فلسفه حجاب
فلسفه حجاب
فلسفة حجاب از چهار جهت قابل بررسی است:
1 ـ آرامش روانی:
زیرا آزادی معاشرتهای بیبند و باری، هیجان ها و التهاب های جنسی را زیاد میکند. از سوی دیگر، غریزه جنسی نیز غریزهای نیرومند است که هر چه بیشتر اطاعت شود، سرکشتر میشود. افزون بر این، تقاضای نامحدود، خواه ناخواه انجام نشدنی است و دست نیافتن به آنها منجر به اختلالات روحی و روانی میشود. لذا اسلام راه فساد جامعه را از سرچشمه میبندد. یعنی نگاه که اولین واسطه ارتباط زن و مرد است، باید کنترل شود. به مرد میگوید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم …»به زن هم میگوید: «قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهنّ و یحفظن فروجهنّ … » یعنی زن و مرد نباید چشم چرانی کنند و نباید به قصد لذت به هم نگاه کنند، و یک وظیفه خاص نیز برای زن دارد؛ و آن این که خود را از مردان بیگانه بپوشاند.
2 ـ استحکام پیوند خانواده:
اختصاص یافتن التذاذهای جنسی به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج مشروع، پیوند زن و شوهر را محکم میسازد و به هر یک از طرفین این اعتماد را میدهد که او تنها کسی است که مورد عنایت و علاقه شریک زندگی خود قرار دارد. در حالی که در جوامع غربی و سیستمهای آزاد؛ رقیب و مزاحم، امنیت خاطر زوجین را از بین میبرد.
3 ـ استواری اجتماع:
ارتباط حساب نشده و بیبند و باریها، نیروی کار و فعالیت اجتماع را ضعیف میکند. اسلام با فعالیتهای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی زن و تحصیل او مخالف نیست. ولی با آلوده کردن محیط کار و فساد مخالف است. لذا در اجتماعی که حریم بین زن و مرد رعایت نشود، رکود فعالیتهای اجتماعی و انحطاط اخلاقی خواهد بود.
4 ـ ارزش و احترام زن:
زن از نظر عاطفی و تأثیر پذیری، همیشه بر مرد تفاوت دارد. لذا با رعایت حریم بین خود و مرد باعث حفط ارزش و موقعیت خویش میشود. اسلام تأکید دارد که هر اندازه زن متینتر و با وقارتر باشد، احترامش افزوده میشود.
پرسمان