1- قیل له علیه السلام: فما الحلم؟ قال علیه السلام: کظم الغیظ و ملک النفس.» (تحف العقول، ص 227)
از حضرت امام حسن علیه السلام پرسیده شد که بردباری یعنی چه؟فرمودند: بردباری عبارت از فرو بردن خشم و اختیار خودداشتن است.
2- قیل له علیه السلام: فما الشرف؟ قال علیه السلام: اصطناع العشیرة؟وحمل الجریرة. (تحف العقول، ص 227)
از حضرت پرسیده شده بزرگواری چیست؟ فرمودند: احسان به قبیله و تبار و تحمل خسارت و جرم آنها.
3- قیل له علیه السلام: فما المروة؟ قال علیه السلام: حفظ الدین، و اعزازالنفس، ولین الکنف، و تعهد الصنیعة، و اداء الحقوق،والتحبب الی الناس. (تحف العقول، ص 227)
از امام علیه السلام پرسیده شد که جوانمردی یعنی چه؟ فرمودند:جوانمردی عبارت است از حراست دین، و عزت نفس، و بانرمش برخورد نمودن و بررسی عملکرد خویش، و پرداخت حقوق و دوستی نمودن با مردم.
4- قیل له علیه السلام: فما الکرم؟ قال علیه السلام: الابتداء بالعطیة قبل المسئلة و اطعام الطعام فی المحل.
از امام حسن علیه السلام معنای کرامت و بزرگ منشی را پرسیدند؟فرمودند: بخشش پیش از خواهش و اطعام در هنگام قحطی.
5- قال امام المجتبی علیه السلام: اعلموا ان الله لم یخلقکم عبثا ولیس بتارککم سدی، کتب آجالکم و قسم بینکم معائشکم لیعرف کل ذی لب منزلته و ان ما قدر له و ما صرف عنه فلن یصیبه. (تحف العقول، ص 234)
امام علیه السلام فرمودند: «ای بندگان خدا» بدانید که خداوند شما رابیهوده نیافریده است، و بحال خود رها ننموده، مدت عمرتان را نوشته، و روزی شما را بینتان قسمت کرده تا هر خردمندی قدر و ارزش خود را بداند و بفهمد جز آنچه مقدر شده هرگز به او نمی رسد.
6- قال الامام المجتبی علیه السلام: قد کفاکم مؤونة الدنیا و فرغکم لعبادته و حثکم علی الشکر وافترض علیکم الذکر واوصاکم بالتقوی. (تحف العقول، ص 234)
امام مجتبی علیه السلام فرموده است: به تحقیق خداوند روزی شما رابر عهده گرفته است، و شما را برای بندگی فراغت بخشیده و به شکرگزاری تشویق نموده است و نماز را بر شما واجب فرموده و به پرهیزکاری توصیه فرموده است.
7- قال علیه السلام: والتقوی باب کل توبة و راس کل حکمة و شرف کل عمل. بالتقوی فاز من فاز من المتقین.
(تحف العقول، ص 234)
امام مجتبی علیه السلام فرموده است: پرهیزکاری در بازگشت «به سوی خدا» و سررشته هر حکمت، و شرافت هر کار است، وهر کس از پرهیزکاران به کامیابی رسید به وسیله تقوا بوده است.
8- قال امام المجتبی علیه السلام: ما تشاور قوم الا هدوا الی رشدهم.
(تحف العقول، ص 236)
امام مجتبی علیه السلام فرمود: هیچ قومی مشورت نکرد مگر اینکه به ترقی و تکامل راه یافت.
9- قال علیه السلام: انه قال فی تفسیر قوله «وقفوهم انهم مسئولون » انه لا یجاوز قدما عبد حتی یسئل عن اربع: عن شبابه فیما ابلاه و عمره فیما افناه، و عن ماله من این جمعه،و فیما انفقه، و عن حبنا اهل البیت. (بحار، ج 44، ص 13-12)
امام حسن علیه السلام: در تفسیر آیه شریفه «وقفوهم انهم مسئولون » فرموده اند: به تحقیق «روز قیامت » هیچ بنده ای قدم از قدم برنمی دارد مگر اینکه نسبت به چهار چیز موردبازجوئی و پرسش قرار می گیرد:
1- از جوانی اش که در چه راهی مصرف نموده.
2- و از عمرش که در چه کاری آنرا بکار گرفته.
3- و از ثروتش که چگونه جمع و در چه راهی مصرف نموده.
4- و از دوستی ما اهلبیت و خاندان پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم.
10- قال علیه السلام: لو لم یبق لبنی امیة الا عجوز درداء، لبغت دین الله عوجا و هکذا قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم. (بحار، ج 44، ص 43)
جدم رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: اگر از بنی امیه «در روی زمین احدی نماند جز پیرزن فرتوت و ناتوانی، همان دین خدا را به مسیر نادرستی خواهد کشاند.
11- قال الامام المجتبی علیه السلام: اعمل لدنیاک کانک تعیش ابدا، واعمل لاخرتک کانک تموت غدا.
(الحیاة، ج 4، ص 62)
امام حسن علیه السلام فرمود: چنان برای دنیایت تلاش کن که گویاهمیشه زنده ای، و چنان برای آخرتت تلاش کن که گوئی فردامرگت فرا می رسد.
12- قال: کان الحسن ابن علی علیه السلام: اذا قام الی الصلاة لبس اجود ثیابه فقیل له: یابن رسول الله! لم تلبس اجودثیابک؟! فقال علیه السلام: ان الله جمیل یحب الجمال فاتجمل لربی و هو یقول «خذوا زینتکم عند کل مسجد» فاحب ان البس اجود ثیابی. (الحیاة، ج 5، ص 66)
راوی می گوید: امام حسن علیه السلام زمانی که نماز را برپا می داشتندزیباترین لباس را می پوشیدند، به حضرت عرض شد، ای پسررسول خدا چرا به هنگام نماز اینگونه لباس می پوشی؟حضرت فرمودند: به تحقیق خدا زیبا است و زیبائی را دوست می دارد. پس خود را برای پروردگارم می آرایم، چنانچه می فرماید: «به هنگام نماز و حضور در مساجد لباس زیبای خود را بپوشید» پس دوست دارم که بهترین لباسم را بپوشم.
13- قال علیه السلام: ان اکیس الکیس التقی، و احمق الحمق الفجور. (الحیاة ج 1، ص 203)
امام حسن علیه السلام فرمود: زیرکترین زیرکها فرد با تقوا است احمق ترین احمقها شخص فاجر و فاسق است.
14- قال علیه السلام: کونوا اوعیة العلم و مصابیح الهدی فان ضوءالنهار بعضه اضوء من بعضها. (کافی، ج 1، ص 301)
امام فرمودند: جایگاههای دانش و چراغهای درخشان هدایت باشید زیرا روشنی روز بعضی از بعضی دیگرش بیشتر است.
15- قال الحسن بن علی علیه السلام: تاتی علماء شیعتنا القوامون بضعفاء محبینا و اهل ولایتنا یوم القیامة، والانوار تستطع من تیجانهم. (محجة البیضاء، ج 1، ص 33)
امام حسن علیه السلام فرموده است: از میان شیعیان ما علمائی بپامی خیزند که ایستادگی افراد ضعیف از دوستان ما و آنها که ولایت ما را پذیرا شده اند به واسطه آنها است و از تاجی که برسر دارند نور می درخشد.
16- و کان الحسن علیه السلام: اذا افرغ من وضوئه تغیر لونه فقیل له فی ذالک، فقال علیه السلام: حق علی من اراد ان یدخل علی ذی العرش ان یتغیر لونه.
امام حسن علیه السلام زمانی که وضویش پایان می پذیرفت رنگ مبارکش تغییر می نمود. در این باره از حضرت پرسیده شده «چرا رنگ شما تغییر می نماید؟» فرمودند: کسی که می خواهدوارد بارگاه «خداوند متعال » گردد سزاوار است رنگش تغییرنماید.
17- «قال نعم: استعد لسفرک و حصل زادک قبل حلول اجلک. (منتهی الآمال، ج 1، ص 436)
مردی از حضرت موعظه خواست، حضرت فرمودند: آماده سفر آخرت شو و زاد وتوشه آنرا پیش از رسیدن مرگ فراهم نما.
18- قال امام حسن علیه السلام: ایها الناس انه من نصح لله و اخذ دلیلاهدی للتی هی اقوم و وفقه الله للرشاد و سدده للحسنی. (تحف العقول،ص 227)
امام حسن علیه السلام فرمود: هان ای مردم، به تحقیق کسی که برای خدا پند دهد و سخن خدا را راهنمای خود قرار دهد به راهی پایدار رهنمون شود و خداوند او را به رشد موفق سازد.
19- قال امام المجتبی علیه السلام: بین الحق و الباطل اربع اصابع،ما رایت بعینیک فهو الحق وقد تسمع باذنیک باطلا کثیرا.
(از هر معصوم چهل حدیث، ص 105)
امام حسن علیه السلام فرمود: بین حق و باطل به اندازه چهار انگشت فاصله است، آنچه با چشم ببینی حق است و چه بسا که باطل زیادی را با گوش بشنوی.
20- قیل له علیه السلام ما الزهد؟ قال علیه السلام: الرغبة فی التقوی والزهادة فی الدنیا.قیل: و ما الحلم؟ قال کظم الغیظ و ملک النفس. قیل ما السداد؟ قال دفع المنکر بالمعروف.
(از هر معصوم چهل حدیث، ص 106)
از حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام پرسیده شد زهد چیست؟فرمودند: میل به پرهیزگاری و بی میلی نسبت به دنیا. بازپرسیده شد که حلم چیست؟ فرمودند: خشم را فرو بردن ومالک خود شدن. باز پرسیده شد که سداد چیست؟ فرمودند: بدی را به وسیله خوبی برطرف نمودن.
21- قال الحسن علیه السلام: لبعض ولده: یا بنی لا تواخ احدا تعرف موارده و مصادره فاذا استنبطت الخبرة و رضیت العشرة فاخه علی اقالة العثرة و المواساة فی العسرة.
(از هر معصوم چهل حدیث، ص 108- تحف العقول، ص 236)
امام حسن علیه السلام به یکی از فرزندانشان فرمودند: ای پسرم بااحدی برادری مکن تا آنکه بدانی کجاها می رود و از کجاهامی آید، و چون از حالش خوب آگاه شدی و رفتارش راپسندیدی با او برادری کن. به شرط اینکه رفتارت براساس چشم پوشی از لغزش و همراهی در سختی باشد.
22- قال امام حسن علیه السلام: ان ابصر الابصار ما نفذ فی الخیرمذهبه و اسمع الاسماع ما وعی التذکیر و انتفع به اسلم القلوب ما طهر من الشبهات.
(از هر معصوم چهل حدیث، ص 111)
امام حسن علیه السلام فرمودند: همانا بیناترین چشم ها آن است که درطریق خیر نفوذ کند، و شنواترین گوش ها آنست که پذیرنده ترباشد و سالم ترین دلها آن است که از شبهه پاک باشد.
23- قال علیه السلام: لا یغش العاقل من استنصحه.
(تحف العقول،مترجم،ص 239)
امام حسن علیه السلام فرمودند: خردمند کسی است که وقتی از او پندخواستند خیانت نکند.
24- قال علیه السلام: اذا لقی احدکم اخاه فلیقبل موضع النور من جبهته. (تحف العقول،مترجم، ص 239)
امام حسن علیه السلام فرمودند: هر گاه یکی از شما برادر خود راملاقات کند، باید که جایگاه نور از پیشانی او را ببوسد.
25- قال امام المجتبی علیه السلام: هلاک الناس فی ثلاث: الکبر،الحرص، الحسد. الکبر به هلاک الدین و به لعن ابلیس.الحرص عدو النفس و به اخرج آدم من الجنة. الحسد رائدالسوء و به قتل قابیل هابیل.
(از هر معصوم چهل حدیث، ص 113)
امام حسن علیه السلام فرمود: نابودی مردم در سه چیز است:
1- بزرگ نمائی 2- افزون خواهی بسیار 3- حسد و رشک بردن.
بزرگ نمائی که به وسیله آن دین نابود می گردد و به واسطه آن شیطان ملعون رانده درگاه خدا شد و حرص که به خاطر آن آدم از بهشت خارج شد، و رشک که سررشته همه بدی است و به واسطه آن قابیل هابیل را کشت.
26- قال امام المجتبی علیه السلام: اوصیکم بتقوی الله و ادامة التفکر،فان التفکر ابو کل خیر و امه.
امام حسن علیه السلام فرمود: شما را به پرهیزگاری و ترس از خدا وادامه تفکر و اندیشه سفارش می کنم زیرا تفکر و اندیشه سرچشمه همه خوبیها است.
(از هر معصوم چهل حدیث، ص 114)
27- قال امام المجتبی علیه السلام: غسل الیدین قبل الطعام ینفی الفقر وبعده ینفی الهم. (از هر معصوم چهل حدیث، ص 114)
امام حسن علیه السلام فرمود: شستن دستها پیش از غذا فقر رامی زداید و بعد از آن اندوه را برطرف می سازد.
28- قال علیه السلام: صاحب الناس بمثل ما تحب ان یصاحبوک.
امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود: چنان با مردم رفتار نما که دوست داری باتورفتارکنند. (از هر معصوم چهل حدیث، ص 114)
29- قال علیه السلام: لاادب لمن لاعقل له ولا مروة لمن لاهمة له و لا حیاء لمن لادین له. (از هر معصوم چهل حدیث، ص 115)
کسی که عقل ندارد ادب ندارد، و کسی که همت نداردجوانمردی ندارد و کسی که حیا ندارد دین ندارد.
30- قال امام المجتبی علیه السلام: علم الناس علمک و تعلم علم غیرک. (چهل حدیث از هر معصوم، ص 116)
امام حسن علیه السلام فرمود: دانشت را به مردم بیاموز، و خود نیزدانش دیگران را فراگیر.
31- قال علیه السلام: لا غنی اکبر من العقل ولا فقر مثل الجهل و لاوحشة اشد من العجب ولا عیش الذمن حسن الخلق.
(از هر معصوم چهل حدیث، ص 116)
امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود: هیچ بی نیازی برتر از عقل نیست و هیچ نیازمندی هم مثل نادانی نیست و هیچ وحشتی بدتر ازخودپسندی نیست، وهیچ عیشی لذت بخشترازاخلاق نیکونیست.
32- قال علیه السلام: قیدوا العلم بالکتاب.
امام حسن علیه السلام فرمود: علم را با نوشتن مهار کنید.
33- قال علیه السلام: من بدء بالکلام قبل السلام فلا تجیبوه.
(چهل حدیث از هر معصوم، ص 117)
امام حسن علیه السلام فرمود:هرکس قبل ازسلام سخن گفت جوابش ندهید.
34- تعلموا العلم فان لم تستطیعوا حفظه فاکتبوه وضعوه فی بیوتکم.
دانش را فراگیرید و اگر توان حفظش را ندارید بنویسید و درخانه هایتان نگهداری نمائید. (از هر معصوم چهل حدیث، ص 118)
35- قال علیه السلام: الشروع بالمعروف و الاعطاء قبل السؤال من اکبر السؤدد.
امام حسن علیه السلام فرمود: آغاز نمودن به بذل و بخشش پیش ازدرخواست و تقاضا، از بزرگترین شرافت و بزرگی است.
(از هر معصوم چهل حدیث، ص 117)
36- قال علیه السلام: من عبد الله، عبد الله له کل شی ء.
(از هر معصوم چهل حدیث، ص 118)
امام حسن علیه السلام فرمود: کسی که خدا را بندگی نماید، خداوند هم همه چیز را فرمانبردار او گرداند.
37- قال علیه السلام: انا الضامن لمن لم یهجس فی قلبه الا الرضا ان یدعو الله فیستجاب له.
(از هر معصوم چهل حدیث، ص 118)
امام حسن علیه السلام فرمود: کسی که در دلش جز خوشنودی خداخطورنکند، چون دعاکندمن ضامنم که دعایش مستجاب گردد.
38- قیل له فما النجدة؟ قال علیه السلام: الذب عن الجار و الصبرفی المواطن و الاقدام عند الکریهة. (تحف العقول، ص 227)
از حضرت امام مجتبی علیه السلام پرسیده شد نیرومندی چیست؟فرمودند: دفاع از پناهنده، و پایداری در نبرد، و ایستادگی هنگام سختی.
39- قیل له فما الفقر؟ قال علیه السلام: شره النفس الی کل شی ء. (تحف العقول، ص 228)
ازحضرت پرسیده شدفقر چیست؟ فرمودند: آزمندی به هر چیزی.
40- قیل له:فماالغنی؟قال علیه السلام: رضاالنفس بما قسم لها وان قل.
(تحف العقول، ص 228)
از امام مجتبی معنای فقر پرسیده شد، فرمود: خوشنود بودن انسان به مقداری که خدا روزی او نموده هر چند کم باشد.
-این کتاب از سیره پیشوایان تالیف حجة الاسلام والمسلمین جناب آقای پیشوائی تلخیص شده است.
توصیه می شود خوانندگان ارجمند برای اطلاع اززندگانی مشروح معصومین علیهم السلام به اصل کتاب و منابعی که محقق محترم معرفی کرده اند مراجعه نمایند.
احادیث پایان کتاب توسط مرکز فعالیت ها وپژوهش های قرآن و عترت اضافه شده است.
هیئت علمی مرکز فعالیت ها و پژوهش های قرآن و عترت
پی نوشتها:
1) امام حسن مجتبی علیه السلام در پاسخ شخصی که به صلح آن حضرت با معاویه اعتراض داشت ، به پیمانهای صلح پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم استناد نمود، و فرمود: به همان دلیل که پیامبر با آن قبائل پیمان بست ، من نیز با معاویه قرار دادآتش بس منعقد ساختم (مجلسی ، بحار الانوار ، تهران، المکتبة الاسلامیة،1383 ه. ق ، ج 44،ص 2)
2) در جنگ جمل متجاوز از سی هزار نفر کشته شدند و در جنگ نهروان چهار هزار نفر از خوارج به قتل رسیدند و مجموع تلفات طرفین در جنگ صفین به صدو ده هزار نفر رسید .
3) دارابگرد یکی از پنج شهرستان ایالت فارس در قدیم بوده است (لغتنامه دهخدا، لغت داربجرد). شاید علت انتخاب خراج «دارابگرد»این باشد که چون این شهر طبق اسناد تاریخی ، بدون جنگ تسلیم ارتش اسلام شدو مردم آن بامسلمانان پیمان صلح بستند، خراج آن طبق قوانین اسلام،اختصاص به پیامبر وخاندان آن حضرت و یتیمان وتهیدستان و درماندگان راه داشت. ازینرو امام مجتبی علیه السلام شرط کرد که خراج این شهر به بازماندگان شهدای جنگ جمل وصفین پرداخت شود; زیرا درآمد آنجا، همچنانکه گفته شد، به خود آن حضرت تعلق داشت. بعلاوه ، بازماندگان نیازمند شهیدان این دو جنگ که بی سرپرست بودند، یکی از موارد مصرف این خراج به شمارمی رفتند(مجلسی، بحارالانوار ، تهران، المکتبة الاسلامیة،1393ه-ق ، ج 44، ص 10).