شجره طوبي93
فایده غیبت امام عصر ٬ چیست؟
سلیمان ٬ میگوید: از امام صادق (ع) پرسیدم چگونه مردم از حجت غایب و مخفی ٬ سود برند؟ فرمود:
کَمَا ینْتَفِعُونَ بِالشَّمْسِ إِذَا سَتَرَهَا السَّحَاب. [9]
چنانکه از خورشید پشت ابر ٬ سود میبرند.
فایده غیبت امام عصر ٬ چیست؟
سلیمان ٬ میگوید: از امام صادق (ع) پرسیدم چگونه مردم از حجت غایب و مخفی ٬ سود برند؟ فرمود:
کَمَا ینْتَفِعُونَ بِالشَّمْسِ إِذَا سَتَرَهَا السَّحَاب. [9]
چنانکه از خورشید پشت ابر ٬ سود میبرند.
حکمت غیبت امام عصر در کلام امام صادق عليه االسلام
شیخ صدوق ٬ از امام صادق در حکمت و فلسفه غیبت طولانی امام عصر ٬ چنین نقل میکند: عبدالله بن فضل هاشمی ٬ میگوید: از امام صادق عليه السلام ٬ در چرایی و علت غیبت امام دوازدهم ٬ پرسیدم؛ ایشان فرمودند:
إِنَّ وَجْهَ الْحِکْمَةِ فِی ذَلِکَ لَا ینْکَشِفُ إِلَّا بَعْدَ ظُهُورِهِ کَمَا لَمْ ینْکَشِفْ وَجْهُ الْحِکْمَةِ فِیمَا أَتَاهُ الْخَضِرُ ع مِنْ خَرْقِ السَّفِینَةِ وَ قَتْلِ الْغُلَامِ وَ إِقَامَةِ الْجِدَارِ لِمُوسَی إِلَی وَقْتِ افْتِرَاقِهِمَا. [8]
حکمت اصلی غیبت ٬ جز پس از ظهور امام عصر ٬ آشکار نمیشود ٬ چنانکه حکمت آنچه خضر انجام داد ٬ برای موسى (ع) معلوم نبود. چرا حضرت خضر ٬ کشتی را سوراخ کرد ٬ پسربچه ای را کشت و دیواری را تعمیر نمود تا هنگام جداییشان و بعد از اتمام کار ٬ برای حضرت موسی ٬ علت و حکمت این اقدامات ٬ آشکار نشد.
بعد ٬ امام صادق ٬ در ادامه چنین فرمودند: ای پسر فضل ٬ چون میدانیم خداوند متعال ٬ حکیم است ٬ پس غیبت امام عصر ٬ نیز حکیمانه خواهد بود ٬ هرچند علت آن در زمان غیبت برای مؤمنین ٬ مخفی باشد.
شیخ صدوق ٬ کتاب کمالالدین
امام رضا(ع):قائم همان کسی است که ولادتش از انظار پنهان است و پیش از خروجش مدتی در غیبت خواهند ماند؛هنگامی که از پشت پرده غیب بیرون می اید،زمین روشن میشود و او بساط عدل و داد را در میان مردم می گسترد. کفایه الاثر،ص275
توصیه های اخلاقی آیت الله العظمی بهجت (ره) 3
- خوب است انسان کار امروز را به فردا، بلکه کار هیچ ساعتی را به ساعت دیگر احاله نکند، مگر از روی عذر؛ وگرنه نمی داند که بعد از این ساعت چه طور می شود! [در محضر بهجت:1/335]
- وای بر ما اگر در خصوص خوردنیها و نوشیدنیها از حرام اجتناب نکنیم! زیرا همین غذاها است که منشأ علم و ایمان و یا کفر ما می شود! [در محضر بهجت:1/337]
- خدا می داند که غذا چه قدر در ایمان و کفر و اعمال خیرو شرّ انسان مدخلیت دارد! [در محضر بهجت:1/338]
- خداوند، بلا را خود می فرستد: (إذ جآءَهُم بَأسُنا) به جهت تضرع؛ یعنی تضرع و ابتهال را از عبد می خواهد و آن مطلوب است. [در محضر بهجت:1/340]
- اگر می خواهید از ناحیۀ دعا به جایی برسید، زبان حالتان این باشد: تسلیم خدا هستیم، هر چه بخواهد بکند، بنا داریم عمل به وظیفۀ بندگی کنیم. [در محضر بهجت:1/341]
- خدا می داند این حالت مراقبه و توجه، چه تأثیراتی در روح انسان و در تحصیل علم و معرفت دارد! [در محضر بهجت:1/354]
- در این مطلب جای شکّ نیست که اگر انسان بدان موفق باشد، برای او کافی است و تمام مطالب و نتایج ریاضات شاقّه و دشوار را دارد! و آن مطلب این است که: انسان خود را در محضر خدا ببیند و خدا را در همۀ احوال مطلع از خود و در همه جا حاضر و بر همۀ کارها و احوال خود، ناظر بداند. [در محضر بهجت:1/354]
- هر گام از ما تا هدف و مقصد اعلی، مسافتی داریم… باید سعی کنیم این مسافت را زیاد و بار خود را گرانتر و سنگیتر نکنیم… گناهان، موجب ازدیاد بار و بُعد مسافت ما تا مقصد است! [در محضر بهجت:1/356]
- این همه ابتلائات و گرفتاریهای ما در اثر ناشکری و کفران نعمتهای ما است. [در محضر بهجت:1/358]
- شُکر، موجب ازدیاد [فراوانی] نعمتها است، و اگر شکر نکردید، خبری از ازدیاد نیست. لذا اگر دیدیم ازدیاد نیست، شکّ نکنیم و بدانیم که شکر نیست. [در محضر بهجت:1/358]
- سپاسگزاری از نعمت، به معنای اطاعت خدا است که موجب افزایش نعمت می شود. کفران نعمت هم به معنای عصیان الهی و موجب عذاب از ناحیۀ او است. [در محضر بهجت:1/358]
- اگر بنده توجه و ارتباطش را از غیر خدا قطع کند، ارتباطش با خدا قهری است. [در محضر بهجت:1/369]
- اگر از علما دور شویم، کار ما از علاج گذشته است… منظور از عالم، عالمِ بالله و عالم دینی است نه معمّم. [در محضر بهجت:1/204]
- اگر بلند کردن صدای بلندگو به اندازه ای که هر کس خواست بخوابد نتواند بخوابد، خلاف سیرۀ متشرّعه است. [در محضر بهجت:2/22]
- با رعایت اخلاقیات و رفتار صحیح اسلامی، افراد غیر مسلمان هم به اسلام و مسلمانها گرایش پیدا می کنند. [در محضر بهجت:2/23]
- ما باید در حال رخاء [آسایش]، حالت ابتهال و تضرع و توسل داشته و ملتجی و شاکر باشیم، تا در حال شدت و گرفتاری به فریاد ما برسند؛ وگرنه همان بلا و گرفتاری به سراغ ما می آید. [در محضر بهجت:2/38]
- برای ادارۀ تمام جهان کافی است که انسان، عاقل و مؤمن و متدیّن باشد. دیانت و عقل، برای ادارۀ کرۀ زمین کفایت می کند. [در محضر بهجت:2/43]
- عدم انجام کارهای خیر از قبیل صدقات جاریه و ساختن بناهای خیریّۀ عامّ المنفعه، مساجد، حسینیّه ها، حمامات، مدارس، و بیمارستانها و… که امروزه مردم از آنها محروم هستند، از بی پولی نیست؛ بلکه از بی توفیقی ما است! [در محضر بهجت:2/54]
- آن چه از ما می پسندند، معرفت الله و خداشناسی است که موضوع آن اشرف موضوعات است، واز راه معرفت نفس نیز حاصل می شود. [در محضر بهجت:2/100]
- بلاهایی که بر ما وارد می شود، تمام رحمت است؛ حداقل باعث تکفیر گناهان می شود. [در محضر بهجت:2/101]
- این دعا خیلی عالی است که دستور داده شده است در زمان غیبت خوانده شود که: (یا اللهُ، یا رَحمانُ، یا رحیمُ، یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ، ثَبِّت قَلبی علی دینک!: ای خدا، ای رحمت گستر، ای مهربان، ای گردانندۀ دلها، دل مرا بر دینت ثابت و استوار گردان!) [در محضر بهجت:2/102]
- الهام، مرتبۀ عالیه ای است مقارن با وحی، ما طالب نیستیم وگرنه فیض الهی منقطع نیست و نمی شود. [در محضر بهجت:2/108]
- خیلی خوب است که خدا به انسان چنین قوه و یقینی بدهد که برای غیر خدا محزون نشود! شجاعت و ایمان و استقامت قوی لازم دارد. [در محضر بهجت:2/120]
- (وَاجعَل قَلبی بِحُبِّکَ مُتَیِّماً: و دل مرا سرگشته و دیوانۀ عشق و محبت خود قرار ده.) نفی موضوع خودبینی است و این که پروانه بشود و به نور رسد و نور شود. از خدا بخواهیم با جذبات او از خود فارغ شویم و بی خود گردیم تا نفهمیم و خود را در برابر عظمتش گم کنیم. [در محضر بهجت:2/121]
- راستگویی، در دیدن رؤیای صادقانه و صفای روح خیلی مؤثر است. [در محضر بهجت:2/158]
- آیا می شود کسی با خدا و اولیای خدا ارتباط دینی و معنوی داشته باشد، ولی در مواقع مهمّه، دستگیری نشود و محذول گردد و راهنمایی نشود؟! [در محضر بهجت:2/162]
- در گرفتاریها و ابتلائات، انسان چاره ای جز توسل به خدا و پناه آوردنِ آن به آن و لحظه به لحظه به خدا ندارد! [در محضر بهجت:2/162]
- دنیاپرستان را بنگرید که به چه دل بسته اند و بر سر چه با هم نزاع دارند؛ به دنیایی از کاغذ و مقوا و خانۀ عنکبوت!… [در محضر بهجت:2/177]
- زهد، با داشتن دنیا منافات ندارد … میزان در زهد، دنیا داشتن یا نداشتن نیست؛ بلکه میزان دل بستن یا نبستن به دنیا است. [در محضر بهجت:2/178]
- باب رسیدن به کمالات و لقاء الله مفتوح است. حیف نیست این مراحل را که از راه بندگی حاصل می شود، نداشته و از آنها محروم باشیم؟! [در محضر بهجت:2/190]
- قلّت جمعیت حقّ و کثرت اهل باطل، نباید ما را در مسیر و پیمودن راه حقّ، مضطرب و دل سرد کند، یا باز دارد! [در محضر بهجت:2/191]
- نباید مغرور شویم! تا نزدیکی های وفات و تا زمانی که شیطان زنده است، انسان در مخاطره است! به خدا پناه می بریم. [در محضر بهجت:2/195]
- اگر انسان طرفةُ العینی به خود واگذار شود، از خدا جدا خواهد شد، و شیطان کار خود را کرده و انسان را فریب خواهد داد. [در محضر بهجت:2/195]
- وداع از این دنیا برای ما بسیار نزدیک است؛ ولی ما آن را بسیار دور می بینیم؛ وگرنه این قدر با هم نزاع نداشتیم. [در محضر بهجت:2/209]
- انسان با خود کاری می کند که هیچ دشمنی با او نمی کند و آن این که سرچشمۀ صلاح را تا روز قیامت خشک می کند! [در محضر بهجت:2/222]
- خداوند، ایمان کسانی را که در گرفتاریها ثابت قدم بمانند، تقویت می کند تا هیچ ابتلایی آنها را از پا در نیاورد و با ایمان و ذکر و انس با خدا از دنیا بروند. [در محضر بهجت:2/226]
- به چیزی غیر از توکّل و یاد خدا برای انسان، آرامش حاصل نمی شود. و چیزی غیر از اعراض از یاد خدا و غفلت، زندگی را تلخ و ناگوار نمی کند. [در محضر بهجت:2/246]
نویسنده: خلیل رنجبر
آسیب های خانوادگی آخرالزمان کدامند؟
از مهمترین ناهنجاری های خانوادگی در آخرالزّمان ایجاد گسست شدید عاطفی بین اعضای خانواده و از هم گسیختگی خانوادههاست.
از منظر احادیث اسلامی، در آخرالزّمان بنیاد خانودهها به شدّت سست و آسیب پذیر خواهد شد و فسادها، فتنهها و آفتهای فراگیر این دوران، در متن تمام خانههای شرق و غرب عالم نفوذ خواهد یافت و نه تنها فرزندان که پدران و مادران را نیز فراخواهد گرفت:
از مهمترین ناهنجاری های خانوادگی در آخرالزّمان ایجاد گسست شدید عاطفی بین اعضای خانواده و از هم گسیختگی خانوادههاست. از منظر احادیث اسلامی، در آخرالزّمان بنیاد خانودهها به شدّت سست و آسیب پذیر خواهد شد و فسادها، فتنهها و آفتهای فراگیر این دوران، در متن تمام خانههای شرق و غرب عالم نفوذ خواهد یافت و نه تنها فرزندان که پدران و مادران را نیز فراخواهد گرفت:
“در آخرالزّمان، خواهی دید که پدران و مادران از فرزندان خود به شدّت ناراضی اند و عاقّ والدین شدن رواج یافته است.۱ حرمت پدران و مادران سبک شمرده میشود.۲ فرزند به پدرش تهمت میزند، پدر و مادرش را نفرین میکند و از مرگ آنها مسرور میشود.۳ در آن هنگام، طلاق و جدایی در خانوادهها بسیار خواهد شد.۴ در آن زمان، فتنه ها چونان پارههای شب تاریک، شما را فرا میگیرد و هیچ خانهای از مسلمانان در شرق و غرب عالم نمیماند؛ مگر اینکه فتنهها در آن داخل میشوند."۵
شهوتگرایی و لذّتجویی
عفّت و نجابت زنان و مردان آخرالزّمانی در تاخت و تاز اسب وحشی شهوت تاراج میگردد و روح ایشان به لجن زاری بدبو از بیعفّتی و هواپرستی تبدیل میگردد: “همّ و غم مردم (در آخرالزّمان) به سیر کردن شکم و رسیدگی به شهوتشان خلاصه میشود، دیگر اهمیّت نمیدهند که آنچه میخورند حلال است یا حرام؟ و اینکه آیا راه اطفای غرایزشان مشروع است یا نامشروع؟!۶
زنان در آن زمان، بی حجاب و برهنه و خودنما خواهند شد.۷ آنان در فتنهها داخل، به شهوتها علاقهمند و با سرعت به سوی لذّتها روی میآورند.۸ خواهی دید که زنان با زنان ازدواج میکنند.۹ درآمد زنان از راه خودفروشی و بزهکاری تأمین میگردد.۱۰ آنان حرامهای الهی را حلال میشمارند و بدین سان در جهنّم وارد و در آن جاودان میگردند.۱۱
بیغیرتی خانوادگی
مردان و زنان آخرالزّمانی، دچار نوعی “قحط غیرت” میشوند تا جایی که در دفاع از کیان عفّت و نجابت خانوادههای خود دچار نوعی بیحسّی و بیمیلی میگردند و گاه به عمد، ناموس خویش را در معرض دید نامحرمان قرار میدهند و حتّی به بیعفّتیها و خودفروشی ایشان رضایت میدهند: “مرد از همسرش انحرافات جنسی را میبیند و اعتراضی نمیکند. از آنچه از طریق خودفروشی به دست میآورد، میگیرد و میخورد. اگر انحراف سراسر وجودش را فراگیرد، اعتراض نمیکند، به آنچه انجام میشود و در حقّش گفته میشود، گوش نمیدهد. پس چنین فردی دیّوث است(که بیگانگان را بر همسر خود وارد میکند)."۱۲
زنپرستی
یکی از آفات و ناهنجاریهای خانوادگی در آخرالزّمان، زنسالاری تا سر حدّ زنپرستی و قبله قرار دادن زنان است: “(در آخرالزّمان) تمام همّت مرد، شکم او و قبلهاش، همسر او و دینش، درهم و دینار او خواهد بود.۱۳ مرد از همسرش اطاعت میکند، ولی پدر و مادرش را نافرمانی میکند.۱۴ در آخرالزّمان زن را ببینی که با خشونت با همسرش رفتار میکند، آنچه را که او نمیخواهد، انجام میدهد، اموال شوهرش را به ضرر وی خرج میکند."۱۵
مانع تراشی در تربیت دینی فرزندان
از دیگر ناهنجاریهای خانوادگی در آخرالزّمان، کم توجّهی والدین به تربیت دینی فرزندان و مانعتراشی برای علم آموزی دینی و گرایشهای الهی آنان است: “وای بر فرزندان آخرالزّمان از روش پدرانشان! نه از پدران مشرکشان، بلکه از پدران مسلمانشان که چیزی از فرایض دینی را به آنها یاد نمیدهند و اگر فرزندشان نیز از پی فراگیری معارف دینی بروند، منعشان میکنند و تنها از این خشنودند که آنها درآمد آسانی از مال دنیا داشته باشند، هر چند ناچیز باشد. من از این پدران بیزارم و آنان نیز از من بیزارند."۱۶
آشناگریزی و همسایه آزاری
از آسیبهای خانوادگی دوره آخرالزّمان، قطع رحم، آشناگریزی و همسایهآزاری به شیوههای گوناگون است: “هنگامی که پیوند خویشاوندی قطع شود و برای اطعام و مهمانی دادن بر یکدیگر منّت گذارند… .۱۷ همسایه به همسایهاش آزار و اذیّت میکند و کسی جلوگیری نمیکند.۱۸ و همسایه را میبینی که همسایهاش را از ترس زبانش اکرام و احترام میکند."۱۹
حرامخوری و آلودگیهای اقتصادی
در آخرالزّمان بحران اقتصادی حرام به حدّ اعلای خود میرسد، خانوادهها تقوای اقتصادی را از دست داده و در منجلاب آلودگیهای اقتصادی همچون ربا، کم فروشی، رشوهخواری و گرانفروشی غوطهور میگردند: “هنگامی که ببینی اگر مردی یک روز گناه بزرگی همچون فحشا، کم فروشی، کلاهبرداری و شرب خمر انجام نداده باشد، بسیار غمگین و اندوهگین میشود که گویی آن روز عمرش تباه شده است۲۰ و میبینی که زندگی مردم از کمفروشی و تقلّب تأمین میشود.۲۱ در آن زمان ربا شایع میشود، کارها با رشوه انجام مییابد، مقام و ارزش دین تنزّل مینماید و دنیا در نظر آنها ارزش پیدا میکند."۲۲
پینوشتها:
٭ منبع: خانواده و تربیت مهدوی،ص ۳۹ الی ۴۵، آقاتهرانی و حیدری کاشانی.
۱. اصول کافی، ج۸، ص۴۱.
۲. همان.
۳. بحار الانوار، ج۵۲، ص۲۵۹، باب ۲۵.
۴. إلزام الناصب، ص۱۸۲؛ منتخب الأثر، ص ۴۳۳..
۵. الملاحم و الفتن، ص ۳۸.
۶. اصول کافی، ج۸، ص۴۲.
۷. من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۳۹۰، ح۴۳۷۴.
۸. همان.
۹. وسائل الشّیعه، ج ۱۶، ص ۲۷۵، ح ۲۱۵۵۴.
۱۰. همان.
۱۱. همان.
۱۲. إلزام الناصب، ص۱۹۵.
۱۳. بشارالاسلام، ص ۱۳۲.
۱۴. إلزام الناصب، ص۱۸۱، یزدی حائری.
۱۵. اصول کافی، ج ۸، ص ۳۸.
۱۶. جامع الأخبار، ص ۱۰۶، فصل ۶۲.
۱۷. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۶۳.
۱۸. وسائل الشّیعه، ج ۱۶، ص ۲۷۵.
۱۹. اصول کافی، ج ۸، ص ۴۰.
۲۰. وسائل الشّیعه، ج ۱۶، ص ۲۷۹.
۲۱. اصول کافی، ج ۸، ص ۴۰.
۲۲. وسائل الشّیعه، ج ۱۵، ص ۳۴۸.
مرجع : وعده صادق