3
مهر

آنها على را با عثمان اشتباه گرفتند

آنها على را با عثمان اشتباه گرفتند

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

مؤ لف گويد: عجب فكر خامى در سر امثال زبير بود كه حضرت على عليه السلام را با مثل عثمان اشتباه نموده اند! اميرالمؤمنين عليه السلام همان عدالت گسترى است كه مى فرمود: بخدا سوگند اگر تمام شب را بر روى خارهاى (نوك تيز) بوته خار سعدان به سر برم و در ميان زنجيرها كشيده شوم ، نزد من محبوبتر از اين است كه با غصب دنياى مردم و ظلم به آنها بر خدا و رسول او صلى الله عليه وآله وسلم وارد شوم .
چگونه ظلم كنم براى نفسى كه اركان آن پر شتاب به سوى نابودى مى رود و در ميان خاك ، مدتهاى طولانى خواهد آرميد. به خدا قسم عقيل (برادر نابينا و بزرگ حضرت على عليه السلام ) را ديدم كه آنقدر فقر بر او فشار آورده بود كه از من تقاضاى ده سير گندم بيت المال (بيش از حق خود را) داشت ، اطفال او را ديدم با موهاى پريشان ، صورتهاى غبار آلوده كه گويا با نيل  سياه شده بود. براى اين منظور بسيار نزد من آمد و سفارش ‍ كرد، به سخنانش گوش دادم ، او گمان كرد من دين خود را خواهم فروخت و راه خود را كنار زده به دنبال او خواهم رفت . آهنى را گداختم و آنرا نزديك بدن او بردم (فقط نزديك ، بدون برخورد با او) تا عبرت بگيرد كه ناگاه ناله اى از درد كشيد كه نزديك بود آتش گيرد، به او گفتم : مادران بر تو بگريند اى عقيل ! تو از آتشى كه انسانى براى بازيچه خود آنرا گداخته ناله مى كنى ولى مرا به طرف آتشى كه خداوند جبار براى خشم خود برافروخته مى كشى ؟ تو از آن آتشى مى نالى ، من از شعله جهنم ننالم ؟

نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
3
مهر

اين عدالتى است كه هيچكس تحمل آنرا ندارد

اين عدالتى است كه هيچكس تحمل آنرا ندارد

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

و اكنون شما مى توانيد به خوبى حدس بزنيد كه اينها با اين اشرافيت هرگز به عدالت حضرت امير عليه السلام و تساوى حقوق زبير و غلام او راضى نخواهد شد.
شبى طلحه و زبير براى گفتگو با حضرت على عليه السلام به خدمت حضرت آمدند، حضرت زير نور چراغى مشغول محاسبه امور بود، حضرت فرمود تا چراغ بيت المال را خاموش كرده چراغ ديگر بياورند. زبير سبب را پرسيد، حضرت فرمود: آن چراغ از اموال بيت المال بود و من مشغول حسابرسى بيت المال بودم ، چون شما آمديد و به كار ديگر مشغول شدم نخواستم كه چراغ بيت المال را در كار ديگر مصرف كنم !
ايندو وقتى برخاستند زبير به طلحة گفت : اين عدالتى است كه هيچكس ‍ تحمل آنرا ندارد. در همين ايام بود كه حضرت بيت المال را قسمت نمود و به زبير و غلام او به يك اندازه سهم داد! زبير گفت : يا امير المؤ منين اين غلام من است (چگونه با من يكسان شده است ؟) حضرت فرمود: عدالت همين است ، و سهم هاشمى و زنگى در بيت المال يكسان است .

نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
3
مهر

رفاه طلبى و اشرافيت طلحه و زبير و امثال ايشان

رفاه طلبى و اشرافيت طلحه و زبير و امثال ايشان

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

در زمان خلفاى پيشين بسيارى از اشراف از جمله طلحة و زبير داراى ثروتهاى حيرت انگيزى شده بودند.
زبير بن عوام داراى يازده خانه در مدينه و دو خانه در بصره و يكى در كوفه و يكى در مصر بود، او چهار زن داشت كه وقتى ارث او را تقسيم ميكردند بعد از كم كردن ثلث او به هر زنى يك ميليون و دويست هزار (درهم يا دينار) رسيد.
در صحيح بخارى آمده است كه بنابر آنچه گذشت دارائى او 50200000 خواهد بود ولى ديگران گفته اند: بخارى در محاسبه اشتباه كرده است و مجموع دارائى او 59800000 مى باشد.
از مسعودى در مروج الذهب نقل شده است كه زبير هزار اسب در اصطبل داشت ، مالك هزار بنده و هزار كنيز و املاك بود.
طلحة بن عبيدالله همدم زبير نيز ثروتى سنگين اندوخته بود، در حالات او آورده اند كه درآمد او از غلات عراق ، روزى هزار دينار بود. (هر دينار يك مثقال طلا مى باشد).
اما درآمد او در حجاز را بيش از اين برآورد كرده اند، ابن جوزى گويد: طلحة سيصد بار شتر از طلا داشت .
عمرو بن عاص گويد: ارث به جا مانده از طلحة صد بهار است كه هر بهار سه قنطار بود! همو گفته است كه شنيدم كه بهار به پوست گاو گويند، يعنى يكصد پوست گاو پر از طلا، ابن عبدريه اين خبر را سيصد بهار از طلا و نقره ذكر كرده است .
غير از ايندو نفر افراد بسيارى نيز از اين گنجينه ها در اختيار داشتند، مثلا عبدالرحمن بن عوف داراى ده هزار گوسفند و هزار شتر و يكصد اسب بود.
او وقتى يكى از چهار همسر خود را هنگام مريضى (آخر عمر) طلاق داد سهم ارثيه او را به يكصد هزار دينار مصالحه كردند. گويند بنابر قانون ارث مى بايد دارائى او بيش از سى ميليون دينار باشد، شمشهاى طلاى او را با تبر تقسيم مى كردند به گونه اى كه دست كارگرها متورم شد.

نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
3
مهر

عدالت بى نظير اميرالمؤمنين و نارضايتى اشراف

عدالت بى نظير اميرالمؤمنين و نارضايتى اشراف

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

يكى از علل و اسباب انحراف مردم و بزرگان آن زمان از اميرالمؤمنين عليه السلام عدالت بى نظير آن حضرت بود، در روز دوم بيعت خود در مدينه در يك سخنرانى كه در مدينه كرد فرمود:
آگاه باشيد هر زمينى كه عثمان به كسى واگذار كرده و هر مالى كه از مال خدا به كسى (بى جهت ) بخشيده است به بيت المال (خزانه دولت اسلامى ) برمى گردد، همانا حق گذشته را هيچ چيز باطل نمى كند (گذشت زمان ، سبب نمى شود كه گذشته ها را ناديده بگيرم ) من اگر ببينم كه با آن (حقوق مردم ) ازدواج كرده اند و به كابين زنها رفته و ميان شهرها پراكنده شده باشد، آن را به جاى خود برمى گردانم ، همانا در عدالت گشايش ‍ است و هر كه حق بر او تنگ باشد، ستم برايش تنگتر است  كلبى گويد: سپس حضرت دستور داد تا تمامى اموالى كه عثمان داده بود هر كجا كه يافت شود به بيت المال (يا صاحبان آن ) برگردانده شود.
به همين جهت بود كه عمروبن عاص در نامه اى به معاويه نوشت : هر كار كه مى خواهى بكن ، چون پسر ابيطالب تو را از هر چه داشتى پوست كند همچنانكه پوست (چوب را براى درست كردن ) عصا برمى گيرند.
على بن محمد بن ابو يوسف مدائنى از فضيل بن جعد نقل كرده است كه مى گفت : عمده ترين علت كناره گيرى عرب از اميرالمؤمنين مساءله مال بود، زيرا او نه اشراف را بر ديگران ترجيح ميداد و نه عرب را بر عجم ، او با رؤ سا و سران قبايل زدوبند نمى كرد همچنانكه پادشاهان مى كنند و هيچ كس را (با دادن باج ) به طرف خود نمى كشاند، ولى معاويه بر خلاف اين بود، لذا مردم على را رها كرده به معاويه پيوستند.

نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
3
مهر

روايتى ديگر در بيعت شكنى طلحة و زبير

روايتى ديگر در بيعت شكنى طلحة و زبير

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

زبير و طلحه نزد على عليه السلام آمدند و از حضرت براى تشرف به عمره اجازه خواستند، فرمود: شما هدفتان عمره نيست ، آن دو به خداوند سوگند خوردند كه هدفى جز عمره ندارند ولى حضرت سخن خود را تكرار كرده فرمود:
شما دو نفر منظورتان عمره نيست شما مى خواهيد آشوب كنيد و بيعت شكنى نمائيد آن دو قسم خوردند كه ما قصد مخالفت و بيعت شكنى نداريم ، فقط مى خواهيم عمره انجام دهيم ، حضرت فرمود: پس دوباره با من بيعت كنيد،، آن دو به شديدترين صورت با دادن تعهد و سوگندهايى دوباره بيعت كردند، و حضرت به آنها اجازه داد (تا به عمره روند) همين كه از نزد حضرت خارج شدند به حاضرين فرمود: بخدا سوگند اين دو را نمى بينيد جز در آشوبى كه در آن به قتل مى رسند، حاضرين گفتند: يا امير المؤمنين ، اگر چنين است بفرما تا آنها را برگردانند، فرمود: تا خداوند كارى را كه بايد بشود، تحقق بخشد.
طلحه و زبير بعد از آن همه تعهد و پيمانها و سوگندها از مدينه به طرف مكه رفتند و همانطور كه حضرت فرموده بود به آشوبگرى و بيعت شكنى پرداختند و به هر كس كه برخورد مى كردند مى گفتند: براى على در گردن ما بيعتى نيست ، ما به اجبار بيعت كرده ايم !!
وقتى سخن اينان به حضرت رسيد فرمود: خداوند آنها را دور كند و آواره گرداند، سوگند به خداوند كه اين دو نفر خويشتن را به بدترين صورت به قتل مى رسانند… بخدا سوگند كه هدفشان عمره نيست ، آن دو نزد من آمدند به صورت دو تبهكار و از نزد من رفتند با دو صورت حيله گر و پيمان شكن ، به خدا سوگند پس از امروز با من ملاقات نخواهند كرد مگر در يك لشكرى غرق در سلاح كه خود را در آن به كشتن خواهند داد، پس ‍ مرگ بر آنها باد.

نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم