26
مرداد

قاصدك17

خداي من، شاهد باش و يك آن ما را به حال خودمان وامگذار كه از حقيقت دور افتيم.
فرازی از وصیت‌نامه شهید قاسم خاوه‌اي


free b2evolution skin
26
مرداد

قاصدك16

با حضور در خانه، به پدر و مادر دلدارى بدهيد، تقوا و پرهيزگارى را پيشه كنيد.
فرازی از وصیت‌نامه شهید عباس شعبانى


free b2evolution skin
26
مرداد

قاصدك15

مردم، گوش كنيد، مگر نه اين كه خدا خود در قرآن وعده مى‏دهد كه ما ضامن حفظ و نگهدارى قرآن و اسلام هستيم.
فرازی از وصیت‌نامه شهید غلام نامنى


free b2evolution skin
26
مرداد

قاصدك14

وصيت شهدا

خدايا، اين قطرة خون ناچيز و جان ناقابل مرا براي گسترش اسلام به حضور بپذير. و اگر جان ما آن ارزش را دارد كه براي اسلام فدا شود و اسلام پيش برود، صدها بار به ما جان بده تا مبارزه كنيم و شهيد بشويم.
فرازی از وصیت‌نامه شهید علي‌محمد باغباني آراني


free b2evolution skin
26
مرداد

بهلول 18

حکایت مرحوم بهلول و انگور

روزی یکی از دوستان بهلول گفت: ای بهلول! من اگر انگور بخورم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: اگر بعد از خوردن انگور در زیر آفتاب دراز بکشم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: پس چگونه است که اگر انگور را در خمره ای بگذاریم و آن را زیر نور آفتاب قرار دهیم و بعد از مدتی آن را بنوشیم حرام می شود؟ بهلول گفت: نگاه کن! من مقداری آب به صورت تو می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! بهلول گفت: حال مقداری خاک نرم بر گونه ات می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! سپس بهلول خاک و آب را با هم مخلوط کرد و گلوله ای گلی ساخت و آن را محکم بر پیشانی مرد زد! مرد فریادی کشید و گفت: سرم شکست! بهلول با تعجب گفت: چرا؟ من که کاری نکردم! این گلوله همان مخلوط آب و خاک است و تو نباید احساس درد کنی، اما من سرت را شکستم تا تو دیگر جرات نکنی احکام خدا را بشکنی!!

بهلول دانا


free b2evolution skin