معرفی خصوصی علی بن ابیطالب عليه السلام
معرفی خصوصی علی بن ابیطالب عليه السلام
در مطلب قبل مطالبی در مورد دستور حج تمتع و حواشی آن بیان شد.بعد از آن ماجرا تقریبا به آغاز مراسم حج می رسیم. نقل های تاریخی صریحی داریم که طوایفی بزرگ و گروه هایی عظیم به طور دسته جمعی در حجة الوداع شرکت کرده بودند.
روزی که پیامبر صلی الله علیه و آله می خواست به سوی عرفات حرکت کند و اعمال حج را آغاز نماید، بیش از صد و بیست هزار نفر این کاروان عظیم را تشکیل می دادند، که شامل مردان و زنان و کودکان بودند. [1]
حاجیان در مراسم حج
در منابع تاریخی نام اکثر این افراد اعم از مرد و زن و کودک آمده است. در این جا نام تعدادی از مشاهیر را به طور خلاصه و به ترتیب حروف الفبا ذکر می کنیم:
ابوبکر،ابوذر غفاری،ابوعبیده جرّاح،ابوموسی اشعری،اشعث بن قیس،انس بن مالک،جابر بن عبدالله انصاری،خالد بن ولید ،سعد بن ابی وقّاص،سلمان،طلحة بن عبیدالله، عبد الرحمن بن عوف، عبدالله بن عباس، عبد الله بن عمر،عثمان بن عفان ،عمار بن یاسر،عمر بن خطّاب،عمرو بن عاص،مقداد بن اسود کندی و بسیاری دیگر…
از مشاهیر زنان نیز علاوه بر حضرت زهرا سلام الله علیها ،اسماء-همسر ابوبکر-و همچنین سایر همسران پیامبر حضور داشتند.
فرمان اعلام ولایت بعد از حج
همزمان با شروع حج،از سوی خداوند به پیامبر اعلام شد که با پایان این مراسم ،برنامه اعلان ولایت و نصب علی علیه السلام آغاز شود.
این دستور با آیه ی 7و8 سوره انشراح نازل شد:
“فاذا فرغت فانصب،و الی ربّک فارغب”
و چنین تفسیر شد که هرگاه از بیان همه واجبات-که آخرین آن ها حج است-فراغت یافتی علی را منصوب کن و برای حرکت به سوی پروردگارت آماده باش!
منا و عرفات
ظهر روز هشتم سیل عظیم مردم از مکه به سمت “منا” حرکت کرده و ساعتی بعد به آنجا رسیدند.اکنون کاروان آماده حرکت بود تا برای ظهر که اولین لحظه آغاز اعمال است خود را به عرفات برسانند.
بعد از وقوف در عرفات ،پیامبر به همه خوشامد گفت.او همچنین در چند خطبه،دعاهایی نیز خواند. در عرفات مردمی که تا آن موقع پیامبرشان را ندیده بودند،برای اولین بار این تجربه پیدا کرده بودند.[2]
دستور الهی درباره اعلام ولایت
در عرفات،جبرئیل از طرف خداوند نازل شد و با اشاره به آیه هفت سوره مائده ” میثاقه الّذی واثقکم به” این پیام را آورد:
“ای محمد!خداوند عزّوجلّ به تو سلام می رساند و می فرماید: اجل تو نزدیک شده و مدت تو پایان یافته است؛و من تو را به سوی آنچه چاره ای و فراری از آن نیست-یعنی مرگ- خواهم برد. اکنون عهد خویش را بسپار و وصیت خود را پیش بینی نما،و آنچه از علم و میراث علوم انبیای قبل از توست و اسلحه و تابوت و همه ی آنچه از نشانه های پیامبران نزد توست به وصی و خلیفه ی بعد از خودت تحویل ده، که او حجت تمام عیار من بر خلقم علی بن ابیطالب است.او را به عنوان علامت برای مردم به پا دار و عهد و پیمان و بیعت او را تجدید کن،و به آنان یادآوری کن آنچه از آنان تعهد گرفته ام از بیعتم و پیمانی که با آنان محکم کرده ام،و عهدی که با آنان داشته ام درباره ی ولایت ولیّم و صاحب اختیار آنان و هر مرد و زن مومنی ، یعنی علی بن ابیطالب.”
جبرئیل همچنین در ادامه ی وحی،مطالبی بیان کرد از جمله آن که گفت:
“من زمینم را بدون صاحب اختیار و سرپرست رها نمی کنم،تا حجت من بر خلقم باشد.پس آن روز است که دینم را کامل می نمایم و نعمتم را به درجه تمام می رسانم و اسلام را به عنوان دین شما راضی می شوم با ولایت ولیّم و صاحب اختیار هر مرد و زن مومنی…”
و در پایان گفت:
“پس ای محمد ،علی را به عنوان علامتی منصوب کن و از مردم در این باره بیعت بگیر و عهد و پیمانی را که با آنان محکم کرده ام تجدید کن؛چرا که من تو را قبض روح نموده نزد خود خواهم برد.”
پیامبر با توجه به شرایط خطرناک(رسوم جاهلی و عدم آمادگی در مردم برای پذیرش مطلب) آن زمان در بین مردم،شروع به گریه کردن نموده و فرمود:
“ای جبرئیل! خیلی وقت نیست که قوم من از جاهلیت فاصله گرفته اند.من اینان را به اختیار خودشان یا به کمک جنگ ها به انقیاد در آورده ام.اکنون اگر بخواهم کسی را بر آنان حاکم کنم ،چه خواهد شد؟…آن گاه پیامبر از جبرئیل درخواست امنیت از حفظ شرّ مردم را کرد…” [3]
معرفی خصوصی علی بن ابیطالب
مهم ترین حادثه در عرفات در آن مدت باقیمانده جریان معرفی خصوصی امیرمومنان بود.جابر می گوید:در عرفات خدمت پیامبر بودیم و علی در مقابل حضرت بود.حضرت در حالی که کف دست ایشان در دستش بود فرمود:
“یا علی ! من و تو از یک درخت خلق شده ایم.من ریشه ی آنم و تو تنه ی آن و حسن و حسین(علیهم السلام) شاخه های آن هستند.هر کس به شاخه ای از شاخه های آن بیاویزد خداوند به رحمتش او را وارد بهشت می کند. یا علی! اکر امت من روزه بگیرند تا همچون کمان قد خمیده شوند و نماز بخوانند تا همچون تیر لاغر شوند، ولی تو را مبغوض بدارند خداوند آنان را با صورت در آتش می اندازد. سعادتمند کامل کسی است که بعد از من ، تو را اطاعت کند و صاحب اختیاری تو را بپذیرد،و شقی کامل کسی است که بعد از من عصیان تو نماید و در مقابل تو علم دشمنی برافرازد.” [4]
——————————-
[1]العدد القویه ص 183
[2]سنن ترمذی ج5 ص572
[3]احتجاج ج1 ص 66
[4]امالی طوسی ص611+تاریخ دمشق ابن عساکر ج42 ص 64+مناقب ابن مغازلی ص 90 و 297
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب