10
شهریور

تسریع در نماز جماعت

تسریع در نماز جماعت

امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: روزی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) نماز ظهر و عصر را به جای می آورد، ناگهان دو رکعت آخر نماز را تخفیف(تسریع) دادند. اصحاب پس از نماز از حضرت سوال کردند، که آیا دستور جدید آمده؟ فرمود: برای چه؟ گفتند: چرا دو رکعت نماز را سبک تر خواندی؟ فرمود: مگر صدای فریاد گریه کودک را نمی شنوید.

منبع: وسائل الشیعه،ج5،ص369


free b2evolution skin
10
شهریور

اولین نماز جماعت

اولین نماز جماعت

امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: «نخستین جماعتی که برگزار شد، روزی بود که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) داشت نماز می خواند و علی بن ابی طالب امیراامومنین(علیه السّلام) همراه آن حضرت بود.»

منبع: ثواب نماز جماعت،ص23


free b2evolution skin
10
شهریور

فایده نماز غفیله

فایده نماز غفیله

پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: در ساعات غفلت، نماز نافله به جای آورید، اگرچه با دو رکعت نماز کوتاه باشد، زیرا سرای بزرگواری را بر جای می نهد.

گفته شد: ای فرستاده ی خدا! ساعت غفلت چه وقت است؟

فرمودند: بین نماز مغرب و عشا.

منبع: اختصاص،ص365


free b2evolution skin
10
شهریور

بچه شيرخوار به سخن در مي‎‎آيد

بچه شيرخوار به سخن در مي‎‎آيد
وقتي زليخا بر عليه يوسف سخن گفت كه خداوند در آيه 26 سوره يوسف بيان مي‎كند، عزيز مصر نزديك درب قصر مي‎رسد و با آن منظره مشكوك و ادّعا و تهمت زليخا مواجه شد، در صدد اين برآمد تا صدق و كذب طرفين (يوسف و زليخا) را ثابت نمايد، بچة شيرخواري از بستگان همسر عزيز مصر در آن نزديكي بود، يوسف از عزيز مصر خواست كه بچه داوري كند نخست عزيز مصر در تعجّب فرو رفت كه مگر چنين چيزي ممكن است!؟. امّا هنگامي كه كودك شيرخوار همچون مسيح (ع) در گهواره به سخن آمد و اين معيار و مقياس را برا شناخت گنهكار از بي‎گناه به دست داد، متوجّه شد كه يوسف يك غلام نيست بلكه پيامبري است،‌ يا فرديست پيامبرگونه.
پيامبر اكرم (ص) فرمود كه چهار نفر بودند كه در حال كودكي سخن گفتند:
1- پسر آرايشگر دختر فرعون.
2- شاهد «كودك» يوسف.
3- بچه‎اي كه به نفع جريح عابد شهادت داد.
4- عيسي بن مريم (ع).

انديشه قم


free b2evolution skin
10
شهریور

خداوند او را تشبيه به سگ نمود

خداوند بلعم باعورا را تشبيه به سگ نمود
امام رضا (عليه السلام) فرمود: به بلعم باعورا اسم اعظم عطا شد و به آن دعا مي‎‎‎كرد و مستجاب مي‎شد، آنگاه او به سوي فرعون متمايل گشت.
هنگامي كه فرعون به دنبال موسي (عليه السلام) و يارانش رفت، فرعون به بلعم گفت:
به درگاه خدا دعا كن تا موسي و يارانش از ما دست بردارند.
بلعم سوار الاغش شد تا دنبال موسي برود، الاغش از رفتن خودداري كرد، پس به زدن او پرداخت، كه خدا الاغ را به سخن آورد و به بلعم گفت: واي بر تو چرا مي‎زني؟ آيا مي‎خواهي با تو بيايم تا پيامبر خدا و گروهي از مؤمنان را نفرين كني؟
بلعم پيوسته الاغ را زد تا آن را از پاي درآورد و اسم اعظم را زبانش افتاد.
و خداوند او را تشبيه به سگ نمود.[1][1] - سورة اعراف: آية 175


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم