درس ظلم ستيزي
درس ظلم ستيزي (آزادگی)
امام حسين عليه السلام در کمال صراحت فرمود: اسلام ديني است که به هيچ مؤمني (حتي نفرموده به امام) اجازه نمي دهد که در مقابل ظلم، ستم، مفاسد و گناه بي تفاوت بماند. (1) .
پاورقي
(1) حماسه حسيني، ج 1، ص 78.
درس ظلم ستيزي (آزادگی)
امام حسين عليه السلام در کمال صراحت فرمود: اسلام ديني است که به هيچ مؤمني (حتي نفرموده به امام) اجازه نمي دهد که در مقابل ظلم، ستم، مفاسد و گناه بي تفاوت بماند. (1) .
پاورقي
(1) حماسه حسيني، ج 1، ص 78.
آزاد مرد و انسان باشيد (آزادگی)
يکي از سخنان امام همان جمله اي است که امام در واپسين لحظات حياتش گفت خيلي هم شنيده ايد، پس از آنکه آن جنگ ها را کرده است؛ حمله کرده است، جنگ تن به تن کرده است، فوق العاده خسته شده است و به واسطه ضربات تيرها روي زمين افتاده و خون زيادي از بدنش آمده و ديگر قدرت روي پا ايستادن ندارد. حداکثر اين است که مي تواند خودش را روي کنده هاي زانو بلند کند و به شمشيري تکيه بدهد.
ديگر رمق در وجودش نيست. متوجه مي شود که گويا مي خواهند بروند خيمه هاي حرم را غارت کنند. به هر زحمتي هست بلند مي شود و فريادش را بلند مي کند: يا شيعه آل ابي سفيان! اي خود فروختگان اي شيعيان آل ابي سفيان! اي کساني که خودتان را به نوکري اينها پست کرده ايد! واي بر شما ان لم يکن لکن دين و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احرارا في دنياکم؛ اگر مسلمان نيستيد، انسان باشيد، يک ذره حريت در وجود شما باشد، آزاد مرد باشيد. گيرم به خدا و قيامت معتقد نيستيد، ولي اين مقدار احساس شرافت در خودتان بکنيد؛ يک انسان شريف يک کسي که بويي از انسانيت برده باشد، دست به چنين کاري که شما زديد نمي زند.
گفتند: چه مي گويي فرزند فاطمه؟! ما چه کاري بر خلاف حريت کرديم؟
فرمود: انا اقاتلکم و انتم تقاتلونني و النساء ليس عليهم جناح (1)
پاورقي
(1) گفتارهاي معنوي، ص 189و190.
سيدالشهدا، پدر امامان نه گانه
يکي ديگر از برکات فردي سيدالشهدا (ع) که از ارزش معنوي بسياري برخوردار است، اين است که نه امام معصوم (ع) بعد از او از فرزندان گرامي آن حضرت مي باشند، و نسل امامان به برکت وجود او ادامه يافت. چنانکه از امام باقر و امام صادق (ع) روايت شده است که فرمودند: «خداوند عوض قتل امام حسين (ع) چهار ويژگي به آن حضرت عطا فرموده است: اول - امامت را در ذريه او قرار داده است، دوم - شفا را در تربت آن جناب قرار داده، سوم - کنار و زير قبه او دعا مستجاب مي باشد، چهارم - ايام زيارت کنندگان او از عمرشان حساب نمي شود». (1) .
از طرفي در روايات بر اين امر تصريح شده که علي بن الحسين (ع) بعد از پدر به امامت رسيده است. چنانکه عبدالله بن عتبه روايت کرده: خدمت امام حسين (ع) بودم که پسر کوچکترش «علي» وارد شد. (يعني حضرت سجاد (ع) که از علي اکبر کوچکتر بوده است. و اين واقعه قبل از تولد علي اصغر مي باشد). تا آنجا که مي گويد: عرض کردم: اگر آن امري که از آن به خدا پناه مي برم اتفاق افتاد، به چه کسي رجوع کنيم؟ (يعني امام بعد از شما کيست؟) فرمود: به اين پسرم: علي، او امام و پدر امامان است…» (2) .
روايت در اين زمينه زيادتر از آن است که در اين مختصر بدانها پرداخته شود، ضمن اينکه ادامه امامت از ذريه امام حسين (ع) به خاطر مشهور بودن آن، نيازي به استدلال روايي بيشتر از آنچه ذکر شده، ندارد.
باري، استمرار خط مستقيم و هدايتگر امامت به برکت وجود مقدس سيدالشهدا (ع) است، و اين از بزرگترين برکتهاي فردي و معنوي آن حضرت است.
او شفيع است اين جهان و آن جهان اين جهان در دين و آنجا در جنان
پاورقي
(1) وسائل الشيعه، شيخ حر عاملي، ج 10 ص 329.
(2) اثبات الهداة، شيخ حر عاملي، ج 5 ص 215.
درس زندگي همراه عزت (آزادگی)
مي آييم روز عاشورا، مي بينيم تا آخرين لحظات حيات حسين عليه السلام مکرمت و بزرگواري؛ يعني همان محور اخلاق اسلامي، محور تربيت اسلامي در کلمات او وجود دارد. در جواب فرستاده ابن زياد مي گويد: لا اعطيکم بيدي اعطاء الذليل و لا افر فرار العبيد؛ من مانند يک آدم پست و دست به دست شما نمي دهم، مانند يک بنده و برده هرگز نمي آيم اقرار بکنم که من اشتباه کردم، چنين چيزي محال است، بالاتر از اين در همان حالي که دارد مي جنگد؛ يعني در حالي که تمام اصحابش کشته شده اند، تمام نزديکان و اقاربش شهيد شده اند، کشته هاي فرزندان رشيدش را در مقابل چشمش مي بيند، برادرانش را قلم شده در مقابل چشمش مي بيند و به چشم دل مي بيند که تا چند ساعت ديگر مي ريزند در خيام حرمش و اهل بيتش را هم اسير مي کنند، در عين حال در همان حال که مي جنگد شعار مي دهد، شعار حکومت سيادت و آقايي، اما نه آقايي به معني اينکه من بايد رئيس باشم و تو مرئوس (بلکه به اين معني که) من آقايي هستم که آقاييم به من اجازه نمي دهد که به يک صفت پست تن بدهم:
الموت خير من رکوب العار والعار اولي من دخول النار (1)
پاورقي
(1) گفتارهاي معنوي، ص 192و193.
درس آزادي روح (آزادگی)
حسين فرزند پيغمبر است. او وقتي ايمان خود را به تعليمات پيغمبر نشان مي دهد، پيغمبر جلوه مي کند، پيغمبر متجلي مي شود، آن چيزهايي که بشر هميشه به زبان مي آورد، ولي در عمل او کمتر ديده مي شود در وجود حسين ديده مي شود. چطور روح بشر اين مقدار شکست ناپذير مي شود؟ سبحان الله! بشر به کجا مي رسد، روح بشر چقدر شکست ناپذير بايد باشد که بدنش قطعه قطعه مي شود، جوانانش جلوي چشمش قلم قلم مي شوند، در منتهي درجه تشنه مي شود و حتي به آسمان که نگاه مي کند، به نظرش تيره و تار است، خاندانش را مي بيند که اسير مي شوند هر چه داشته از دست داده است، ولي يک چيز براي او باقي مانده و آن روحش است. هرگز روحش شکست نمي خورد. (1) .
پاورقي
(1) حماسه حسيني، ج 1، ص 82.