18
مرداد

حكايت46

اينك در اين جا به داستان زير از كتاب مثنوى مولانا در مورد خشنودى نوح عليه‏السلام به رضاى الهى و شكر او توجه كنيد:

پس از مناجات نوح عليه‏السلام با پروردگار، در مورد هلاكت پسرش كنعان، خداوند به نوح عليه‏السلام چنين پاسخ داد:

تو اى نوح، عزيز درگاه ما هستى، دلت را به خاطر كنعان نمى‏شكنم، بگذار تو را از حال او اطلاع دهم.

نوح: نه، نه! اگر خود مرا نيز غرق سازى و نابود كنى بنده تسليم توأم. خدايا! تسليم فرمانت هستم. هر لحظه بخواهى زنده‏ام كن يا بميران، حكم و فرمانت جاى من است و من از اعماق جان خواسته تو را مى‏پذيرم و به آن خشنودم!

من در اين جهان جز جمال تو را نمى‏نگرم، و اگر هم چيزى را بنگرم از اين رو است كه چراغى فرا راه منظر تو است.

من عاشق آفريده‏هاى تو هستم، صابر و سپاسگزار خالص درگاهت مى‏باشم، من به وجود عينى مصنوعات عشق نمى‏ورزم، بلكه آن‏ها را كه آيينه جمال تواند مشاهده مى‏كنم كه بين اين دو فرق بسيار ظريفى است كه تنها اهل شهود آن را درك مى‏كنند.

گفت: اى نوح! اَر تو خواهى جمله را حشر گردانم بر آرم از ثَرى
بهر كنعانى دل تو نشكنم ليكت از احوال او آگه كنم
گفت: نى نى راضيم كه تو مرا هم كنى غرقه اگر بايد تو را
هر زمانه غرق مى‏كن من خوشم حكم تو جان است و چون جان مى‏كُشم
ننگرم كس را و گر هم بنگرم او بهانه باشد و تو منظرم
عاشق صُنع توأم در شكر و صبر عاشق مصنوع كى باشم چون گبر
عاشق صُنع خدا با فر بود عاشق مصنوع او كافر بود
در ميان اين دو فرقى بس خفى است خود شناسد آن كه در رؤيت صفى است‏(109)

قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي

صفحات: · 2


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

 
مداحی های محرم