توبه در آخرين لحظات
پندهاى آموزنده و حكيمانه استاد علامه حسن زاده آملى
توبه در آخرين لحظات
معاوية بن وهب گفته است : به سوى مكه رهسپار بوديم كه پيرمردى متاءله و متعبد ما را همراهى مى كرد. ليكن او بر مذهب ما اطلاعى نداشت و (به مذهب اهل جماعت ) نماز را در سفر تمام مى خواند. برادر زاده اش كه شيعه بود، او را در اين سفر همراهى مى كرد. از قضا پيرمرد بيمار شد. برادر زاده اش را گفتم : اگر مذهب شيعه را بر عمويت عرضه بدارى ، اميد است كه او (از عقاب الهى ) رهايى يابد! همراهان ، همگى گفتند: اين پيرمرد را به حال خود واگذاريد؛ چه او بر همان حالى كه هست نيكوست . ليك ، برادر زاده طاقت نياورد و او را گفت : اى عمو! همه مدرم جز اندكى ، پس از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم از دين خدا خارج شدند. همچنانكه بايد از رسول صلى الله عليه و آله و سلم اطاعت و پيروى مى كرديم ، بايستى از على بن ابى طالب عليه السلام نيز اطاعت و پيروى كنيم ، او و اطاعت از او پس از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، حق است . پيرمرد، نفسى كشيد و فرياد برآورد: من آن چه را تو گفتى باور كردم . و سپس ، جانش از بدن خارج شد. پس از آن ، خدمت ابو عبدالله ، امام صادق عليه السلام مشرف گشتيم . على بن سرى ، ماجرا را براى حضرت نقل كرد. ابو عبدالله عليه السلام فرمود: آن مرد، اهل بهشت است . على بن سرى عرض كرد: او جز در همان وقت ، بر چيزى از مذهب شيعه آگاهى نداشت ! امام فرمود: پس جز اين ، از او چه مى خواهيد؟! به خدا سوگند كه او به بهشت رفته است .
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب