25
فروردین

راهکارهای افزایش محبت به خدا

١. مقدم شمردن محبت خدا بر سایر محبتهای
به عبارتی هر جا بین محبت یک شخص و محبت خدا تعارض صورت گرفت، آنجا خواسته خدا را انجام بدهیم، چند مرتبه که این کار را انجام بدهیم، این محبت را به خودمان تلقین کنیم و به خودمان بفهمانیم که دل کندن از محبتهای زمینی هرچند سخت است؛ ولی امری ممکن است.

 

 

آری دلِ انسان به این سادگی تکان نمیخورد و حرف گوش نمیکند. امام صادق علیه السلام میفرماید:

«جا به جا کردن کوهها آسانتر از این است که قلبی بخواهد از جایش تکان بخورد؛ إزالَةُ الجِبالِ أهوَنُ مِن إزالَةِ قَلبٍ عَن مَوضِعِهِ»

کسی که محبتهای دیگر را بر خشنودی خدا مقدم بدارد، کارش زار است؛ و همین سبب هلاکت و نابودی اوست.

یکی از علماء نقل می کند: در مشهد به تحصیل علوم دینی و حوزوی اشتغال داشتم، یکی از طلبه ها که از دوستان من بود بیمار شد و بهقدری بیماریش شدید گردید که به حالت مرگ افتاد، در این هنگام ما او را تلقین میکردیم، به او میگفتیم: «بگو لا اله الا اللّه، اللّه اکبر و…،» او در پاسخ میگفت: نشکن، نمیگویم!

ما تعجب کردیم؛ زیرا او طلبه فاضلی بود، حال چرا پاسخ ما را نمیدهد و بهجای تلقین به یگانگی خداوند، سخن بیربطی به زبان میآورد؟ تا اینکه لحظاتی حالش خوب شد، از او پرسیدیم چرا در برابر تلقین ما، میگفتی: نشکن نمیگویم؟ رازش چیست؟

در پاسخ گفت: ابتدا آن ساعت مخصوصم

را بیاورید تا بشکنم، بعد ماجرا را برای شما تعریف میکنم. ساعتش را نزدش آوردند و به او دادند، او گفت: من به این ساعت علاقه بسیاری داشتم، هنگام احتضار، شنیدم شما به من میگویید: «بگو: لا اله الا اللّه و…؛»

ولی شخصی (شیطانی) در برابرم ایستاده بود و همین ساعت مرا در دست داشت و در دست دیگرش چکش بود. تا میخواستم جواب شما را بگویم و همنوا با تلقین شما، ذکر خدا به زبان بیاورم، آن شخص به من میگفت: اگر اللّه اکبر و لا اله الا اللّه بگویی، ساعت تو را میشکنم، من هم چون آن ساعت را بسیار دوست داشتم، به او میگفتم: نشکن نمیگویم.

انسان اگر میخواهد محبت خدا در دلش زیاد شود، باید سعی کند این محبت را بر همه چیز حتی زن، فرزند، ثروت و بر خودش هم مقدم بدارد. در آن صورت لحظه به لحظه محبت او نسبت به خدا بیشتر میشود.

خداوند در آیه ای میفرماید:

«قُلْ اِنْ کانَ ابآؤُکمْ وَ اَبْناؤُکمْ وَ اِخْوانُکمْ وَ اَزْواجُکمْ وَ عَشیرَتُکمْ وَ اَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَتِجارَةٌ تَخْشَوْنَ کسادَها وَ مَساکنُ تَرْضَونَها اَحَبَّ اِلَیکمْ مِّنَ اللّهِ وَ رَسُولِهِ وَجِهاد فی سَبیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتّی یأْتِی اللّهُ بِاَمْرِهِ وَاللّهُ لایهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقین؛ بگو اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و خویشاوندانتان و اموالی که جمع آوردهاید و تجارتی که از کسادش بیمناک هستید و منازلی که بدان دل بستهاید، نزد شما از خدا و رسول خدا و جهاد در راه خدا محبوبترند، پس منتظر باشید تا خدا فرمان (قطعی) خود را بیاورد و خداوند قوم تبهکار را هدایت نمیکند.»

اگر خصلت روحی فردی به گونه ای است که اشیاء دنیا برایش از خدا محبوبترند؛ به گونه ای که، در سر دو راهی به جای خدا آنها را مقدّم میدارد و برمیگزیند؛ در این صورت، او فردی فاسق است و باید توبه کند.

جمله «فَتَرَبَّصُوا حَتی یأتِی اللّهُ بِاَمْرِه» در آیه فوق، تهدید است و نشان میدهد که چنین افرادی در یک موقعیت بسیار خطرناک قرار گرفته اند.

در منابع دینی بر مراقب از دوستان و عشق و محبتهای آنان سفارش بسیار شده است. زیرا برخی هستند که بهظاهر دوستی میکنند و در واقع دشمنان شما هستند. چنین افرادی و در اطراف انسان جمع میشوند به قصد اینکه از او سوءاستفاده کنند! چرا که اکثر آنها و یا حداقل بعضی از بهظاهر دوستان، فقط دنبال منافع خودشان هستند. پس مراقب خود باشید!

سعدی در تشبیهی زیبا میفرماید:

محبّت شدید به غیر خدا میتواند مانع محبّت خدا و عامل اعراض از عمل به وظائف الهی شود. از این رو، حدّ نصابی برای محبّت خدا تعیین شده که لازم است، محبّت انسان به خدا حداقلّ غالب باشد بر محبّت نسبت به اشیاء دیگر که فرموده است:

«وَالَّذینَ امَنُوا اَشَدُّ حُبَّاً لِلّه»

امام سجاد علیه السلام در دعای ابوحمزه ثمالی چنین نجوا کرده است:

«الْحَمْدُ للهِ الَّذی تَحَبَّبَ اِلَی وَهُوَ غَنِی عَنّی وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذی یحْلُمُ عَنّی حَتّی کَاَنّی لا ذَنْبَ لی فَرَبّی اَحْمَدُ شَیء عِنْدی وَاَحَقُّ بِحَمْدی؛ ستایش خدایی را که با من دوستی کند در صورتی که از من بی نیاز است و ستایش خدایی را که نسبت به من بردباری کند تا به جایی که گویا گناهی ندارم. پس پروردگار من ستودهترین چیزها است نزد من و به ستایش من سزاوارتر است.»

منبع:حیات طیبه


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...