14
مرداد

تلنگر50

خسارت اول گناه، پوشاندن لباس ذلّت

اََلْبَسَتْنِی الْخَطَایَا ثَوْبَ مَذَلّتِی1
گناه انسان را در پیشگاه خداوند بسیار خوار، و بی‌ارزش می‌کند. اگر این پستی و بی‌مقداری در وجود آدم بماند و با توبه، فرد به عزت و شخصیت انسانی‌اش بر نگردد، در قیامت، راه نجات بر روی او بسته خواهد بود.
سند این سخن، آیۀ نهم سورۀ مبارکۀ اعراف است که حق تعالی می‌فرماید: وَ مَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ… «خف»؛ یعنی سُبک، بی‌ارزش و بی‌مقدار….فَأُولئِكَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُم بِمَا كَانُوا بِآیَاتِنَا یَظْلِمُونَ. (همان). اینها در قیامت می‌بینند که با گناه، تمام سرمایۀ وجودشان را تباه کرده و در زندگی‌شان چیزی که در میزان قیامت قابل وزن باشد تا بر آن پاداش داده شود، نمانده است. وَ مَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ فَأُولئِكَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُم بِمَا كَانُوا بِآیَاتِنَا یَظْلِمُونَ. یعنی خسران و تباهی اصل وجود؛ یعنی این قدر بی‌مقدار و بی‌ارزش شدند که انگار از آن‌ها چیزی نمانده که آن را به حساب بیاورند. اگر این گناهان ظاهر و آشکار هم باشد، در میان خانواده، جامعه و آشنایان، آبروی‌شان رفته و پیش چشم دیگران هم پست و بی‌مقدار و بی‌اعتبار می‌شوند.

خسارت دوم گناه، دوری از قرب حق

جَلَّلَنْیِ الّّتَبَاعُدُ مِنْكََ لبَاسَ مَسَكَنَتِی
به تدریج گناه باعث دور شدنم از حضرتت شده است. این دوری تا جایی ممكن است ادامه پیدا كند که من را از هر عبادتی و خدمتی بازداشته و زمین‌گیر سازد: ثُمَّ كَانَ عَاقِبَه الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوءى‏ أَن كَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِئُونَ (روم: 10).
«گناه»، وقتی زمانش طولانی شود و دایمی گردد و به تعبیر خود قرآن، مَا كَانُوا یَعْمَلُونَ: پی در پی و پیوسته شود، تا وقت مرگ باعث می‌شود که تمام نیروهای معنوی انسان از دست برود و او تبدیل به ُاُولئِكَ كَالْأَنْعَامِ (اعراف: 179) گردد؛ كه دیگر نمی‌تواند نه قدم عبادت بر‌دارد، و نه قدم خدمت. این گونه، «گناه»، انسان را خلع سلاح می‌کند.

خسارت سوم گناه، مرگ قلب
وَ اَمَاتَ قَلَبِی عَظَیمَ جَنَایَتِی
امّا ضرر و خسارت سوم گناه که سنگین‌ترین خسارت است، و در بیان آن، امام زین العابدین علیه السلام خود متأثّر شده و در پیشگاه پروردگار به التماس و گریه می‌افتد: وَ اَمَاتَ قَلَبِی عَظَیمَ جَنَایَتِی: «گناه»، باعث مرگ قلب می‌شود.
وقتی قلب بمیرد خدا در افق یک مّیت، چه طلوعی دارد؟ خدا اگر بخواهد با صفاتش طلوع کند، طلوع حضرت حی در افق حی خواهد بود. هیچ وقت حضرت حی در افق میت، طلوع نمی‌کند، میّت هر کس می‌خواهد باشد.
قلب مرده، نه محلّ طلوع رحمانیت است، نه محل طلوع رحیمیت؛ نه محلّ طلوع حکمت است، نه محلّ طلوع لطف؛ نه محلّ طلوع مهر است، نه محلّ طلوع رزاقیت؛ نه محلّ طلوع ربوبیت.
امیرمؤمنان علیه السلام این قلب مرده را در سینه هر کس دید، چنین توصیف نمود: فَالصُّورَة صُورَة إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَیَوَانٍ (نهج‌البلاغه، خطبه 85).‏ قیافه، قیافه آدمیزاد است و قلب، قلب حیوان؛ یعنی دل، دلِ شتر، گاو، الاغ، سگ و گرگ است. این دل‌مردگی، خسارت «گناه» است.

اما درمان این بیماری خانمان سوز
تنها درمان گناه توبه است و توبه یعنی به سوی عزت رفتن. توبه یعنی رفتن به سوی این كه صلاح از دست رفته را برگرداند. توبه یعنی مرده را زنده کردن.


1- بحارالانوار، ج 91، ص 142

 

صفحات: · 2


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

 
مداحی های محرم