29
مرداد

شيخ شهاب الدين سهروردى

 (وفات 590 - 581 ق )جهان هيچگاه ، از حكمت ، و از وجود كسى كه قائم به حكمت باشد، و حجج و بينات خدا نزد او باشد، خالى نبوده است .


 و اين چنين كسى ، خليفه خداست در زمين و تا زمين و آسمان برپاست ، چنين خواهد بود.
نام كتاب : طعم خوب بندگى

نكته هايى از بزرگان علم و دين

مؤ لف :غلامحسن اسدى ملا محله اى


free b2evolution skin
29
مرداد

سيد بن طاووس

فقيه پاك راءى حله در كتاب مهج الدعوات خاطره اى از سفر به سامراء را چنين بازگو مى كند:

در شب چهارشنبه سيزدهم ذيقعده سال 638 در سامرا بودم . سحرگاهان صداى آخرين پيشواى معصوم حضرت قائم عليه السلام را شنيدم كه براى دوستانش دعا مى كرد و مى گفت :

پروردگارا! آنها را در روزگار سرفرازى ، سلطنت ، چيرگى ، و دولت ما به زندگى باز گردان

 


او سحرى ديگر در سرداب سامرا صداى مولايش را آشكارا شنيد كه براى پيروانش دعا مى كرد و پروردگار خود را چنين مى خواند:
پروردگارا! شيعيان از پرتو نور ما و باقيمانده گل وجود ما آفريده شده اند و گناهان فراوانى به پشتگرمى دوستى و ولايت ما انجام داده اند. پس گر گناهانشان ميان تو و آنها فاصله اى پديد آورده ميان آنها را اصلاح كن و گناهانشان را از خمس ما جبران فرما. پروردگارا! آنها را از آتش دور كرده ، در بهشت جاى ده و همراه دشمنان ما در خشم و عذاب خويش ‍ نيفكن .
طعم خوب بندگى،نكته هايى از بزرگان علم و دين،غلامحسن اسدى ملا محله اى


free b2evolution skin
29
مرداد

ابوريحان بيرونى

(وفات 440 ق )به هنگام احتضار ابوريحان ، مرد فقيهى به ملاقاتش رسيد سؤ الى از فقيه كرد آن فقيه بيان داشتند حال چه وقت پرسش است .


 ابوريحان گفت : من مى دانم كه در حال احتضارم . ولى آيا بميرم بهتر است يا بميرم و بدانم بهتر است يا بميرم و ندانم ؟ بالاخره خواهم مرد، پس بدانم و بميرم بهتر است .
آن فقيه جواب مساءله را داد و مى گويد: هنوز به خانه نرسيده بودم كه صداى گريه و ناله از منزل ابوريحان برخاست و گفتند: ابوريحان وفات كرد.
نام كتاب : طعم خوب بندگى

نكته هايى از بزرگان علم و دين

مؤ لف :غلامحسن اسدى ملا محله اى


free b2evolution skin
29
مرداد

شيخ مفيد

(وفات 413 ق )نورانيت علم و دانش و اخلاص در وجود شيخ به درجاتى او را فرا گرفته كه وقتى فتوايى را به طور غير عمد و به اشتباه جواب داد حضرت ولى عصر (عجل الله تعالی علیه ) خود با پيغامى آن را اصلاح فرمود پس از مدتى كه مرحوم شيخ مفيد آگاه شد و در پى آن از دادن فتوا منصرف گرديد، آن حضرت طى نامه اى خطاب به مرحوم مفيد فرمود:
بر شماست كه فتوا بدهيد و بر ماست كه شما را استوار كرده و نگذاريم در خطا بيفتيد.



نقل كرده اند كه : مساءله اى فقهى بين استاد و شاگردش سيد مرتضى بحث گرديد كه استاد نظرى و شاگرد نظرى ديگرى داشت . با بحث و ارائه دليل مشكل حل نشد، هر دو راضى به قضاوت امام مؤ منان عليه السلام شدند،
مساءله را بر كاغذى نوشته و بالاى ضريح مقدس حضرت گذاردند. صبح روز بعد كه كاغذ را برداشتند دست خطى مزين به چنين نوشته اى ديدند كه :
اءنت شيخى و معتمدى و الحق مع ولدى علم الهدى 
(اى شيخ مفيد) تو مورد اطمينان من هستى و حق با فرزندم سيد مرتضى ،علم الهدى است .
برخى بر اين باورند كه در طول 30 سال ، 30 توقيع و نامه شريف از ناحيه مقدس حضرت ولى عصر (عجل الله تعالی علیه ) براى شيخ مفيد صادر شده كه در عنوان بسيارى اين جمله نورانى ديده مى شود: برادر گرامى و استوار؛ شيخ مفيد.
در اواخر ماه صفر 416 هجرى بود كه نامه اى از ناحيه مقدسه به شيخ مفيد فرستاده شد.
للاخ السديد و الولى الرشيد الشيخ المفيد…برادر گرامى ، استوار و دوست راه يافته شيخ مفيد…
در نامه اى ديگر در 23 ذى حجه از طرف امام عصر (عجل الله تعالی علیه ) به شيخ مفيد رسيد كه چنين آمده است :
بسم الله الرحمن الرحيم سلام الله عليك ايها الناصر للحق الداعى اليه بكلمة الصدق 
بنام خداوند بخشنده بخشايشگر، سلام خدا بر تو اى يارى كننده حق و دعوت كننده و به سوى او كسى كه با صدق و راستى به سوى خدا دعوت مى كنى …
نام كتاب : طعم خوب بندگى

نكته هايى از بزرگان علم و دين

مؤ لف :غلامحسن اسدى ملا محله اى


free b2evolution skin
15
مرداد

على (عليه السلام) و كشف حقيقت

هفت يا ده برادر، در يكى از قبيله‌هاى عرب، خواهرى داشتند. به او گفتند: خدا هر چه از نعمتهاى دنيا به ما داده آن را در اختيار تو مى‌گذاريم و تو هر چه مى‌خواهى بكن، ولى ازدواج نكن! چون غيرت ما ازدواج تو را تحمل نمى‌كند! او هم قبول كرد و به آن راضى شد. و به خدمت آنان كمر بست و آنان نيز به او احترام مى‌كردند.

تا اينكه حائض شد و چون از آن حالت فارغ شد، به چشمه‌اى كه در نزديكى قبيلۀ آنها بود رفت و غسل كرد و پاك شد. وقتى كه در آب نشست، كرمى به رحم او رفت. دختر بيرون آمد و به خانه رفت. مدتى گذشت و شكم دختر برآمد! برادرانش خيال كردند كه او زنا كرده و حامله شده است. خواستند او را بكشند.

بعضى از برادرانش گفتند: او را پيش امير مؤمنان ببريم تا او داورى نمايد. پس به حضور على-عليه السّلام-آمدند و قضيه را گفتند. حضرت طشتى پر از لجن طلبيد و دستور داد دختر روى آن بنشيند. وقتى كه كرم بوى لجن را استشمام نمود از رحم دختر بيرون آمد.

آنان وقتى اين جريان را ديدند، گفتند: يا على تو خدا هستى! تو خداى بزرگ هستى! چون غيب را مى‌دانى. حضرت آنها را از اين سخن نهى كرد و فرمود:

رسول خدا-صلّى اللّٰه عليه و آله-به من خبر داده كه اين واقعه در اين ماه در اين روز و در اين ساعت رخ مى‌دهد .
بحارالانوار:40/242، حديث 20


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم