9
آبان

عزت مؤمن

عزت مؤمن
شخص با ايمان غيرت ديني دارد؛ يعني مايل است به احکام شرع عمل شود و مردم در راه خير و صلاح قدم بردارند و از ضلالت و گمراهي به دور باشند. چنين شخصي طاقت ندارد که عمل غير مشروعي را ببيند و ساکت بماند و اگر شرايط نهي ‏از منکر موجود نباشد و صلاح نبيند که به زبان، از آن کار ناشايست جلوگيري کند و بدي آن را ابراز دارد او قلبا خشمگين و ناراحت است و در هيچ جاي دلش رضايتي براي آن کار وجود نخواهد داشت. دين و ايمان مؤمن گرامي است و بي‏احترامي به دين و ايمان، خود، بي‏احترامي و توهين به اوست. لذا بايد از حيثيت خود، يعني دين و عقايد خويش دفاع کند و کمترين دفاع آن است که از کار زشت منزجر شود و آن را تقبيح نمايد.
حسب المؤمن عزا، اذا راي منکرا، ان يعلم الله عزوجل من قلبه انکاره. [1] .
در عزت مؤمن اين اندازه کافي است، که هر گاه عمل ناپسندي ديد، خداوند بداند که او در دل خود، آن کار را زشت مي‏شمارد.

پی نوشت ها:
[1] وافي. ج 9، ص 31.

 


free b2evolution skin
9
آبان

اثر نيت

اثر نيت
حضرت امام جعفر صادق عليه‏السلام فرمودند:
بنده در روز نيت مي‏کند که نماز شب بخواند، اما چشمانش بر او غلبه مي‏کند و در نتيجه مي‏خوابد، پس خداوند نمازش را براي او ثبت مي‏کند و نفس کشيدن‏ هايش را تسبيح مي‏نويسد و خوابش را براي او صدقه قرار مي‏دهد. [1] .

پی نوشت ها:
[1] علل الشرائع: 524 / 1، ميزان الحکمه: ج 13، ح 20975.

 


free b2evolution skin
9
آبان

براي شکر حدي هست؟

براي شکر حدي هست؟
ابوبصير گويد: به امام صادق - عليه ‏السلام - عرض کردم، آيا براي شکر حد و مرزي است که چون بنده‏اي انجام دهد شاکر محسوب مي‏شود؟
فرمود: آري.
عرض کردم: کدام است؟
فرمود: خدا را بر هر نعمتي که نسبت به خانواده ومال او داده است سپاس گويد، و اگر براي خدا در نعمتي که نسبت به مال او داده حقي باشد آن حق را بپردازد.
و گفتار خداوند متعال نيز از اين باب است آنجا که مي‏فرمايد: (سبحان الذي سخر لنا هذا و ما کنا له مقرنين) [1] «منزه است خدائي که اين (مرکوب) را مسخر ما کرد، و گرنه ما توانايي تسخير آن را نداشتيم». و نيز از اين باب است قول خداي تعالي که مي‏فرمايد: (و قل رب أنزلني منزلا مبارکا و أنت خير المنزلين) [2] «پروردگارا! مرا به منزلي پربرکت فرود آر که تو بهترين فرود آورندگاني»، و قول خداي تعالي: (رب أدخلني مدخل صدق و أخرجني مخرج صدق و اجعل لي من لدنک سلطانا نصيرا) [3] «پروردگارا! مرا (در هر کار) با صداقت وارد کن، و با صداقت خارج ساز! و از سوي خود، حجتي ياري کننده برايم قرار ده!»
توضيح: يعني ورود و خروج مرا مبارک و توأم باموفقيت قرار بده، و آغاز و انجام کارم را مقرون با سعادت و سلامت ساز. [4] .
2- سماعة بن مهران گويد: به امام صادق - عليه‏السلام - عرض کردم: آيا شکر حدي دارد که هرگاه انسان آن را به جا آورد شکرگذار محسوب مي‏شود؟
حضرت فرمود: آري.
عرض کردم: حد آن چيست؟
حضرت فرمود: اينکه بگوئي: سپاس مي‏گويم خداي را بر هر نعمتي که بر من ارزاني داشت.
و اينکه اگر در نعمتي که بر او ارزاني شده است حقي باشد، آن را ادا کند. [5] .

پی نوشت ها:
[1] سوره زخرف آيه13.
[2] سوره مؤمنون آيه 29.
[3] سوره اسرا آيه 80.
[4] اصول کافي: ج 3 ص 152 ح 2.
[5] تفسير العياشي: ج 1 ص 67، بحارالأنوار: ج 9 ص 212 ح 14.


free b2evolution skin
9
آبان

اللهم صل علي محمد وآل محمد

اللهم صل علي محمد وآل محمد


free b2evolution skin
7
آبان

خانواده را به ماديات و دنيا نفروشيد

خانواده را به ماديات و دنيا نفروشيد

امام حسين فرمود: خانواده را به ماديات و دنيا نفروشيد (آزادگی)

اين قضيه توسط خطيب محترم، آقاي حاج سيد عبدالله تقوي نقل شده است:
چندين سال است که در تهران در مجالس و محافل حسيني منبر مي روم و افتخار نوکري جد مظلومم امام حسين عليه السلام را دارم.

يکي از شبها که حدود ساعت نه، پس از تمام شدن منبر به منزل برگشتم، تلفن زنگ زد. گوشي را برداشتم، ديدم يکي از دوستان است. ايشان فرمود: فلان شخصي بازاري به رحمت خدا رفته است و فردا بعد از ظهر در فلان مسجد، مجلس ترحيم او برگزار مي شود؛ من شما را جهت سخنراني در مجلس ختم آن مرحوم، به فرزندانش معرفي کرده ام. سر ساعت سه بعدازظهر در آنجا حاضر باشيد.
در همان حال به يادم آمدم که روز گذشته، در مجلسي، روضه ي ماهيانه ي خانگي خواندم و خانمي در آن مجلس با التماس به من گفتند: «فردا عصر، در همين ساعت به منزل ما تشريف بياوريد، من حاجتي دارم و نذر کرده ام سفره ي حضرت رقيه خاتون سلام الله عليها بيندازم و شما بايد روضه توسل به حضرت رقيه عليهاالسلام بخوانيد.» من به آن خانم قول دادم که سر ساعت موعود به منزل آنها بروم.
به هر حال به دوستم گفتم: «من براي فردا قول داده ام که در منزلي روضه ي حضرت رقيه سلام الله عليها بخوانم.» دوستم گفت: اي آقا! من خواستم به شما خدمتي کرده باشم، شما چه فکر مي کنيد؟!
در اين هنگام، بنده با خود فکر کردم که بايد چندين مجلس روضه حضرت رقيه و حضرت علي اصغر عليهماالسلام بخوانم، تا سي تومان پول به من بدهند! اکنون اين تاجر سرمايه دار فوت شده است و براي سخنراني در مجلس او، پول زيادي مي دهند. به هر حال از رفتن به منزل آن زن منصرف شدم و براي مجلس ختم قول دادم.
هنگامي که به خواب رفتم، در عالم رؤيا ديدم، در خيابان، در سر نبش همان کوچه اي که ديروز در آنجا روضه خوانده بودم، يک سيد نوراني ايستاده بود و دست يک دختر سه ساله اي را هم در دست داشت. با هم سلام و تعارف کرديم و من از ايشان پرسيدم: نام شريفتان چيست و در کجاي تهران سکونت داريد؟ ايشان پاسخ داد: «من در همه ي مجالس سوگواري خودم حاضر مي شوم و اين دختر هم دختر سه ساله ي من رقيه است. شما، ما خانواده را به ماديات و دنيا نفروشيد. چرا اين زن را پس از آنکه به وي قول داديد که در منزلش روضه بخوانيد، چشم انتظار گذاشتيد؟ چرا به خاطر اينکه آن حاجي بازاري که فوت شد وراثش پول بيشتري به تو مي دهند، مي خواهي خلف وعده بکني؟! و بنا کردند به شدت گريه کردن و با آن دختر به سمت همان خانه اي که آن زن منتظر من بود، رفتند.
من بيدار شدم وبه دوستم تلفن کردم. حدود ساعت 2 بعد از نصف شب بود. با گريه به او گفتم: فلاني، فردا براي مجلس ترحيم آن حاجي، منتظر من نباشد، که به هيچ وجهي نخواهم آمد. فردا نيز سر ساعت به منزل آن خانم رفتم و مصيبت حضرت رقيه خاتون عليهاالسلام را خواندم و اين قضيه را هم روي منبر گفتم. هم خودم و هم مستمعين، شديدا منقلب گشتيم و گريه ي بي سابقه اي بر ما حاکم شد، به طوري که بعد از ختم روضه هم، باز همگي به شدت گريه مي کرديم و بوي عطر خوشي فضاي خانه را فراگرفته بود و من تا به حال چنين حالي در خود نديده بودم. (1) .

پاورقي
(1) ستاره‏ي درخشان شام، ص 277.

 


free b2evolution skin