4
دی

زمینه های سلب توفیق

برخی امور که از زمینه های سلب توفیق (و نه عوامل و اسباب آن) هستند، تأثیر کمتری در سلب توفیق دارند و اختیار و اراده انسان با وجود این امور، سلب نمی شود. در واقع، این امور به تنهایی سبب سلب توفیق و کام یابی نیستند. این زمینه ها در صورت فراهم شدن شرایط، کم کم بارور و سبب سلب توفیق از انسان می شوند. زمینه های سلب توفیق را در دو دسته زمینه های درونی و زمینه های بیرونی می توان تقسیم کرد.

1. زمینه های درونی 

منظور از زمینه های درونی، امور روحی، روانی و فکری انسان است که زمینه ساز انحراف از مسیر رسیدن به هدف و کسب توفیق هستند. مهم ترین این زمینه ها عبارتند از:

الف) امیال طبیعی

برخی از دانشمندان بر این باورند که درون انسان از نیروهای میل دهنده خالی است. آنها انسان را مانند لوح سفیدی می دانند که نقش پذیری آن تنها به عوامل خارجی وابسته است. واتسون، دورکیم و جان لاک از این دسته اند.نقطه مقابل ایشان دو گروه دیگر قرار دارند که برخی ذات انسان را شرور و عده ای ذات او را خیرخواه می انگارند.

حقیقت آن است که انسان دو بُعد جسمانی و روحانی دارد، از قوه ها، استعدادها و کشش هایی متضاد و درونی برخوردار است، امیال طبیعی که ویژگی بعد جسمانی انسان است، در صورت کنترل نشدن از سوی عقل و وجدان می توانند سبب فراهم شدن زمینه های سلب توفیق معنوی شوند.

در برخی آیات قرآن کریم، انسان بدون اینکه عملی ناپسند انجام داده باشد، نکوهش می شود. مفسران، چنین آیاتی را ناظر به جنبه حیوانی و جسمانی او می دانند، مانند: «إِنّ اْلإِنسانَ لَظَلُومٌ کَفّارٌ؛ قطعاً انسان ستم پیشه ناسپاس است.» (ابراهیم: 34) «وَ کانَ اْلإِنسانُ عَجُولاً؛ و انسان همواره شتابزده است.» (اسراء: 11) «إِنّهُ کانَ ظَلُومًا جَهُولاً؛ راستی او (انسان) ستمگری نادان است». (احزاب: 72)

إِنّ اْلإِنسانَ خُلِقَ هَلُوعًا. إِذا مَسَّهُ الشّرُّ جَزُوعًا. وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعًا. إِلاّ الْمُصَلِّینَ. (معارج: 19 - 22)

به راستی انسان، سخت آزمند [و بی تاب] خلق شده است. چون صدمه ای به او رسد، عجز و لابه کند و چون خیری به او رسد، بخل ورزد؛ غیر از نماز گزاران.

جهل، عجله، بخل، بی صبری و تعدّی، از ویژگی های بُعد جسمانی انسان است و گاه بر اثر طغیان غرایز درونی او جلوه می یابد. بدیهی است خدای حکیم نیروهای مقابل آن را برای کنترل و هدایت این غرایز، در بعد روحانی انسان قرار داده است، اما بحث ما در این است که این امیال می توانند زمینه ساز ایستایی او از حرکت به سوی اهداف والا شوند و او را از توفیق کسب کمال بازدارند.

منبع عوامل سلب توفیق / محمود صحرایی


free b2evolution skin
4
دی

نوشته های اولین درب بهشت

قال الله تبارک و تعالی: «وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا ۖ حَتَّىٰ إِذَا جَاءُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ»(زمر، 73)

همه ما آرزوی رفتن به بهشت را داریم و مرتب از خدا درخواست بهشت می کنیم. بهشت ویژگی هایی دارد که باید به دنبال آن بود: برخی از این ویژگی ها عبارتند از : جاودانگی، عدم وجود غم، خستگی، ناراحتی، لغو و بیهودگی، نعمت های معنوی (لقاء الله، رضایت خدا، آمرزش، هم نشینی با ابرار)، نعمت های مادی (درختان، نهرهای جاری، سایه های درختان، سرور و شادمانی، فرش های گرانبها، خدمتکاران ویژه، انواع خوردنی ها، لباس های بهشتی) و بالاخره هر چه انسان بخواهد. بهشت دار الأخره. دار السلام، دار المتقین، دار المشاهد، فردوس، جنة المأوی و مقام امین است.

انبیاء الهی و اولیاء خدا همواره از خدا خواهان بهشت بوده اند:

1. قرآن کریم از زبان حضرت ابراهيم نقل می کند که چنین دعا می کرد. «وَ اجْعَلْنِي مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ» و مرا از وارثان بهشت پر نعمت گردان.

2. آسیه می گفت: «رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ»؛ پروردگارا!؟خانه ای برای من نزد خودت در بهشت بساز.

قرآن کریم شرط ورود به بهشت را مخالفت نفس و ترس از عظمت خدا ذکر می کند: «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى»؛ و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوی باز دارد. قطعاً بهشت جایگاه اوست.

منبع سخنرانی های استاد رفیعی : نوشته های درب های بهشت و جهنم (چگونه بهشتی شویم؟!)حسینی نیشابوری، سید علی اکبر، 


free b2evolution skin
2
دی

چرا خدا از ما امتحان میگیرد؟

خدا از ما امتحان نمیگیرد که معلوم شود ما قبول میشویم یا رد.

خدا در تمام امتحانات بنا دارد خوبی های ما را رو کند و زیبایی‌های روح ما را متجلی نماید.هر بار که ما در یک امتحان شکست میخوریم خدای مهربان از راه دیگری وارد میشود تا بلکه ما بتوانیم رو سفید شویم و مولای خود را سربلند سازیم.

 منبع سخنرانی استاد پناهیان

 


free b2evolution skin
2
دی

دادخواهی امام

وجود مقدس امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب علیه السلام وقت ظهر دیدند خانمی در کوچه های کوفه وحشت زده آمد و گفت: یا ابالحسن، نجاتم بده همسرم می خواهد مرا بزند، مرا از خانه بیرون کرده است. آقا فرمودند: من به دنبال تو می آیم. در خانه را زدند، جوان مغروری در را باز کرد، او امیرالمؤمنین علیه السلام را نمی شناخت.

آقا با ملاطفت فرمودند: «یا عبدَ الله، اتّقِ الله»؛ بنده خدا! تقوا داشته باش، زن را که نمی زنند، زن ریحانه است. - امام صادق علیه‌السلام فرمود: بهترین زن های شما کسانی هستند که «خَیْرُ نِسَائِکُمُ الطَّیِّبَهُ الرِّیحِ، الطَّیِّبَهُ الطَّبِیخِ مانند گل باشند و زندگی را برای شما شاد نگه دارند. - جوان مغرور گفت: حالا که آمده شما را واسطه کرده است او را آتش می زنم. نوشته اند امیرالمؤمنین در رفت و آمدها همراهش هم تازیانه بود هم شمشیر، گاهی این تازیانه را در بازار به دست می گرفت و به متخلفین تذکر میداد و گاهی اگر مبارزه ای پیش می آمد دست به شمشیر می برد. حضرت وقتی دیدند این جوان دارد باطلی را مطرح می کند به تازیانه دست بردند. جوان تا نگاهش به تازیانه و غضب أمير المؤمنین افتاد مقداری جا خورد. بعضی ها آمدند، شخصی که راوی این حدیث است می گوید من آقا را معرفی کردم، جوان عذرخواهی کرد و آقا فرمودند: با همسرت مهربان باش، با هم زندگی خوب داشته باشید، و همسرش را به خانه اش فرستاد. در روایت داریم پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: اگر زنی به همسرش غضبناک نگاه کند سرمه ای از خاکستر آتش جهنم به چشمانش می کشند. معلوم است سرمۂ خاکستر جهنم با چشم چه می کند. بعضی خانم ها این گونه اند، حرف نمی زنند، اما در نگاهشان تحقیر و ذلت مرد است. بعضی آقایان هم این طور هستند، فرق نمی کند. گرچه این حرف هایی را که من می زنم غالبأ هر کس آن را برای دیگری می داند ولی اگر هر کس به میزان خودش توجه کند، میزانی که اسلام برای تکریم و برای تجلیل بیان کرده است خیلی از مشکلات حل می شود.

منبع سخنرانی های استاد رفیعی ویژه خانواده،حجت الاسلام و المسلمین سید علی اکبر حسینی نیشابوری


free b2evolution skin
30
آذر

شیطان اولین کسی که.....

شیطان: نخستین کسی بود که بعضی کارها را مرتکب شد و پیش از او کسی آنها را انجام نداده بود. و آنها از این قراراند:

- اولین کسی که قیاس نمود و خود را از حضرت آدم علیه السلام برتر و بالاتر دانست و گفت: من از آتشم و او از خاک در حالی که آتش از خاک بالاتر است.

- اولین کسی که در پیشگاه با عظمت الهی تکبر نمود و به دستور خالق خود عمل نکرد.

- اولین کسی که که معصیت و نافرمانی خدا را کرد و آشکارا با او مخالفت نمود.

- اولین کسی که به دروغ گفت: خدا گفته از این درخت نخورید، چون درخت جاوید است و اگر کسی از آن بخورد تا ابد زنده می ماند و با خدا شریک می شود.

- اولین کسی که که قسم به دروغ خورد و گفت: من شما را نصیحت می کنم.

- اولین کسی که نماز خواند و یک رکعت آن چهار هزار سال طول کشید.

- اولین کسی که منبر رفت و برای ملائکه سخنرانی و صحبت کرد.

- اولین کسی که که به خدا مشرک شد.

- اولین کسی که که غنا و آواز خواند، همان زمانی که آدم علیه السلام از درخت نهی شده خورد.

- اولین کسی که از خوشحالی سرود خواند و آن هنگامی بود که آدم به زمین آمد.

- اولین کسی که نوحه خواند و گریست؛ چون اورا به زمین فرستادند، به یاد بهشت و نعمتهای آن نوحه و گریه کرد.

- اولین کسی که لواط کرد چون زمانی که به میان قوم لوط آمد خود را در اختیار آنان قرار داد تا با او لواط کنند.

- اولین کسی که دستور ساختن منجنیق را داد تا حضرت ابراهیم علیه السلام را با آن در آتش اندازند.

- اولین کسی که دستور ساختن حمام را در زمان حضرت سیلمان علیه السلام داد تا نظافت کنند.

- اولین کسی که ساختن نوره را در زمان حضرت سلیمان داد، برای این که موهای اضافی پای بلقیس پادشاه سبا را از زمین ببرند.

- اولین کسی که دستور ساختن شیشه را داد 

حضرت سلیمان علیه السلام آن را روی خندق گذارد و بلقیس را آزمایش کند.

- اولین کسی که دستور ساختن صابون را داد تا مردم بدن و لباس خود را بشویند.

- اولین کسی که دستور ساختن آسیاب را داد تا مردم گندم های خود را آرد کنند.

- اولین کسی که با ابوبکر بیعت کرد تا مردم را منحرف کند و از مسیر حق برگرداند.

- اولین کسی که خدا را در آسمان ها پرستید.

- اولین کسی که عبادت و بندگی او، فرشتگان را به تعجب در آورد.

- اولین کسی که به خدای خود اعتراض کرد.

- اولین کسی که شبیه شدن به دیگران را مطرح و مردم را به آن تشویق کرد.

- اولین کسی که سحر و جادو کردو آن دو را به مردم یاد داد.

- اولین کسی که ساز درست کرد و خود، آن را نواخت.

- اولین کسی که برای زیبایی، زلف گذاشت.

- اولین کسی که برای مخالفت با پیامبران ریش خود را تراشید.

- اولین کسی که برای مست شدن مردم، شراب درست کرد.

- اولین کسی که ساختن آلات لهو و لعب و موسیقی را به قابیل آموخت.

- اولین کسی که وقتی وارد جهنم می شود، خطبه می خواند.

- اولین کسی که مکر و حیله و خدعه نمود.

- اولین کسی که نقاشی کرد و چهره کشید.

- اولین کسی که آتش حسدش شعله ور شد.

- اولین کسی که به ناحق مخاصمه و جدال کرد.

- اولین کسی که خدای تعالی به او لعنت نمود و او از ناراحتی فریاد کشید.

- اولین کسی که به خدا کفر ورزید.

- اولین کسی که گریه دروغی نمود.

- اولین کسی که عبادت و خلقت خود را ستود.

- اولین کسی که صورت های مجسمه و بت را ساخت.

- اولین کسی که جبرئیل و میکائیل و اسرافیل او را لعنت کردند.

- اولین کسی که از ترسد..ملائکه فرار کرد و خود را مخفی نمود.

- اولین کسی که دستور مساحقه داد. امام باقر علیه السلام فرمود: (وقتی خواسته ابلیس در قوم لوط عملی شد، خود را به صورت زن در آورد و سراغ زنان آمد و گفت: آیا مردان شما با هم لواط می کنند؟ در جواب گفتند: آری. دستور داد شما نیز با هم مساحقه کنید).

معنی شیطان

شیطان دو معنی دارد: یکی اصطلاحی، و آن همان معنایی است که بر سر زبان مردم است. وقتی کلمه شیطان گفته می شود، ذهن مردم متوجه آن ملعونی می شود که رو در روی خدا ایستاد و نافرمانی کرد و در برابر آدم علیه السلام سجده نکرد.

دیگری معنی لغوی آن است، شیطان از (شطش) و (شاطن) گرفته شده و هر دو به معنی پلید، خبیث، پست و موجودی سرکش، متمرد و نافرمان به کار برده می شود. به عبارت دیگر، به هر چیز مرموز، موذی و آزار دهنده گفته می شود. هم چنین به معنی منحرف و منحرف کنند، یاغی و طاغی، شریر و شرارت کننده، دور بودن و دور شدن از حق و حقیقت، دور شدن از رحمت و مغفرت الهی، بدخوی و سخت دل، بدجنس و بد ذات و ناپاک، هلاک شده و هلاک شونده آمده است. این معانی و صفات در انسان باشد یا در جن، در چهار پایان باشد یا وحوش، خزندگان و غیره همه این ها از معانی و مصادیق شیطان است.

و فرد شاخص آن، همان معنا و مفهوم اصطلاحی آن است که در میان مردم معروف مشهور است و آن ابلیس و لشگریان و اعوان و انصار و یاوران او است. همان کسی که باعث بدبختی خود و آدم علیه السلام، باعث بیرون شدن خود و آدم علیه السلام از بهشت شد.

منبع  شیطان در کمین گاه نوشته نعمت الله صالحی حاجی آبادی


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم