تبرک
تبرک در لغت به معنای طلب برکت است و برکت به معنای زیادی و رشد یا سعادت است.
در اصطلاح به معنای طلب برکت از طریق چیزی یا حقیقتی که خداوند متعال برای آنها امتیاز و مقام خاصی قرار داده است؛ همانند لمس کردن یا بوسیدن دست پیامبر صلی الله علیه و آله یا برخی از آثار آن حضرت بعد از وفاتش.
مسئله تبرک یکی از مسائل اختلافی بین وهابیان و مسلمانان است. در عقاید فرقه وهابیت، تبرک به آثار صالحین و اولیای الهی و اماکن و مشاهد مقدسه و آثار وابسته به آنان به شدت انکار شده است؛ و آن را از مصادیق شرک می دانند و با کسانی که این عقیده را دارند، مبارزه می کنند. آنها به حرمت تبرک فتوا داده اند، چنان که «صالح بن فوزان» -از مفتیان وهابیان - می گوید:
سجده کردن بر تربت اگر به قصد تبرک به این تربت و تقرب به ولی باشد، شرک اکبر است و اگر مقصود از آن تقرب به خدا با اعتقاد به فضیلت این تربت باشد، همانند فضیلت زمین مقدس در مسجد الحرام و مسجد نبوی و مسجد الأقصی، بدعت است.
«ابن عثیمین» می گوید: «تبرک جستن به پارچه کعبه و مسح آن از بدعت هاست؛ زیرا در این باره از پیامبر صلی الله علیه و آله چیزی نرسیده است» .
گروه دائمی مفتیان وهابیان می گویند:
توجه کردن مردم به این مساجد و مسح نمودن دیوارها و محراب ها و تبرک به آنها بدعت و نوعی شرک و شبیه به عمل کفار در جاهلیت است.
حاکم در مستدرک نقل می کند:
مروان بن حکم، وارد مسجد شد و مردی را دید که صورت بر قبر نهاده است، گردن او را گرفت و گفت: «می دانی چه می کنی؟» وقتی آن مرد صورتش را برداشت، مروان دید که ابوایوب انصاری است، او خطاب به مروان گفت: «من نزد سنگ نیامده ام، نزد پیامبرصلی الله علیه و آله آمده ام. ای مروان از پیامبرصلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: آن گاه که دین را صالحان رهبری کنند بر آن گریه نکنید، آن گاه گریه نمایید که نا اهلان رهبر باشند» .
یکی از شبهاتی که وهابیان در مسئله تبرک مطرح می کنند این است که چرا شیعیان هنگام زیارت، در و دیوار حرم را می بوسند و به آنها تبرک می جویند؟
پاسخ این است که تبرک به آثار اولیای خدا، مسئله ای نیست که هم اکنون در میان گروهی از مسلمانان پدید آمده باشد، بلکه ریشه این رفتار را در زندگانی رسول خدا صلی الله علیه و آله و صحابه آن حضرت می توان یافت.
نه تنها پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و یاران آن بزرگوار، بلکه در میان امت پیامبران پیشین نیز این امر وجود داشته است. علاوه بر این، دلایل فراوانی بر مشروع بودن تبرک به آثار اولیاء، در کتاب و سنت وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
یوسف صدیق هنگامی که خود را به برادران خویش معرفی کرد و آنان را بخشید فرمود: « اذْهَبُوا بِقَمِیصِی هذا فَأَلْقُوهُ عَلی وَجْهِ أَبِی یَأْتِ بَصِیراً » ؛ «این پیراهن مرا ببرید و بر صورت پدرم بیندازید، بینا می شود» . (یوسف:٩٣)
سپس خداوند می فرماید:
« فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشِیرُ أَلْقاهُ عَلی وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیراً » (یوسف:٩6)
اما هنگامی که بشارت دهنده آمد آن (پیراهن) را بر صورت او افکند؛ ناگهان بینا شد.
این سخن گویای قرآن، نه تنها گواه روشنی بر تبرک جستن پیامبر خدا (حضرت یعقوب علیه السلام) به پیراهن پیامبری دیگر (حضرت یوسف علیه السلام) است، بلکه بیانگر آن است که این پیراهن، موجب بازگشت بینایی حضرت یعقوب (علیه السلام) گردید.
زمخشری می گوید:
تابوت، صندوق تورات بوده است، و هرگاه حضرت موسی علیه السلام در صدد جنگ برمی آمد، آن را بیرون می آوردند و در منظر بنی اسرائیل قرار می دادند تا با دیدن آن آرام شوند و در جهاد سست نگردند.
رسول گرامی اسلامصلی الله علیه و آله نیز به هنگام طواف خانه خدا، حجرالاسود را استلام می نمود و یا می بوسید. در صورتی که اگر لمس کردن و یا بوسیدن سنگی، شرک به خدا بود، هرگز پیامبر به چنین کاری مبادرت نمی ورزید.
در کتب صحاح، مسانید، تاریخ و سنن، روایات فراوانی درباره تبرک جستن صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله به آثار آن حضرت، مانند لباس، آب وضو، ظرف آب و. . . به چشم می خورد که به روشنی دلالت بر مشروعیت تبرک دارد.
بخاری در صحیح خود، در ضمن روایتی طولانی که شرح برخی از ویژگی های پیامبر صلی الله علیه و آله و یاران او را دربردارد، چنین می نویسد: «هرگاه پیامبر صلی الله علیه و آله وضو می گرفت، نزدیک بود مسلمانان، (بر سر به دست آوردن آب وضوی آن حضرت) با هم بجنگند» .
همچنین در جای دیگر آمده است که تارهایی از موی پیامبر صلی الله علیه و آله نزد «ام سلمه» زوجه رسول خدا صلی الله علیه و آله بود که هرگاه کسی را چشم زخمی می رسید ظرف آبی خدمت ایشان می فرستاد تا آن موها را در آن فرو کند و آسیب دیده را شفا بخشد.
قاضی عینی درباره موی پیامبر صلی الله علیه و آله می گوید:
نزد ام سلمه تعدادی از موی پیامبر صلی الله علیه و آله بود که در ظرفی نگهداری می کرد و همیشه مردم هنگامی که مریض می شدند، به آن تبرک می جستند و از آن استشفا می نمودند، و موی حضرت را برداشته و در ظرفی از آب گذاشته و آن را می آشامیدند و بدین صورت شفا می یافتند.
مسلم در صحیح خود می نویسد: «کودکان را نزد پیامبر می آوردند و آن حضرت به منظور تبرک آنان، دعا می کرد» .
انس می گوید:
پیامبر صلی الله علیه و آله بر امّ سلیم وارد شد و از مشکی که بر دیوار آویزان شده بود؛ آب آشامید. امّ سلیم مشک را برداشته و دهانه آن را بریده و برای تبرک نزد خود نگاه داشت.
همچنین صحابه می کوشیدند تا از جایی که رسول خدا صلی الله علیه و آله از آن آب نوشیده بود، آب بنوشند. انس بن مالک می گوید:
کارگران مدینه هر صبح با ظرف هایی از آب می آمدند تا رسول خدا صلی الله علیه و آله با فروبردن دست در آنها، آن آب ها را تبرک کنند و حضرت چنین می کردند، حتی درروزهای بسیار سرد.
انس بن مالک در روایتی می گوید: «سلمانی، سر رسول خدا صلی الله علیه و آله را می تراشید و هر موی آن حضرت در دست یکی از صحابه بود که بدان تبرک می جست» .
ابوجحیفه می گوید:
در مکانی به نام حمراء ادم بودم که بلال آب وضوی پیامبر را بیرون آورد و مردم برای گرفتن قطره های آن با هم مسابقه می گزاردند تا به آن تبرک جویند.
«ابوایوب انصاری» می گوید:
بعد از آنکه رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد خانه ما شد؛ من برای حضرتش غذا می آوردم، هنگامی که ظرف غذا را بر می گرداندم، من و همسرم از محل دست های پیامبر صلی الله علیه و آله در غذا به نیت تبرک برمی داشتیم و استفاده می کردیم.
«ابن سعد» می گوید:
از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می گفتند: رسول خدا صلی الله علیه و آله کنار چاه بضاعه آمد و با دلوی از چاه آب کشید و با آن وضو گرفت و بقیه آن را داخل چاه ریخت. بعد از این جریان هرگاه شخصی مریض می شد، از آن چاه آب می کشیدند و او را می شستند، فوری شفا می یافت.
«حنظله» می گوید:
جد من مرا خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله برد و گفت: من پسرانی بزرگ و کوچک دارم که این کوچک ترین آنهاست. برای او دعا بفرمایید. پیامبر صلی الله علیه و آله دستی بر سر من کشید و فرمود: خداوند بر سعادتت بیفزاید، راوی می گوید: با چشم خود دیدم که بیمارانِ صورت باد کرده یا حیوانات ورم کرده را نزد حنظله می آوردند و او با «بسم الله» دست بر سر خود می کشید و می گفت: این جای دست رسول خدا صلی الله علیه و آله است. سپس محل ورم کرده را مسح می کرد و ورم برطرف می شد.
«صفیه» می گوید:
هرگاه عمر بر ما وارد می شد، دستور می داد تا کاسه ای که از رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد ما بود به او دهیم، سپس آن را از آب زمزم پر می نمود و از آن می آشامید و (به قصد تبرک) بر صورتش می پاشید.
«عبدالله بن محمد انصاری» می گوید:
همراه فقیه و ادیب مالکی به دمشق رفتیم، او تصمیم داشت که کفش مبارک پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را که در دار الحدیث الاشرفیه بود، زیارت کند، من همراهش بودم. چون نگاهش به آن کفش مبارک افتاد، سر را برهنه کرد و به بوسیدن آن پرداخت و آن را بر صورت خود مالید و اشک هایش جاری بود و شعری را به این مضمون می خواند که اگر به مجنون گویند آیا لیلی و وصال و دیدار او را می خواهی، یا دنیا را با آن چه در آن است؟ خواهد گفت: غباری از خاک کفش لیلی برایم محبوب تر و برای درد عشقم شفابخش تر است.
درکتاب های سنن و آداب، یکی از مستحبات زیارت رسول خدا صلی الله علیه و آله، تبرک جستن به آثار نبوی و اماکن مقدسی است که از دوران های گذشته به یادگار مانده است.
«خطیب شربینی» می گوید:
مستحب است که حاجی به سایر مشاهد و اماکن مدینه هم برود که نزدیک به سی محل می شود و مردم مدینه آنها را می شناسند. همچنین مستحب است زیارت بقیع و مسجد قبا و رفتن به سراغ چاه اریس و نوشیدن و وضو ساختن از آب آن، همچنین بقیه چاه های هفتگانه ای که در مدینه است.
این موارد بخشی از روایات اهل سنت بر جواز تبرّک به آثار اولیای خداست. مسلمانان تنها به پاس احترام پیشوایان خود و پیشتازان دین خدا و به منظور ابراز محبت بی شائبه خود به آن آثار تبرک می جویند. اگر شیعیان هنگام زیارت حرم پیامبر و اهل بیت علیهم السلام، ضریح را می بوسند، و یا در و دیوار را لمس می کنند، تنها بدان جهت است که به پیامبر گرامی و عترت او عشق می ورزند و این یک مسئله عاطفی، انسانی است که در وجود یک انسان شیفته، تجلی می یابد.
منبع:زیارت (آثار،آسیب ها و شبهات)
محمدرضا اسلامی ندوشن