19
مرداد

قصه 8

فرمان خدا به فرشتگان در مورد سجده بر آدم عليه‏السلام‏

مراحل جسمى آدم عليه‏السلام او را به مقامى نرسانيد كه لياقت يابد و به عنوان گل سرسبد موجودات و مسجود فرشتگان، معرفى شود. مرحله تكاملى بشر به آن است كه روح انسانى از جانب خدا به او دميده گردد، در اين صورت است كه آدم در پرتو آن روح ويژه انسانى، لياقت و استعداد فوق العاده پيدا مى‏كند، و خداوند به فرشتگان فرمان مى‏دهد كه به عنوان تكريم و تجليل از مقام آدم عليه‏السلام او را سجده كنند، يعنى خدا را سجده شكر به جا آورند كه چنين موجود ممتازى را آفريده است.

خداوند به فرشتگان خطاب نمود و فرمود: من بشرى از گِل مى‏آفرينم، هنگامى كه آن را موزون نمودم و از روح خودم در آن دميدم بر آن سجده كنيد.(26)

بنابراين سجده فرشتگان به خاطر آن روح ويژه‏اى بود كه خداوند در كالبد بشر دميد، و چنين روحى، به آدم لياقت داد تا نماينده خدا در زمين شود.

آدم داراى دو بُعد بود: جسم و روح انسانى. جسم او به حكم مادى بودنش، او را به امور منفى دعوت مى‏كرد و روح او به حكم ملكوتى بودنش او را به امور مثبت فرا مى‏خواند.

فرشتگان جنبه‏هاى مثبت آدم عليه‏السلام را بر اساس فرمان خدا، ديدند، و بدون چون و چرا آدم را سجده كردند، يعنى در حقيقت آدم را در راستاى تجليل از آدم سجده نمودند.(27)

ولى ابليس جنبه منفى آدم، يعنى جسم او را مورد مقايسه قرار داد، و از سجده كردن آدم خوددارى نمود، و فرمان خدا را انجام نداد.

درست است كه سجده بر آدم عليه‏السلام واقع شده و آدم عليه‏السلام قبله اين سجده قرار گرفت، ولى همه انسان‏ها در اين افتخار شركت دارند، چرا كه لياقت و استعدادهاى ذاتى آدم موجب چنين تجليلى از مقامش گرديد، و چنين لياقتى در ساير انسان‏ها نيز وجود دارد.

از اين رو در روايات معراج نقل شده: در يكى از آسمان‏ها، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به جبرئيل فرمود: جلو بايست تا همه ما و فرشتگان به تو اقتدا كنيم.

جبرئيل پاسخ داد: از آن هنگام كه خداوند، به ما فرمان داد تا آدم را سجده كنيم، بر انسان‏ها پيشى نمى‏گيريم، و امام جماعت آن‏ها نمى‏شويم.

و نيز هنگامى كه آدم عليه‏السلام از دنيا رفت، فرزندش هِبَةُ الله به جبرئيل گفت: جلو بايست و بر جنازه آدم عليه‏السلام نماز بخوان. جبرئيل در پاسخ گفت: اى هبة الله! خداوند به ما فرمان داد تا آدم را در بهشت سجده كنيم، بنابراين براى ما روا نيست كه امام جماعت يكى از فرزندان آدم عليه‏السلام قرار گيريم.(28)

قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي


free b2evolution skin
19
مرداد

قصه 7

-حضرت آدم عليه‏السلام‏

در قرآن 17 بار سخن از آدم عليه‏السلام به ميان آمده.(15) در اين جا نظر شما را به بخشى از زندگى او كه در قرآن آمده با توجه به روايات و گفتار مفسران، جلب مى‏كنيم:

خبر از آفرينش خليفه خدا در زمين، و پاسخ به سؤال فرشتگان‏

خداوند اراده كرد تا در زمين خليفه و نماينده‏اى كه حاكم زمين باشد قرار دهد، چرا كه خداوند همه چيز را براى انسان آفريده است.(16)موقعيت و لياقت انسان را به گونه‏اى قرار داده تا بتواند به عنوان نماينده خدا در زمين باشد.

خداوند قبل از آن كه آدم عليه‏السلام پدر انسان‏ها را به عنوان نماينده خود در زمين بيافريند، اين موضوع بسيار مهم را به فرشتگان خبر داد. فرشتگان با شنيدن اين خبر سؤالى نمودند كه ظاهرى اعتراض گونه داشت و عرض كردند:

پروردگارا! آيا كسى را در زمين قرار مى‏دهى كه:

1 - فساد به راه مى‏اندازد

2 - و خونريزى مى‏كند

اين ما هستيم كه تسبيح و حمد تو را به جا مى‏آوريم، بنابراين چرا اين مقام را به انسان گنهكار مى‏دهى نه به ما كه پاك و معصوم هستيم؟

خداوند در پاسخ به سؤال آن‏ها فرمود: من حقايقى را مى‏دانم كه شما نمى‏دانيد.(17)

خداوند همه حقايق، اسرار و نام‏هاى همه چيز (و استعدادها و زمينه‏هاى رشد و تكامل در همه ابعاد) را به آدم عليه‏السلام آموخت. و آدم عليه‏السلام همه آن‏ها را شناخت.

آنگاه خداوند آن حقايق و اسرار را به فرشتگان عرضه كرد و در معرض نمايش آن‏ها قرار داد و به آن‏ها فرمود: اگر راست مى‏گوييد كه لياقت نمايندگى خدا را داريد، نام اين‏ها را به من خبر دهيد، و استعداد و شايستگى خود را براى نمايندگى خدا در زمين، نشان دهيد.

فرشتگان (دريافتند كه لياقت و شايستگى، تنها با عبادت و تسبيح و حمد به دست نمى‏آيد، بلكه علم و آگاهى پايه اصلى لياقت است از اين رو) با عذرخواهى به خدا عرض كردند: خدايا! تو پاك و منزه هستى، ما چيزى جز آن چه تو به ما آموخته‏اى نمى‏دانيم، تو دانا و حكيم مى‏باشى(18)

به اين ترتيب فرشتگان كه به لياقت و برترى آدم عليه‏السلام نسبت به خود پى برده و پاسخ سؤال خود را قانع‏كننده يافتند، به عذرخواهى پرداخته، و دريافتند كه خداوند مى‏خواهد انسانى به نام آدم عليه‏السلام بيافريند كه سمبل رشد و تكامل، و گل سرسبد موجودات، و ساختار وجودى او به گونه‏اى آفريده شده كه لايق مقام نمايندگى خدا است.

آفرينش آدم، و نگاه او به نورهاى اشرف مخلوقات‏

آدم از دو بُعد تشكيل شده، جسم و روح. خداوند نخست جسم او را آفريد، سپس روح منسوب خود را در او دميد و به صورت كامل او را زنده ساخت.

از آيات مختلف قرآن و تعبيرات گوناگونى كه درباره چگونگى آفرينش انسان آمده به خوبى استفاده مى‏شود كه انسان در آغاز، خاك بوده است،(19) سپس با آب آميخته شده و به صورت گِل در آمده است،(20) و بعد به گِل بدبو (لجن) تبديل شده، (21) سپس حالت چسبندگى پيدا كرده،(22) سپس به حالت خشكيده در آمده و همچون سفال گرديده است.(23)

فاصله زمانى اين مراحل كه چند سال طول كشيده، روشن نيست.

اين قسمت نشان دهنده مراحل تشكيل جسم آدم است، كه همچنان تكميل شد تا به صورت يك جسد كامل در آمد.

در كتاب ادريس‏(24)آمده: روزى حضرت ادريس پيامبر، به ياران خود رو كرد و گفت: روزى فرزندان آدم در محضر او پيرامون بهترين مخلوقات خدا به گفتگو پرداختند، بعضى گفتند: او پدر ما آدم عليه‏السلام است، چرا كه خدا او را با دست مرحمت خود آفريد، و روح منسوب به خود را در او دميد، و به فرمان او، فرشتگان، به عنوان تجليل از مقام آدم عليه‏السلام، او را سجده كردند، و آدم را معلم فرشتگان خواند، و او را خليفه خود در زمين قرار داد، و اطاعت او را بر مردم واجب نمود.

جمعى گفتند: نه بلكه بهترين مخلوق خدا فرشتگانند كه هرگز نافرمانى از خدا نمى‏كنند، و همواره در اطاعت خدا به سر مى‏برند، در حالى كه حضرت آدم عليه‏السلام و همسرش بر اثر ترك اَوْلى از بهشت اخراج شدند، گرچه خداوند توبه آن‏ها را پذيرفت و آنان را هدايت كرد، و به ايشان و فرزندان با ايمانشان وعده بهشت داد.

گروه سوم گفتند: بهترين خلق خدا جبرئيل است كه در درگاه خدا امين وحى مى‏باشد. گروه ديگر سخن ديگر گفتند: گفتگو به درازا كشيد تا اين كه آدم عليه‏السلام در آن مجلس حاضر شد و پس از اطلاع از ماجرا، چنين فرمود:

اى فرزندانم! آن طور كه شما فكر مى‏كنيد، نادرست است. هنگامى كه خداوند مرا آفريد و روحش را در من دميد، بلند شده و نشستم. همينطور كه به عرش خدا مى‏نگريستم، ناگهان پنج نور بسيار درخشان را ديدم. غرق در پرتو انوار آنها شدم و از خداوند پرسيدم: اين پنج نور كيستند؟ خداوند فرمود: اين پنج نور، نورهاى اشرف مخلوقات، باب‏ها و واسطه‏هاى رحمت من هستند، اگر آن‏ها نبودند تو و آسمان و زمين و بهشت و دوزخ و خورشيد و ماه را نمى‏آفريدم.

پرسيدم: خدايا نام اين‏ها چيست؟ فرمود: به عرش بنگر. وقتى به عرش نگاه كردم، اين نام‏ها را مشاهده نمودم: بارقليطا، ايليا، طيطه، شَبَر، شُبَير (كه به زبان سريانى است، يعنى محمد، على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام) بنابراين برترين مخلوقات اين پنج تن هستند.(25)

قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي


free b2evolution skin
19
مرداد

وصال30

30- مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع مَنِ اسْتَحْكَمَتْ لِي فِيهِ خَصْلَةٌ مِنْ خِصَالِ الْخَيْرِ احْتَمَلْتُهُ عَلَيْهَا وَ اغْتَفَرْتُ فَقْدَ مَا سِوَاهَا وَ لَا أَغْتَفِرُ فَقْدَ عَقْلٍ وَ لَا دِينٍ لِأَنّ مُفَارَقَةَ الدّينِ مُفَارَقَةُ الْأَمْنِ فَلَا يَتَهَنّأُ بِحَيَاةٍ مَعَ مَخَافَةٍ وَ فَقْدُ الْعَقْلِ فَقْدُ الْحَيَاةِ وَ لَا يُقَاسُ إِلّا بِالْأَمْوَاتِ‏
كتاب كافى جلد 1 ص :31 رواية: 30

ترجمه :
30- اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: كسى را كه آگاه شوم بر يكى از صفات خوب استوار است، بپذيرم و از نداشتن صفات ديگرش بگذرم ولى از نداشتن عقل و دين چشم نمى‏پوشم زيرا جدائى از دين جدائى از امنيت است و زندگى با حراس گوارا نباشد و فقدان عقل فقدان زندگى است ( زيرا بى‏خردان) فقط با مردگان مقايسه شوند و بس.


free b2evolution skin
19
مرداد

وصال29

29- بَعْضُ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ عَنْ مُفَضّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ يَا مُفَضّلُ لَا يُفْلِحُ مَنْ لَا يَعْقِلُ وَ لَا يَعْقِلُ مَنْ لَا يَعْلَمُ وَ سَوْفَ يَنْجُبُ مَنْ يَفْهَمُ وَ يَظْفَرُ مَنْ يَحْلُمُ وَ الْعِلْمُ جُنّةٌ وَ الصّدْقُ عِزٌّ وَ الْجَهْلُ ذُلّ‏ٌ وَ الْفَهْمُ مَجْدٌ وَ الْجُودُ الكافي ج : 1 ص : 72نُجْحٌ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ مَجْلَبَةٌ لِلْمَوَدّةِ وَ الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللّوَابِسُ وَ الْحَزْمُ مَسَاءَةُ الظّنّ وَ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ الْحِكْمَةِ نِعْمَةُ الْعَالِمِ وَ الْجَاهِلُ شَقِيّ‏ٌ بَيْنَهُمَا وَ اللّهُ وَلِيّ مَنْ عَرَفَهُ وَ عَدُوّ مَنْ تَكَلّفَهُ وَ الْعَاقِلُ غَفُورٌ وَ الْجَاهِلُ خَتُورٌ وَ إِنْ شِئْتَ أَنْ تُكْرَمَ فَلِنْ وَ إِنْ شِئْتَ أَنْ تُهَانَ فَاخْشُنْ وَ مَنْ كَرُمَ أَصْلُهُ لَانَ قَلْبُهُ وَ مَنْ خَشُنَ عُنْصُرُهُ غَلُظَ كَبِدُهُ وَ مَنْ فَرّطَ تَوَرّطَ وَ مَنْ خَافَ الْعَاقِبَةَ تَثَبّتَ عَنِ التّوَغّلِ فِيمَا لَا يَعْلَمُ وَ مَنْ هَجَمَ عَلَى أَمْرٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ جَدَعَ أَنْفَ نَفْسِهِ وَ مَنْ لَمْ يَعْلَمْ لَمْ يَفْهَمْ وَ مَنْ لَمْ يَفْهَمْ لَمْ يَسْلَمْ وَ مَنْ لَمْ يَسْلَمْ لَمْ يُكْرَمْ وَ مَنْ لَمْ يُكْرَمْ يُهْضَمْ وَ مَنْ يُهْضَمْ كَانَ أَلْوَمَ وَ مَنْ كَانَ كَذَلِكَ كَانَ أَحْرَى أَنْ يَنْدَمَ‏
اصول كافى جلد 1 صفحه:31 رواية 29


free b2evolution skin
19
مرداد

توحيد11

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَتَانِي جَبْرَئِيلُ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ طُوبَى لِمَنْ قَالَ مِنْ أُمَّتِكَ- لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ مُخْلِصا

ترجمه :

11. از امام جعفر صادق (عليه السلام) روايت شده است كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمودند:

جبرئيل بين صفا و مروه (در مكه) به نزد من آمد و عرض كرد: اى محمد! خوش به حال انسانى از امت تو كه مى‏گويد: خدايى جز خداى يگانه نيست و با اخلاص، به يگانگى او معترف باشد.

توحيد اثر شيخ صدوق (ره)


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم