20
مرداد

كيميا19

درباره شيخ رجبعلي خياط نوشته اند: وي معتقد بود كه ما بايد همان گونه در خدمت مردم باشيم كه امامان ما و اولياي الهي بودند. آنان هدفي در خدمت جز خداوند متعال نداشتند. خدمت آنان به مردم، براي خدا و به عشق او بود. (تنديس اخلاص، ص78) وي در پاسخ كسي كه نصيحتي خواسته بود، گوشش را گرفت و فرمود: خدمت به خلق! خدمت به مردم! شيخ رجبعلي خياط معتقد بود: راه محبت خدا، محبت به خلق خدا و خدمت به مردم، بخصوص انسان هاي مستضعف و گرفتار است.

(كيمياي محبت تنديس اخلاق)


free b2evolution skin
20
مرداد

فضيلت28

امام صادق(ع) و خدمتكاري خلق
امام صادق(ع) نيز درسيره و سنت، همانند ديگر معصومان(ع) در اين مسير كمالي گام برداشته و به عنوان سرمشق انسان، بر آن بود تا خدمتكاري خلق را به خوبي نشان دهد. همان گونه كه در خانه علوي(ع) اعضاي خانواده درمقام بر و نيكي، سه روز خوراك افطاري خويش را به يتيم و اسير و فقير دادند (سوره انسان) و امام صادق(ع) نيز بارها دارايي خويش را در ميان بينوايان و فقيران تقسيم كرد و به اشكال گوناگون خود را در خدمت خلق قرار داد.
همان گونه كه امام سجاد(ع) بارها ناشناخته در ميان كاروان هاي حاجيان قرار مي گرفت تا به خدمتكاري ايشان مشغول شود و هرگاه شناخته مي شد از آنان جدا و به كارواني ديگر مي پيوست، همچنين امام صادق(ع) در مكه و مني به خدمت خلق مشغول مي شد و دمي از آن كناره نمي گرفت. وي شبانه روز خويش را وقف خدمتكاري به مردم كرده بود و هركسي از خوان علم وعملش به مقدار نيازش بهره مند مي شد.
اگر اميرمؤمنان علي(ع) نخلستان مي ساخت و چاه آب مي كند و بر فقيران و بينوايان وقف مي كرد، امام صادق(ع) نيز با مال و جان كمر به خدمت خلق بسته بود. آن حضرت(ع) بر پايه آن كه به آن چه مي گويند عمل كنند و مصداق «لم تقولون ما لا تفعلون» (صف، آيه2) نباشند، به هرچه گفت، عمل مي كرد و همان گونه كه ديگران را به خدمت خلق مي خواند، خود در خدمت خلق بود.
دراين باره جميل يكي از راويان مي گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه فرمود: المؤمنون خدم بعضهم لبعض قابل جميل: قلت: و كيف يكونون خدما بعضهم لبعض؟ قال: يفيد بعضهم بعضا؛ مؤمنان خدمتگزار يكديگرند. گفتم چگونه؟ فرمود: به يكديگر فايده و سود مي رسانند. (كافي، ج2، ص167)
شخصي كه نزد حضرت بود مي گويد: تعجب كردم چطور همه خدمتكار همديگرند، به تعبير عرفي يعني همه نوكرهمند!؟ و كيف يكون خدم بعضهم لبعض؟ اين چه جوري مي شود يعني مثلا بروند خانه هاي هم خدمتكاري كنند!؟
قال: يفيد بعضهم بعضا؛ به يكديگر فايده برسانند؛ پس فايده رساندن مؤمنين به خدمتكاري است، منتي نيست، نكته اين است. چه در عرض هم باشيم مثل مردم كوچه و بازار و چه آن كسي كه به حسب جايگاه اجتماعي پست و منصبي دارد اگر فايده اي داشت خدمتكار است و ديگر منتي ندارد بر مردم. نكته اين حديث به نظر ما فقط اين نيست كه فايده برساند بلكه بايد منتي هم نباشد و خدمت و فايده اش را با منت گذاشتن باطل نكند.»


free b2evolution skin
20
مرداد

فضيلت27

انسانيت انسان در گرو مسئوليت هاي اجتماعي اوست

پيامبر(ص) در تبيين ايمان خالص معنا و نگرش وحياني قرآن، اسلام و نه ايمان را در گرو خدمت به خلق مي داند؛ به اين معنا كه اسلام به عنوان دين فطرت همانند عقل سالم، حكم مي كند كه كمال را مي بايست در خدمت به آفريده هاي الهي ديد و براي خودسازي و تزكيه بايد از مسير خدمت به آفريده ها عبور كرد نه در گوشه نشيني و رهبانيت. از اين رو مي فرمايد: من اصبح و لم يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم؛ مسلماني غير از خدمت به برادران مسلم و اهتمام در رفع مشكلات آنان نيست. (اصول كافي، ج2، ص167، بحارالانوار، ج71، ص337)
آن حضرت همچنين دربيان اين نكته قرآني كه عمل صالح و احسان و نيكي در دو مفهوم، خودنمايي مي كند، مي فرمايد: خصلتان ليس فوقهما من البر شي: الايمان بالله و النفع لعبادالله؛ ايمان به خدا و نفع رساندن به بندگان او دو خصلت نيك است كه برتر از آن چيزي نيست. (بحارالانوار، ج 74، ص 137)
در روايتي ديگر آمده است: خيرالناس انفعهم للناس؛ بهترين مردم سودمندترين ايشان به مردمان است. اين بدان معناست كه معيار در خوب و بد را مي بايست در نفع و ضرر فرد به ديگران ديد نه در گوشه نشيني و رياضت كشي و رهبانيت گرايي. بنابراين، انسانيت انسان در گرو مسئوليت هاي اجتماعي اوست.


free b2evolution skin
20
مرداد

فضيلت26

ارتباط ايمان واقعي با مسئوليتهاي اجتماعي
خداوند در آيه 177 سوره بقره مي فرمايد: «نيكي آن نيست كه روي خود، به جانب مشرق و مغرب كنيد؛ بلكه نيكوكار كسي است كه به خداوند و روز بازپسين و فرشتگان و كتاب خدا و پيامبران ايمان آورد و مال خود را با آن كه دوستش دارد، به خويشاوندان و يتيمان و درماندگان و مسافران و گدايان و در بند ماندگان ببخشد و نماز بگزارد و زكات بدهد و اينان چون عهدي مي بندند بدان وفا مي كنند و در بينوايي و بيماري و به هنگام جنگ، صابرند.»
در اين آيه به درستي رابطه ايمان واقعي با فعاليت ها و مسئوليت هاي اجتماعي بيان شده و عبادات فردي در كنار عبادات اجتماعي معنا و مفهوم مي يابد. از اين رو اميرمؤمنان علي(ع) مي فرمايد: رأس الايمان الاحسان الي الناس؛ اساس ايمان، همان احسان به مردم است. (غرر الحكم، ج4، ص52)
امام صادق(ع) نيز در تفسير ايمان خالص و واقعي مي فرمايد: من خالص الايمان، البر بالاخوان والسعي في حوائجهم في العسر و اليسر؛ نيكي به برادران ديني و تلاش و جديت براي رفع مشكلات آنان در تمام زمينه ها و در هر شرايط، برخاسته از ايمان خالص است. (بحارالانوار، ج71، ص 317)


free b2evolution skin
20
مرداد

فضيلت25

امام صادق(ع) و خدمتكاري مردم

روابط اجتماعي در اسلام در جايگاه محوري قرار گرفته است؛ زيرا انسان از نظر ساختار وجودي به گونه اي است كه بي ارتباط انساني، از نقص بزرگي رنج مي برد و هرگز به كمال بايسته و شايسته خويش نخواهد رسيد. چنين نگاهي به روابط انساني، موجب شده تا بسياري از گزاره ها و آموزه هاي وحياني قرآن متوجه تبيين و تفسير معنا و مفهوم روابط انساني، جايگاه، اهميت و قوانين مربوط به آن شودنگاه قرآن به موضوع روابط انساني تا بدانجا اهميت دارد كه رهايي از خسران و زيان ابدي كه دامنگير همه بشريت است، جز بدان تحقق پذير نيست، به گونه اي كه تنها گليم خويش از آب بر كشيدن نمي تواند زيان ابدي را از انسان بردارد، بلكه مي بايست افزون بر گليم خويش، در انديشه گليم ديگران بود و دستگير و راهنماي آنان شد. اين جاست كه نوكري و خدمتكاري ديگران به معناي يك مسئوليت و وظيفه انساني و طبيعي و تنها راه رهايي از دوزخ فراق و رسيدن به بهشت متالهان مطرح مي شود.نويسنده در اين مطلب بر آن است تا نقش خدمتكاري مردم را در رسيدن به مقام كمال انساني را تبيين كند و نشان دهد كه به يك معنا، عبادت به مفهوم عام آن به جز خدمت خلق نيست. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
كمال انساني در گرو مسئوليت اجتماعي
برخلاف همه اديان و مذاهب، اسلام ديني با محوريت همگرايي اجتماعي است؛ به گونه اي كه دست يابي به كمالات انساني، تنها با محوريت اجتماع انساني تحقق مي يابد و اين گونه نيست كه انسان بتواند برپايه خودبيني و خودمحوري به كمالات بايسته و شايسته برسد. از اين رو عرفان اسلامي، عرفان اجتماعي است؛ چرا كه شناخت خداوندي و متاله و خدايي شدن تنها از مسير خلق مي گذرد و چنان كه در اسفارهاي چهارگانه عرفاني تبيين شده، انسان در همه مسير عرفان و شناخت و تزكيه، در ارتباط با خلق عمل مي كند تا به موفقيت مي رسد. بر همين اساس هرگونه گوشه نشيني و رهبانيت به عنوان سلوكي غير اسلامي مطرح مي شود و دير و خراب نشيني مذموم و ناپسنده شمرده شده و چله نشيني، در اعتكاف مساجد و در ميان مردم و نمازگزاران معنا مي يابد.
امام خميني(ره) همانند ديگر عارفان مكتب اسلام با توجه به اين نگرش وحياني به روابط انساني، در دستورالعملي به فرزندشان چنين مي نگارند: پسرم!… آنچه گفتم بدان معني نيست كه خود را از خدمت به جامعه كنار كشي و گوشه گير و كل (آويزان) بر خلق الله باشي كه اين از صفات جاهلان متنسك است يا درويشان دكان دار… پسرم! از زير بار مسئوليت انساني كه خدمت به حق در صورت خدمت به خلق است، شانه خالي مكن كه تاخت و تاز شيطان در اين ميدان كمتر از تاخت و تاز در بين مسئولين و دست اندركاران نيست.
خداوند در آيات بسياري از جمله در سوره عصر به اين نكته محوري در سير و سلوك متاله شدن و خدايي گشتن، اين گونه اشاره دارد كه هر كسي در زيان و خسران است مگر آن كه به حق، ايمان داشته باشد و كار نيك انجام داده و ديگران را به حق و كار نيك دعوت و سفارش نمايد.
هر چند كه عمل صالح دايره وسيع و گسترده اي دارد كه شامل نماز و روزه و ديگر عبادات محض شرعي مي شود، ولي اگر به خوبي توجه شود، اين معنا به دست مي آيد كه احسان به ديگران و خدمت به همه موجودات و آفريده هاي خداوندي از جمله انسان، مهم ترين و اساسي ترين كارهاي نيك و اعمال صالحي است كه انسان مي تواند در مقام انسانيت و مظهريت ربوبيت به عنوان خليفه الهي انجام دهد.
بسياري از آموزه هاي قرآني بويژه آموزه هاي دستوري آن مرتبط با ديگران سامان يافته است. به عنوان نمونه خداوند در كنار نماز، مسأله انفاق و پرداخت زكات را مطرح مي كند كه يك عمل اجتماعي و مرتبط با ديگران است؛ به اين معنا كه هر چيزي را كه از هر طريق از جمله تلاش و كار و كوشش به دست آورده مي شود مي بايست بخشي از آن را به ديگران بخشيد بي آن كه منتي بر آنان گذاشته شود؛ چرا كه آنان در اين دستاوردهاي شما حقي دارند كه بايد ادا شود. اداي چنين حقي از سوي شما به معناي حركت در مسير خدايي شدن است؛ زيرا خداوند نيز بي هيچ منتي وجود را به شما هديه كرده و نعمت هاي بي شماري را به شما بخشيده و مي بخشد.
از نظر آموزه هاي وحياني قرآن، مرد و زن در كنار هم معنا مي يابند و به كمال مي رسند؛ زيرا زوجيت مبناي هستي است و اين اجتماع كوچك در حقيقت نفس واحد و يگانه اي را شكل مي دهند. (نساء، آيه 1 و آيات ديگر) بنابراين، كمال نفس به همراهي زن و شوهر و تحقق زوجيت واقعي است و هيچ يك از مرد و زن نمي تواند به تنهايي به كمال بايسته و شايسته خويش برسد؛ زيرا نقص، زماني برطرف مي شود كه نفس، يكتا و يگانه شود. از اين رو كمال هر انساني دست كم به زوجيت و حركت در اين مسير است. زوجيت بنياد هر اجتماعي است و از آن جا اجتماعات بزرگ تري از خانواده و عشيره و قبيله و ملت و جامعه بشري شكل مي گيرد.
همچنين خداوند در آياتي ديگر در كنار آموزه وجوب تعبد به توحيد، تعبد به احسان به والدين را مطرح مي كند كه خود بيانگر جايگاه بلند و رفيع، خدمتكاري به عنوان بخشي مهم از فرآيند خدايي شدن انسان است. بنابراين، بندگي را مي بايست در بندگي جامع ديد و تعبد را در كنار خدمت به خلق جست. اين گونه است كه مسئوليت اجتماعي نه تنها يك وظيفه قانوني بلكه يك مسير كوتاه، آسان و مستقيم به سوي متاله و خدايي شدن است؛ چرا كه انسان در اين مسئوليت هاي خود نسبت به انسان و ديگر آفريده هاي الهي مي تواند ربوبيت و پروردگاري الهي را مظهريت نمايد. بر اين اساس، رسيدن به هر كمال انساني در گرو انجام مسئوليت هايي در قبال ديگران از جمله خدمتكاري و نوكري خلق است.


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم