3
مهر

رشادت ها و دلاوری های عباس دوران

 

رشادت ها و دلاوری های عباس دوران

در یکی از روزهای بهار سال 1360 مسئولین شهر شیراز تصمیم می گیرند به خاطر رشادت ها و دلاوری های عباس دوران، یکی از خیابان های شهر شیراز را به نام او کنند؛ لذا از دوران دعوت می شود تا در مراسم شرکت کند و او نیز قبول کرده و به آن جا می رود که از دوران به شایستگی تقدیر می شود.
چون او ضربات مهلکی به دشمن وارد نموده بود، همیشه عوامل نفوذی دشمن قصد ترور وی را داشتند که یکی از این موارد هم در همین زمان بود که خوشبختانه این ترور عقیم ماند.
درد دل خود عباس
هشتم تیر 1360
دلم نمی خواهد از سختی ها با همسرم حرفی بزنم. دلم می خواهد وقتی خانه می روم جز شادی و خنده چیزی با خودم نبرم؛ نه کسل باشم، نه بی حوصله و خواب آلود تا دل همسرم هم شاد شود. اما چه کنم؟ نسبت به همه چیز حساسیت پیدا کرده ام. معده ام درد می کند. دکتر می گوید فقط ضعف اعصاب است. چطور می توانم عصبانی نشوم؟ آن روز وقتی بلوار نزدیک پایگاه هوایی شیراز را به نام من کردند، غرور و شادی را در چشم های همسرم دیدم. خانواده خودم هم خوشحال بودند. حواله زمین را که دادند دستم، من فقط به خاطر دل همسرم گرفتم و به خاطر او و مردم که این همه محبت دارند و خوبند پشت تریبون رفتم. ولی همین که پایم به خانه رسید، دیگر طاقت نیاوردم. حواله زمین را پاره کردم، ریختم زمین. یعنی فکر می کنند ما پرواز می کنیم و می جنگیم تا شجاعت های ما را ببینند و به ما حواله خانه و زمین بدهند؟
باید با زبان خوش قانعش کنم که انتقال به تهران، یعنی مرگ من. چون پشت میزنشینی و دستور دادن برای من مثل مردن است.


 خاطرات شهید عباس دوران

 


free b2evolution skin
3
مهر

اطلاع حضرت از تعداد كشته هاى جنگ قبل از جنگ

اطلاع حضرت از تعداد كشته هاى جنگ قبل از جنگ

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

در آن هنگام كه به حضرت امير عليه السلام خبر دادند؛ خوارج لشكرى مهيا كرده و به جنگ حضرت شتافته اند و از نهر عبور كرده اند، فرمود: ايشان اين سمت آب است .
به خدا قسم ده نفر از آنجا نجات نمى يابند و ده نفر از شما هلاك نمى شود!
بعد از جنگ مشاهده كردند كه از سپاه دشمن فقط نه نفر موفق به فرار شده اند و از اصحاب آن حضرت نيز فقط هشت نفر به شهادت رسيده اند.
جريان پيشگوئى حضرت در مورد كشته هاى جنگ نهروان مورد اتفاق مورخين است ، و شارح نهج البلاغة ابن ابى الحديد گويد: اين خبر به حدّ تواترنزديك شده است

نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
3
مهر

گويا مى بينم او را كه فريب خورده است

گويا مى بينم او را كه فريب خورده است

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

هنگامى كه ابوموسى اشعرى نماينده تحميلى حضرت على عليه السلام مى خواست جهت داورى در مورد حضرت على عليه السلام و معاويه ، حركت كند، حضرت به او فرمود: بر كتاب خدا حكم كن و از آن تجاوز مكن و چون ابوموسى پشت كرد حضرت فرمود: گويا او را مى بينم كه نيرنگ خورده است ، راوى گويد: به حضرت گفتم : يا اميرالمؤمنين اگر مى دانيد او را فريب مى دهند چرا او را فرستاديد؟
حضرت (با اينكه به نمايندگى ابوموسى راضى نبود و مالك اشتر و ابن عباس را پيشنهاد نموده بود اما در اثر اكراه مردم او را فرستاد) فرمود.
اى پسرم اگر خداوند درباره خلق خود به علم خود رفتار مى نمود ديگر با پيامبران بر مردم احتجاج نمى كرد (يعنى پيامبران را نمى فرستاد براى امتحان مردم ، زيرا امتحان براى تشخيص نيك از بد است و حضرت حق نيازى به آزمودن مردم ندارد تا عاقبت كار آنها را بداند، بلكه او از هر چيزى آگاه است و اينكه پيامبران را مى فرستد براى اين است كه حجت بر مردم تمام شود و نگويند اگر براى ما رهبرى بود، اطاعت مى كرديم .)

نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
3
مهر

عفو عمومى و اعتراض لشكريان

عفو عمومى و اعتراض لشكريان

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

هنگامى كه سپاه عايشه شكست خورد، حضرت امير عليه السلام دستور داد تا با باقيمانده ها و خانواده هاى آنها و اموال آنها كه در بيرون ميدان رزم است كسى كارى نداشته باشد.
كلبى گويد: به ابوصالح گفتم : چرا على عليه السلام وقتى بر اهل جمل پيروز شد، شمشير در ميان آنها نگذاشت ؟ گفت : او از آنها گذشت و بر آنها منت نهاد همچنانكه پيامبر هنگام فتح مكه ، با اهل مكه انجام داد، او مى خواست آنها را از دم تيغ بگذراند، ولى بر آنها منت نهاد، چون دوست مى داشت خداوند آنها را هدايت كند.
اين تدبير و عفو و گذشت حضرت ، مورد اعتراض بسيارى از سربازان حضرت قرار گرفت ، آنها به حضرت مى گفتند: سربازان اسير دشمن را نيز ميان ما بعنوان برده تقسيم كن ، حضرت فرمود: خير، گفتند: چگونه است كه كشتن آنها (در جنگ حلال بود) اما اسيران آنها بر ما حلال نيست ؟ حضرت فرمود: چگونه براى شما حلال باشد خانواده ضعيف ايشان در دارالهجرة و مملكت اسلام ، هر چه آنها به لشكرگاه آورده اند بر شما حلال است ولى آنچه در خانه هايشان است و درها را بر آن بسته اند، براى اهل آن است و شما را در آن بهره اى نيست ،
اما سپاهيان به اين پاسخ قانع نشدند و همچنان پافشارى مى كردند وقتى بر حضرت زياد اصرار كردند حضرت فرمود: قرعه بيندازيد تا ببينم عايشه نصيب چه كسى مى شود تا به او بدهم ؟ مردم با شنيدن اين سخن استغفار كردند و منصرف شدند.
و در روايتى آمده است حضرت فرمود: كداميك از شما ام المؤمنين را در سهم خود مى گيرد؟

نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
3
مهر

منم آن امام مبين

منم آن امام مبين

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

عمار بن ياسر گويد: در يكى از جنگها با اميرالمؤمنين عليه السلام بودم كه به سرزمين مورچگان رسيديم ، آن زمين پر از مورچه بود، گفتم : يا اميرالمؤمنين فكر مى كنى از خلق خداوند كسى هست كه تعداد اين مورچه ها را بداند؟
حضرت فرمود: آرى اى عمار، من مردى را مى شناسم كه تعداد آنها را مى داند، و مى داند چند عدد از آنها نر و چند عدد از آنها ماده است !
گفتم : كيست ؟ فرمود: اى عمار آيا در سوره يس نخوانده اى : ((و كل شى ء احصيناه فى امام مبين ؛ ما همه چيز را در امام مبين جمع كرده ايم .))
عرض كردم : آرى اى مولاى من ، خوانده ام .فرمود: منم آن امام مبين


نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم