3
مهر

اطلاع حضرت از تعداد كشته هاى جنگ قبل از جنگ

اطلاع حضرت از تعداد كشته هاى جنگ قبل از جنگ

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

در آن هنگام كه به حضرت امير عليه السلام خبر دادند؛ خوارج لشكرى مهيا كرده و به جنگ حضرت شتافته اند و از نهر عبور كرده اند، فرمود: ايشان اين سمت آب است .
به خدا قسم ده نفر از آنجا نجات نمى يابند و ده نفر از شما هلاك نمى شود!
بعد از جنگ مشاهده كردند كه از سپاه دشمن فقط نه نفر موفق به فرار شده اند و از اصحاب آن حضرت نيز فقط هشت نفر به شهادت رسيده اند.
جريان پيشگوئى حضرت در مورد كشته هاى جنگ نهروان مورد اتفاق مورخين است ، و شارح نهج البلاغة ابن ابى الحديد گويد: اين خبر به حدّ تواترنزديك شده است

نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
3
مهر

گويا مى بينم او را كه فريب خورده است

گويا مى بينم او را كه فريب خورده است

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

هنگامى كه ابوموسى اشعرى نماينده تحميلى حضرت على عليه السلام مى خواست جهت داورى در مورد حضرت على عليه السلام و معاويه ، حركت كند، حضرت به او فرمود: بر كتاب خدا حكم كن و از آن تجاوز مكن و چون ابوموسى پشت كرد حضرت فرمود: گويا او را مى بينم كه نيرنگ خورده است ، راوى گويد: به حضرت گفتم : يا اميرالمؤمنين اگر مى دانيد او را فريب مى دهند چرا او را فرستاديد؟
حضرت (با اينكه به نمايندگى ابوموسى راضى نبود و مالك اشتر و ابن عباس را پيشنهاد نموده بود اما در اثر اكراه مردم او را فرستاد) فرمود.
اى پسرم اگر خداوند درباره خلق خود به علم خود رفتار مى نمود ديگر با پيامبران بر مردم احتجاج نمى كرد (يعنى پيامبران را نمى فرستاد براى امتحان مردم ، زيرا امتحان براى تشخيص نيك از بد است و حضرت حق نيازى به آزمودن مردم ندارد تا عاقبت كار آنها را بداند، بلكه او از هر چيزى آگاه است و اينكه پيامبران را مى فرستد براى اين است كه حجت بر مردم تمام شود و نگويند اگر براى ما رهبرى بود، اطاعت مى كرديم .)

نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
3
مهر

عفو عمومى و اعتراض لشكريان

عفو عمومى و اعتراض لشكريان

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

هنگامى كه سپاه عايشه شكست خورد، حضرت امير عليه السلام دستور داد تا با باقيمانده ها و خانواده هاى آنها و اموال آنها كه در بيرون ميدان رزم است كسى كارى نداشته باشد.
كلبى گويد: به ابوصالح گفتم : چرا على عليه السلام وقتى بر اهل جمل پيروز شد، شمشير در ميان آنها نگذاشت ؟ گفت : او از آنها گذشت و بر آنها منت نهاد همچنانكه پيامبر هنگام فتح مكه ، با اهل مكه انجام داد، او مى خواست آنها را از دم تيغ بگذراند، ولى بر آنها منت نهاد، چون دوست مى داشت خداوند آنها را هدايت كند.
اين تدبير و عفو و گذشت حضرت ، مورد اعتراض بسيارى از سربازان حضرت قرار گرفت ، آنها به حضرت مى گفتند: سربازان اسير دشمن را نيز ميان ما بعنوان برده تقسيم كن ، حضرت فرمود: خير، گفتند: چگونه است كه كشتن آنها (در جنگ حلال بود) اما اسيران آنها بر ما حلال نيست ؟ حضرت فرمود: چگونه براى شما حلال باشد خانواده ضعيف ايشان در دارالهجرة و مملكت اسلام ، هر چه آنها به لشكرگاه آورده اند بر شما حلال است ولى آنچه در خانه هايشان است و درها را بر آن بسته اند، براى اهل آن است و شما را در آن بهره اى نيست ،
اما سپاهيان به اين پاسخ قانع نشدند و همچنان پافشارى مى كردند وقتى بر حضرت زياد اصرار كردند حضرت فرمود: قرعه بيندازيد تا ببينم عايشه نصيب چه كسى مى شود تا به او بدهم ؟ مردم با شنيدن اين سخن استغفار كردند و منصرف شدند.
و در روايتى آمده است حضرت فرمود: كداميك از شما ام المؤمنين را در سهم خود مى گيرد؟

نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
3
مهر

انس به نفرين حضرت على عليه السلام دچار شد

انس به نفرين حضرت على عليه السلام دچار شد

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

مؤ لف گويد: طبق روايات متعدد كه در تاريخ شيعه و اصل سنت آمده است ، اميرالمؤمنين عليه السلام در رحبه (56) مردم را سوگند داد و فرمود: هر كه از پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله شنيده است كه فرمود: ((من كنت مولاه فعلى مولاه ؛ هر كه من مولاى اويم اين على مولاى اوست ))، برخيزد و شهادت دهد، دوازده نفر از انصار شهادت دادند، اما انس بن مالك كه حضور داشت ، شهادت نداد، حضرت على عليه السلام به او فرمود: تو چرا شهادت نمى دهى با اينكه تو هم شنيده اى آنچه اينان شنيده اند؟ انس بن مالك بهانه آورد كه : پير شده ام و فراموش كرده ام .
حضرت به او فرمود: خدايا اگر دروغ مى گويد، او را به سفيدى يا پيسى مبتلا كن كه عمامه آن را نپوشاند.
ابو عميره راوى خبر گويد: خدا را شاهد مى گيرم كه انس را ديدم كه ميان دو چشمش سفيد شده بود (به گونه اى كه هر قدر عمامه را پائين مى آورد پوشيده نمى شد و باز نمايان بود).
مؤ لف گويد: اصل حديث يعنى سوگند دادن حضرت امير عليه السلام در سال 35 در كوفه به شاهدين حديث غدير به اينكه برخيزند و شهادت دهند از احاديث مشهور ميان شيعه و اهل سنت است و بزرگان اهل سنت آنرا مفصل ذكر كرده اند و علامه امينى تفصيل آنرا در الغدير ج 1 آورده است .

نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
3
مهر

تذكرات حضرت امير عليه السلام به زبير

تذكرات حضرت امير عليه السلام به زبير

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

وقتى اميرالمؤمنين عليه السلام با سپاه بصره روبرو شد، زبير را صدا زد و فرمود: اى ابا عبدالله نزد من آى ، زبير و طلحه نزد حضرت آمدند.
حضرت فرمود: بخدا سوگند شما دو نفر و انديشمندان از آل محمد صلى الله عليه و آله و همچنين عايشه دختر ابوبكر مى دانند كه اصحاب جمل همگى بر زبان محمد صلى الله عليه و آله ملعون هستند و زيانكار است آنكه افترا بندد! طلحة و زبير گفتند: ما چگونه ملعون هستيم در حاليكه ما اصحاب بدر و اهل بهشت هستيم ؟

ادامه »


free b2evolution skin