6
اسفند

فاطمه علیها السلام در خانه‌ی همسر

کارهای خانه میان امیرالمؤمنین علیه‌السلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام بدین نحو تقسیم شد: تهیه‌ی خوراک و پوشاک و جاروب کردن و آب آوردن به عهده‌ی امیرالمؤمنین علیه‌السلام باشد و دستاس کردن، خمیرگیری و نان پختن را فاطمه علیهاالسلام انجام دهد. [1] .
وقتی که بچه‌دار شدند، کار فاطمه علیهاالسلام سخت شد، زیرا علاوه بر کارهای خانه می‌بایست بچه‌داری می‌کرد، بویژه اینکه کار با دستاس، آن هم برای یک زن که با فشار دست و پنجه انجام می‌گرفت، طاقت‌فرسا بود. دستهای فاطمه علیهاالسلام پر آبله شده بود.
روزی، دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با مشورت همسرش، امیرالمؤمنین علیه‌السلام، نزد پدر رفت و دستهای پینه بسته‌اش را نشان داد و فرمود:برایم خدمتکاری بفرستید.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم- با وجود آن همه علاقه و دلبستگی که به دخترش داشت- با چهره‌ای شاد و متبسّم فرمود:
دخترم! من به تو عملی می‌آموزم که بیش از خدمتکار به دردت بخورد. پس از فراغت از نماز، سبحه (تسبیح) را بردار و بدون آنکه به چپ و راست برگردی و یا با کسی حرف بزنی، ابتدا 34 بار «الله‌اکبر»، بعد، 33 بار «الحمدلله» و سپس 33 بار «سبحان‌الله» بگو. خداوند به پاداش این ذکر مقدس به تو نیرو و نشاط خواهد بخشید و دشواری‌های زندگی را بر تو آسان خواهد ساخت. آیا راضی شدی دخترم؟
- آری ای پدرم!
فاطمه علیهاالسلام با ذکر مقدسی که آموخت، به خانه برگشت و آن را به همسرش نیز گفت. این ذکر همان تسبیحی است که به «تسبیحات حضرت زهرا علیهاالسلام» مشهور می‌باشد.[2]

منبع:

[1] معصوم سوم، ص 45- 47.

[2] منتهی الارب فی لغه العرب، ج 4، ص 1081.


free b2evolution skin
6
اسفند

غم فراق مادر

فاطمه علیهاالسلام به دنبال مرگ مادر که بیم آن می‌رفت، احساس تنهایی کرده، در سوگ مادر، ماتم به پا کند، چنان انس و علاقه‌ای به پدر بزرگوارش پیدا کرد که گویی مادرش را از دست نداده است. هر چند این علاقه از پیش، وجود داشت، ولی اکنون بیشتر شده بود. در واقع وجود مادر از دست رفته‌اش را در پدر بزرگوارش می‌جست. بدین جهت، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آن چنان دلبسته دخترش بود و به حدی مهربانی می‌کرد که گویی فاطمه علیهاالسلام مادرش را از دست نداده است.
فاطمه علیهاالسلام پس از مرگ مادر، طبق سفارش رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، تحت مراقبت خواهرانش و جمعی از زنان بنی‌هاشم، به ویژه فاطمه بنت اسد (مادر علی علیه‌السلام) قرار گرفت. .

منبع: خصایص فاطمیه، ص 131.


free b2evolution skin
6
اسفند

فاطمه گل رخشنده پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم

با به دنیا آمدن فاطمه زهرا علیهاالسلام زندگی خدیجه علیهاالسلام رنگ تازه‌ای به خود گرفت. او که به خاطر ازدواج با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، مورد غضب و تمسخر قریش، به ویژه زنانشان واقع شده بود، با تولد یافتن این دختر که ودیعه‌ای الهی برای بقای نسل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود، روح تازه‌ای در کالبدش دمیده شد. خداوند، نوید این موهبت عظما یعنی جاویدان بودن نسل و ذرّیه آن حضرت را در سوره‌ی کوثر داد که شرحش گذشت. به همین خاطر بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم علاقه و دلبستگی شدیدی به دخترش داشت. چنین دلبستگی تا آن زمان بی‌سابقه بود. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گاهی دست دخترش را می‌بوسید و با این عمل خود،می‌خواست بنیاد فکری اعراب نسبت به دختر را دگرگون کند.
خدیجه علیهاالسلام بعد از تولد دخترش، فاطمه علیهاالسلام، عمر زیادی نکرد و در همان مدت کوتاه، هیچ‌گاه در تربیتش کوتاهی نورزید. فاطمه علیهاالسلام پنج ساله بود که مادر را از دست داد. این اولین ضربه روحی بود که بر او وارد شد، چه در این سن نیاز مبرمی به مادر داشت، ولی پدر را که داشت، همه چیز داشت. آن هم پدری همچون پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که علاوه بر پدر بودن، معلم و مربی او نیز بود. فاطمه علیهاالسلام باید در مکتب چنین پدری آموزش ببیند تا در زمره سروران زنان جهان قرار بگیرد، چون دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بودن، کافی نیست. اگر چنین بود، دختران دیگر آن حضرت نیز باید چنین مقام و منزلتی را دارا باشند، در حالی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هیچ‌گاه نسبت به آنان رفتاری نظیر رفتار با فاطمه علیهاالسلام نداشت. پس فاطمه علیهاالسلام را نمی‌توان با آنان سنجید.
عایشه می‌گوید: «فاطمه علیهاالسلام در گفتار و کردار، بیش از همه به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شباهت داشت. وی همین که نزد پدر می‌رفت، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ضمن خوش‌آمد گویی، دستهای او را می‌بوسید و جگرگوشه‌اش را بر جای خویش می‌نشاند و نهایت احترام را در حقش معمول می‌داشت و نیز هرگاه نزد دخترش می‌رفت، فاطمه علیهاالسلام از جا بر می‌خاست و به استقبالش می‌شتافت و دستش را می‌بوسید.» .
به قول یکی از نویسندگان: «در برخی متون تاریخی تصریح شده که پیغمبر، چهره و دو دست فاطمه علیهاالسلام را بوسه می‌داد. این گونه رفتار، بیشتر از تحبیب و نوازش دختری از جانب پدر مهربانش معنا دارد. پدری دست دخترش را می‌بوسد، آن هم دختر کوچکش. چنین رفتاری در چنان محیطی، یک ضربه انقلابی بر خانواده‌ها و روابط غیرانسانی محیط نسبت به دختران بوده است.»

منبع: روش خوشبختی، ص 78 تا 79.


free b2evolution skin
6
اسفند

فاطمه علیها السلام از دیدگاه عایشه

 عایشه هیچ‌گاه نظر خوشی نسبت به فاطمه نداشت. و این بدان خاطر بود که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دلبستگی و علاقه‌ی شدیدی به دخترش داشت. دو عامل، سبب ایجاد حسادت و عقده حقارت عایشه نسبت به فاطمه علیهاالسلام بود.
نخست، آنکه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هیچ‌گاه خدیجه علیهاالسلام را فراموش نمی‌کرد و همیشه به یاد او بود. عایشه کوششی فراوان کرد تا با حیله‌گری خود، نظر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را نسبت به خدیجه علیهاالسلام برگرداند، اما نتوانست.
دوم، آنکه فاطمه علیهاالسلام جای خالی خدیجه علیهاالسلام را در قلب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پر کرده بود. علاقه‌ی آن حضرت به فاطمه علیهاالسلام بیش از محبت و دلبستگی یک پدر نسبت به دخترش بود. عایشه که تقریباً هم سن و سال فاطمه علیهاالسلام، طاقت چنین علاقه‌ی پدری را نداشت و در عین حال نمی‌توانست فضیلت و عظمت دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را نادیده انگارد. او درباره‌ی فاطمه علیهاالسلام می‌گوید: ما رَأَیْتُ أَفْضَلَ مِنْ فاطِمَةَ إِلّا أَباها، جز پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هیچ کس را برتر از فاطمه علیهاالسلام ندیدم. [1] .
عایشه با وجود آن همه حسادت زنانگی که به فاطمه علیهاالسلام می‌ورزید، نتوانست این حقیقت را انکار کند که بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فاطمه علیهاالسلام دومین شخصیت اسلامی است و این بهترین سند فضیلت و شخصیت ممتاز فاطمه علیهاالسلام است.[2]

منبع:

[1] انتظار عصر حاضر، ص 34.

[2] ابن سعد در طبقات و ابن‌هشام در سیره و ابوالفرج اصفهانی در مقاتل الطالبین به نقل از ابن‌عباس.

 


free b2evolution skin
6
اسفند

خدیجه‌ی طاهره ام المؤمنین علیها السلام

خدیجه کبری بانوی سرشناس حجاز بود که صادقانه پذیرای آیین مقدس اسلام شد.وی بعد از آن که به افتخار همسری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نایل آمد، با گذشت و ایثاری که از خود نشان داد، به صورت یکی از زنان برجسته جهان بشریت جلوه‌گر شد تا آنجا که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم درباره‌اش فرمود: «موهبت عشق خدیجه نصیب من شد.» 
خدیجه مادری نمونه بود که دختری همچون فاطمه زهرا علیهاالسلام را در دامن پر عطوفت خود پرورش داد. وی چنان عظمتی به مقام مادری بخشید که نامش در تاریخ بشریت جاویدان گردید و با فداکاریهایی که در راه اعتلای اسلام از خود بروز داد، تاریخ‌ساز ازل و ابد شد. استقامت، پایداری، صبر و شکیبایی و تسلیم و انقیاد خدیجه فوق قدرت انسانها بود.
ایمان و اعتقادش به آیین اسلام به صلابت صخره‌ها بود و در سایه چنین اعتقادی بود که توانست در برابر انواع ناملایمات و سختی‌ها ایستادگی کرده، بیم در دل خود راه ندهد تا آنجا که هرگاه، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، در بیرون از خانه، مورد آزار مشرکان قرار می‌گرفت، به دامن پر عطوفت همسرش پناه می‌برد و غم و اندوهش به شادمانی می‌گرایید.
قلب و وجود خدیجه چنان سرشار از عشق و محبت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود که با آنکه پیش از ازدواج با آن حضرت، ثروتی کلان داشت و غرق در نعمت بود، به هنگام مرگ، بر گلیم پاره‌ای جان به جان آفرین تسلیم کرد. کوتاه سخن آن که خدیجه، عظمت آفرین تاریخ پر ارج اسلام است و اوراق زرینی را از آن به خود اختصاص داده است، چه او علاوه بر آنکه همسر سرور کائنات و مادر گل خوشبوی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود، این افتخار نیز نصیب او شد که او را «امّ‌المومنین» بنامند.

 

 

 
شخصیت خدیجه را باید از این بیان عایشه شناخت که می‌گوید: «پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چنان از خدیجه به نیکی یاد می‌کرد که گویی حوا یک دختر زاییده و آن هم خدیجه است و در این دنیا فقط یک زن، زندگی می‌کرد که آن هم خدیجه بود.»
همو گوید: «پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هیچ‌گاه از خانه بیرون نمی‌رفت، مگر اینکه از خدیجه یاد می‌کرد و او را می‌ستود. یک روز من سخت رشک بردم و گفتم: مگر خدیجه پیرزنی نبود که خداوند متعال بهتر از او را به تو لطف کرده است؟ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چنان خشمگین شد که موهای بدنش سیخ شد و فرمود: به خدا سوگند که خداوند، بهتر از او را به من لطف نفرموده است. او به من ایمان آورد، به هنگامی که مردم کافر بودند، مرا تصدیق کرد، به هنگامی که مردم مرا تکذیب می‌کردند و با من در اموال خود مساوات کرد، در حالی که مردم مرا محروم می‌کردند و خداوند از او فرزندان مرا به من عنایت فرمود، هنگامی که فرزندان زنان مرا محروم می‌کردند. عایشه می‌گوید: با خود گفتم که هرگز از خدیجه به بدی نام نخواهم برد.»
اگر خدیجه نبود، کدام زن شایستگی آن را داشت که مادر حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام باشد و اگر فاطمه نبود، چه کسی برازندگی فرزندی خدیجه را داشت و اگر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نبود، خدیجه و فاطمه علیهاالسلام چگونه می‌توانستند به مقام سروری زنان عالم (سیدات نساء العالمین) نایل آیند. 

خدیجه دختر خویلد بود. مادرش فاطمه نام داشت و نام مادر فاطمه، هاله دختر عبد مناف بود.
خویلد از اشراف مکه بود و ثروت کلانی داشت. وی علاوه بر خدیجه، دارای دو دختر و یک پسر بود. خدیجه پانزده سال پیش از عام‌الفیل به دنیا آمد. ثروت و مکنت وی به قدری زیاد بود که با ثروت قریش برابری می‌کرد و به همین خاطر به «ملکه حجاز» شهرت یافت. 

خانه‌اش پناهگاه یتیمان و تهیدستان بود. ازدحامی که در اطراف خانه‌اش می‌شد، حکایت از بخشندگی او می‌کرد و در حقیقت، سرای او دارالایتام بود و خود نیز به «امّ‌الأیتام» شهرت داشت.  وی هیچ‌گاه راضی نمی‌شد که خود را در ناز و نعمت ببیند و بینوایان و درماندگان در رنج و عذاب نداری و گرسنگی دست و پا بزنند و امکان نداشت، کسی را ناامید از در خانه‌اش براند و همواره به غلامش (مسیره) دستور می‌داد، کیسه‌های پول را میانشان تقسیم کند.
خدیجه زنی خردمند، محترم، شریف، دوراندیش و دانا بود. اگر چه از نظر نسب، در میان عرب، در حد وسط قرار داشت، اما از لحاظ مکنت و شخصیت در حد اعلا بود. با آن که خواستگاران زیادی داشت، ولی از آنجا که خواست و مشیت الهی بر این تعلق گرفته بود که در زمره «سیدات نساء العالمین» قرار گیرد، خود در امر ازدواج با آن حضرت، پیشقدم شد و پیشنهاد ازدواج داد و طی پیغامی که برای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرستاد، عرضه داشت: «پسر عم عزیز! به خاطر خویشاوندی و شرافتی که در میان قریش داری و نیز به خاطر امانتداری، درستی و خوش‌خلقی که در شما سراغ دارم، مایل به همسری شما هستم.» 
سرانجام، با وجود اختلاف سنی میان آن دو، ازدواج صورت گرفت و خدیجه به افتخار همسری سرور کاینات نایل آمد.

منبع:

 نقش زن در حکومت اسلامی.


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم