17
مرداد

حكايت31

عزرائيل گفت: خداوند متعال، به من فرمان داده كه روح تو را بين آسمان چهارم و پنجم قبض كنم، به خدا عرض كردم: چگونه چنين چيزى ممكن است با اين كه بين آسمان چهارم و سوم، پانصد سال راه فاصله است، و بين آسمان سوم و دوم نيز همين مقدار فاصله. (و من اكنون در سايه عرش هستم و تا زمين فاصله فراوانى دارم و ادريس در زمين است، چگونه اين راه طولانى را ميپيمايد و تا بالاى آسمان چهارم مى‏آيد!!). آن گاه عزرائيل همانجا روح ادريس عليه‏السلام را قبض كرد. اين است سخن خداوند (در آيه 57 سوره مريم) كه مى‏فرمايد:

وَ رَفعناهُ مَكاناً عَليّاً؛ و ما ادريس را به مقام بالايى ارتقاء داديم.(80)

پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: در شب معراج، مردى را در آسمان چهارم ديدم، از جبرئيل پرسيدم: اين مرد كيست؟ جبرئيل گفت: اين ادريس است كه خداوند او را به مقام ارجمندى بالا آورده است. به ادريس سلام كرد و براى او طلب آمرزش نمودم، او نيز بر من سلام كرد و برايم طلب آمرزش نمود.(81)

قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي


free b2evolution skin
17
مرداد

حكايت30

مطابق بعضى از روايات، ادريس عليه‏السلام پس از مدتى كه در آسمان‏ها بود، عزرائيل روح او را در بين آسمان چهارم و پنجم قبض كرد، چنان كه خاطر نشان مى‏شود.

قبض روح ادريس عليه‏السلام بين آسمان چهارم و پنجم‏

امام صادق عليه‏السلام فرمود: يكى از فرشتگان، مشمول غضب خداوند شد. خداوند بال و پرش را شكست و او را در جزيره‏اى انداخت. او سال‏ها در آن جا در عذاب به سر مى‏برد تا وقتى كه ادريس عليه‏السلام به پيامبرى رسيد. او خود را به ادريس عليه‏السلام رسانيد و عرض كرد: اى پيامبر خدا! دعا كن خداوند از من خشنود شود، و بال و پرم را سالم كند.

ادريس براى او دعا كرد، او خوب شد و تصميم گرفت به طرف آسمان‏ها صعود نمايد، اما قبل از رفتن، نزد ادريس آمد و تشكر كرد و گفت: آيا حاجتى دارى كه مى‏خواهم احسان تو را جبران كنم.

ادريس گفت: آرى، دوست دارم مرا به آسمان ببرى، تا با عزرائيل ملاقات كنم و به او اُنس بگيرم، زيرا ياد او زندگى مرا تلخ كرده است.

آن فرشته، ادريس عليه‏السلام را بر روى بال خود گرفت و به سوى آسمان‏ها برد تا به آسمان چهارم رسيد، در آن جا عزرائيل را ديد كه از روى تعجب سرش را تكان مى‏دهد.

ادريس به عزرائيل سلام كرد، و گفت: چرا سرت را حركت مى‏دهى؟(79)

قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي


free b2evolution skin
17
مرداد

حكايت29

آرزوى ادريس براى ادامه زندگى به خاطر شكرگزارى‏

فرشته‏اى از سوى خداوند نزد ادريس عليه‏السلام آمد و او را به آمرزش گناهان و قبولى اعمالش مژده داد. ادريس بسيار خشنود شد و شكر خداى را به جاى آورد، سپس آرزو كرد هميشه زنده بماند و به شكرگزارى خداوند بپردازد.

فرشته از او پرسيد: چه آرزويى دارى؟

ادريس گفت: جز اين آرزو ندارم كه زنده بمانم و شكرگزارى خدا كنم، زيرا در اين مدت دعا مى‏كردم كه اعمالم پذيرفته شود كه پذيرفته شد، اينك بر آنم كه خدا را به خاطر قبولى اعمالم شكر نمايم و اين شكر ادامه يابد.

فرشته بال خود را گشود و ادريس را در بر گرفت و او را به آسمان‏ها برد. اينك ادريس زنده است و به شكرگزارى خداوند اشتغال دارد.(78)

قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي


free b2evolution skin
17
مرداد

آداب19

شرايط اجابت دعا از ديدگاه عقل‏

احساس ذلّت در پيشگاه حضرت حقّ‏
شايسته است دعا كننده در حال دعا توجّه داشته باشد كه وى مملوك خداوندگار توانا و قاهرى است كه بر او آگاهى و اشراف دارد، و اينكه بنده هيچگاه بى‏نياز از مولايش نبوده و هيچ زمانى نيست كه خواسته‏اى از او نداشته باشد. و نيز توجّه داشته باشد كه خداوند - جلّ جلاله - كه مالك همه چيز اوست، داراى بزرگترين جلالت و بزرگى و شكوه و والايى است، و وى كه بنده‏ى اوست، در پست‏ترين مرتبه‏ى فرو مايگى و پستى و كاستى قرار دارد، و از سويى اصل و خاستگاهش به ترتيب مراحل آفرينش از خاك و گِل، و گلِ سياه بدبوى متغيّر، و آب پَست است، و از سوى ديگر دستش از ناحيه‏ى زندگانى و وجود و تندرستى و تدبير اصول سعادتمندى در دنيا و آخرتش، خالى است.
پس اگر بنده با وجود اين خصوصيّتها، اگر با مولايى كه همواره به او نيكى نموده، و توانا و قاهر است و بر او آگاهى و اشراف دارد، مخالفت نموده و اين مخالفت را به آن خاستگاه ناتوان و آسيب پذير و پست و نكوهيده‏اش بيافزايد، و جلالت و اقبال و توجّه خدا به خود را كوچك بشمارد، و در كردار و گفتارش با او ستيز كند، و نظرش بر خلاف نظر او - كه در تمام حالات به صلاح بنده است - باشد؛ بايد هنگام دعا و مناجات بسان بنده برده خيانت پيشه و ذليل در پيشگاه مولاى خويش ايستاده، و همانند شخص فرومايه با شخصيّتى عزيز و بزرگوار، و شخص حقير نيازمند با مالك بى‏نياز و والا و بزرگ، و چون فرد ناتوان ناچيز با مولايى كه بيم و هراس از او دارد، و گفتگوى خيانت پيشگان و جنايتكاران با كسى كه از همه مالكان بزرگتر است و هر وقت كه بخواهد توانايى انتقام گرفتن را دارد، او را مورد خطاب قرار دهد.

ادب حضور از فلاح السائل


free b2evolution skin
17
مرداد

آداب18

افضل بودن دعا از ديدگاه عقل‏
اكنون مى‏گويم از لحاظ عقلى نيز مى‏توان وجهى موافق با آنچه كه پيرامون افضل بودن دعا از قرائت قرآن روايت شده يافت. و آن اينكه:
1 - مسلّماً اين گونه نيست كه هركس كلام خداوند - جلّ جلاله - را بخواند، به خدا معرفت داشته باشد، و قدر كلام الهى را بشناسد، و با تلاوت خويش خشنودى خدا را بخواهد؛ ولى امكان ندارد كسى دعا و درخواست و آرزو كند و كسى را كه مى‏خواند و از او درخواست مى‏كند و آرزوى خويش را از او مى‏خواهد، يعنى خداوند - جلّ جلاله - را نشناسد؛ بنابراين، دعا همواره مشتمل است بر:
الف و ب - معرفت به ذات و صفات خداوندى كه او را مى‏خواند.
ج - شناخت پيامبرى (صلى الله على و آله و سلم) كه مردم را به سوى او دعوت مى‏نمايد.
د - معرفت به واگذارى امور خود به خدا و درخواست و طلب از پيشگاه او.
ه - ادب نيازمندى به خدا.
و - دلبستگى و تعلّق خاطر به اعتماد و تكيه بر خدا.
ز - معجزه‏ها و كراماتى كه در نزد هركس كه دعاهايش مستجاب شده و حوايجش برآورده شده و ناراحتيهاى شديدش برطرف شده، تحقّق يافته است.
و اينها همگى فايده‏ها و مَواهبى هستند كه فضيلت آنها افزون و جايگاهش دو چندان و بيش از ديگر امور همسانِ آن است، و براى هر كس كه به معناى آنها پى برد، به روشنى بر امور ديگر ترجيح دارد.
ممكن است كسى اشكال كند و بگويد: گاهى غير عارفين به خدا نيز دعا مى‏كنند.
جواب اين سخن آن است كه حتّى دشمن خداوند - جلّ جلاله - يعنى ابليس نيز با دعا كردن و درخواست از خداوند منتفع شده، آنجا كه گفت: مرا از مهلت داده شدگان قرار ده، و خداوند - جلّ جلاله - درخواست او را اجابت نموده و فرمود:
إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرينَ إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ.69
- به راستى كه تا روز مشخّص و معلوم، از مهلت داده شدگان هستى.
ليكن امكان ندارد همان گونه كه ابليس به خاطر درخواست و دعا كردنش منتفع شد، كسى دشمنِ خداوند - جلّ جلاله - باشد و در حال عداوت و دشمنى، به خاطر خواندن قرآن شريف ثواب داده شده، و به ثمره‏ى آن نايل گردد.
2 - از ديگر مرجّحات عقلى دعا بر تلاوت قرآن اين است كه: كسى كه درخواست و دعا مى‏كند، به همان اندازه‏اى كه در حاجت خويش به او نياز و اضطرار دارد، به او توجّه نموده و در پيشگاهش اظهار خشوع و فروتنى مى‏نمايد، بنابراين از آنجا كه نيازمنديها و حوائج مردم به خداوند - جلّ جلاله - در زندگانى دنيا بسيار است، دعا كننده نيز بسان شخص مضطرّ، ناچار از اخلاصِ عبوديّت و بندگى است؛ ليكن تلاوت قرآن شريف در غالب اوقات از اين حالتها خالى است، بلكه چه بسا انسان قرآن را با حالت غفلت تلاوت مى‏نمايد، و در نتيجه خود اين كار [در نزد اهل كمال ]محسوب مى‏شود.

ادب حضوراز فلاح السائل


free b2evolution skin