31
مرداد

اعمال ماههاي قمري

آشنايي با ماههاي قمري

ماه‌های قمری (یا عربی) ۱۲ ماه است که به ترتیب عبارت‌اند از:
محرم، صفر، ربیع الاول، ربیع الثانی (یا ربیع الاخر)، جمادی الاول، جمادی الثانی (یا جمادی الاخر)، رجب، شعبان، رمضان، شوال، …

ماه‌های قمری (یا عربی) ۱۲ ماه است که به ترتیب عبارت‌اند از:

محرم، صفر، ربیع الاول، ربیع الثانی (یا ربیع الاخر)، جمادی الاول، جمادی الثانی (یا جمادی الاخر)، رجب، شعبان، رمضان، شوال، ذیقعده و ذیحجه.

چهار ماه از این ماه‌ها به ماه‌های حرام مشهور است که عبارتند از: رجب، ذیقعده، ذیحجه و محرم.

همچنین به ماه‌های شوال‌، ذیقعده و ذیحجه ماه‌های حج می‌گویند.

مبدأ ماه‌های قمری و ماه‌های شمسی، هجرت رسول خدا (ص) به مدینه است.

نخستین ماه قمری محرم و آخرین آن ذیحجه است، تعداد روزهای ماه‌های قمری در مجموع ۳۵۴ روز است که حدود ۱۰ یا ۱۱ روز از تعداد روزهای سال شمسی کمتر است چون در ماه‌های قمری، یک ماه ۳۰ روز است و ماه دیگر ۲۹ روز.

هنگام دیدن هلال ماه نو، خواندن دعاهای هلال مستحب است و از همه بهتر دعای ۴۳ صحیفه کامله سجادیه است اما اگر امکان خواندن این دعا نباشد، بهتر است که سه مرتبه «الله اکبر» و سه مرتبه «لا اله الا الله» بگوییم و در روز اول هر ماه دو رکعت نماز بگذاریم و در رکعت اول پس از حمد ۳۰ مرتبه توحید و در رکعت دوم پس از حمد ۳۰ مرتبه «انا انزلنا» (سوره قدر) را بخوانیم و پس از نماز صدقه بدهیم که موجب سلامتی ما در آن ماه خواهد شد


free b2evolution skin
9
مرداد

حضرت عبدالعظيم حسني عليه السلام

زندگينامه

 حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام ، یکی از شخصیت های بزرگ علمی ، عملی و جهادی است که تاکنون آن گونه که شایسته است ،

شناخته نشده است . در مقدّمه حکمت نامه حضرت عبدالعظیم علیه السّلام ، موضوعاتی چون : شخصیت خانوادگی، ویژگی های علمی و عملی

، هجرت به شهرری و وفات ایشان در این شهر ، بررسی شده اند.

[1] یک. تبار تبار حضرت عبدالعظیم علیه السّلام با چهار واسطه ، به سبط اکبر پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم و خاندان وحی می رسد

. احمد بن علی نجاشی – که یکی از ارکان علم رجال است -، درباره نسب آن بزرگوار می نویسد :هنگامی که جنازه او را برای غسل برهنه

می کردند ، در جیب لباس وی نوشته ای یافت شد که در آن ، نسبش ، این گونه ذکر شده بود : من ابوالقاسم ، عبدالعظیم بن عبدالله بن علی

بن حسن بن زید بن علی بن حسن بن علی بن ابی طالب هستم .

[2] براساس این نسخه از رجال النجاشی ، در نسب ایشان ، میان وی و امام حسن علیه السّلام ، پنج نفر واسطه وجود دارد ؛ لیکن در نسخه

های معتبر این کتاب

[3] ، میان «زید» - یعنی جدّ سوّم ایشان – و امام حسن علیه السّلام ، شخص دیگری واسطه نیست . بنابراین ، نیاکان حضرت عبدالعظیم

علیه السّلام به ترتیب ، عبارت اند از : 1. عبدالله بن علی پدر حضرت عبدالعظیم علیه السّلام ، «عبدالله » نام داشت و مادرش ، «فاطمه»

دختر عقبة بن قیس بود .[4] عبدالله ، در زمان حیات جدّش «حسن بن زید» متولّد شد و چون قبل از تولّدش ، پدرش «علی» در زندان

درگذشت ،جدّش کفالت او را به عهده گرفت .[5] از عبدالله ، به نقلی ، پنج پسر و به نقلی ، نُه پسر[6] بر جای ماند که یکی از ایشان

حضرت عبدالعظیم علیه السّلام بوده است . 2. علی بن حسن نام جدّ اوّل حضرت عبدالعظیم علیه السّلام ، «علی» و لقب او «سدید»[7] است

. وی همراه پسرعمویش عبدالله محض و گروهی دیگر از سادات حسینی ، در دوران خلافت منصور بر ضدّ عبّاسیان قیام کرد . جمعی از آنان

و از جمله وی ، دستگیر و به بغداد منتقل شدند . او پس از مدّتی در زندان وفات یافت . [8] 3. حسن بن زید جدّ دوّم حضرت عبدالعظیم علیه

السّلام ، « حسن» نام داشت . وی تنها فرزند پسر زید بود که از بزرگان عصر خودش به شمار می رفته ، و در بین بنی هاشم ، به بخشش ،

کَرَم ، سخاوت و خدمت به محرومان ، شهرت داشته است . وی از سوی منصور عبّاسی به ولایت مدینه گمارده شد ؛ ولی پس از مدّتی ، مورد

خشم و او قرار گرفت و به زندان افتاد [9] و در سال 168 ق ، در هشتاد سالگی از دنیا رفت . [10] 4. زید فرزند امام حسن علیه السّلام جدّ

سوّم حضرت عبدالعظیم علیه السّلام ، زید فرزند بزرگ امام حسن مجتبی علیه السّلام است . ایشان متولّی اوقاف پیامبر خدا صلّی الله علیه و

آله و سلّم بوده و به جلالت قدر ، کرامت طبع ، عزّت نفس و کثرت نیکوکاری ، توصیف گردیده است . شاعران ، او را ستوده اند و مردم از

هر سو برای برخورداری از فضلش به وی روی می آورده اند.[11] وی در یکصد سالگی ، چشم از جهان فرو بست[12] و در محلّی به نام

«حاجز» در چند منزلی مدینه دفن گردید .[13] نگاهی گذرا به زندگی نامه نیاکان و خاندان حضرت عبدالعظیم علیه السّلام نشان می دهد که

این خاندان ، دارای دو ویژگی برجسته بوده اند : اوّل : مبارزه و پیکار بر ضدّ ستم و سلطه استکباریِ حاکم به جامعه اسلامی، به گونه ای که

پدر حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در زندان از دنیا رفت و ایشان پدر خود را ندید ، و جدّ ایشان نیز مدّتی در زندان به سر برد . دوّم : کرامت

طبع ، عزّت نفس و خدمت به محرومان . ملقّب شدن عبدالعظیم به حضرت «السیّد الکریم» ریشه در این ویژگی خانوادگی این بزرگوار دارد

.[14] دو . تاریخ تولّد و وفات تاریخ دقیق تولّد و وفات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام مشخّص نیست ؛[15] امّا در برخی از منابع متأخّر ،

این گونه آمده است : حضرت شاه عبدالعظیم که کنیه اش ابوالقاسم و ابوالفتح نیز بوده ، در روز پنج شنبه چهارم ماه ربیع الآخر سنه 173

هجری قمری ، مطابق 25 تیر ماه 158 یزدگردی ، در زمان هارون الرشید در مدینه در خانه جدّش حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام

متولّد شده … و پس از مدّت 79 سال و شش ماه و یازده روز قمری عمر ، در روز آدینه پانزدهم شوّال المکرّم سنه 252 هجری قمری ،

مطابق سیزده مهر ماه قدیم سنه 235 یزدگردی ، در زمان المعتزّ بالله عبّاسی به سرای آخرت رحلت نمود . [16] همچنین در برخی از منابع

متأخر از کتبا نزهة الأبرار سیّد موسی بَرزنجی و مناقب العترة ی احمد بن محمّد بن فهد حلّی و تاریخ نورالدّین محمّد السمهودی نقل شده که

ولادت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام پنجشنبه چهارم ربیع الثانی سال 173 ق ، در مدینه و وفاتش در پانزدهم شوّال 252 ق ، بوده است

.[17] گفتنی است با توجّه به این که در منابع کهن و معتبر ، تاریخ تولّد و وفات ایشان ذکر نشده و منابع گزارش های پیش گفته ، شناخته

شده نیستند ، این گزارش ها فاقد اعتبارند ؛ لیکن در کتاب شریف الکافی ، از حضرت عبدالعظیم علیه السّلام ، از هشام بن حکم روایت نقل

شده است .[18] تاریخ وفات هشام بن حکم ، سال 199 ق ، یا پیش از آن است .[19] و مظنون ، این است که حضرت عبدالعظیم علیه

السّلام هنگام نقل روایت ، کمتر از بیست سال نداشته است . بنابراین ، تولّد ایشان باید سال 180 ق ، یا پیش از آن باشد.[20] همچنین

براساس روایتی از امام هادی علیه السّلام که ثواب زیارت قبر حضرت عبدالعظیم علیه السّلام ، همانند زیارت مرقد سیّدالشّهداء علیه السّلام

دانسته شده ، باید بگوییم که او در دوران امام هادی علیه السّلام و پیش از شهادت ایشان از دنیا رفته است و از آن جا که دوران امامت

ایشان از سال 220 تا 254 ق بوده ، وفات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام پیش از سال 254 ق ، اتّفاق افتاده است . بنابراین ، هر چند بر

پایه قراین یاد شده ، احتمال تولّد حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در سال 173 ق ، و وفات ایشان در سال 252 ق ، منطقی و معقول است ، با

این حال ، اثبات آن نیاز به منبع معتبر دارد . از سوی دیگر با عنایت به این که به هر دلیل ، چهارم ربیع الثانی ، به عنوان تاریخ تولّد حضرت

عبدالعظیم علیه السّلام و پانزدهم شوال ، به عنوان تاریخ وفات ایشان شهرت یافته ، بزرگداشت یاد آن حضرت و تجلیل از مقام معنوی آن

بزرگار در روز های یاد شده ، نیکوست. [21] گفتنی است که در جلسه 628 مورّخ 26/5/1389 شورای انقلاب فرهنگی ، چهارم ربیع

الثانی ، به عنوان « روز ولادت حضرت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام » جهت درج در تقویم رسمی کشور به تصویب رسید و در تاریخ 18/7/1389

به آستان مقدّس آن حضرت ابلاغ گردید . سه . در ک محضر امامان براساس آنچه در تاریخ تولّد و وفات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام

گذشت ، ایشان دوران حیات پنج امام از امامان اهل بیت علیه السّلام - یعنی امام کاظم علیه السّلام تا امام عسکری را درک کرده است ؛ امّا

این بِدان معنا نیست که به محضر همه آنها هم رسیده و یا از آنها سخنی نقل کرده است . آنچه قطعی و مسلّم است، این است که ایشان محضر

امام جواد علیه السّلام و امام هادی علیه السّلام را درک نموده و از آنها احادیث فراوانی نقل کرده که بخشی از آنها در این حکمت نامه آمده اند

. همچنین اگر به روایت کتاب الاختصاص منسوب به شیخ مفید اعتماد کنیم، حضرت عبدالعظیم علیه السّلام محضر امام رضا علیه السّلام را

نیز درک کرده و از ایشان روایت نموده است [22]. گفتنی است که طبق برخی از نسخه های رجال الطوسی ، حضرت عبدالعظیم علیه السّلام

از اصحاب امام عسگری شمرده [23] و در کتاب شرعة التسمیة میرداماد نیز آمده که ایشان محضر امام عسکری علیه السّلام را نیز درک

کرده است؛[24] لیکن روایتی از آن امام، از طریق ایشان به ما نرسیده است . چهار . عظمت علمی برای اثبات عظمت علمی حضرت

عبدالعظیم علیه السّلام کافی است که بدانیم امام معصوم ، مردم را برای حلّ مشکلات دینی و یافتن پرسش های اعتقادی و عملی شان ، به

ایشان ارجاع داده است. صاحب بن عَبّاد در رساله ای که در شرح حال حضرت عبدالعظیم علیه السّلام نوشته ، [25] در توصیف علمی ایشان

آورده : ابو تراب رویانی ، روایت کرد که شنیدم ابوحمّاد رازی می گفت : خدمت امام هادی علیه السّلام درسامرّا رسیدم و مسائلی از حلال و

حرام از ایشان پرسیدم . امام به پرسش های من پاسخ داد و هنگامی که خواستم از ایشان خدا حافظی کنم به من فرمود : یا أبا حَمّاد! اَشکَلش

عَلشیک شَی ءٌ مِن امرِ دینِک بنا حِیَتِک فَسَل عَنهُ عَبدَالعَظیمِ بنَ عَبدِاللهِ الحَسَنِیّ و اقرِئهُ مِنِّی السَّلامَ . ای ابو حماد ! هنگامی که چیزی از امور

دینی در منطقه ات برای تو مشکل شد ، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان .[26] این تعبیر، به روشنی نشان می

دهد که حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در عصر خود ، مجتهد توانمندی بوده که براساس اصول و قواعدی که از اهل بیت علیهم السّلام در

اختیار داشته ، می توانسته دیدگاه های اسلام ناب را در زمینه های مختلف اعتقادی و عملی ، استخراج کند و به پرسش های مردم پاسخ

گوید. بنابراین، ایشان تنها یک محدّث و راوی احادیث اهل بیت علیهم السّلام نبوده است ؛ بلکه از علمای بزرگ خاندان رسالت بوده که پس از

معصومان ، توان پاسخگویی به مسائل علمی را داشته و توانمندی علمی اش مورد تأیید و تصدیق امام هادی علیه السّلام قرارگرفته است

.[27] پنج . تألیفات مرحوم نجاشی درکتاب رجال خود ـ که با موضوع « مؤلّفان شیعه » تألیف شده ـ ، از حضرت عبدالعظیم حسنی علیه

السّلام نام برده و کتاب خطب امیرالمؤمنین علیه السّلام را به وی نسبت داده است.[28] چه بسا سیّد رضی رحمة الله در تدوین نهج البلاغه از

این کتاب استفاده کرده باشد و این کتاب از مصادر اصلی نهج البلاغه باشد ! نجاشی در پایان شرح حال حضرت عبدالعظیم علیه السّلام ، سند

خودش را به روایات ایشان ، از طریق استادش ابن نوح ، به حضرت عبدالعظیم می رساند . [29] شیخ طوسی نیز درکتاب الفهرست خود ـ که

موضوع آن ، معرّفی مؤلّفان و مصنّفان شیعه است ـ از حضرت عبدالعظیم نام می برد و می گوید : « له کتاب » . سپس سند خودش را به

احمد بن ابی عبدالله برقی می رساند که او از حضرت عبدالعظیم علیه السّلام نقل حدیث می کند .[30] صاحب بن عباد نیز در احوال حضزت

عبدالعظیم علیه السّلام ، عبارت : « له کتاب یسمسه کتاب یوم و لیلة » را آورده است . [31] شش. عظمت معنوی مهم ترین نشانه عظمت

معنوی و مقامات باطنی حضرت عبدالعظیم علیه السّلام برابری فضیلت زیارت مزار آن بزرگوار ، با فضیلت زیارت سیّدالشهداu است . شیخ

المحدّثین ، صدوق ، از محمّد بن یحیی عطّار – که یکی از اهالی ری است – این گونه نقل کرده که : خدمت امام هادی علیه السّلام رسیدم .

ایشان فرمود:«کجا بودی ؟» گفتم : حسین بن علی علیه السّلام را زیارت کردم . امام هادی علیه السّلام فرمود : أما إنّک لَوزُرتَ قَبرَ عَبدِالعَظیمِ

عِندَکُم کُنتَ کَمَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ علیه السّلام .[32] بدان که اگر قبر عبدالعظیم را در شهر خودتان زیارت کنی ، مانند کسی هستی که

حسین بن علی علیه السّلام را زیارت کرده باشد . برای توضیح این روایت و تبیین عظمت معنوی حضرت عبدالعظیم علیه السّلام ، باید

موضوعات : فضیلت زیارت امام حسین علیه السّلام و مقصود از برابری زیارت حضرت عبدالعظیم با زیارت امام حسین علیه السّلام و حکمت

آن، بررسی گردند . الف ـ فضیلت زیارت امام حسین علیه السّلام دراحادیث اهل بیت «علیهم السّلام» ، فضایل ، آثار و برکات فراوانی برای

زیارت امام حسین علیه السّلام بیان شده است، مانند : آمرزیده شدن گناهان ، دعای فرشتگان ، دعای اهل بیت «علیهم السّلام» طولانی شدن

عمر، افزوده شدن روزی ، زدوده شدن اندوه ، شادی دل ، تبدیل شدن بدی ها به خوبی ها ، تبدیل شدن شقاوت به سعادت ، و برخورداری از

حقّ شفاعت . همچنین در شماری از احادیث، فضیلت زیارت امام حسین علیه السّلام بیشتر از حج و حتّی طبق برخی از احادیث ، ثواب آن،

بیش از هزار حج و هزار عمره است.[33] ب ـ مقصود از برابری زیارت عبدالعظیم با زیارت سیّد الشهدا علیه السّلام مسئله این است که

براساس حدیثِ یاد شده ، آیا زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به طور مطلق می تواند جایگزین زیارت امام حسین علیه السّلام شود و یا

در شرایط خاصّی ، از چنین فضلیتی برخوردار است ؟ در یک جمله ، آیا برابری زیارت عبدالعظیم علیه السّلام و زیارت امام حسین علیه السّلام

مطلق است و یا مقیّد ؟ بی تردید، مقصود امام هادی علیه السّلام در حدیث یاد شده ، این نیست که از فضایل زیارت امام حسین علیه السّلام

بکاهد و یا در بیان فضیلت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام مبالغه نماید . بنابراین ، در پاسخ به سؤالی که مطرح شد ، می توان گفت : برابری

فضیلت زیارت عبدالعظیم علیه السّلام و امام حسین علیه السّلام مقیّد است به فضای سیاسی ویژه ای که پیروان اهل بیت «علیهم السّلام»

درآن مقطع تاریخی درآن زندگی می کردند، در زمانی که اختناق شدیدی جهان اسلام را فراگرفته بود و جامعه تشیّع در دوران زمامداری

افرادی مانند : متوکّل ، مُعتـّز و معتمد عبّاسی ، سخت ترین دوران های تاریخیِ خود را سپری می کرد. در چنین شرایطی، امام هادی علیه

السّلام به منظور پیشگیری از خطرهایی که از طرف حکومت های وقت ، شیعیان را تهدید می کرد، فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم را با

زیارت امام حسین علیه السّلام برابر دانسته است . به تعبیری روشن تر، زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام برای کسانی که آمادگی خطر

پذیری برای زیارت امام حسین علیه السّلام را داشته باشتند، پاداشی معادل زیارت آن حضرت دارد و حرم حضرت عبدالعظیم علیه السّلام شعبه

ای از حرم سیّد الشهدا علیه السّلام است . و این خود ، فضیلتی بزرگ و حاکی از جایگاه بلند عبدالعظیم در نزد اهل بیت «علیهم السّلام» است

. و این خود ، فضیلتی بزرگ و حاکی از جایگاه بلند عبدالعظیم در نزد اهل بیت «علیهم السّلام» و عظمت معنوی ایشان است . ج ـ حکمت

برابری زیارت عبدالعظیم علیه السّلام با زیارت سیّدالشهدا برابری فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم با زیارت سالار شهیدان ـ هرچند در شرایط

ویژه ـ ، بی تردید بدون حکمت نیست . شاید نتوان به حکمت آن پی برد ؛ لیکن راز و رمز این فضیلت بزرگ را باید در شخصیت علمی،

عملی و جهادی آن بزرگوار، جستجو کرد . درمیان امام زادگان ، شخصیت های بزرگی وجود دارند ؛ اما درباره هیچ یک از آنها نقل نشده و

حدّاقل به ما نرسیده که زیارتش با زیارت سیّدالشهدا برابری کند . بنابراین ، حضرت عبدالعظیم علیه السّلام باید از خصوصیات و مقامی

برخوردار باشد که از مرقد مطهّرش نور حرم حسینی ساطع گردد و شمیم دل انگیز سیّدالشهدا از آن استشمام شود . گفتنی است که احادیث

دیگری نیز در فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام نقل شده اند ، مانند آنچه از شهید ثانی در تعلیقه خلاصة الاقول علامه حلّی از امام

رضا علیه السّلام نقل شده که فرمود : هر کس قبر عبدالعظیم را زیارت کند ، بر خدا لازم می شود که که او را داخل بهشت کند .[34] و در

حدیث دیگری از آن امام آمده که فرمود : هرکس نمی تواند مرا زیارت کند ، برادرم عبدالعظیم حسنی را در ری زیارت کند [35]. لیکن این

احادیث ، علاوه بر ارسال و ضعف سند ، از نظر تاریخی نیز مورد خدشه اند ؛ زیرا حضرت عبدالعظیم علیه السّلام سال ها پس از شهادت امام

رضا علیه السّلام زنده بوده است ، مگر این که بگوییم از اخبار غیبیه امام رضا علیه السّلام هستند . هفت . روایات حضرت عبدالعظیم علیه

السّلام بخش قابل توجّهی از کتاب هایی که در شرح حال حضرت عبدالعظیم علیه السّلام تألیف شده اند ، به روایاتی اختصاص یافته که در

سلسه سند آنها قرار گرفته است ، مانند : کتاب جنّات النعیم ،[36] شصت روایت ؛ روح و ریحان ،[37] 57 روایت ؛ التذکرة العظیمیة ،[38]

چهل روایت ؛ عبدالعظیم الحسنی حیاته و مسنده [39]، 78 روایت ؛ مسند حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام - که در مجموعه آثار کنگره

حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به چاپ رسیده - ، یکصد و بیست روایت .[40] لیکن باید توجه داشت که آنچه بدان اشارت رفت ، همه روایات

حضرت عبدالعظیم علیه السّلام نیستند . صاحب بن عباد ، ایشان را « کثیرالحدیث و الروایة » توصیف کرده و در رساله کوتاه خود ، ایشان را

چنین توصیف نموده : ذو ورع و دین ، عابد معروف بالامانة و صدق اللهجة ، عالم بامور الدین ، قائل بالتوحید و العدل ، کثیر الحدیث و الروایة

.[41] [عبدالعظیم ، ] شخصی پرهیزگار و دیندار بود . اهل عبادت بود و به امانتداری و راستگویی شهرت داشت . به امور دینی دانا بود .

توحید و عدل را باور داشت و بسیار حدیث و روایت [ از اهل بیت علیه السّلام ] نقل می کرد . همانگونه که پیش از این اشاره شد ، کتاب

خطب امیرالمؤمنین و کتاب یوم و لیلة از جمله مصنّفات ایشان است ، و بر این اساس باید گفت : بسیاری از روایات حضرت عبدالعظیم علیه

السّلام به دلایل مختلف به ما نرسیده اند . هشت. مهاجرت به ری جزئیات مسائل مربوط به علل مهاجرت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به

شهرری ، مشخص نیست ؛ لیکن می توان گفت که سابقه مبارزاتی خاندان آن بزرگوار از یک سو ، و شخصیت علمی و جهادی و ارتباط بسیار

نزدیک حضرت عبدالعظیم علیه السّلام با اهل بیت علیه السّلام از سوی دیگر ، موجب شدند که ایشان در سال های پایانی زندگی ، تحت تعقیب

حکومت وقت ، قرار گیرد . از این رو ، برای ادامه فعّالیت ها و چه بسا با اشاره امام هادی علیه السّلام ، زندگی مخفی را انتخاب کرد ، و با

لباس پیک و به صورت مسافری ناشناس ، وطن اصلی خود را ترک کرد و شهرهای مختلفی را پشت سر گذاشت تا آن که در شهرری در

مکانی به نام «سربان»[42] رحل اقامت افکند و در خانه یکی از پیروان اهل بیت علیه السّلام در محلّه ای – که «سکّة الموالی» نامیده می

شد -، سکونت یافت . روزها روزه بود و شب ها به عبادت می پرداخت و گاه به صورت مخفیانه از خانه ای که در آن ساکن بود ، خارج می

شد و به زیارت قبری که هم اکنون در مقابل مزار او قرار دارد ، می رفت و می فرمود : این ، قبر مردی از فرزندان موسی بن جعفر علیه

السّلام است . معلوم نیست که حضرت عبدالعظیم علیه السّلام چند سال در شهرری سکونت داشته است . مسلّم ، این است که ایشان به قدری

در این شهر بوده که بیشتر شیعیان ری، به تدریج با ایشان آشنا شده بودند [43]، و با در نظر گرفتن این که ایشان به شدّت تحت تعقیب بوده

و ارتباط تک تک مردم با او چه بسا مدّت ها طول می کشید ، می توان گفت : احتمالاً ایشان چند سال از سال های پایانی عمر خود را در ری

گذرانده است . همچنین رفت و آمد بیشتر با وی ، حاکی از فعّالیت های فرهنگی و سیاسی اوست . سبب وفات بر پایه گزارش نجاشی و صاحب

بن عبّاد ، حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در اثر بیماری و به مرگ طبیعی از دنیا رفته است .[44] هنگامی که بدن شریفش را برای غسل

دادن برهنه کردند ، در جیب ایشان ورقه ای یافت شد که در آن ، نسب ایشان تا امیرمؤمنان علیه السّلام نوشته شده بود .[45] لیکن در کتاب

الشجرة المبارکة در باره سبب وفات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام آمده : و قتل بالری و مشهده بها معروف و مشهور .[46] حضرت

عبدالعظیم] در ری کشته شده و مزار او در آن جا معروف و مشهور است . همچنین در کتاب المنتخب طریحی آمده : قیل : و ممن دفن حیا من

الطالبین عبدالعظیم الحسنی بالری .[47] گفته شده از جمله کسانی که از خاندان علی بن ابی طالب زنده به گور شده ، عبدالعظیم حسنی در ری

است . در گزارش دیگری به کتاب مشجّرات ابن معیه ، نسبت داده شده که ایشان را با زهر، به شهادت رسانده اند .[48] درباره گزارش های

یاد شده ، چند نکته قابل توجّه است : 1. گزارش صاحب بن عبّاد و نجاشی ، معتبر و مربوط به قرن چهارم و پنجم هجری است . بنابراین در

تعارض با گزارش های متأخّر ، بر آنها تقدم دارد . 2. گزارش های یاد شده نشان می دهند که ظاهراً تا قرن پنجم هجری ، موضوع شهادت

حضرت عبدالعظیم مطرح نبوده است ، وگرنه در این گزارش ها به آن اشاره می شد . 3. در صورتی که بتوانیم بر گزارش کتاب الشجره

المبارکه اعتماد کنیم ، جمع میان این گزارش و گزارش مشجرات ابن معیّه و نیز گزارش منابع معتبر یاد شده ، این است که ایشان در اثر

مسموم شدن ، بیمار شده و به شهادت رسیده است . 4. با عنایت به پیشینه خانوادگی حضرت عبدالعظیم علیه السّلام و قیام علویان در

طبرستان ، در صورتی که زمامداران فاسد بنی عبّاس از مخفیگاه ایشان در ری آگاه می شدند ، قطعاً ایشان را به شهادت می رساندند ، و بعید

نیست در اثر کثرت رفت و آمد با ایشان در مدّت حضورشان در ری ، به این موضوع پی برده باشند . 5. تشبیه زیارت حضرت عبدالعظیم علیه

السّلام به زیارت امام حسین علیه السّلام می تواند قرینه ای بر شهادت ایشان باشد . بنابراین ، هر چند دلیل قاطعی بر شهادت حضرت

عبدالعظیم علیه السّلام در دست نیست ، لیکن دلیل محکمی بر نفی شهادت ایشان نیز وجود ندارد ؛ بلکه با توجّه به نکته سوم ، چهارم وپنجم

، پذیرفتن اصل شهادت بعید نیست ده. مدفن حضرت عبدالعظیم علیه السّلام با اشاره پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم بر پایه گزارش صاحب

بن عبّاد ( 326-385 ق )[49]، شب وفات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام یکی از شیعیان ری در عالم رؤیا ، پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله

و سلّم را دید که به او فرمود : «مردی از فرزندان مرا فردا از سکة الموالی می آورند و در باغ عبدالجبّار بن عبدالوهّاب ، در کنار درخت سیب

، دفن خواهند کرد» . آن شخص نزد صاحب باغ رفت تا آن درخت و مکان آن را بخرد . صاحب باغ به او گفت : این درخت و مکانش را برای

چه می خواهی ؟ او جریان رؤیای خود را بازگو کرد . صاحب باغ گفت : من هم چنین خوابی دیده ام و بدین جهت ، محل این درخت و همه این

باغ را وقف سادات و شیعیان کرده ام که اموات خود را در آن دفن کنند .[50] بنابراین گزارش ، با عنایت به این که باغ های آن دوران ،

معمولاً بسیار بزرگ بوده ، می توان حدس زد که تا شعاع قابل توجّهی در اطراف مرقد مطهّر حضرت عبدالعظیم علیه السّلام وقف دفن سادات

و پیروان اهل بیت علیه السّلام بوده است.

 پاورقی: [1] گفتنی است که برای معرّفی شخصیت حضرت عبدالعظیم ، در 22 خرداد ماه 1382 ، کنگره بزرگداشت حضرت عبدالعظیم در

تالار شیخ صدوق آستان مقدّس ایشان برگزار شد و مجموعه آثار این کنگره در 29 جلد منتشر گردید . [2] رجال النجاشی : ج 2 ، ص 67 ،

ش 651 [3] ر.ک : معجم رجال الحدیث : ج 10 ، ص 46 ، ش 6580 [4] منتقلة الطالبیه : ص 157 به نقل از : شناخت نامه حضرت

عبدالعظیم حسنی علیه السّلام و شهرری / مجموعه مقالاتِ چاپ شده : ص 72 (مقاله «آشنایی با حضرت عبدالعظیم علیه السّلام و مصادر

شرح حال او » ، رضا استادی ) ، مهاجران آل ابوطالب : ص 235 . [5] ر.ک : سرّ السلسلة العلویة : ص 24 ، عمدة الطالب : ص 94 ،

مجموعه مقالات کنگره حضرت عبدالعظیم علیه السّلام : ج 3 ، ص 50 (مقاله « بررسی کلّی روایات حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام »

، محمّد کاظم رحمان ستایش). [6] ر.ک : مجموعه مقالات کنگره حضرت عبدالعظیم علیه السّلام : ج 3 ، ص 50 (مقاله «بررسی کلّی روایات

حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام » ، محمّد کاظم رحمان ستایش ) . [7]ر.ک : عمدة الطالب : ص 93 و 70 . [8] سرّ السلسلة العلویة :

ص 22 ،عمدة الطالب : ص 70 و 94 . [9] تاریخ اسلام ، ذهبی : ج 13 ، ص 414 . [10] سرّ السلسلة العلویة: ص 21 ، عمدة الطالب :

ص 70 . [11] ر.ک : الإرشاد : ج 2 ، ص 21 . [12] سرّ السلسلة العلویة : ص 22 ،ۀ عمدة الطالب ک ص 69 ، قول 90 و 95 سالگی

هم گفته شده است . [13] سرّ السلسلة العلویة : ص 20 . [14] از شیخ رجبعلی نکوگویان نقل شده است که حضرت عبدالعظیم را در عالم

معنا زیارت می کند و از او می پرسد : از کجا به این مقام رسیدید ؟ ایشان پاسخ می دهد : « از راه احسان به خلق . از قرآن ، نسخه برداری

می کردم و آن نسخه ها را در اختیار مردمی که طالب آنها بودند ، می گذاشتم و دستْمزد ناچیزی نصیبم می شد که آن را احسان می کردم . »

(ر.ک : کیمیای محبّت : ص 210 نیز ، ر.ک : همان ، فصل هفتم «احسان اولیای خدا» ). نگارنده می گوید : کرامت و احسان آن بزرگوار در

عالم برزخ نیز تداوم دارد ، این جانب در این باره خاطراتی دارم که برخی از آنها در کتاب آموزنده ترین خاطره ها خواهد آمد . إن شاء الله .

[15] در گذشته ، در عرف عامّه مردم ، کلمه «شاه» در بسیاری از موارد ، به نشانه تجلیل و احترام به کار می رفت . به امیر مؤمنان علی

علیه السّلام ، «شاه مردان» و به امام حسین علیه السّلام ، «شاه شهید » یا «شاه شهیدان» می گفتند . درباره حضرت عبدالعظیم علیه

السّلام این کلمه در کتاب های سده سیزده و چهارده هجری ( نه کتاب های قبل از آن) دیده می شود و این کلمه ، جزو نام ایشان نیست .

(ر.ک : شناخت نامه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام و شهرری / مجموعه مقالات چاپ شده : ص 73 ( مقاله «آشنائی با حضرت

عبدالعظیم علیه السّلام و مصادر شرح حال او » ، رضا استادی ) . [16] ر.ک : مجموعه مقالات کنگره بزرگداشت حضرت عبدالعظیم علیه

السّلام : ج 3 ، ص 181- 185 (رساله «عراضة الإخوان : سفرنامه معلّم حبیب آبادی به آستانه حضرت عبدالعظیم و شهرری » ، محمّد علی

معلّم حبیب آبادی . [17] شناخت نامه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام و شهرری / مجموعه رساله های خطّی و سنگی : ص 273

(رساله «الخصائص العظیمیمّة » ، شیخ جواد شاه عبدالعظیمی ) . [18] الکافی : ج 1 ، ص 424 ، ح 63 . [19] ر.ک : معجم رجال الحدیث

: ج 19 ، ص 270 ، ش 13329 . [20] ر.ک : شناخت نامه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام و شهرری / مجموعه مقالات چاپ شده :

ص 67 (مقاله «آشنایی با حضرت عبدالعظیم علیه السّلام و مصادر شرح حال او » ، رضا استادی ) . [21] شایان ذکر است که با مراجعه به

منابع حدیثی و تاریخی ، مشخص میگردد که در باره تاریخ تولد و وفات بسیاری از پیشوایان اسلام ، گزارش های مختلفی وجود دارد و تاریخ

دقیق و قطعی آنها مشخّص نیست و بزرگداشت ایّام ولادت و یا وفات آنها براساس انتخاب نظر مشهور و یا انتخاب یکی از گزارش هاست.

[22] لیکن نمی توان به این روایت اعتماد کرد ( ر.ک: معجم رجال الحدیث :ج 10ص 49 ش 6580) و بر فرض پذیرش آن ، احتمال دارد

مقصو از « أبی الحسن » ، امام هادی علیه السّلام باشد و کلمه «الرضا» توسط راوی یا مستنسخ ، افزوده شده باشد . [23] رجال الطوسی :

ص401ش 5875 [24] شرعة التسمیة : ص45. باید توجّه داشت که براساس روایتی که از امام درباره فضیلت زیارت حضرتعبدالعظیم علیه

السّلام آمده، ایشان در دوران امامت امام هادی علیه السّلام از دنیا رفته است . بنابراین نمی تواند از اصحاب امام علیه السّلام و در دوران

امامت آن حضرت باشد . این احتمال نیز که ممکن است لقب عسکری برای امام هادی علیه السّلام هم به کار م رفته باشد ، قابل تأمل است

،چنان که در روایت صدوق در ثواب الاعمال در باره فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام ، ایشان با عنوان لقب عسکری نامیده شده

وهمین امر ، موجب شده که تصوّر شود شود حضرت عبدالعظیم علیه السّلام از اصحاب فرزند ایشان که معروف به عسکری است نیز بوده

است . [25] . این رساله در سال 516 ق ، به خط یکی از بنی بابویه نگارش یافته است ( ر.ک. خاتمه مستدرک الوسائل : ج 4 ص404ش 173

) . [26] شناخت نامه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام و سهرری /مجموعه رساله های خطّی و سنگی : ص 23 ( رساله « رساله فی

فضل عبدالعظیم علیه السّلام » صاحب بن هباد) [27] . دراین جا مناسب است به مزاحی از آیة الله اراکی ، مرتبط با شخصیت علمی حضرت

عبدالعظیم علیه السّلام اشاره کنم : در تاریخ 4/4/1373ش، همراه آیة الله علی اکبر مسعودی ، تولیت وقت آستان حضرت معصومه

علیهاالسّلام ، با استاد بزرگوارم حضرت آیةالله محمّد علی اراکی رحمة الله دیداری داشتم . پس ازاحوالپرسی ، آقای مسعودی مرا به عنوان

تولیت آستان حضرت عبدالعظیم معرّفی کرد . آیة الله اراکی فرمود : « می گویند : سه کس ، شهید سه چیز شدند . آن سه ، عبارت اند از:

حضرت عبدالعظیم علیه السّلام سیّد مرتضی و حاج محسن عراقی! »و در ادامه توضیح دادند که : « حضرت عبدالعظیم علیه السّلام با این که

از کبار محدّثین است ، ولی امام زاده بودنش ، محدّث بودن او را شهید کرده . معمولاً حضرت عبدالعظیم را به عنوان یک عالم و محدث نمی

شناسند ؛ بلکه او را یکی از امام زادگان تلقی می کنند. سیّد مرتضی ، به عکس ، امام زاده بودنش شهید فقاهتش شده . با این که او مانند

حضرت عبدالعظیم علیه السّلام چهار واسطه بیشتر تا امام معصوم ندارد ، ولی کسی او را به عنوان امام زده نمی شناسد ! و سوم ، حاج

محسن عراقی ، با این که وی از فقهای بزرگ بود و از نظر علمی در حدّی بود که در جلسه ای در نجف که آقای ضیا عراقی هم حضور داشته

، یک نیم روز با آخوند خراسانی در رابطه با جواز اجتماع امر و نهی بحث می کردند و هیچ یک قدرت مُجاب کردن دیگری را نداشتند ؛ ولی

چون ثروتمند بود ، ثروت، فقاهتش را شهید کرد. مردم او را به عنوان یک ثروتمند می شناسند و نه یک عالم و فقیه ! » ایشان در ادامه

افزودند: « شأن نزول این ماجرا، قسمت اخیر آن است ». [28] .رجال النجاشی : ج2 ص66 ش 651 [29] رجال النجاشی :

ج2ص67ش651 [30] الفهرست : ص193ش548 [31] .شناخت نامه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام و شهرری / مجموعه رساله

های خطّی و سنگی : ص 21 ( رساله « رسالة فی فضل عبدالعظیم علیه السّلام صاحب بن عبّاد) [32] ثواب الاعمال : ص 124ح 1. [33] .

برای آشنایی با متن احادیثی که بدانها اشاره شد، ر. ک : دانش نامه امام حسین علیه السّلام : ج11 (فصل سوم و چهارم از بخش سیزدهم ) و

برای توضیحات لازم ، ر. ک : همان : ج 11ص101-111 (پژوهش در باره ارزش زیارت امام حسین علیه السّلام ) [34] حاشیة الشهید

الثانی علی خلاصة الأقوال :ص 191 ح 289 ، مجموعه مقالات کنگره حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام : ج 3 ص 42 ( مقاله « زیارت

حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام » ، رضا استادی ) [35] مجموعه مقالات کنگره حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام : ج 3 ص 43 (

مقاله « زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام ، رضا استادی) [36] نگارش ملّا اسماعیل فدایی کزاری ( م 1263 ق ) [37] نگارش

ملّا محمّد باقر کجوری ( م 1313 ق ) [38] نگارش محمّد ابراهیم کلباسی ( م 1362 ) [39] نگارش عزیزالله عطاردی ( معاصر) [40]

ر.ک : مسند حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام ص 19 [41] شناخت نامه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام و شهرری / مجموعه

رساله های خطّی و سنگی : ص 21 ( رساله « رسالة فی فضل عبدالعظیم علیه السّلام »، صاحب بن عبّاد ). [42] گزارش شده که سربان در

آن تاریخ ، یکی از زیباترین مناطق تفریحی جهان و شاه راهی بوده که شهرری را به دو قسمت تقسیم می کرده و در وسط آن ، نهری جاری

بوده است . در کنار آن نهر ، درختان سرسبز در هم پیچیده و در میان درختان ، بازارهایی وجود داشته که اطراف آن را درختان فراگرفته بود

( ر.ک : معجم البلدان : ج 3 ص 205 ). [43] این مطلب در گزارش نجاشی و صاحب بن عبّاد آمده است . [44] رجال النجاشی : ج2

ص67 ش651 ، شناخت نامه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام و شهرری / مجموعه رساله های خطّی و سنگی : ص22( رسالة «

رسالة فی فضل عبدالعظیم علیه السّلام »، صاحب بن عبّاد ). [45] ر. ک : ص 11 [46] الشجرة المبارکة ، فخر رازی ( م 606 ق) : ص64

( از منشورات کتاب خانه آیة الله مرعشی ) . گفتنی است که هر چند برخی به استناد یاد نکردن فخر رازی از این کتاب در سیاهه آثارش ، در

انتساب این کتاب به وی تردید کرده اند ، لیکن نسخه های خطّی کتاب ، در انتساب آن به فخر رازی ، صراحت دارند و متن آن نیز نشان می

دهد که مؤلّف ، دانشمندی کاملاً آگاه به انساب خاندان رسالت بوده است و به همین دلیل ، نسب شناسان ، آن را در شمار منابع معتبر علم

انساب یاد می کنند . [47] المنتخب ، طریحی : ص 7 . گفتنی است که بسیاری از گزارش های این کتاب ، ضعیف و نادرست اند و لذا

منفردات آن ، قابل اعتماد نیستند . [48] شناخت نامه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام و شهرری / مجموعه کتاب ها و رساله ها :

ص141(«زندگانی حضرت عبدالعظیم و امام زادگان مجاور»، محمد رازی شریف ). [49] گفتنی است که این گزارش ، با اندکی تفاوت در

رجال النجاشی (372-450ق) نیز آمده ، و متن حاضر ، برگرفته از هر دو منبع است . [50] رجال النجاشی : ج2 ص66-67ش 651 ؛

شناخت نامه حضرت عبدالعظیم علیه السّلام و شهرری / مجموعه رساله های خطّی و سنگی : ص22 (رساله «رسالة فی فضل عبدالعظیم علیه

السّلام»، صاحب بن عبّاد). 


free b2evolution skin
3
مرداد

تخريب قبور ائمه بقيع

 

 

تاریخچه
پیشینهٔ تاریخی بقیع به دوران قبل از اسلام می‌رسد ولی در کتب تاریخی به روشنی قدمت تاریخی آن مشخص نشده‌است. بعد از هجرت مسلمانان به مدینه، بقیع تنها قبرستان مسلمانان بوده، مردم مدینه قبل از آمدن مسلمانان به آن‌جا اجساد مردگان خود را در دو گورستان «بنی‌حرام» و «بنی‌سالم» و گاهی نیز در خانه‌های‌شان دفن می‌کردند [۱] و در واقع بقیع اولین قبرستانی است که به دستور پیامبر اسلام و توسط مسلمانان صدر اسلام ساخته شد.
اولین کسی که در آنجا به توصیه پیامبر دفن شد عثمان بن مظعون بود که از دوستان نزدیک پیامبر و علی بن ابیطالب به شمار می‌رفت؛ علی در سخنانش از عثمان بسیار یاد می‌کرد.
محمد برخی از کشته‌شدگان جنگ اُحُد (زخمی‌هایی که در مدینه درگذشته بودند) و یکی از فرزندانش بنام ابراهیم را در آنجا به خاک سپرد. به نوشته تاریخ طبری بعدها که عثمان پسر عفان در قبرستان یهودی‌های مدینه به نام حش کوکب دفن شد، بنی‌امیه اما بقیع را به قدری وسعت داد که قبر عثمان در بقیع قرار گرفت.
بقیع هم‌اینک مدفن چهار امام شیعه (حسن مجتبی، سجاد، محمد باقر و جعفر صادق) است. همچنین قبر زنان پیامبر (غیر از خدیجه) و نیز عباس عموی پیامبر، فاطمه بنت اسد، مادر علی ابن ابی طالب، ام‌البنین (مادر ابوالفضل العباس) و برخی دیگر از بزرگان اسلام در این گورستان قرار دارد. قبرستان بقیع در چند قدمی مسجد النبی قرار دارد.

 

 


مدفونان در بقیع
تقریبا تمامی صحابه پیامبر و شخصیت‌های صدر اسلام در این گورستان دفن شده‌اند. با این وجود تعداد اندکی از قبرها دارای محل دقیق و شناخته شده هستند. قبور ۲۴ نفر از خاندان پیامبر اسلام (اهل بیت) دارای قبر مشخص هستند. این افراد عبارتند از:
• حلیمه مادر رضاعی پیامبر
• تمامی همسران پیامبر (غیر از خدیجه که در گورستان ابوطالب مکه مدفون است): جویریه، ام‌سلمه، زینب دختر جحش، زینب دختر خزیمه، سوده، حفصه، صفیه، ام‌حبیبه، عایشه
• ابراهیم پسر محمد
• همه دختران پیامبر: زینب، رقیه و ام‌کلثوم. فاطمه زهرا نیز گرچه به ظن قریب به یقین در بقیع دفن شده ولی محل دقیق دفن وی مورد اختلاف است.
• چهار امام شیعیان حسن مجتبی، علی بن حسین، محمد باقر و جعفر صادق، فاطمه بنت اسد مادر علی و عباس عموی پیامبر.
• ام‌البنین همسر علی و مادر ابوالفضل، صفیه و عاتکه عمه‌های پیامبر
• عقیل بن ابی‌طالب و عبدالله بن جعفر
بجز قبر اهل بیت، قبر چهار تن از صحابه و شخصیت‌های صدر اسلام نیز مشخص است. این افراد عبارتند از:
• عثمان
• ابوسعید خدری
• مالک بن انس
• نافع مدنی

 


ویژگی‌های بقیع
قبرستان بقیع دارای دو درب ورودی بوده که یک درب همیشه بسته، و درب دیگر، در ساعاتی از روز بر روی زائران باز بوده‌است. حرم بقیع حالت هشت ضلعی داشته‌است. میرزا محمدحسین فراهانی در سفرنامه‌اش این‌گونه آورده‌است که:
اول چهار نفر از دوازده امام است که در بقعهٔ بزرگی که به صورت هشت‌ضلعی ساخته شده و اندرون و گنبد آن سفیدکاری است.[۲]
ویژگی بعدی، داشتن محراب است و این که حرم، خادمانی نیز داشته‌است. حرم ائمهٔ بقیع مانند سایر حرم‌ها دارای ضریح، روپوش، چلچراغ، شمعدان و فرش بوده‌است. ابن‌جبیر می‌نویسد: قبرشان بزرگ و از سطح زمین بلندتر و دارای ضریحی از چوب می‌باشد که بدیع‌ترین و زیباترین نمونه‌است از نظر فن و هنر. و نقوشی برجسته از جنس مس بر روی آن ترسیم شده و میخ‌کوبی‌هایی به جالب‌ترین شکل در آن تعبیه شده که نمای آن را زیباتر و جالب‌تر نموده‌است.[۳]
محمد لبیب مصری که در سال ۱۳۲۷ هـ.ق به مدینه سفر کرده، می‌نویسد:
در آن‌جا گنبدی معروف به «قبه‌البین» قرار دارد که حجره‌ای در آن وجود دارد و در میان آن گودالی است که ادعا می‌کنند، جایگاه افتادن دندان پیامبر است. و ضریح امام حسن در داخل قبه‌ای است و از فلز ساخته شده‌است و خطوط فارسی بر آن نقش بسته‌است. به گمانم از آثار شیعیان عجم باشد.

 

 


ویرانی آرامگاها
وهابیان در ۸ شوال ۱۳۴۳ (هجری قمری) (فروردین ۱۳۰۵خ) آرامگاه امامان بقیع را ویران کردند.[۴] که به این روز یوم الهدم می‌گویند.
تا آن زمان بر روی مزارهای پیشوایان و سایر بزرگان اسلام که در مدینه مدفون بودند گنبدها و بناهایی قرار داشت. پیشوایان بقیع در بقعه بزرگی که به طور هشت ضلعی ساخته شده بود و اندرون و گنبد آن سفیدکاری شده بود مدفون بودند. پس از تسلط وهابیان بر مدینه آن‌ها آرامگاه‌هایی که بر روی قبور قرار داشت را از بین بردند. در پی این رویداد بارگاه حسن مجتبی، سجاد، محمد باقر و جعفر صادق ویران شد و علاوه بر آن مقبره خدیجه، عبدالله بن عبدالمطلب و آمنه همسر پدر و مادر پیامبر اسلام (در جنت المعلی واقع در مکه) نیز به طور کامل ویران شد.
این اقدام وهابیان اعتراضاتی را در پی داشت.

پانورامایی از نمای امروزی بقیع

نمای پیش از تخریب آرامگاه‌ها

 


۱. بیت‌الاحزان
۲. آرامگاه چهار امام شیعیان
۳. دختران پیامبر
۴. همسران پیامبر
۵. عقیل و عبدالله بن جعفر
۶. مالک و نافع
۷. ابراهیم فرزند خردسال پیامبر
۸. حلیمه سعدیه
۹. ابوسعید خدری
۱۰. عثمان خلیفه سوم

ضريح چهار امام شيعه پیش از تخریب به وسیله حکومت سعودی، به ترتيب از راست به چپ حسن مجتبی، علی بن حسین، محمد باقر و جعفر صادق



قبر جلو فاطمه بنت اسد ، چهار قبر پشت آن راست به چپ حسن مجتبی، علی بن حسین، محمد باقر و جعفر صادق و قبر تکی سمت راست عباس عموی پیامبر

.حليمه دايه پيامبر

 


قبور قسمت سمت راست همسران پیامبر، چپ به راست: جویریه، ام‌سلمه، زینب دختر جحش، زینب دختر خزیمه، سوده، حفصه، صفیه، ام‌حبیبه، عایشه دو قبر سمت چپ عقیل بن ابی‌طالب (چپ) و عبدالله بن جعفر (راست)

 



ابراهیم پسر محمد

 



عثمان

مالک بن انس و نافع مدنی
درگاه اسلام

پی‌نوشت
1.
• تاریخ حرم ائمه بقیع / ص۶۱
• • سفرنامه میرزا محمدحسین فراهانی، ص۲۳۸
• • رحله ابن جبیر، ص۱۷۳
4. • «قبور ائمه بقیع چگونه تخریب شد؟». پایگاه خبری افکارنیوز.
منابع
• آثار اسلامی در مدینه و مکه
• پایگاه خبری تحلیلی بقیع
• قدیمی‌ترین تصاویر از قبرستان بقیع

 

 


free b2evolution skin
24
تیر

عيد

 

نكاتى درباره عيد فطر


1. واژه عيد، در اصل از فعل عاد (عود) يعود اشتقاق يافته است و معانى مختلفى براى آن ذكر كرده ‏اند، از جمله: «خوى گرفته‏»، «هر چه باز آيد از اندوه و بيمارى و غم و انديشه و مانند آن‏»، «روز فراهم آمدن قوم‏»، «هر روز كه در آن، انجمن يا تذكار فضيلت‏ مند يا حادثه بزرگى باشد»، گويند از آن رو به اين نام خوانده شده است كه هر سال شادى نوينى باز آرد. (2)
ابن منظور در لسان العرب گفته است كه برخى بر آن هستند كه اصل واژه عيد از «عادة‏» است، زيرا آنان (قوم)، به جمع آمدن در آن روز، عادت كرده ‏اند. (3)
چنانكه گفته شده است: «القلب يعتاده من حبها عيد.»
و نيز يزيد بن حكم ثقفى در ستايش سليمان بن عبد الملك گفته است:
امسى باسماء هذا القلب معمودا اذا اقول صحا يعتاده عيدا (4)
به گفته ازهرى: عيد در نزد عرب، زمانى است كه در آن شاديها يا اندوه‏ها، باز مي گردد و تكرار مى‏شود.
ابن اعرابى آن را منحصر به شاديها دانسته است. (5)
واژه عيد تنها يكبار در قرآن به كار رفته است:
«اللهم ربنا انزل علينا مائدة من السماء تكون لنا عيدا لاولنا و آخرنا و آية منك‏» (6)
در تفسير نمونه ذيل اين آيه گفته شده است: «عيد در لغت از ماده عود به معنى بازگشت است، و لذا به روزهايى كه مشكلات قوم و جمعيتى برطرف ميشود و بازگشت‏ به پيروزيها و راحتيهاى نخستين ميكند عيد گفته ميشود، و در اعياد اسلامى به مناسبت اينكه در پرتواطاعت ‏يك ماه مبارك رمضان و يا انجام فريضه بزرگ حج، صفا و پاكى فطرى نخستين به روح و جان باز ميگردد، و آلودگيهايى كه بر خلاف فطرت است، از ميان ميرود، عيد گفته شده است. و از آنجا كه روز نزول مائده نيز، روز بازگشت‏ به پيروزى و پاكى و ايمان به خدا بوده است، حضرت مسيح عليه السلام آن را عيد ناميده است. همان طور كه در روايات وارد شده، نزول مائده در روز يكشنبه بوده و شايد يكى از علل احترام روز يكشنبه در نظر مسيحيان نيز همين بوده است.
روايتى كه ازحضرت على عليه السلام نقل شده: «و كل يوم لا يعصى الله فيه فهو يوم عيد» هر روز كه در آن معصيت‏ خدا نشود، روز عيد است، نيز اشاره به همين موضوع دارد، زيرا روز ترك گناه، روز پيروزى و پاكى و بازگشت ‏به فطرت نخستين است. (7)
از«سويد بن غفله‏» نقل شده است: در روز عيد بر امير المؤمنين على عليه السلام وارد شدم و ديدم كه نزد او نان گندم و خطيفه (8) و ملبنة (9) است; پس به آن حضرت عرض كردم: روز عيد و خطيفه؟!.
آن حضرت فرمود: «انما هذا عيد من غفر له‏» اين عيد كسى است كه آمرزيده شده است. (10)
و نيز در يكى از اعياد، آن حضرت فرمود:
«انما هو عيد لمن قبل الله صيامه، و شكر قيامه، و كل يوم لا يعصى الله فيه فهو يوم عيد» امروز تنها عيد كسى است كه خداوند روزه‏ اش را پذيرفته و عبادتش را سپاس گزارده است; هر روزى كه خداوند مورد نافرمانى قرار نگيرد، عيد راستين است.
در روايات اسلامى براى اعياد - بويژه اعياد مذهبى، از جمله عيد فطر - آداب و رسوم خاصى مقدر شده; در حديثى از معصوم عليه السلام آمده است.
«زينوا اعيادكم بالتكبير»عيدهاى خودتان را با تكبير زينت‏ بخشيد.
«زينوا العيدين بالتهليل و التكبير و التحميد و التقديس‏» عيد فطر و قربان را با گفتن ذكر لا اله الا الله، الله اكبر، الحمد لله و سبحان الله، زينت‏ بخشيد.
2. عيد فطر يكى از دو عيد بزرگ اسلامى است كه درباره آن احاديث و روايات بيشمارى وارد شده است. مسلمانان روزه‏ دار كه ماه رمضان را به روزه گذرانده و از خوردن و آشاميدن و بسيارى از كارهاى مباح ديگر امتناع ورزيده‏ اند، اكنون پس از گذشت ماه رمضان در نخستين روز ماه شوال اجر و پاداش خود را از خداوند ميطلبند; اجر و پاداشى كه خود خداوند به آنان وعده داده است.
امير المؤمنين علي عليه السلام در يكى از اعياد فطر خطبه‏ اى خوانده‏ اند و در آن مؤمنان را بشارت و مبطلان را بيم داده‏ اند:
خطب امير المؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام يوم الفطر فقال: «ايها الناس! ان يومكم هذا يوم يثاب فيه المحسنون و يخسر فيه المبطلون و هو يوم اشبه بيوم قيامكم، فاذكروا بخروجكم من منازلكم الى مصلاكم خروجكم من الاجداث الى ربكم و اذكروا بوقوفكم في مصلاكم وقوفكم بين يدى ربكم، و اذكروا برجوعكم الى منازلكم رجوعكم الى منازلكم في الجنة.
عباد الله! ان ادنى ما للصائمين و الصائمات ان يناديهم ملك في آخر يوم من شهر رمضان ابشروا عباد الله فقد غفر لكم ما سلف من ذنوبكم فانظروا كيف تكونون فيما تستانفون.» (11)


اى مردم! اين روز شما، روزى است كه نيكوكاران در آن پاداش ميگيرند و زيانكاران و تبهكاران در آن مايوس و نااميد ميگردند و اين شباهتى زياد به روز قيامت دارد. پس با خروج از منازل و رهسپارى به سوى جايگاه نماز عيد، خروجتان را از قبر و رفتنتان را به سوى پروردگار به ياد آوريد، و با ايستادن در جايگاه نماز، ايستادن در برابر پروردگارتان را ياد كنيد، و با بازگشت‏به سوى منازل خود، بازگشتتان به سوى منازلتان در بهشت‏ برين را متذكر شويد. اى بندگان خدا. كمترين چيزى كه به زنان و مردان روزه‏ دار داده ميشود، اين است كه فرشته‏ اى در آخرين روز ماه رمضان به آنان ندا ميدهد و ميگويد: هان! بشارتتان باد، اى بندگان خدا كه گناهان گذشته‏ تان آمرزيده شد! پس به فكر آينده خويش باشيد كه چگونه بقيه ايام را بگذرانيد؟
عارف وارسته، «ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى‏» درباره عيد فطر آورده است: «عيد فطر روزى است كه خداوند آن را از ميان ديگر روزها برگزيده است و مخصوص هديه بخشيدن و جايزه دادن به بندگان خويش ساخته است. خداوند به آنان اجازه داده است تا در اين روز نزد حضرتش گرد آيند و بر خوان كرم او بنشينند و ادب بندگى به جاى آرند; چشم اميد به درگاه او دوزند و از خطاهاى خويش پوزش خواهند; نيازهاى خويش به نزد او آرند و آرزوهاى خويش از او خواهند. و نيز آنان را وعده و مژده داده است كه هر نيازى به او آرند، برآورد و بيش از آنچه چشم دارند به آنان ببخشد، از مهربانى و بنده‏ نوازى، بخشايش و كارسازى در حق آنان روا دارد كه گمان نيز نميبرند.» (12)
روز اول ماه شوال را بدين سبب عيد فطر خوانده‏ اند كه در اين روز، امر امساك و صوم از خوردن و آشاميدن برداشته شد و رخصت داده شد كه مؤمنان در روز افطار كنند و روزه خود را بشكنند. فطر و فطور به معناى خوردن و آشاميدن است و گفته شده است كه به معناى آغاز خوردن و آشاميدن نيز هست. به همين دليل است كه پس از اتمام روز و هنگام مغرب شرعى در روزهاى ماه رمضان، انسان افطار ميكند، يعنى اجازه خوردن، پس از امساك از خوردن به او داده ميشود.
عيد فطر داراى اعمال و عباداتى است كه در روايات معصومين عليه السلام به آنها پرداخته شده و ادعيه خاصى نيز درباره آن آمده است.
از سخنان معصومين عليه السلام چنين استفاده ميشود كه روز عيد فطر، روز گرفتن مزد است، و لذا در اين روز مستحب است كه انسان بسيار دعا كند و به ياد خدا باشد و روز خود را به بطالت و تنبلى نگذراند و خير دنيا و آخرت را بطلبد.
در قنوت نماز عيد ميخوانيم:


بارالها! به حق اين روز كه آن را براى مسلمانان عيد و براى حضرت محمد صلي الله عليه وآله وسلم ذخيره و شرافت و كرامت و فضيلت قرار داد، از تو ميخواهم كه بر محمد و آل محمد درود بفرستى و مرا در هر خيرى وارد كنى كه محمد و آل محمد را در آن وارد كردى! و از هر سوء و بدى كه محمد و آل محمد را از آن خارج ساختى خارج كن! درود و صلوات تو بر او و آنها! خداوندا، از تو ميطلبم آنچه بندگان شايسته‏ ات از تو خواستند و به تو پناه ميبرم از آنچه بندگان خالصت‏ به تو پناه بردند.
در صحيفه سجاديه نيز دعايى از امام سجاد عليه السلام به مناسب وداع ماه مبارك رمضان و استقبال از عيد سعيد فطر وارد شده است:
«اللهم صل على محمد و آله و اجبر مصيبتنا بشهرنا و بارك لنا في يوم عيدنا و فطرنا و اجعله من خير يوم مر علينا، اجلبه لعفو و امحاه لذنب و اغفر لنا ما خفى من ذنوبنا و ما علن… اللهم انا نتوب اليك في يوم فطرنا الذي جعلته للمؤمنين عيدا و سرورا و لاهل ملتك مجمعا و محتشدا، من كل ذنب اذنبناه او سوء اسلفناه او خاطر شر اضمرناه توبة من لا ينطوى على رجوع الى ذنب و لا يعود بعدها في خطيئة.»
پروردگارا! بر محمد و آل محمد درود فرست و مصيبت ما را در اين ماه جبران كن و روز فطر را بر ما عيدى مبارك و خجسته بگردان و آن را از بهترين روزهايى قرار ده كه بر ما گذشته است: كه در اين روز بيشتر ما را مورد عفو قرار دهى و گناهانمان را بشويى و بر ما ببخشايى گناهانى را كه در پنهان و آشكارا انجام داديم… خداوندا! در اين روز عيد فطر، كه براى مؤمنان روز عيد و خوشحالى و براى مسلمانان روز اجتماع و گردهمايى است، از هر گناهى كه مرتكب شده‏ ايم و هر كار بدى كه كرده‏ ايم و هر نيت ناشايسته‏ اى كه در ضميرمان نقش بسته است‏ به سوى تو باز ميگرديم و توبه ميكنيم، توبه‏ اى كه در آن بازگشت‏ به گناه هرگز نباشد و بازگشتى كه در آن هرگز روى آوردن به معصيت نباشد.
بارالها!اين عيد را بر تمام مؤمنان مبارك گردان و در اين روز، ما را توفيق بازگشت‏ به سوى خود و توبه از گناهان عطا فرما. (13)


ویژگی های عید فطر از زبان مولا امير المؤمنين عليه السلام در خطبه عيد فطر ميفرمايند
«الا و ان المضمار اليوم و السباق غدا الا و ان السبقة الجنة و الغاية النار». (14)
دنيا محل مسابقه است و آخرت زمان اجر گرفتن، بهشت جايزه برندگان اين مسابقه و جهنم جزاى بازندگان است. در روايتى از فرزند گراميش چنين آمده است
«امام الحسن عليه السلام فى يوم فطر بقوم يلعبون و يضحكون فوقف على رؤوسهم، فقال: ان الله جعل شهر رمضان مضمارا لخلقه، فيستبقون فيه بطاعته الى مرضاته، فسبق قوم ففازوا، و قصر آخرون فخابوا، فالعجب كل العجب من ضاحك لاعب في اليوم الذي يثاب فيه المحسنون و يخسر فيه المبطلون و ايم الله لو كشف الغطاء لعلموا ان المحسن مشغول باحسانه و المسى‏ء مشغول باسائته. ثم مضى‏». (15)
در اين حديث، امام حسن عليه السلام انجام اعمال عبادى در ماه مبارك رمضان را، تشبيه به مسابقه بين افراد نموده ‏اند و عيد فطر را زمان اخذ جوايز برندگان آن ميدانند.
لذا حضرت على عليه السلام در ويژگى‏هاى عيد فطر ميفرمايند
روزى كه نيكوكاران ثواب ميبرند.
«هذا يوم يثاب فيه المحسنون‏».
روزى كه گنهكاران زيان ميبينند.
«و خسر فيه المبطلون‏»
شبيه‏ترين روز به روز قيامت است.
«اشبه بيوم قيامكم‏».

چون در قيامت عده‏ اى كه زيان كارند، تاسف ميخورند و غضبناك ميگردند و عده‏ اى كه نيكوكارند رستگار و متنعم به نعمتهاى الهى ميشوند
روز عبرت گرفتن
«فاذكروا بخروجكم‏»
وقتى از منازلتان براى خواندن نماز عيد خارج ميشويد، به ياد آوريد زمانى را كه از منزل بدن خود خارج خواهيد شد و سوى خداى خود خواهيد رفت
«من الاجداث الى ربكم‏»
وقتى در جايگاه نماز خود ميايستيد به ياد آوريد زمانى را كه در محضر عدل الهى ميايستيد و از شما حسابرسى ميكنند
«و اذكروا وقوفكم بين يدى ربكم‏»
وقتى از نماز به منازلتان بر ميگرديد به ياد آوريد زمانى را كه به منازل خود در بهشت‏ خواهيد رفت
«و اذكروا منازلكم فى الجنة‏»
روز بشارت غفران و بخشش الهى.
«ابشروا عباد الله فقد غفر لكم ما سلف من ذنوبكم‏»
پی نوشت‏ها:
1. اين مقاله پيش از اين در جلد دوم ره‏ توشه رمضان سال 1376 صفحه 245 به بعد درج گرديده است.
2. دهخدا، ذيل عيد، تاج العروس زبيدى، ج 8، ص 438-439.
3. لسان العرب، ابن منظور، ج 3، ص 319.
4. همان، تاج العروس زبيدى، ج 8، ص 438.
5. لسان العرب، همان، تاج العروس زبيدى، ج 8، ص 439.
6. مائده، 114.
7. تفسير نمونه، 5/131.
8. خوراكى از آرد و شير.
9.غذايى يا حلوايى كه با شير تهيه مى‏شود.
10. بحار الانوار، ج 40، خ 73.
11. ميزان الحكمه، محمدى رى شهرى، ج 7، ص 131-132.
12. المراقبات في اعمال السنه، ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى، ص 167، به نقل از مجله پاسدار اسلام، ش 101، ص 10.
13. ر. ك: ماهنامه پاسدار اسلام، شماره 101، ص 10-11-50.
من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 516.14
تحف العقول، ص 170.15
كتاب: ره توشه راهيان نور


free b2evolution skin
14
تیر

پیرامون شب قدر

 پیرامون شب قدر

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ * وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ * لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ * تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ * سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ * .

ادامه »


free b2evolution skin