8
مهر

عنايت خدا و رسول صلي الله عليه وآله وسلم به (غدير)

 

عنايت خدا و رسول صلي الله عليه وآله وسلم به (غدير)


خداى سبحان عنايتى فراوان داشت كه حديث و ماجراى (غدير خم ) علنى و آشكار باشد، تا زبانها و نقلهاى راويان پيوسته بر مدار آن بچرخد، تا آن كه حجت و دليلى آشكار براى حمايتگر بزرگوار دينش حضرت امام على (ع ) گردد.
از اين رو، ابلاغ اين ماموريت را هنگامى به پيامبرش داد، كه همراه جمعيت انبوهى از حج اكبر بازمى گشت . پيامبر خدا (ص ) نيز در حالى اين دعوت را ابلاغ كرد كه توده هاى وسيعى از مردم از شهرها و آباديهاى مختلف بر گرد او بودند. فرمان داد تا جلو رفتگان برگردند و عقب ماندگان برسند، آن گاه پيام را به همه گوشها رساند و به حاضران فرمان داد تا به غايبان برسانند، تا همگان راوى اين حديث باشند، در حالى كه حاضران بيش از صد هزارنفر بودند.
خداوند به اين مقدار بسنده نكرد، بلكه در اين باره آياتى نازل فرمود، تا پيوسته و با گذشت روز و شب ، تلاوت شود، تا مسلمانان هر لحظه به ياد اين ماجرا باشند و راه و پيشوايى را كه بايد به او روى آورند و دين خود را از او فرا گيرند، بشناسند.
اين عنايت و توجه خاص را رسول خدا (ص ) نيز داشت ، آن حضرت در آن سال ، گروههاى مختلف مردم را به حج فرا خواند و مردم ، دسته دسته به او پيوستند و پيامبر اكرم (ص ) مى دانست كه در پايان اين سفر، آن (خبر بزرگ ) را به آنان خواهد داد؛ خبرى كه قوام بخش بناى مكتب و مايه سرورى امت اسلام برامتهاى ديگر و سيطره حكومت اسلام بين خاور و باختر مى شد، اگر به مصالح امت مى انديشيدند و راه روشن هدايت را مى ديدند و مى پذيرفتند.
به خاطر همين هدف بود كه امامان (ع ) پيوسته يادآور اين واقعه بودند و براى اثبات امامت اميرالمؤ منين (ع ) به آن احتجاج و استدلال مى كردند. خود حضرت امير (ع ) نيزدر طول حياتش به آن استدلال مى كرد و در اجتماعات و جلساتى كه مردم دور هم بودند، از كسانى كه در صحنه غدير حضور داشتند مى خواست كه آن را بازگو كنند و شهادت دهند. همه اينها به اين جهت بود كه داستان غدير، على رغم گذشت دورانها و سالها، همچنان تر و تازه و شاداب بماند.
از اين رو به پيروان خود دستور مى دادند كه روز غدير را عيد گرفته ، دور هم جمع شوند، به يكديگر تبريك و شادباش گويند، تا آن حادثه بزرگ ياد شود (كه اشاراتى به اين مساله خواهد آمد).
در روز غدير، شيعيان در كنار مرقد مقدس علوى ، اجتماع شكوهمندى دارند كه بزرگان قبايل و چهره هاى برجسته شهرهاى دور و نزديك ، براى گراميداشت اين خاطره گرامى جمع مى شوند و به نقل از پيشوايان دين ، زيارت بلندى را روايت و تكرار مى كنند كه متضمن دلائل امامت و حجتهاى استوارى از قرآن و حديث در اثبات خلافت و به ويژه حديث غدير است . هر يك از آن هزاران نفر را مى بينى كه با شادى و مسرت ، الفاظ آن را بر زبان جارى مى سازد و خدا را سپاس مى گويد كه او را بر اين راه روشن (ولايت )، رهنمون شده است و خود را راوى آن فضيلت و اثبات كننده آن مى بيند كه به مفاد آن حديث ، ايمان دارد. كسانى هم كه توفيق حضور در آن گردهمايى مقدس را ندارند، در شهرهاى دوردست ، هر جا هستند آن زيارت را تلاوت كرده و از همانجا به قبر شريف مولى اشاره مى كنند.
روز غدير، برنامه هايى از قبيل روزه ، نماز و دعا دارد كه همه ، احياگر ياد آنند و شيعيان در شهرهاى كوچك و بزرگ و دور و نزديك و روستاها و آباديها به آن مى پردازند. ميليونها نفر شيعه كه به يك سوم يا يك دوم مسلمانان تخمين زده مى شوند، راوى اين حديث و معتقد به آنند و آن را دين و آيين خويش قرار داده اند.
و اما كتب حديث ، تفسير، تاريخ و كلام شيعه ، بر هر كدام كه دست بگذارى ، مى بينى كه در اثبات داستان غدير و استدلال به مفهوم حديث غدير، استوار و پرمطلب است ، چه كتبى كه احاديث را با سلسله سند تا به حضرت رسول (ص ) نقل كرده ، چه آن ها كه به خاطر اتفاقى بودن حديث ميان همه فرقه هاى اسلامى ، سند را نياورده و احاديث را به صورت مرسل ، نقل كرده است .
فكر نمى كنم كه اهل سنت ، در اثبات اين حديث و پذيرش صحت آن و گرايش به مفاد آن و صحيح شمردن احاديث غدير و ادعاى تواتر آن ، خيلى كمتر و عقب تر از شيعيان باشند! البته به جز عده اى كه بيراهه رفته اند و تعصب كوركورانه ، آنان رابه گفتار بى پايه واداشته است . آنان تنها خودشان را عالم و انديشمند مى پندارند. وگرنه ، محققان برجسته و آگاه و خبره ، هيچ شكى در اعتبار سلسله سند حديث غدير ندارند و سند آن را به صورت تواتر، به صحابه و تابعين مى رسانند.

نام كتاب :عيد غدير در اسلام

تدوين و ترجمه : جواد محدثى

 


free b2evolution skin
8
مهر

نگین خاتم

 نگین خاتم

«اِنّما وَلیّکم الله و رسوله والّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلوة و یؤتون الزّکاة و هم راکعون»

سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پیامبر او و آن‌ها که ایمان آورده‌اند، همان‌ها که نماز را برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند.

تمامی مفسران شیعه و بسیاری از مفسران اهل سنت تصریح کرده‌اند که منظور از «آنها که ایمان آورده‌اند و نماز را برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌پردازند» شخص امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السّلام است.

از امام باقر علیه السّلام نقل شده است:

گروهی از یهودیانی که اسلام آورده بودند، نزد پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله آمدند و عرضه داشتند: ای پیامبر خدا حضرت موسی، یوشع بن نون را وصی خود قرار داد، وصی شما و سرپرست ما پس از شما چه کسی است؟ در آن هنگام آیه 55 سوره مائده نازل شد. پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمود: برخیزید پس همه برخاستند و به سمت مسجد حرکت کردند. هنگامی که به مسجد رسیدند، گدایی از مسجد بیرون آمد. پیامبر صلّی الله علیه و آله به او فرمود: آیا کسی چیزی به تو داد؟ گفت: بله این انگشتر را. فرمود: چه کسی آن را به تو داد؟ گفت: آن مردی که نماز می‌خواند و به امیرالمؤمنین علیه السّلام اشاره کرد. پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمود: وقتی که آن را به تو داد در چه حالتی بود؟ گفت: در رکوع بود. در این هنگام پیامبر تکبیر گفتند و اهل مسجد نیز تکبیر گفتند. پس پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمود: پس از من علی سرپرست شماست. مردم گفتند: خشنودیم که الله پروردگار ماست و محمّد صلّی الله علیه و آله پیامبر و علی بن ابی طالب علیه السّلام ولی و سرپرست ما.

در این هنگام خداوند آیه 56 سوره مائده را نازل فرمود: و کسانی که ولایت خدا و افراد با ایمان را بپذیرند حزب و جمعیت خدا پیروز است.(1)

—————————————————————————————————–

(1) المیزان، جلد 6، صفحه 8-17.


free b2evolution skin
8
مهر

عيد غدير و عترت پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم )

 

عيد غدير و عترت پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم )


تبريك گويى ولايت در غدير كه به فرمان حضرت رسالت بود و آن بيعت ياد شده و شادمانى رسول اكرم (ص ) كه فرمود: الحمد لله الذى فضلنا على جميع العالمين ، و نزول آيه قرآن كه به صراحت ، اين روز را روز اكمال دين و اتمام نعمت و خشنودى پروردگار به واقعه آن روز دانسته است ، رمز عيد بودن غدير است . اين نكته را حتى طارق بن شهاب مسيحى كه در مجلس ‍ عمر بن خطاب حضور داشت فهميده بود، كه گفت : اگر اين آيه در ميان ما نازل شده بود، روز نزول آيه را عيد مى گرفتيم و هيچ يك از حاضران حرف او را رد نكردند و عمر نيز سخنى گفت كه به نوعى پذيرش حرف او بود. و اين پس از نزول آيه تبليغ  بود كه متضمن نوعى تهديد بود كه پيامبر، به خاطر پرهيز و بيم از پيامدهاى ابلاغ آن پيام آشكار از طرف امت ، تاخير در رساندن پيام الهى نكند.

ادامه »


free b2evolution skin
8
مهر

تاج امانت

تاج امانت


چون صاحب خلافت و ولايت ، به منصب جانشينى پيامبر (ص ) معين شد، شايسته بود كه تاجگذارى كند، همچنانكه سلاطين و اميران عادت دارند.
تاجهاى زرين و جواهرنشان ، از نشانه هاى پادشاهان ايران بود و عرب ، عمامه را جايگزين تاج ساخته بود. جز بزرگان و اشراف ، عمامه بر سر نمى نهادند و ديگران بيشتر در صحرا و دشت ، سر برهنه بودند، يا كلاه بر سر داشتند. عمامه نزد عرب ، به منزله تاج نزد ديگران بود. از اين رو از پيامبر اكرم (ص ) نقل شده است كه عمامه ها، تاجهاى عرب است (العمائم تيجان العرب )و به عمامه ، تاج مى گفتند و افراد اندكى عمامه داشتند و هرگاه مى خواستند كسى را به سرورى و بزرگى برسانند عمامه اى سرخ بر سرش مى نهادند. از لقبهاى پيامبر نيز يكى (صاحب التاج ) است ، يعنى صاحب عمامه .
بر اين اساس ، رسول خدا (ص ) در روز غدير، اميرالمؤ منين را به شكل خاصى عمامه بر سر نهاد كه نشانگر شكوه و جلوه او باشد. به دست مباركش ، عمامه مخصوص خودش را (به نام سحاب ) در برابر ديدگان آن جمع انبوه ، بر سر على (ع ) نهاد، تا نشان دهد كه اين تاجدار، همچون خود رسول الله ، حاكم و فرمانرواست ، جز اين كه ابلاغگر از سوى آن حضرت و جانشين پس از اوست . از خود على (ع ) روايت است كه : پيامبر اكرم روز غدير خم بر سر من عمامه گذاشت و يك طرف آن را از پشتم آويخت (و در نقل ديگر: يك طرف آن را روى دوشم انداخت )… خداوند، روز جنگ بدر و حنين ، مرا با فرشتگانى امداد كرد كه اين عمامه را بر سر داشتند. نيزاز او روايت است كه چون حضرت رسول (ص ) عمامه بر سر على (ع ) نهاد، فرمود: برو، رفت ، فرمود: بيا، آمد. آن گاه روى به اصحاب فرمود: تاج فرشتگان نيزهمين گونه است .
اين روز تاجگذارى ، فرخنده ترين روز در اسلام و بزرگترين عيد براى مواليان اميرالمومنين (ع ) است . و در عين حال ، يكى ازعوامل و انگيزه هاى كينه توزى ناصبى ها با على (ع ) است .

نام كتاب :عيد غدير در اسلام

تدوين و ترجمه : جواد محدثى


free b2evolution skin
8
مهر

متن تبريك(بخ بخ يا ابا الحسن ! اصبحت مولاى و مولى كل مسلم )

متن تبريك(بخ بخ يا ابا الحسن ! اصبحت مولاى و مولى كل مسلم )


محمد بن جرير طبرى ، ضمن بيان ماجراى آن روز، چنين آورده است :
سپس پيامبر خدا (ص ) فرمود: اى مردم ! بگوييد: (با تو پيمان بستيم و با زبان و دست بيعت كرديم و متعهد شديم كه به فرزندان و خانواده خويش ‍ برسانيم و جايگزينى بر آن نخواهيم گزيد و خدا را بر اين ميثاق ، شاهد مى گيريم ). آن چه را گفتم ، بگوييد و به على (ع ) به عنوان (اميرالمؤ منين ) سلام دهيد و بگوييد: (الحمد لله الذى هدانا و ما كنا لنهتدى لولا ان هدانا الله ) - خدا را سپاس كه به اين مرام ، هدايتمان فرمود و اگر خدا هدايت نمى كرد، راه را نمى يافتيم - همانا خداوند هر صدايى و نهانى را مى داند. هركس پيمان شكند، به زيان خويش پيمان شكسته است و هركس به پيمان وفا كند، خداوند پاداشى بزرگ مى دهد. چيزى بگوييد كه خدا را از شما راضى سازد و اگر ناسپاسى و كفران كنيد، همانا خداوند از شما بى نياز است .
زيد بن ارقم گويد: آن گاه مردم شتافتند و چنين مى گفتند: آرى !شنيديم و گوش به فرمانيم و فرمان خدا و رسول را به جان مى پذيريم .
اولين كسانى كه با پيامبر و على (ع ) دست دادند، عبارت بودند از: ابوبكر، عمر، عثمان ، طلحه ، زبير و باقى مهاجرين و انصارو مسلمانان ديگر، تا آن كه پيامبر خدا نماز ظهرو عصر را با هم خواند. مراسم بيعت ادامه يافت ، تا آن كه آن حضرت ، نماز مغرب و عشاء را نيز با هم خواند و بيعت همچنان ادامه داشت .و هرگاه كه گروهى براى بيعت مى آمدند، پيامبر مى فرمود: حمد خدايى را كه ما را بر جهانيان برترى داد. نيز نقل شده كه : عمر بيعت كرد و گفت : اى پسر ابوطالب ، گوارا باد بر تو كه مولاى من شدى … و هر صحابى كه به ديدار على (ع ) مى آمد، آن گونه تهنيت مى گفت .
نقل ديگر:… سپس رسول خدا (ص ) در خيمه مخصوص خود نشست و به اميرالمؤ منين هم فرمود تا در خيمه ديگرى بنشيند و به مردم فرمود كه در خيمه اش ، على (ع ) را تهنيت گويند. و چون مردم از تهنيت گويى فراغت يافتند، حضرت رسول همسران خود را فرمان داد كه نزد على (ع ) رفته ، به او تبريك گويند - و چنان كردند - از جمله كسانى از صحابه كه تبريك گفتند، عمر بن خطاب بود كه گفت : گوارا باد بر تو، اى فرزند ابوطالب !مولاى من و مولاى همه زنان و مردان مؤ من شدى .
در (حبيب السير) نيز نزديك به همين مضمون آمده است .
تهنيت گويى ابوبكر و عمر را، بخصوص ناقلان روايات و پيشوايان حديث و تفسير و تاريخ از اهل سنت آن قدر نقل كرده اند كه نمى توان شمار آنان را ناديده گرفت ، چه آنان كه مساله را به صورت يك واقعه حتمى و قطعى نقل كرده و از مسلمات دانسته اند، و چه كسانى كه با سندهاى صحيح از تعدادى از صحابه ، همچون ابن عباس ، ابوهريره ، براء بن عازب ، زيد بن ارقم و… نقل كرده اند.
به روايت انس : رسول خدا (ص ) دست على (ع ) را گرفت و او را بر فراز منبر بالا برد و فرمود: خداوندا! اين از من است و من از اويم ، جز اينكه او نسبت به من همچون هارون نسبت به موسى است . آگاه باشيد! هر كس را من مولاى او بودم ، اين على (ع ) مولاى اوست . على (ع ) با چشمانى پراشك از صحنه بازگشت ، عمر بن خطاب در پى او روان شد و به آن حضرت اينگونه تبريك و تهنيت گفت : (بخ بخ يا ابا الحسن ! اصبحت مولاى و مولى كل مسلم ).
و به روايت براء بن عازب : در حجة الوداع همراه پيامبر آمديم تا به ميان مكه ومدينه رسيديم . حضرت فرمود آمد و دستور داد كه همگان براى نماز فرود آيند. سپس دست على (ع ) را گرفت و فرمود: آيا من از مؤ منان نسبت به خودشان شايسته تر نيستم ؟ گفتند: چرا. فرمود: (پس من بر هركس ولايت دارم ، اين على ، ولى اوست . خداوندا دوستدارانش را دوست بدار و با دشمنش دشمنى كن . هركسى را كه من مولاى او هستم ، على مولاى اوست ). و اين سخن را رسول خدا با رساترين صدا بيان مى كرد.
پس از آن ، عمر بن خطاب ، على (ع ) را ديدار كرد و گفت : اى پس ابوطالب ! گوارا باد بر تو. اكنون مولاى من و مولاى هر زن و مرد مسلمان شدى (هنيئا لك يابن ابى طالب . اصبحت مولاى و مولى كل مؤ من و مؤ منة .)

نام كتاب :عيد غدير در اسلام

تدوين و ترجمه : جواد محدثى


free b2evolution skin