جانبازی یاران
جانبازی یاران
1ـ به یقین می توان گفت در عرصه مبارزات جبهه حق و باطل هیچ گروهی به اندازه یاران امام حسین(ع) از خود ایثار و فداکاری نشان ندادند. با اینکه امام به آنها اجازه داد که وی را تنها گذاشته و به شهری دیگر پراکنده گردند تا از تعرض و آسیب دشمن مصون بمانند بر پیمان خویش پای فشردند و قسم یاد کردند تا لحظه آخر از امام و آیین اسلام دفاع کنند. هنگامی که امام حسین(ع) صدق نیت و اخلاص عمل یارانش را دید آنها را از سرنوشتی که در پیش دارند با خبر ساخت. پس به اذن خدا و خواست امام پرده ها کنار رفت و آنها جایگاه خویش را در بهشت دیده به نعمت هایی که خداوند برایشان فراهم نموده بود نظر افکندند و برای رسیدن به آن لحظه شماری می کردند.
در شبی که همه می دانستند فردای آن سرها جدا می گردد و در ضرب شمشیرها سیلاب خون به راه می افتد و اسیری آغاز می گردد، نشاط چهره یاران لشکر حق را فرا گرفت. بریر از یاران امام با عبدالرحمن انصاری سخنی به مزاح گفت. عبدالرحمن او را از این کار منع کرد و خواست از شوخی دست بردارد.
بریر در پاسخ به عبدالرحمن گفت: خویشاوندانم می دانند که من هرگز اهل شوخی نبوده ام حتی در جوانی بسوی سخن باطل نرفته ام، اما اکنون خوشحالم چون به همین زودی در پیشگاه خدا ظاهر می گردیم و در جوار رحمت او در بهشت برین قرار می گیریم.(16)
2ـ «جون» غلام ابوذر غفاری از امام حسین(ع) اجازه خواست به میدان رود. امام فرمود: ای جون به تو اذن می دهیم هر طرف می خواهی بروی چونکه تو برای دیدن مشقت دنبال ما نیامدی. جون خود را روی قدمهای امام انداخت و گفت: در هنگام خوشی در خانه شما بودم و از لطف و کرمتان بهره مند شدم، اکنون که هنگام سختی است شما را ترک گویم! گرچه چهره ام سیاه و بوی بدنم کثیف و نژادم پست است و لیاقت ندارم خون خود را با خون شما در آمیزم، اجازه دهید به میدان روم تا چهره ام سفید و نژادم بزرگ و بدنم خوشبو گردد و در بهشت جای گیرم. به خدا قسم هرگز شما را ترک نمی گویم تا این خون سیاهم با خون شما درآمیزد. امام حسین(ع) به او اجازه داد به میدان رود. او پس از مبارزه ای دلاورانه تعداد زیادی را به هلاکت رساند. و خود بر زمین افتاد. امام در لحظات آخر به بالینش آمد و گفت: خدایا چهره او را سفید و بدنش را خوشبو و با محمّد(ص) و آل محمّد(ع) محشور گردان، دعای امام مستجاب شد و بدن او پس از شهادت بسیار خوشبو شد و فضای اطراف را عطرآگین نمود به طوری که همه با خبر شدند.(17)
پی نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ
16. امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، علامه محسن امین، ص 127.
17. مقتل الحسین، ص 312.
جنبه های غیبی عاشورا
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب