خدیجه کبری بانوی سرشناس حجاز بود که صادقانه پذیرای آیین مقدس اسلام شد.وی بعد از آن که به افتخار همسری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نایل آمد، با گذشت و ایثاری که از خود نشان داد، به صورت یکی از زنان برجسته جهان بشریت جلوهگر شد تا آنجا که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دربارهاش فرمود: «موهبت عشق خدیجه نصیب من شد.»
خدیجه مادری نمونه بود که دختری همچون فاطمه زهرا علیهاالسلام را در دامن پر عطوفت خود پرورش داد. وی چنان عظمتی به مقام مادری بخشید که نامش در تاریخ بشریت جاویدان گردید و با فداکاریهایی که در راه اعتلای اسلام از خود بروز داد، تاریخساز ازل و ابد شد. استقامت، پایداری، صبر و شکیبایی و تسلیم و انقیاد خدیجه فوق قدرت انسانها بود.
ایمان و اعتقادش به آیین اسلام به صلابت صخرهها بود و در سایه چنین اعتقادی بود که توانست در برابر انواع ناملایمات و سختیها ایستادگی کرده، بیم در دل خود راه ندهد تا آنجا که هرگاه، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، در بیرون از خانه، مورد آزار مشرکان قرار میگرفت، به دامن پر عطوفت همسرش پناه میبرد و غم و اندوهش به شادمانی میگرایید.
قلب و وجود خدیجه چنان سرشار از عشق و محبت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود که با آنکه پیش از ازدواج با آن حضرت، ثروتی کلان داشت و غرق در نعمت بود، به هنگام مرگ، بر گلیم پارهای جان به جان آفرین تسلیم کرد. کوتاه سخن آن که خدیجه، عظمت آفرین تاریخ پر ارج اسلام است و اوراق زرینی را از آن به خود اختصاص داده است، چه او علاوه بر آنکه همسر سرور کائنات و مادر گل خوشبوی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود، این افتخار نیز نصیب او شد که او را «امّالمومنین» بنامند.
شخصیت خدیجه را باید از این بیان عایشه شناخت که میگوید: «پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چنان از خدیجه به نیکی یاد میکرد که گویی حوا یک دختر زاییده و آن هم خدیجه است و در این دنیا فقط یک زن، زندگی میکرد که آن هم خدیجه بود.»
همو گوید: «پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هیچگاه از خانه بیرون نمیرفت، مگر اینکه از خدیجه یاد میکرد و او را میستود. یک روز من سخت رشک بردم و گفتم: مگر خدیجه پیرزنی نبود که خداوند متعال بهتر از او را به تو لطف کرده است؟ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چنان خشمگین شد که موهای بدنش سیخ شد و فرمود: به خدا سوگند که خداوند، بهتر از او را به من لطف نفرموده است. او به من ایمان آورد، به هنگامی که مردم کافر بودند، مرا تصدیق کرد، به هنگامی که مردم مرا تکذیب میکردند و با من در اموال خود مساوات کرد، در حالی که مردم مرا محروم میکردند و خداوند از او فرزندان مرا به من عنایت فرمود، هنگامی که فرزندان زنان مرا محروم میکردند. عایشه میگوید: با خود گفتم که هرگز از خدیجه به بدی نام نخواهم برد.»
اگر خدیجه نبود، کدام زن شایستگی آن را داشت که مادر حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام باشد و اگر فاطمه نبود، چه کسی برازندگی فرزندی خدیجه را داشت و اگر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نبود، خدیجه و فاطمه علیهاالسلام چگونه میتوانستند به مقام سروری زنان عالم (سیدات نساء العالمین) نایل آیند.
خدیجه دختر خویلد بود. مادرش فاطمه نام داشت و نام مادر فاطمه، هاله دختر عبد مناف بود.
خویلد از اشراف مکه بود و ثروت کلانی داشت. وی علاوه بر خدیجه، دارای دو دختر و یک پسر بود. خدیجه پانزده سال پیش از عامالفیل به دنیا آمد. ثروت و مکنت وی به قدری زیاد بود که با ثروت قریش برابری میکرد و به همین خاطر به «ملکه حجاز» شهرت یافت.
خانهاش پناهگاه یتیمان و تهیدستان بود. ازدحامی که در اطراف خانهاش میشد، حکایت از بخشندگی او میکرد و در حقیقت، سرای او دارالایتام بود و خود نیز به «امّالأیتام» شهرت داشت. وی هیچگاه راضی نمیشد که خود را در ناز و نعمت ببیند و بینوایان و درماندگان در رنج و عذاب نداری و گرسنگی دست و پا بزنند و امکان نداشت، کسی را ناامید از در خانهاش براند و همواره به غلامش (مسیره) دستور میداد، کیسههای پول را میانشان تقسیم کند.
خدیجه زنی خردمند، محترم، شریف، دوراندیش و دانا بود. اگر چه از نظر نسب، در میان عرب، در حد وسط قرار داشت، اما از لحاظ مکنت و شخصیت در حد اعلا بود. با آن که خواستگاران زیادی داشت، ولی از آنجا که خواست و مشیت الهی بر این تعلق گرفته بود که در زمره «سیدات نساء العالمین» قرار گیرد، خود در امر ازدواج با آن حضرت، پیشقدم شد و پیشنهاد ازدواج داد و طی پیغامی که برای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرستاد، عرضه داشت: «پسر عم عزیز! به خاطر خویشاوندی و شرافتی که در میان قریش داری و نیز به خاطر امانتداری، درستی و خوشخلقی که در شما سراغ دارم، مایل به همسری شما هستم.»
سرانجام، با وجود اختلاف سنی میان آن دو، ازدواج صورت گرفت و خدیجه به افتخار همسری سرور کاینات نایل آمد.
منبع:
نقش زن در حکومت اسلامی.