حديث
امام مهدی عجل الله تعالی فرجه :
أنَا خاتِمُ الأَؤصِياءِ، بي يُدفَعُ البَلاءُ مِن أهلي وشيعَتي
من وصىّ آخرين ام، به وسيله من بلا از خانواده و شيعيانم دفع مى شود
الدعوات (راوندى) ، ص 207
امام مهدی عجل الله تعالی فرجه :
أنَا خاتِمُ الأَؤصِياءِ، بي يُدفَعُ البَلاءُ مِن أهلي وشيعَتي
من وصىّ آخرين ام، به وسيله من بلا از خانواده و شيعيانم دفع مى شود
الدعوات (راوندى) ، ص 207
امام صادق عليه السلام :
ثَلَاثَةٌ إِنْ يَعْلَمْهُنَّ الْمُؤْمِنُ كَانَتْ زِيَادَةً فِي عُمُرِهِ وَ بَقَاءَ النِّعْمَةِ عَلَيْهِ…تَطْوِيلُهُ فِي رُكُوعِهِ وَ سُجُودِهِ فِي صَلَاتِهِ وتَطْوِيلُهُ لِجُلُوسِهِ عَلَى طَعَامِهِ إِذَا أَطْعَمَ عَلَى مَائِدَتِهِ وَ اصْطِنَاعُهُ الْمَعْرُوفَ إِلَى أَهْلِهِ.
سه چيز است كه اگر مؤمن از آنها مطلع شود، باعث طول عمر و دوام بهره مندى او از نعمتها مى شود…طول دادن ركوع و سجده، زياد نشستن بر سر سفرهاى كه در آن ديگران را اطعام مى كند و خوش رفتارى اش با خانواده.
كافى(ط-الاسلامیه) ج 4، ص 49، ح 15
گوشه اى از دعاى ابراهيم عليه السلام
از ويژگىهاى ابراهيم اين بود كه بسيار دعا مىكرد، و بسيار مناجات و راز و نياز با خدا مىنمود، از اين رو در آيه 75 سوره هود مىخوانيم:
اءنّ ابراهيمَ لَحَليم اوَّاه مُنيبٌ؛
همانا ابراهيم بسيار بردبار، و بسيار ناله كننده به درگاه خدا و بازگشت كننده به سوى خدا بود.
به عنوان نمونه؛ بخشى از دعاهاى ابراهيم بعد از ساختن كعبه چنين بود:
پروردگارا! اين شهر (مكه) را شهر امنى قرار ده! و من و فرزندانمن را از پرستش بتها دور نگه دار!
پروردگارا! آنها (بتها) بسيارى از مردم را گمراه ساختند! هر كس از من پيروى كند از من است و هر كس نافرمانى من كند، تو بخشنده و مهربانى.
پروردگارا! من بعضى از فرزندانم را در سرزمين بى آب و علفى در كنار خانهاى كه حرم توست، ساكن ساختم، تا نماز را بر پا دارند، تو دلهاى گروهى از مردم را متوجه آنها ساز، و از ثمرات به آنها روزى ده، شايد آنان شكر تو را به جاى آورند.
پروردگارا! تو مىدانى آن چه را ما پنهان يا آشكار مىكنيم، و چيزى در زمين و آسمان بر خدا پنهان نيست.(236)
قصه هاي قزآني محمدي اشتهاردي
امام عسكرى عليه السلام : خَصلَتانِ لَيسَ فَوقَهُما شَىءٌ : الإيمانُ بِاللّهِ و نَفعُ الإخوانِ ؛ حديث
امام عسكرى عليهالسلام :دو خصلت است كه بالاتر از آنها چيزى نيست : ايمان به خدا و سود رساندن به برادران .
منبع: . همان ، ج 78 ، ص 374 .