20
آذر

دلايل توجيه كنندگان روابط آزاد قسمت دوم استحکام پیوند خانوادگی

 در چنين جوامعى سرنوشت بشر به كجا خواهد انجاميد؟ چه بر سر خانواده، مهر پدرى و عطوفت مادرى خواهد آمد؟ چه كسانى پاسخ گوى فرزندان نامشروع و بى پناهند؟ به راستى عامل اين همه فساد و فحشا، سقط جنين، خانواده هاى بى سرپرست و زنان مضطرب و بى پناه چيست؟

يكى از مطالبى كه بسيار بر روى آن تأكيد شده است، و از دلايل و بهانه هاى ايجاد رابطه، بيان مى شود شناخت قبل از ازدواج است كه اگر ميان دختر و پسر رابطه اى نباشد و طرفين از هم شناختى نداشته باشند، ازدواج آن ها كوركورانه خواهد بود.بدون ترديد زوج هاى جوان بايد با ديدى باز و آشنايى كامل از استعدادها و خصوصيّات اخلاقى و فرهنگىِ يك ديگر، زندگى مشترك خود را آغاز نمايند تا در فراز و نشيبِ زندگى، با همراهى و همدلى مشكلات را پشت سر بگذارند. در اسلام نيز هم سطح بودن زوجين مورد تأكيد قرار گرفته است. اما نكته ى اصلى در اين است كه آيا ارتباط و دوستى قبل از ازدواج، شناخت كامل را تأمين مى كند؟ در آغاز بايد به اين نكته توجّه نمود كه چه شناختى تفاهم و درك متقابل را به همراه خواهد داشت و يك رنگى و يك دلى لازم را در زندگى به وجود خواهد آورد. واضح است زمانى شناختِ كامل و دقيق به دست مى آيد كه با عقل و خرد، فرد مقابل را از جهات مختلف مورد ارزيابى قرار دهيم. در ضمن بايد تلاش هاى شناختى خويش را به گونه اى تحت كنترل در آوريم كه از كج روى در انديشه مصون بمانيم و در نتيجه، به شناخت يا بازشناسى صحيح از يك ديگر راه يابيم. سه عامل سبب شناخت صحيح و حفظ از اشتباه است:

1. ارزشيابى كفايت ادّله و شواهد: فرد دلايلى را كه براى دست يافتن به نتيجه تدارك ديده است، ارزيابى مى كند و آن ها را از جهت كفايت مورد بازبينى قرار مى دهد (عقل ورزى). 2. برخوردارى از علم: هر كس از علم بيش ترى برخوردار باشد، در مقام شناخت، امكان بيش ترى براى عقل ورزى خواهد داشت. احاطه ى علمى و برخوردارى از اطلاعات گسترده، اين امكان را براى فرد فراهم مى آورد كه مواد بيش ترى براى تركيب و مقايسه ى مطالب در اختيار داشته باشد و از اين رو، به شناخت عميق تر و بازشناسى دقيق ترى دست مى يابد و از نتيجه گيرى خام دور مى شود. 3. كنترل حب و بغض: عقل ورزى مستلزم آن است كه از دخالت هاى انحراف آفرين حبّ و بغض جلوگيرى شود؛ زيرا همان طور كه دوستى مانع از بازشناسى ضعف هاست، دشمنى مانع از ديدن قوّت هاست. هنگامى كه دو پاى حبّ و بغض در بند عقل گرفتار آيد، آدمى مى تواند از كج روى در شناخت و بازشناسى در امان بماند.حال، بسى روشن است كه دوستى هاى خيابانى و تلفنى و روابط ميان دختر و پسر، از آن جا كه زيبايى و جذّابيّتِ جسمانى و تشابه ظاهرى در آن نقش پررنگى دارد و افراد در آن مقطع در هاله اى از احساسات و عواطف غوطه ورند و در پى فردى هستند كه با ساخته هاى ذهنى شان مطابق باشد، در اركان شناخت ناتمام است و كورى حاصل از عشق و محبّت بر آن حكومت مى نمايد. در اين گونه روابط، چون احساسات و  هيجانات و شور جوانى در حدّ بالايى قرار دارد، حسّ واقعيت آزمايى، ضعيف است و در مقابل، حالت هاى كام بخشانه، بسيار قوى هستند. دكتر… در مجله ى «ايران جوان» در ضمن گفت و گويى درباره ى روابط و عشق - على رغم اصرار بر روابط آزاد - اذعان مى دارد:

در يك سرى تحقيقات، به مردان مورد آزمايش گفتند كه در اين جا دو خطّ تلفن وجود دارد؛ با يكى از آن ها با خانمى زيبا صحبت مى كنيد و در ديگرى با خانمى زشت. هنگام صحبت با خانم زيبا آن ها فكر مى كردند كه او باهوش تر است و مثلاً معاشرتى هم هست و لذا خود اين ها در صحبت با او معاشرتى مى شدند و سعى مى كردند جذّاب تر جلوه كنند؛ يعنى هر دو طرف، بهترين چيزهايشان را در ويترين مى گذارند و اين ويترين ها هستند كه با هم صحبت مى كنند. هنگامى كه دست از پيش گويى كام بخشانه برداريم، انتظاراتمان هم متفاوت خواهد بود؛ يعنى هنگامى كه با واقعيت ها روبه رو شويم، حس مى كنيم معشوق، چهره اش عوض شده است. پس به اعتراف قائلين به روابط آزاد نيز اين دوستى ها شناخت لازم براى زندگى را تأمين نمى كند و طرفين را از الزام هاىِ درونى نسبت به عشق، محبّت، خانواده، احساس مسئوليّت و مقدار ظرفيّت هاى روانى و عاطفى يك ديگر با خبر نمى سازد؛ بلكه اين آشنايى، سطحى و كاملاً عاطفى است و حرف هايى هم كه در آن مقطع رد و بدل مى شود به همين گونه است و در آن ها از اصول مؤثّرِ در شناخت، خبرى نيست.


سرانجام آشنايى هاى تلفنى و ازدواج هاى خيابانى به حكايت آمارهاى منتشر شده، اين گونه ازدواج ها از استحكام كم ترى برخوردارند و تعداد قابل توجّهى از آن ها به طلاق كشيده مى شوند. در اين گونه روابط، طرفين، نقاط ضعف خود را مى پوشانند و بيش تر سعى در جلب توجه ديگرى دارند و نقش بازى مى كنند. آن ها سعى دارند همان گونه باشند كه طرف مقابل مى پسندد! اگر سرى به هفته نامه ها و مجلاّت خانوادگى بزنيم، صفحات هم راز و پزشك مشاور، مملو از غم نامه هايى است كه دخترها و پسرها از دوستى ها و ازدواج هاى ناكام خود نوشته اند. بسيارى از ايشان، وقتى شور و اشتياق اوّليه شان فرو نشست و با واقعيّت هاى زندگى، بيش تر روبه رو شدند، با يك ديگر احساس نوعى بيگانگى و غرابت نموده، با عدم تفاهم در زندگىِ مشترك مواجه شده اند. بسيارى از ازدواج هايى كه از روابط خيابانى، پارك و دانشگاه ها شروع شده اند، يا به سرانجام روشنى نرسيده، يا قبل از ازدواج رها شده و حاصلى جز بدنامى نداشته اند. عشق و علاقه هايى كه؛ از طريق آشنايى در خيابان و تماس تلفنى و … حاصل مى شود، به همان صورت كه با شتاب ايجاد مى شود، به سردى مى گرايد و خاموش مى شود. دكترى جامعه شناس، دليل ضعفِ چنين پيوندهايى را در بى پايه بودن عشق هاى زودگذر جست و جو مى كند و مى گويد: جوانانى كه هم ديگر را در پارك ها و خيابان ها مى يابند، يا از طريق تماس هاى تلفنى به هم ديگر علاقه مند مى شوند، اصولاً مبنا و اساس علاقه مندى خود را بر همان نگاه هاى اوّليه پايه گذارى مى كنند و اين عشق و علاقه وقتى ظاهرى باشد، قاعدتا بعد از مدّت زمانى به تحليل مى رود و نهايتا خاموش مى شود. لذا مى بينيم كه اغلب چنين ازدواج هايى حتى بعد از مدّت زمان كوتاهى (كم تر از يك سال) به طلاق مى انجامد.

جوانان شركت كننده در مصاحبه اى درباره ى روابط دختر و پسر، على رغم اصرار بر رفع محدوديّت هاى موجود در جامعه و خانواده، در لابه لاى سخن خود به اين مفاسد اشاره نموده اند: پسرى مى گويد: من هيچ وقت امكان ندارد با دخترى كه دوست هستم، ازدواج كنم [و ازدواج طبق معمول و با همراهى خانواده پسنديده است] … شما اگر معناى ازدواج را بدانيد، آن وقت حسّاسيّت مردهاى ايرانى را مى فهميد … اگر دخترى با چند تا پسر دوست بوده باشد، حاضر نيستم با او ازدواج كنم. ديگرى مى گويد: من اگر دخترى داشته باشم نمى گذارم كه با پسرى ارتباط داشته باشد؛ چون اين ارتباط بد جا افتاده و اكثرا براى وقت تلف كردن است نه براى ازدواج. حال با توجه به اين مسائل، اصرار بر روابط آزادانه ى دختر و پسر، چه ثمرى مى تواند به بار آورد؟ در جاى ديگر از اين مصاحبه، درباره ى مفاسدى كه اين نوع روابط به همراه دارد آمده است: به نظر من، اگر پس از ايجاد ارتباط، ازدواجى صورت گيرد، مشكل آفرين مى شود؛ چون پسرهايى كه [با دخترى]دوست مى شوند، تا مشكلى در زندگى مشترك پيش مى آيد مى گويند: آره، تو همان كسى بودى كه با من دوست شدى ….در نتيجه، افراد طرفدار آزادى روابط نيز، به مفاسد و كج روى هايى كه در آن يافت مى شود، اذعان دارند. اسلام صحبت كردن زن و مرد و رسيدگى به كارهاى روزمرّه ى زندگى را حرام نكرده است، بلكه در مواردى كه دختر و پسر قصد ايجاد روابط را داشته باشند، براى آن ضوابطى نهاده و از بى بند و بارى و فساد جلوگيرى كرده است  در نتيجه به صرف ايجاد رابطه، شناخت لازم حاصل نمى شود؛ بلكه دقّت بر بافت خانوادگى، فرهنگى، اقليمى، شرايط محيطى كه فرد در آن رشد يافته، ميزان تحصيلات و شاخص هايى از اين قبيل لازم است تا طرفين زمينه هاى تفاهم را دريابند. البتّه بعد از مطالعه و دقت در مطالب ياد شده، اگر شرايط مثبت بوده و دختر و پسر قصد ازدواج داشته باشند، مى توانند براى اطمينان و ايجاد هماهنگى و همسانى بيش تر با نامزدىِ شرعى (عقد موقّت) به خواستِ خود برسند كه امروزه در بسيارى از مناطق ايران مرسوم شده است. بدين ترتيب، طرفين با راهيابى به مقصود از طريق مواجهه ى حسّى و نظرى (از راه صحيح و مورد پسند عرف و شرع) به شناخت كاملى از يك ديگر خواهند رسيد. و اگر دختر و پسر، همسانى كامل نداشته و تعهّد و گذشت و ايثار را اساس زندگى خود قرار ندهند و براى برآورده نمودن انتظارات طرف مقابل تلاش ننمايند، ادعاى عشق و عاشقى و دلدادگى هاى اوّليه دوامى نداشته، سعادت و خوشى را در پى نخواهد داشت. «روژه موكى يلى» در كتاب روان شناسى زندگى زناشويى و كتاب عقده هاى روانى، آمارى را در باره ى سرنوشت عشق هاى خيابانى آورده است:

 

نود درصد افراد متأهّل (در فرهنگ ما غربى ها) ازدواجشان پيامد عشقى بوده كه نسبت به آن ترديدى نداشته اند و از اين رقم نود و پنج و نيم درصد شوهران مورد پرسش، پس از گذشت سه سال از ازدواج خود، اظهار مى دارند كه در خانه احساس خوش وقتى نمى كنند و در همين شرايط نود و يك و نيم درصد زنان اظهار مى دارند در خانه خوش وقت نيستند.

جدا سازى دختر و پسر در جامعه و دانشگاه سبب بالا رفتن سن ازدواج مى شود: ما الآن دانشگاهى در كشورمان داريم كه تمام كاركنان و استادان و دانشجويان از يك جنسند. يكى از مشكلات مديران اين دانشگاه اين است كه اين دختران تا پايان تحصيلات، قادر نيستند ازدواج كنند. بديهى است كاهش ازدواج، معضل بسيار خطرناكى است كه آثار زيان بارى بر فرد و جامعه مى نهد. كاهش ازدواج و توسعه ى تجرّد، قطع نظر از اثرى كه در بقاى نسل بشر دارد، از نظر ايجاد يك نوع زندگى بدون احساسِ مسئوليّت و قطع پيوندهاى اجتماعى و بى تفاوتى در برابر رويدادهاى اجتماعى - كه از آثار قطعىِ زندگى افراد مجرّد است - يك فاجعه ى بزرگ براى جوامع بشرى محسوب مى گردد و اگر انحرافات اخلاقى را كه در اين رهگذر دامن گير بسيارى از افراد مجرّد مى شود، به آن بيفزاييم، اهمّيّت اين مشكل اِجتماعى، روشن تر خواهد شد.

منبع جوانان و روابط ابوالقاسم مقیمی حاجی


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...