گفتگوهای پیامبر صلی الله علیه و آله در شب معراج گروه دوم: حریصان در کسب روزی
«وَ عَجِبْتُ مِنْ عَبْدٍ لَهُ قُوتُ یَوْمٍ مِنَ الْحَشِیشِ أَوْ غَیْرِهِ وَ هُوَ یَهْتَمُّ لِغَدٍ؛ دسته دوم: بنده ای که غذای امروزش فراهم است و کوشش میکند برای فردای خود ذخیره کند.»
این فراز از حدیث اشاره به افرادی دارد که حریصند و بخل میورزند و منافاتی با کار و تلاش و کوشش برای به دست آوردن رزق حلال ندارد. در حقیقت شامل افرادی است که نگران رزق خود در آینده هستند.
روزی، یکی از نیازهای اساسی انسان است و لذا ترس از آینده و چگونگی تأمین «روزی»، یک نگرانی عمومی است. نگرانی اگر به اندازه باشد و از حدّ متعارف نگذرد، برای کسب روزی مفید است؛ اما اگر افزایش یابد و از حدّ معمول بگذرد، به افزایش تنیدگی و فشار روانی منجر شده، رضایت از زندگی را به مخاطره میاندازد.
بهترین راه، برای درمان این بیماری خطرناک، «تفکر در رزاقیت خداوند» است.
«إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتین ؛ خداوند روزی دهنده و صاحب قوّت و قدرت است.»
وقتی انسان بداند روزی اش به دست صاحب قدرت است، احساس اطمینان و آرامش میکند. خداوند در حدیث قدسی میفرماید:
«یَا ابْنَ آدَمَ خَلَقْتُکَ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ فَلَمْ أَعْیَ بِخَلْقِکَ أَوَ یُعْیِینِی رَغِیفٌ أَسُوقُهُ إِلَیْکَ فِی حِینِه ؛ ای پسر آدم! من ابتدا که تو را از خاک و سپس از نطفه آفریدم، برایم دشوار و سخت نبود، آیا در رساندن قرص نانی که در وقت خود به تو برسانم درمانده شده ام.»در قرآن کریم میخوانیم:
«وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَی اللَّهِ رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ فی کِتابٍ مُبین»
حضرت موسی بن عمران علیه السلام به خداوند عرض کرد: می خواهم روزی دادن به موجودات را به من نشان بدهی. فرمود: موجودات بی شمار هستند، همه آنها را نمی شود به تو نشان بدهم، اما نمونه ای را به تو نشان می دهم. فردا تنها به کنار ساحل نیل بیا. آمد و دید حشره ای از راه دور، از خشکی می آید و غذای خیلی مختصری به دهان او است. خدا فرمود: ای موسی! این حشره را تماشا کن! حشره تا کنار آب آمد. قورباغه ای در آمد و دهانش را باز کرد، حشره آن غذا را روی زبان قورباغه گذاشت. قورباغه دهانش را بست و فرورفت.
خدا به حضرت موسی علیه السلام فرمود: با عصا به آب بزن تا راه باز شود.
چنانچه وقتی قوم بنی اسرائیل را می خواست از رود نیل ببرد، با نوک عصا به آب زد، دوازده راه خشکی در وسط آب باز شد. فرمود: برو و فرعونیان نیز به دنبال شما می آیند، وقتی شما بیرون رفتید، من آب را دوباره به هم می آورم و همه غرق می شوند.
حضرت موسی علیه السلام عصا را به آب زد، جاده باز شد. از آن کوچه ای که در آب باز شد پایین رفت. دید قورباغه ای نیز آن پایین است. در سنگ چهارگوش سیاهی در کف آب، سوراخی شبیه به لانه مورچگان بود.
مورچه ای سر خود را از این لانه بیرون کرد، قورباغه آن غذا را به مورچه داد. مورچه رفت و قورباغه برگشت. خطاب رسید: نوک عصا را به این سنگ بزن تا باز شود. نوک عصا را زد، سنگ باز شد، کرم کوری در این لانه بود، خطاب رسید: هر روز غذای این کرم کور را اینگونه می دهم.
منبع:حیات طیبه