علت پیش آمد مباهله
«وعده عذاب دليل حقانيت»
رسول خدا به آنها خبر داد چنانچه با من مباهله نماييد، عذاب حقتعالي بر شما نازل خواهد شد، و خود حضرت به انجام گرفتن مباهله اهتمام ميورزيد اگر بر حقيت خويش جزم ويقين نداشت هيچوقت اين مبالغة را نميكرد وسعي دراظهار كذب خود نمينمود يعني هيچ عاقل اين كار را نميكند بااينكه به اتّفاق (جهان بشريت) آنحضرت عاقلترين عقلاء بود.
فخر رازي گويد: جريان مباهله از دوجهت بر صحّت و ثبوت نبوّت آنحضرت دارد الف- با اخبار وترسانيدن آنها از عذاب؛ اگر بر نزول عذاب وثوق نداشت، با اصرار به انجام اين كار سعي در آشكار نمودن دروغ خود نميكرد.
فرض كنيم مباهله وقوع مييافت عذابي هم نازل نميشد چه پيش ميآمد آيا بر بطلان كار خود سعي نداشت در حالي كه اصرار كامل داشت مباهله تحقق يابد.
ب- اگر آنها حقيقت ادعاء آنحضرت را نميدانستند ابداً از مباهله منصرف نگشته و (حاضر به دادن جزيه و از دست دادن عزت و آبروي خود را در ميان اقوام مختلف نصاري نميشدند)
«پيغمبر موعود»
اگر نصارا بر پيغمبر موعود بودن آنحضرت يقين نداشتند از مباهله كردن امتناع نمي ورزيدند، همديگر را از اقدام به مباهله منع نميكردند.
اگر علم برحقيت او نداشتند ميبايست از نفرين آنحضرت ومعدودي از اهل بيت او پروائي نميكردند و در ميان قوم خود رتبه و مقام خود را حفظ ميكردند چنانكه براي حفظ شأن و مقام خود جنگها كردند و زن و بچه خود را در معرض اسارت و قتل وغارت قرار ميدادند، نبايد ذلّت و خواري جزيه دادن را براي خود هموار مي كردند و شكست مفتضحانه را با جان و دل اختيار مينمودند.
فخررازي گويد: اگر گفته شود چرا جايز نيست كه بگوئيم آنها شك داشتند ترك مباهله كردند كه اگر راستگو باشد عذاب بر ايشان نازل ميشود؟ ميگوييم: اين سخن با دو وجه مردود است.
الف- آن قوم جان و مال خودرا در منازعه با رسول خدا بذل ميكردند اگر شك داشتند اين كار را نميكردند.
ب- از آن نصارا نقل شده است كه ميگفتند به خدا قسم او همان پيغمبر مژده داده شده درتورات وانجيل است اگر با او مباهله كنيد استئصال حاصل ميشود، اين تصريحي بود كه آنها ميدانستند آنحضرت نبيّ مرسل از طرف خداست بدينجهت از مباهله امتناع ورزيدند.
قرطبي گويد: اين آيه از نشانههاي نبوت محمد صلي الله عليه و آله است چون آنان را براي مباهله دعوت كرد وآنها نپذيرفتند و بر جزيه راضي شدند؛ چون عاقب بزرگ آنها اعلام كرده بود اگر مباهله كنند بيابان براي آنها پر از آتش خواهد شد چون محمد صلي الله عليه و آله نبي مرسل است.
ميزان شناخت آنهارا نسبت به پيامبر، خداوند درقرآن كريم بيان فرموده است كساني كه كتاب (آسماني) به آنها دادهايم، او (پيامبر) را همچون فرزندان خود مي شناسند؛ (ولي) جمعي ازآنان، حق را آگاهانه كتمان مي كنند
«ثبوت فرزندي حسنين عليهما السلام»
اين قصة دلالت دارد بر اينكه حسنين عليهما السلام فرزندان حضرت رسول بودهاند زيرا كه حقتعالي در آيه مباهله باجمله و أبنائنا تعبير فرمودهاست به اتفاق مسلمين از فريقین، حضرت موقع نزول آن آيه پسري بغير از حسن و حسين را داخل مباهله نه كرده بود .
فخررازي گويد: مسئله چهارم: اين آيه دلالت دارد بر اينكه حسن و حسين عليهما السلام پسران رسول خدا صلي الله عليه و آله بودند چون وعده كرد، فرزندانش را بخواند، حسنين را خواند؛ پس واجب (وثابت) ميشود كه آن دو، فرزندان آنحضرت باشند.
اين سخن را آيه ومن ذريّته داود و سليمان إلي قوله تعالي و زكريّا و يحيي و عيسي تأييد مينمايد! چون معلوم است عيسي عليه السلام از طرف مادر به ابراهيم عليه السلام منسوب است؛ پس ثابت ميشود كه فرزند دختر را نيز فرزند گويند.
قرطبي گويد: مسئله سوم: بسياري از علماء گفته اند: آنحضرت در مقام مباهله فرمود: ندع أبنائنا وأبنائكم (سپس حسن وحسين را صدا كرد) آنهارا فرزندان خود حطاب نمود؛ و فرمايش آنحضرت در باره حسن انّ ابني هذا سيّد (انّ ابناي هذان سيّدان) (اين دو پسرانم آقا و سالارند) مخصوص حسن و حسين است پس آن دو (بزرگوار) فرزندان اويند نه كس ديگر، چون فرمود: كلّ سبب ونسب ينقطع يوم القيامة الّا سببي ونسبي
رابطه تمام سبب ونسبها در روز قيامت منقطع و بريده ميشود مگر سبب ونسب من.
ابوبكر رازي گويد: اين قضية دلالت ميكند بر اينكه حسنين فرزندان رسول خدايند و بر اينكه فرزند دختر نيز در حقيقت فرزند (پدر) محسوب مي شود.
5 ثبوت فضيلت آل كساء عليهم السلام واقعة مباهله
اين مطلب رابه اثبات رسانيد كه حضرات امير مؤمنان و فاطمه زهراء و حسن و حسين عليهم السلام بعداز رسول خدا صلي الله عليه و آله نزد خدا، أشرف مخلوقات و نزد رسول خدا عزيزترين مردم بودند، و به اين مطلب متعصّب ترين مخالفان مانند زمخشري، بيضاوي، فخر رازي و غير ايشان اعتراف كرده و قبول داشتهاند.
آلوسي گويد: ودلالت آيه بر فضيلت آل اللّه وآل رسول خدا از آن دلايلي است كه هيچ مؤمني در صحّت آن شك بر خود راه نميدهد.
فخر رازي گويد روايت شده است: رسول خدا وقتي كه (در روز مباهله) با عباي پشمي سياه (از خانه) بيرون آمد، حسن رضي الله عنه آمد اورا به زير عبا داخل نمود سپس حسين رضي الله عنه آمد او را هم زير عبا برد پس فاطمه و علي رضي اللّه عنهما را داخل كرد و اين آيه را تلاوت نمود انّما يريد اللّه ليذهب عنكم الرّجس أهل البيت و يطهّركم تطهيراً
بعداز نقل اين روايت ميگويد: بدانكه اين روايت در ميان اهل تفسير و حديث از نظر صحّت، متّفق عليها است.
آلوسي گويد: مسلم و ترمذي و غير آن دو از سعدبن ابي وقاص روايت كرده است وقتي كه آيه مباهله نازل شد رسول خدا صلي الله عليه و آله علي، فاطمة، حسن و حسين را صدازد فرمود: أللّهمّ هوءلاءِ أهلي خدايا اهل من اينها هستند؛ سپس آلوسي ميگويد: اين روايت مشهور و مورد اعتماد محدّثين است
روايت از عائشه است: در روز مباهله رسول خدا با عباي سياه نقش دار بيرون رفت حسن آمد اورا به زير عبا داخل كرد؛ حسين آمد او را هم به زير عبابرد پس از آنها فاطمة، علي آمدند آنها را هم زير عبا داخل نمود و سپس آيه بالا را تلاوت نمود.
بيضاوي پس از تفسير آيه و روايت مباهله مي گويد: و هو دليل علي نبوّته و فضل من أتي بهم من أهل بيته و آن دليل بر نبوت و ثبوت فضيلت آنهائي را كه از اهل بيتش آورده بود، مي باشد
نيشابوري پس از نقل روايت مباهله وكساء مي گويد: اين روايت مانند رواياتي است كه در صحّت آن اتّفاق نظر باشد سپس اظهار ميدارد: وأمّا فضل أصحاب الكساء فلا شك في دلالة الأية علي ذالك و لهذا ضمّهم الي نفسه بل قدّمهم في الذّكر پس شكي نيست كه آيه مباهله بر (ثبوت) فضيلت أصحاب كساء (آل عبا) دلالت دارد؛ نه تنها آنهارا ضميمه خود ساخت بلكه درمقام بيان، آنهارا مقدّم بر خود ذكر نمود.
مجاهد گويد: از ابن عباس سؤال كردم رسول خدا با چه كساني مي خواست مباهله كند؟ گفت: علي، فاطمة، حسن و حسين و منظور از أنفسنا درآيه علي است.
اكثر روايات عامة و خاصة مشتمل است بر اينكه حضرت فرمود: اين گروه كه من آوردهام، نزد خدا بعد از من، گراميترين (وعزيزترين) خلقند.
«ثبوت أفضليّت علي عليه السلام» در آيه مباهلة كلمه وأنفسنا بر اين دلالت دارد كه، امير مؤمنان عليه السلام از جميع أنبياء، و اولياء، و اصحاب رسول خدا، افضل است. چون در حديث مباهله غير از علي عليه السلام كسي نبود كه مشمول آن عبارت، بوده باشد.
براي اينكه هيچ وقت صحيح نيست كسي خود را دعوت به جائي كند كه بگويند، خود پيغمبر بوده است، بلكه پيغمبر فرمود: بيائيد فرزندان و زنان و جانمان را دعوت كنيم كه در ميدان مباهله حاضر شوند، در حالي كه غير از علي عليه السلام كسي را نياورد پس آنحضرت گذشته ازخود پيغمبر، ازهمه افضل است.
فخر رازي گويد:
شيعة از اين آية استدلال مي كنند بر آنكه علي بن أابي طالب «عليه السلام» بغير از پيغمبر آخر الزّمان از جميع انبياء افضل است و نيز از جميع اصحاب رسول خدا افضل است، زيرا كه خداوند فرموده است: بخوانيم نفسهاي خود ونفسهاي شمارا و (پر واضح است كه) مراد از أنفسنا نفس پيغبر نيست زيرا دعوت اقتضاي مغايرت دارد، انسان خود را نميخواند پس بايد كس ديگر مراد باشد و به اتّفاق مخالف و مؤالف غير از زنان و پسران كسي بجز از علي «عليه السلام» نبود كه مشمول أنفسنا باشد.
پس معلوم شد كه خداوند نفس علي را نفس محمد نام برده است. (علاوه براين) اتّحاد حقيقي ميان دونفس محال است پس بايد اتحاد مجازي باشد.
آلوسي بغدادي گويد:
شيعه با اين آيه استدلال مي كنند بر اينكه بعد از رسول خدا، علي كرّم اللّه وجهه از همه كس، بر خلافت أولويت دارد؛ مي گويند: چون مراد از أنفسنا أمير «عليه السلام» است، وقتي كه امير نفس رسول باشد، به معناي حقيقي اتحاد محال است تعيّن ان يكون المراد المساوات معين شد كه مراد، تساوي در همه كمالات است و هركس با رسول خدا مساوي باشد پس او افضل و أولي به تصرف از غير است ولا معني للخليفةالّا ذالك براي خلافت غير ازاين معناي ديگري نيست.
در روايات صحيحة وارد شده است: از آنحضرت حال بعضي از اصحابش را پرسيدند، پاسخ او را داد كسي گفت: پس علي چه (چرا راجع به او چيزي نفرمودي جواب داد) تو درباره مردم از من پرسيدي نه از خودم (يعني علي من و من علي هستم)
به بريدهاسلمي فرمود: اي بريدة كينه علي را به دل نگير چون آن از من و من از اويم؛ مردم از درختان پراكنده به وجود آمدهاند امّا من و علي از يك درخت آفريده شدهايم.
امام رضا عليه السلام درمجلس مأمون درپاسخ علماء فرمود: دليل اينكه مراد از أنفسنا درآيه مباهله أمير مؤمنان عليه السلام است فرمايش خود رسول خدا است (زماني كه قبيله بنو لهيعه تمرّد كردند) فرمودند:
بنو لهيعه از تمرّد خود دست بردارند، درغير اين صورت مردي را (براي سركوب واصلاح) به سوي آنان روانه مي كنم كه مانند جان خودم است. يعني عليّ بن ابي طالب عليه السلام.
منبع: از مباهله تا عاشورا محمد امینی گلستانی
صفحات: 1· 2
حرم امن تو کافی است هراسان شده را
أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ
روز مباهله، روز عزت و افتخار شیعه مبارک باد!
http://narjes-s3.kowsarblog.ir/
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب