان بست و بازو گشاد *** سگ ناتوان را دمی آب داد
خبر داد پیغمبر از حال مرد *** که داور گناهان او عفو کرد
سعدی می گوید: کله دلو کرد ولی حدیث می گوید: کفش خودش را دلو کرد. رمز مطلب در کجاست که این کار نزد خدا و خلق خدا ارزش دارد؟

منـبـع:مرتضی مطهری- فلسفه اخلاق- صفحه 17


free b2evolution skin
23
خرداد

علت تازه ماندن جنازه برخی از علما و اولیای الهی در قبر

و از آن جمله دلایل نپوسیدن بدن پیامبران و ائمه طاهرین و اولیای خدا و بعضی از اخبار و ابرار در قبر ارتباط اجسادهاست در عالم برزخ. در بعضی از مقابری که به طور سرداب حفر شده و جنازه ها را در آن سرداب پهلوی یکدیگر قرار می دهند، دیده شده است که جنازه بعضی از علماء بالله پس از مرور نیم قرن تازه است.

 

💖💖💖


البته مقام روح و نفس غیر از بدن است؛ جنازه می خواهد در قبر بپوسد یا نپوسد، بدن لباسی است که کنده شده است و روح در مقام شامخ خود متنعم به نعم الهیه است و اگر فرض شود بدن قطعه قطعه شود یا سوخته گردد و خاکسترش را به باد دهند یا به دار آویزند و چندین سال بر فراز دار بماند و کهنه گردد و کبوتر در شکم میت لانه بگذارد، چنانچه بدن فقیه و متکلم اسلام قاضی نورالله شوشتری را در زیر شلاق های خاردار ریز ریز کردند و بدن فقیه عالی قدر اسلام شهید اول را به دار آویختند و سپس سوزاندند و خاکسترش را به باد دادند و بدن حضرت زیدبن علی بن الحسین را چهار سال بر بالای چوبه دار نگاه داشتند؛ ولی با همه این احوال به اندازه سر سوزنی از ثواب های آن متوفی کم نخواهد شد بلکه به واسطه ارتباط برزخ با بدن مثالی، همین وقایع ممکنست موجب إعلای درجه و ترفیع مقام آن شهیدان راه حق و ولایت گردد. ولی با همه این احوال بدن هایی که در میان قبر است ممکن است نپوسد و درجه تقوی و طهارت روح تأثیر در این لباس داخل قبر افتاده نموده و او را تازه نگاهدارد.

منبع: مرتضی مطهری-آشنایی با قرآن ج9


free b2evolution skin
23
خرداد

مرجعي كه سفير انگليس را شرمنده كرد

 پس از پايان جنگ دوّم جهاني‌، يكي از عناصر معتمد به نام «حاج مهدي بهبهاني»، از سوي دولت وقت‌ِ عراق و نخست وزير (نوري سعيد) به محضر مرجع بزرگ شیعیان، «آيت‌الله سید ابوالحسن اصفهاني‌» رسيد و ضمن صحبت گفت : سفيركبيرانگلیس، قصد شرفيابي و تقديم پيام دولت‌ِ متبوع خويش را به حضرتعالي دارد!
آیت الله اصفهانی،حاضر به این ديدار نشدند، اما با اصرار فراوان اطرافیان فرمودند: به يك شرط او را مي‌پذيرم‌! و آن اينكه : ديدار و گفتگو، عَلَني و در حضورِ عموم باشد!…پس از چندی ، روزِ ملاقات فرا رسيد و سفير انگلیس‌، با نخست وزير عراق و گروهي از وزرأ با اسكورت و تشريفات‌ِ بسيار، به بيت‌ِ «آیت الله العظمی اصفهانی» وارد شدند و از سوي ديگر هم أنبوهي از شخصيّتهاي مختلف كه از سوي آن مرجع بزرگ، دعوت شده بودند گرد آمدند!

 

 

 

پس از جلوس حضرت آیت الله اصفهانی، سفير بريتانيا كه در كنار ایشان نشسته بود، بعد از عرض سلام و اظهار ارادت و تقديم پيام دولت متبوع خويش‌، گفت : عاليجناب‌! دولت انگلستان نذر كرده بود! كه اگر بر آلمان نازي پيروز گردد، صدهزار دينار! خدمت‌ِ شما ـ به عنوان پيشواي جهان تشيّع ـ تقديم دارد، تا در هر موردي كه خود شايسته مي‌دانيد، هزينه كنيد!
آیت الله اصفهانی فرمود : مانعي ندارد!

 

 


سفير، بي‌درنگ كيف خود را گشود و يك قطعه چك صدهزار ديناري تقديم نمود و مرجع بزرگ شیعیان هم آن را دريافت كرد و زيرِ تشك‌ِ خود نهاد! این پذيرش چك‌، به وسيلة آن مرجع شيعه‌، برخی از علمأ، تجّار و شخصيتهاي‌ِ حاضر در جلسه را نگران و رنجیده ساخت.
أمّا طولي نكشيد كه ديدند «حضرت آیت الله» به سفير انگلیس و همراهان فرمودند : ما مي‌دانيم كه در اين جنگ‌، بسياري از مردم‌ اروپا، آواره و از هستي ساقط شدند. از طرف ما به دولت متبوع خود بگوئيد: سيّدأبوالحسن‌، به نمايندگي از مسلمانان‌، وجه‌ِ ناقابلي‌، به منظور كمك به آسيب ديدگان‌ِ جنگ‌، تقديم مي‌دارد و از كمي‌ِ وجه معذرت مي‌خواهد! چرا كه خود مي‌دانيد ما نیز در شرايط مشابهي هستيم‌.
آنگاه‌، چك سفير بريتانيا را از زيرِ تشك درآورد و يك قطعه چك صدهزار ديناري‌! نيز از خود، روي آن گذاشته و به سفير بريتانيا داد!!

 

✨✨✨

 

با اين تدبيرِ دقیق و عزت نفس آیت الله اصفهانی، سفير انگليس‌، شرمنده و رنگ‌ِ چهره‌اش تغيير كرد و بلافاصله اجازة مرخّصي خواسته و با بوسيدن‌ِ دست آن مرجع بزرگ، از بيت ايشان خارج شدند!پس از لحظاتي نوري سعيد (نخست وزير عراق‌) به خدمت‌ِ «آیت الله اصفهانی» برگشت و خود را بر قَدَمهاي‌ِ ایشان انداخت‌! وگفت :
اي پيشواي عظيم‌القدر! قربانت گردم‌! نمايندة انگليس بعد از ترك‌ِ محضر جنابعالي‌، از هوشياري و درايت‌ِ شما شوکه شده و گفت: ما مي‌خواستيم‌، شيعيان را استعمار كنيم و آنان را بخريم‌! أمّا پيشواي‌ِ شما، ما را خريد! و پرچم‌ِ اسلام را در بريتانيا بر زمين كوبيد!!

 

✨✨✨


بعد از رفتن‌ِ «نوري سعيد» برخی حاضران در مجلس‌، از «آیت الله اصفهانی» پرسيدند :
اگر آن وجهي كه به سفير انگليس تقديم كرديد، به مصرف حوزة علميّه مي‌رسيد، بهتر نبود؟!
و آن بزرگوار در جواب فرمود :
سهم امام(ع) ‌بايد در ترويج اسلام و مذهب صرف گردد، به نظر من يكي از مواردي كه مي‌توانستيم بهترين بهره‌برداري را در ترويج اسلام بنمائيم‌، همين مورد بود.
در مقطع حساس کنونی هم، یکی از ابزارهای مهم مستکبران دنیا، قراردادن امکانات و ابزار مادی برای در اختیار گرفتن مذاهب و پیشوایان آن، در راستای منافع خودشان می باشد.

منبع:جامعة القرآن


free b2evolution skin
21
خرداد

وسیع تر از زمین

شخصی، محضر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله رسید و چند سؤال کرد که جز وجود مقدس پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله شخص دیگری قادر به پاسخ آن نبود و این به خاطر درک بالای پیامبر است که می توانستند حقایق اشیا را آن طور که هست، درک کنند؛ امری که از بشر عادی ساخته نیست.

این سؤالات که جوابهای مختصر و مفیدی در پی داشت و هر پاسخ، دریایی از معارف الهی و انسانی را درون خود جای داده، عبارت اند از: «مَا أَثْقَلُ مِنَ السَّمَاءِ ؟ وَ مَا أَغْنَى مِنَ الْبَحرَ ؟ وَ مَا أَوْسَعُ مِنَ الْأَرْضِ ؟ وَ مَا أَحَرِّ مِنَ النَّارِ ؟ وَ مَا أَبْرَدَ مِنَ الزَّمْهَرِيرِ ؟ وَ مَا أَشَدُّ مِنِ الْحَجَرُ ؟ وَ مَا أَمَرَ مِنَ السَّمِّ ؟»

حضرت در جواب سؤال سوم که پرسید:از زمین وسیع تر چیست؟ فرمودند: «وَ الْحَقُّ أَوْسَعُ مِنْ الارض»، حق، فراخ تر از زمین است؛ زمینی که وسعت آن، ما بين مشرق و مغرب را فراگرفته است. بنا به مضمون برخی روایات، زمینی که قابل سکونت انسانهاست، یک چهارم زمینی است که خدا خلق کرده و بقیه آن، غیر قابل سکنی است. حال زمینی به این عظمت، از وسعت کلام حق، کوچکتر است.

قرآن در این باره می فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ، نساء: 135»: شما برای خدا قیام کنید و گواهی به عدالت دهید، اگرچه به ضرر خودتان یا پدر و مادرتان یا وابستگانتان باشد. برای خدا حق بگویید و مراعات دوست و رفیق و پدر و مادر و غیره را نکنید.

منبع: رسم پارسایی| درسهای اخلاق حضرت آية الله اشتهاردی (رحمة الله علیه)


free b2evolution skin